طنز؛ دل سگ
اول که تیتر را در یکی از سایتهای خبری خواندم تعجب کردم و کلی بابت نفوذ خشونت کلامی در مطبوعات تأسف خوردم. حدود یکی دو ساعت داشتم نچنچ میکردم و سر تکان میدادم که با مرور زمان فهمیدم عبارتی که میبینم فحش نیست و واقعیت دارد.
اول که تیتر را در یکی از سایتهای خبری خواندم تعجب کردم و کلی بابت نفوذ خشونت کلامی در مطبوعات تأسف خوردم. حدود یکی دو ساعت داشتم نچنچ میکردم و سر تکان میدادم که با مرور زمان فهمیدم عبارتی که میبینم فحش نیست و واقعیت دارد. اصلا همین شما، در نگاه اول با دیدن این عبارت چه چیزی به ذهنتان متبادر میشود؟ «مهدسگ!» بله. به گزارش خبرآنلاین به نقل از روزنامه جمهوری اسلامی مراکزی به نام مهدسگ وجود دارند که با هزینه ٥٠٠هزار تومان در ماه، از سگهای مردم مراقبت میکنند. در این رابطه چند نکته را لازم میدانم تا عنوان کنم:
١) من یادم میآید بچه که بودم وقتی به مادر و پدرم میگفتم همه بچهها مهدکودک میروند، من را هم بگذارید مهدکودک، ناگهان برمیگشتند و یکصدا میگفتند: برو بچه گل اضافی نخور! من هم میرفتم لب خط دروازه گل کوچیک میایستادم و تمام تلاشم را میکردم تا گل اضافی نخورم. بچه بودم دیگر، چه میدانستم منظورشان این است که شیره گلهای همسایه را نخورم!
٢) ما بچه که بودیم پدرمان پنج تا تکتومان نمیداد پفک بخریم، میگفت از کامبیز پسر اصغرآقا یاد بگیر، نه غذا میخوره نه هله هوله. آداپتور ارگ وصل میکنه به خودش و انرژی میگیره، همه نمرههاش هم بیسته! آن وقت الان پدر و مادرها توی خونه ٥٠٠هزار تومان میدهند که سگشان را بگذارند مهدهای تولهسگ.
٣) من حدس میزنم اگر این مهدسگها بخواهند حلالواری کار کنند طبیعتا باید به این تولههای معزز یکسری آموزشها هم بدهند. یقین دارم با این پول به سگها آموزش زبان انگلیسی و اسپانیایی و فرانسوی، آموزش موسیقی، نقاشی، فیلمسازی، خوانش تحلیلی متون هگل در بستر دیالکتیک استعلایی کانت و... هم داده میشود و فردا اینها به آموزش عالی هم راه مییابند و بازار کار را هم در دست میگیرند و درنهایت ما باید برویم خلافکاران را بو بکشیم تا ببینیم موادمخدر را کجایشان جاسازی کردهاند.
٤) شما تصور کن وقتی توله نازنین را از مهد میآورند خانه، بهش میگویند فلانی جان امروز چی یاد گرفتی؟ میگوید هاپهاپ! یا شاید هم بگوید هاپهاپهاپ. درحالیکه ما از مدرسه یا مهد میآمدیم خانه و مادرمان میپرسید امروز چی یاد گرفتی؟ میگفتیم هیچی:| انصافا حق بدهید برای اینها بیشتر از ما خرج کنند.
٥) دیالوگ با دانیال، دوست نگارنده.
دانیال: آقا با این پولی که من دارم خونه درست و حسابی اجاره نمیدن.
من: چه جوریه خونهها؟
دانیال: خونه نیست که، سگدونیه.
من: قیمتش چقدره؟
دانیال: ماهی ٤٠٠ تومن اجاره شه.
من: آقا رو باش. الان ماهی ٥٠٠ تومن میدن، سگشون رو میذارن مهدکودک.
دانیال: جدی؟
من: والا.
دانیال: بد شد که! من دیگه نگم سگدونی.
من: آره دیگه، احترام خودت رو حفظ کن. بگو دانیال دونی.
دانیال: آره داداش میگفتم... یه دانیال دونی دیدم اجارهاش چهارصد...
تیتر برگرفته از نام کتابی با همین عنوان اثر میخائیل بولگاکف است. (من و فیلیپ فیلیپوویچ و بولگاکف را کجا میبرید!؟)
نظر کاربران
جای تاسف داره واقعا