این قلعه زیبا را یک پستچی عادی ساخت
به این عکس نگاه کنید، این عمارت، بیشتر شبیه یک قلعه شنی بزرگ به نظر میرسد.
یک پزشک: به این عکس نگاه کنید، این عمارت، بیشتر شبیه یک قلعه شنی بزرگ به نظر میرسد.
اما اگر از نزدیکتر به قلعه نگاه کنید، متوجه میشوید که از قلوه سنگ ساخته شده است.
و بسیار جالبتر است بدانید که این قلعه را یک پستچی ساده آموزشندیده، ساخته است.
این پستچی فرانسوی بود و «فردینان شیوال» نام داشت. او از سال ۱۸۷۹ به صرافت ساخت این قلعه افتاد.
او قلوه سنگ مورد نیاز را در همان مسیر و محدوده پستیای که مأمور پستاش بود پیدا میکرد.
در ابتدا برای حمل قلوهسنگها او از چیزی بیشتر از جیبهایش استفاده نمیکرد، بعد بیشتر شد و او از سبد و بعدها از چرخدستی استفاده کرد.
۳۰ سال تمام او با پشتکار مشغول ساخت این بنا شد. تمام شب را با نور چراغ نفتی کار میکرد و قلوهسنگها را با سیمان و آهک، روی هم استوار میکرد.
معماری این پستچی آموزشندیده، آمیزهای از معماری مسیحیت و هندو است.
این بنا هم از دور زیباست و هم از نزدیک. ظرافت آن شگفتانگیز است، مثلا در این عکس میبینید که تعداد زیادی جاندار واقعی و اسطورهای توسط شیوال ایجاد شده است.
شهرت این بنا تا جایی پیش رفت که پابلو پیکاسو از آن بازدید کرد.
شیوال پس از ساختن یک آرامگاه در همین مجموعه، درگذشت و در سال ۱۹۲۴، زمانی که درگذشت، در همین آرامگاه به خاک سپرده شد.
شیوال هیچ آموزشی ندیده بود، اما زاویه دید منحصر به فرد و پشتکاری فراوانی داشت.
به گمان من، دیدن این بنا میتواند پندی برای ما در بر داشته باشد، اینکه در صورت پشتکار و صبر و تکیه بر استعدادهای خودمان، میتوانیم به کجاها برسیم.
در سال ۱۹۶۹، این بنا به صورت رسمی یک مکان فرهنگی و تاریخی اعلام شد. فرانسه، در سال ۱۹۸۶، یاد شیوال را با چاپ گردن چهره او روی یک تمبر، گرامی داشت.
اما اگر از نزدیکتر به قلعه نگاه کنید، متوجه میشوید که از قلوه سنگ ساخته شده است.
و بسیار جالبتر است بدانید که این قلعه را یک پستچی ساده آموزشندیده، ساخته است.
این پستچی فرانسوی بود و «فردینان شیوال» نام داشت. او از سال ۱۸۷۹ به صرافت ساخت این قلعه افتاد.
او قلوه سنگ مورد نیاز را در همان مسیر و محدوده پستیای که مأمور پستاش بود پیدا میکرد.
در ابتدا برای حمل قلوهسنگها او از چیزی بیشتر از جیبهایش استفاده نمیکرد، بعد بیشتر شد و او از سبد و بعدها از چرخدستی استفاده کرد.
۳۰ سال تمام او با پشتکار مشغول ساخت این بنا شد. تمام شب را با نور چراغ نفتی کار میکرد و قلوهسنگها را با سیمان و آهک، روی هم استوار میکرد.
معماری این پستچی آموزشندیده، آمیزهای از معماری مسیحیت و هندو است.
این بنا هم از دور زیباست و هم از نزدیک. ظرافت آن شگفتانگیز است، مثلا در این عکس میبینید که تعداد زیادی جاندار واقعی و اسطورهای توسط شیوال ایجاد شده است.
شهرت این بنا تا جایی پیش رفت که پابلو پیکاسو از آن بازدید کرد.
شیوال پس از ساختن یک آرامگاه در همین مجموعه، درگذشت و در سال ۱۹۲۴، زمانی که درگذشت، در همین آرامگاه به خاک سپرده شد.
شیوال هیچ آموزشی ندیده بود، اما زاویه دید منحصر به فرد و پشتکاری فراوانی داشت.
به گمان من، دیدن این بنا میتواند پندی برای ما در بر داشته باشد، اینکه در صورت پشتکار و صبر و تکیه بر استعدادهای خودمان، میتوانیم به کجاها برسیم.
در سال ۱۹۶۹، این بنا به صورت رسمی یک مکان فرهنگی و تاریخی اعلام شد. فرانسه، در سال ۱۹۸۶، یاد شیوال را با چاپ گردن چهره او روی یک تمبر، گرامی داشت.
پ
ارسال نظر