۱۰۶۲۵۸۵
۲۳ نظر
۵۰۴۸
۲۳ نظر
۵۰۴۸
پ

خاطراتِ روزهایی که دیگر نیستند!

علی میری در صفحه اینستاگرام خود، خاطرات کودکی را به زیباترین شکل ممکن به‌تصویر کشیده است. پیشنهاد می‌کنیم تماشا کنید.

برترین‌ها: سال‌ها پیش توی کوچه‌مون فقط ما تلفن داشتیم. برا همین چندتا از همسایه‌ها هر وقت می‌خواستن تلفن بزنن، میومدن خونه ما. از اون طرف، کسایی که باهاشون کار داشتن هم زنگ میزدن خونه ما و ما هم می‌رفتیم خونه همسایه و خبرش می‌کردیم که بیاد و با تلفن صحبت کنه.

این وضعیت کم و بیش برای همه امکانات دیگه هم بود. از دو تا سیب‌زمینی گرفته تا ابزار کار مثل نردبون، بیل، پارو و... همسایه‌ها کمبود‌های همو پوشش می‌دادند.

بچه‌ها می‌رفتن خونه همسایه‌ها و بازی می‌کردن. یکی حیاطش بزرگتر بود، یا یکی آتاری داشت، و همین‌ها انگیزه‌هایی بود که فضای تعاملی و رفت و آمد بین همسایه‌ها زیاد باشه.

ولی آهسته آهسته تلفن توی تمام خونه‌ها اومد و بعد از اون دیگه همسایه‌ها برای تلفن صحبت کردن خونه ما نیومدن. ما هم دیگه برای بازی خونه‌شون نرفتیم. دیگه آهسته آهسته کسی روش نشد بره خونه همسایه کناری و بگه ببخشید مامانم گفتن تخم مرغمون تموم شده، میشه بی‌زحمت ۲ تا تخم مرغ بدین.

یواش یواش مالکیت شخصی معنای دیگه‌‌ای گرفت و نگاه‌ها تغییر کرد. وسایل شخصی‌تر و خصوصی‌تر شد؛ و این حریم خصوصی تنگ‌تر و تنگ‌تر شد و فاصله‌ها بیشتر و بیشتر؛ و این شد که جامعه تبدیل شد به انبوه جمعیت آدم‌های تنها در کنار هم!

خاطراتِ روزهایی که دیگر نیستند!
منبع: صفحه اینستاگرام alimiriart
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بی اعصاب

    لعنت ب این زندگی امروزی...همش دغدغه و مریض فکری

  • بدون نام

    واقعا یادش به خیر چه روزهایی بود .یادمه از این سر کوچه ما تا اون سر کوچه هر وقت پول یا چیزی لازم داشتم می اومدن از مادر من قرض میگرفتن .ولی بیست سال که مادرم خونه نشین شده بود وهمه ما از او دور بودیم گاهی با بغض و گریه ازشون میخواستم به مادرم سر بزنن تا دلتنگ نباشه سرشون سلامت اون یکی دونفری که مادرم را رها نکردن. همیشه فکر میکنم بقیه اون آدما قبلا وتو دوره بچگی ما هم اینجور بی معرفت و فرصت طلب بودن یا به مرور تغییر کردن .

  • بدون نام

    روستای ما الانم همینجوریه

  • بدون نام

    واقعاً یادش به خیر خفه شدیم ازبس برای اون روزهای زیبای زندگیمون اه کشیدیم.

  • بدون نام

    حیف و صد حیف

  • بدون نام

    میشه بگید چرا بعضی کامنت ها ارسال نمیشه!؟

  • شاهین

    ممنون الکار نشید
    خانمه بی حجابه

    پاسخ ها

    • بدون نام

      درعوضش پرونده های خیانت اخلاقی،قتل،سقط جنین وطلاق حسابی تو دادگاه های خانواده به کارافتاده

  • بدون نام

    چرخ گوشت و چرخ خیاطی مادرم،تو کوچه مون دائم دست به دست میشد
    همسایه ها باهم فرشاشونو تو حیاط میشستن،باکمک هم 20یا 30جعبه گوجه میخریدن و رب درست میکردن و بعد تقسیمش میکردن
    یادش بخیر ،زندگی اونروزا لذتش بیشتر از امروز بود،با وجودی که امروز امکانات بسیار بیشتره اما مردم دلشون خوش نیست

  • بدون نام

    بهتر
    اون موقع همه سرشون تو زندگی همه بود
    همه درباره هم نظر میدادن و دخالت میکردن
    هیچ کس نمیتونست عین آدم واسه خودش زندگی کنه
    الانم باز باید دخالتا و سرک کشیدنا کمتر بشه

    پاسخ ها

    • بدون نام

      اونی که مطلوب شماست مجسمه های سنگی بی روحه وآرامش قبرستونه!

    • بدون نام

      اون موقع احترام به بزرگترهابوداگرهم دخالت می کردندازسردل سوزی وهوای همدیگه روداشتن بودکه جاش الان خالی خالیه!

  • بدون نام

    ول کنید بابا گذشته رویایی بیش نیست مثل خواب هرچی بگی دیگه تکرار نخواهد شد

  • بدون نام

    چقدرهمه ازخودگذشت و بخشندگی داشتندهمسایه دوکوچه بالاترحتی روزی چهارپنج بارمی آمدخبربه مامیدادکه تلفن داریداون زمان که کوچه هاپرازگل وآب بودبعدازباران!همه هوای هم روداشتند

  • بدون نام

    چقدرهمه ازخودگذشت و بخشندگی داشتندهمسایه دوکوچه بالاترحتی روزی چهارپنج بارمی آمدخبربه مامیدادکه تلفن داریداون زمان که کوچه هاپرازگل وآب بودبعدازباران!همه هوای هم روداشتند

  • بدون نام

    قدیما خیلی بهتر بود. :(

  • بدون نام

    یاد کردن خاطرات خوب همیشه شیرین است .

    پاسخ ها

    • بدون نام

      حتی خاطراتی که زمان خودش تلخ بودحالابرای ماشده جزء شیرین ترین خاطرات،مثل خاطرات دوران مدرسه

  • بدون نام

    یاد کردن خاطرات خوب همیشه شیرین است .

  • بدون نام

    مثلا چه کیفی داشت که تق تق تق، ببخشید نون ندارید؟ سه تا تخم مرغ؟ دو تا سیب زمینی؟ یه دونه پیاز؟ نمک و فلفل به مقدار لازم؟
    حالا نه اینکه خیلی هم روی خوش نشون میدادیم!!

  • احد

    زنه چرا جحاب نداره فرهنگی غربی رو میخوان منتشر کنن

    پاسخ ها

    • بدون نام

      روسریشو شسته هنو خشک نشده
      خشکشد سر میکنه

  • بدون نام

    همه تو زندگی هم دخالت میکردن چه زندگی هایی که با فضولی همسایه و فامیل خراب نشد.هر روز تو خونه همسایه پهن بودن و پچ پچ و غیبت به چه دردی میخوره روابط باید جوری باشه که به زندگی شخصی و خصوصی و استقلال آدم لطمه نزنه

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج