۱۲۳۹۴۶
۴ نظر
۵۴۶۳
۴ نظر
۵۴۶۳
پ

مسن ترین معلم ایرانی، مرد ۱۱۴ ساله!

«زمانی که احمد شاه به تخت نشست، کودکی ۱۰ ساله بودم که در کوچه بازی می کردم. آن روز را خوب به خاطر دارم!» اینها را حسین کیهانی می گوید، مردی که متولد سال ۱۲۷۹ هجری شمسی است و زاده کرمانشاه. او ۳ پادشاه و دو سلسله سلطنتی (قاجار و پهلوی) را به خاطر می آورد.

مسن ترین معلم ایرانی، مرد 114 ساله!





همشهری سرنخ: «زمانی که احمد شاه به تخت نشست، کودکی 10 ساله بودم که در کوچه بازی می کردم. آن روز را خوب به خاطر دارم!» اینها را حسین کیهانی می گوید، مردی که متولد سال 1279 هجری شمسی است و زاده کرمانشاه. او 3 پادشاه و دو سلسله سلطنتی (قاجار و پهلوی) را به خاطر می آورد.

این گزارش در مورد معلمی است که تقریبا یک چهارم عمرش را صرف تعلیم و تربیت دانش آموزان کرده است و سواد مکتبخانه ای دارد.

104 سال پیش

حتما تا به حال در مورد مکتبخانه های قدیم چیزهای زیادی شنیده اید. می گویند سواد آموختن در گذشته با چوب و فلک گره خورده بود و همه شاگردان این تجربه تلخ را به جان می خریدند تا حساب و کتاب زندگی را بیاموزند. میهمان این صفحه مان یک شاگرد مکتبخانه است؛ شاگردی که 104 سال پیش الفبا را آموخت. «آن روزها نه از مدرسه های امروزی خبری بود و نه از سیستم متمرکز آموزشی. بچه های اندکی دل به درس خواندن می دادند. آن سال ها، حرف اول را در سوادآموزی، مکتبخانه ها می زدند.»

مسن ترین معلم ایرانی، مرد 114 ساله!

حسین کیهانی با گفتن این حرف ها در ادامه از دردسرهای درس خواندن به روش مکتبخانه ای می گوید: «تحصیل در دوره مکتبخانه ها با سختی و مشقت زیادی روبرو بود. تعداد مکتبخانه ها و استادان بسیار کم بود و اگر کسی می خواست باسواد شود باید هزاران دردسر را به جان می خرید که یکی از بزرگترین آنها، طی کردن مسافت های طولانی بود.»

به اینجا می گویند «مکتبخانه»

آقای کیهانی از اولین روزی می گوید که پا در مکتبخانه گذاشت، یعنی سال ۱۲۸۸. «آن وقت ها در کرمانشاه زندگی می کردیم. پدرم خیلی علاقه داشت که من باسواد شوم؛ به همین خاطر با تمام توصیفات وحشتناکی که در مورد مکتبخانه به گوش می رسید، دل به دریا زدم. روز اولی که به مکتبخانه رفتم، هیچ وقت از خاطرم پاک شدنی نیست. تصور کنید یک پسربچه ۸-۷ ساله روبروی استادی نشسته که پهلویش چند ترکه خودنمایی می کند. صدایم در گلو از ترس حبس شده بود.

استاد نگاهی به من کرد و با خشم و غضب پرسید: اسمت چیست؟ به سختی گفتم حسین. بعد نگاهی به من کرد و آن ترکه بلندتر را برداشت تا خوب ترکه به من برسد. ترکه را روی شانه هایم زد و گفت: حسین به اینجا می گویند مکتبخانه پس حواست را جمع کند تا مبادا به عاقبت آن دوتا گرفتار شوی. بعد با نوک ترکه به دو شاگرد بخت برگشته ای اشاره کرد که جفت پاهایشان در دام فلک استاد گرفتار شده بود. راستش آن روز آنقدر ترسیده بودم که اگر دست خودم بود دیگر پایم را در آن مکتبخانه نمی گذاشتم اما با اینحال ۸ سال در مکتبخانه شاگردی کردم.»

مسن ترین معلم ایرانی، مرد 114 ساله!

از تنبیه متنفر بودم

رسم آن موقع ها این بود که بعد از فراغت از مکتبخانه اگر شاگردی شیفته دانش بود باید خودش آستین بالا می زد و تا می توانست کتاب های مختلف را مطالعه می کرد چرا که دیگر جایی یا مرکزی وجود نداشت که بشود در مقاطع تحصیلی بالاتر تحصیل کرد.

«بعد از اینکه خواندن و نوشتن و حساب و کتاب آموختیم، کتاب درسی مان شد آثار نویسندگان بزرگی همچون فارابی، ابن سینا، فردوسی و ...» آقای کیهانی بعد از فراغت از مکتب، از آن شاگردانی بود که علاقه داشت علم و دانش خود را افزایش دهد، به همین خاطر کتب نویسندگان بزرگ را مطالعه کرد و بعد از ۷ سال مطالعه مستمر، استاد مکتبخانه شد. «۸ سال در مکتبخانه ای تدریس کردم که روزی خودم شاگرد آن بودم اما با این تفاوت که در مکتبخانه من خبری از تنبیه بدنی نبود. هیچ وقت شاگردانم را تنبیه نکردم. از این کار متنفر بودم.»

حقوق ۱۰ تومانی

سال ۱۳۰۵ بود که رضاخان به تخت نشست. آن روزها آقای کیهانی ۲۶ ساله بود و در کرمانشاه زندگی می کرد.«استاد مکتبخانه بودم و کمی هم کشاورزی می کردم. مردم به ملاباشی یا همان باسواد خودمان خیلی احترام می گذاشتند. در سال ۱۳۱۰ با تاسیس اداره فرهنگ که همان آموزش و پرورش امروزه است همه استادان مکتبخانه، معلم دولت شدند. اولین سال خدمتم را در شهر سنقر کلیایی کرمانشاه تدریس کردم. ۳ سال در آنجا فعالیت داشتم و بعد به کنگاور منتقل شدم و ۳ سال دیگر نیز در آنجا و در مقطع ابتدایی تدریس کردم. آن روزها زندگی به سختی می گذشت. ماهی چندرغاز حقوق می گرفتیم.»

مسن ترین معلم ایرانی، مرد 114 ساله!

در واقع اولین حقوقی که آقای کیهانی دریافت می کرد ۱۰ تومان بود.» در آن سال ها کسانی که سواد داشتند برای معلمی نمی رفتند چون می گفتند حقوقش کم است. روز استخدام شدنم را خوب به یاد دارم. آن روز رییس کارگزینی رو به من کرد و گفت که با ۱۰ تومان می توانی خرج زندگیت را بدهی؟ ۶ نفر بودیم. من و یک نفر دیگر قبول کردیم و بلافاصله استخدام شدیم. ۴ نفر دیگر انصراف دادند.»

محمدرضا که به تخت نشست ۴۱ سالم بود

سال ۱۳۲۰ کشورمان دستخوش حوادث زیادی شد. یکی از این اتفاقات برمی گردد به سقوط رضاخان و بر تخت نشستن محمدرضا پهلوی. «این اتفاق مصادف بود با جنگ جهانی دوم. در آن زمان اوضاع مملکت مان نابسامان بود. آن روزها ۴۱ سالم بود و مجرد. دیگر وقتش رسیده بود که ازدواج کنم. از طریق شغلم با معلم باسواد و کهنسالی آشنا شدم. آن موقع لیسانس داشت و چیزی نمانده بود تا بازنشسته شود. در پی رفت و آمد خانوادگی مان با خانواده این معلم کهنه کار، مادرم از دختر آنها خوشش آمد و برایم آستین بالا زد.»

