هایلایت (۵)
جمله های زیبا، دلنوشته های دلنشین، اشعار ماندگار، پاراگراف های تاثیرگذار و بینظیر از یک کتاب یا مقاله. همه اینها میتواند بهانه ای برای هایلایت کردن آنها در کتاب، مجله و یا ذهنتان باشد.
سعی کرده ایم در مجموعه مطالب "هایلایت" مجموعه ای گزیده و دلنشین از این مطالب را در اختیار شما قرار بدهیم.
شما نیز هایلایت های خود را برای ما از طریق نظرات ارسال کنید.
*****
"تو کز خاموشی ام فهمی نداری
چه خواهی فهم کردن از کلامم ؟"
شفیعی کدکنی
مجله بُخارا ، شماره ۹۸، اسفند ۹۲
"یکی از نشانههای پیری این است که آدم به خاطراتش پناه میآورد."
حسین نوش آذر
"درد اینجاست که درد را نمی شود به هیچ کس حالی کرد!"
کتاب ِ کلیدر، محمود دولت آبادی
"ما را تو به خاطری همه روز
یک روز تو نیز یاد ما کن..."
سعدی
"به کارت برس
من کارم تمام است."
علیرضا روشن
"خوب ، گاهی آدم می خواند ، رمانی نیمه تمام دارد ، می رود خانه چای دم می کند ، سیگاری زیر لب می گذارد ، تکیه به بالشی می دهد و نرم نرم می خواند. خوب ، بدک نیست. برای خودش عالمی دارد. اما بدبختی این است که هر شب نمی شود این کار را کرد. آدم گاهی دلش می خواهد بنشیند و با یکی در مورد کتابی که خوانده است حرف بزند، درست انگار دارد دوره اش می کند. اما کو تا یکی این طور و آنهمه اخت پیدا بشود ؟ خواهید گفت ، پیدا می شوند. بله ، می دانم. من هم داشتم، یکی دوتا. آنقدر با هم اخت بودیم که اگر یکی نمی آمد ، سروقت به پاتوقمان نمی رسید دلشوره میگرفتیم. خوب ، معلوم است، یکی زن می گیرد ، یکی سفر می رود ، یکی می رود مذهبی می شود ، یکی هم غیبش می زند ، خودکشی می کند ، دست آخر وقتی خوب زیر و بالای کار را می بینی ، متوجه می شوی که آدم ها بیشترشان، نمی توانند تا آخر خط تاب بیاورند."
هوشنگ گلشیری، کتاب ِ بره گم شده راعی، صفحه ۷۵
"اگر توقعی از کسی نداشته باشی هیچوقت ناامید نمی شوی."
کتاب حباب شیشه، سیلویا پلات، ترجمه گلی امامی، صفحه ٦٧
"از دردهای کوچک است که آدم می نالد. وقتی ضربه سهماگین باشد ، لال می شود آدم."
رضا قاسمی، کتاب ِ چاه بابل، صفحه ۱۰۴
"و مردها به آنچه دست نایافتنی می دانند تمایل بیشتری دارند."
میلان کوندرا. کتاب شوخی. ترجمه پوریاوری. صفحه ٤٤
"باید یک مکانی باشد. هر مکانی ، حتی یک مکان خیالی ، تا بتوانیم به آنجا برویم و از نو زاده شده برگردیم."
کتاب پوست انداختن، فوئنتس، ترجمه کوثری، صفحه ١٠٨
"من اولین باری که از مرگ خیلی ترسیدم
اولین باری بود که یه نفرو ...
خیلی دوست داشتم "
دوست ِ کافکا
نویسنده و بازیگر : سجاد افشاریان
کارگردان : حسن جودکی
"انگار یک نفر هست
که اصلاً نیست..."
بیژن نجدی
"از تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگران
رفتم از کوی تو لیکن عقب سرنگران
ما گذشتیم و گذشت آنچه تو با ما کردی
تو بمان و دگران، وااای به حال دگران..."
شهریار
"خودت باش. به اندازه کافی دیگران داریم."
مودب میرعلایی
نظر کاربران
ینی این آخریه آتیشم زد!ممنونم مجله جان!کاش میشد کسی که اولین بار این به ذهنش رسید و این کار رو واسه ما کرد رو معرفی کنید بشناسیمش! به هر حال ممنون همتون!واقعن دیگه میگم که هیچی کم ندارین!
من همونم که نبودم
پاسخ ها
حالا دیگه ک هستی!
آه! که سودینکرد دانش بسیار من. مولوی
گاهی جوری دلتو میشکننت که وقتی تیکه هاتو بهم میچسبونی یه آدم دیگه یی میشی
گاهی جوری دلتو میشکننت که وقتی تیکه هاتو بهم میچسبونی یه آدم دیگه یی میشی
خواهش میکنم این شعر را برای روز معلم در هایلایت بگذارید.
نام شعر: شمع استاد
شاعر: دکتر محمد متینی زاده
چند قدم
دور از روشنایی
یا دو قدم
مانده تا تاریکی
انگیزه ام شمعی بود
که آن را
بدون شک آوردی
تا مرا
از معمای درون
به فروغ بیرون
هدیه دهد.
بیگانه می شوی، بیچاره می روم
اینگونه می شود کز دست می روم
مهیار گودرزی