بعد از ازدواج، آقای کیهانی برای همیشه زادگاهش کرمانشاه را ترک کرد. «پدر و مادر همسرم معلم بودند و در همدان زندگی می کردند. به خاطر همسرم و نزدیکی او با خانواده اش به همدان انتقالی گرفتم و سنوات خدمت خود را در اداره فرهنگ همدان ادامه دادم. در نهایت در سال ۱۳۴۰ با ۳۰ سال خدمت در آنجا بازنشسته شدم.» آقای کیهانی بعد از بازنشستگی چون فرزندانش ساکن تهران شده بودند به شهر کرج مهاجرت کرد.

مسن ترین معلم ایرانی، مرد 114 ساله!

خاطرات یک قرن پیش

اعدام شیخ فضل الله نوری، فرار محمدعلی شاه از ایران، قیام شیخ محمد خیابانی در آذربایجان و قیام میرزاکوچک خان در گیلان، کودتای رضاخان پهلوی و وقوع جنگ جهانی اول، قدیمی ترین و مهمترین اتفاق هایی است که آقای کیهانی به خاطر دارد.

«آن روزها اوضاع ایران روز به روز دگرگون می شد، حافظه ام یاری نمی دهد اما تنها چیزی که از آن سال ها به خاطر دارم رنج و سختی و بدبختی مردم بود و بس.» حافظه پیرترین معلم کشورمان یاری نمی دهد تا از شاگردانش برایمان بگوید و او در میان آن همه شاگرد تنها از دو نفر آنها یاد می کند. «در کلاسم احمدی و رازانی دوتا از شاگردان زرنگ که نه بهتر بگویم نابغه بودند. آنقدر هوش شان زیاد بود که هنوز آنها را به خاطر دارم.» به گفته آقا معلم این دو شاگرد نابغه در جریان جنگ تحمیلی، شهید شدند.

آقای کیهانی ۵ فرزند، ۹ نوه و ۲ نتیجه دارد. فرزند ارشدش ۶۳ ساله و فرزند آخرش ۵۰ ساله است. همسرش را نیز ۵ سال پیش در سن ۷۷ سالگی از دست داد. او این اتفاق را بدترین واقعه زندگی اش می داند.

پیش به سوی ۱۲۰سالگی

آقای کیهانی این روزها ۱۱۴ سال را پر کرده. او در مورد راز عمر طولانی اش اینگونه می گوید: «تمام این سال ها دکتر خودم بوده ام. مدت هاست شیرینی و شکلات و گوشت قرمز نمی خورم. بیشتر از لبنیات استفاده می کنم.»

مسن ترین معلم ایرانی، مرد 114 ساله!

مسن ترین فرهنگی ایران تا به حال دچار هیچگونه بیماری که در سالخوردگان شایع است، نشده! او نه فشار خون دارد نه چربی خون، نه دیابت و به گفته خودش قلبش مثل ساعت کار می کند. کیهانی در حالی که لبخند می زند، می گوید: «قرارداد ۱۲۰ ساله بسته ام. الان ۱۱۴ سالش پر شده مانده ۶ سال دیگر. خدا را شکر که تا به امروز با سلامتی عمر را سپری کرده ام و زندگی سالمی داشتم. نه اهل سیگار و ... هستم و نه در طول عمرم حتی به یک مورچه آزار رسانده ام.»

مسن ترین معلم ایران تنها یک آرزو دارد. «همیشه می گویم خدایا اگر قرار است بمیرم، شب بخوابم و صبح از خواب بیدار نشوم چرا که حوصله سکته و بیماری و ... را ندارم.»

پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • آرش

    خدا خیرش بده

  • بدون نام

    اصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصصلا بهش نمیاد همچین سن و سالی داشته باشه!!!!!!!!ماشالا

  • بدون نام

    وای خداییییییییییییییییییییییییییییی من

  • امین

    اون عکس اولیه چقدر آشناس!
    ولی همچین میگین یک چهارم عمرشو صرف آموزگاری کرده انگار زیاده. ۲۸ سال میشه دیگه. حتی از قانون بازنشستگی هم ۲ سال کمتره!

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج