چرا به انتشار اخبار غیرواقعی علاقه داریم؟
چگونه ارادتی است که نیمهشب عدهای را میکشاند به خیابان که در معرض کرونا، تجمع کنند و گرداگرد هم و نفس به نفس، پای دیوار بیمارستانی که بهجز خسرو آواز ایران، بیماران بسیاری در آن استراحت میکنند، آواز بخوانند، فیلم بگیرند و برای هنرمند محبوبشان طلب شفا کنند؟ این چگونه مهری است که برای رساندن خبر مرگ و تسلیت گفتن رقابت میکنیم؟
روزنامه جامجم - آذر مهاجر: چگونه ارادتی است که نیمهشب عدهای را میکشاند به خیابان که در معرض کرونا، تجمع کنند و گرداگرد هم و نفس به نفس، پای دیوار بیمارستانی که بهجز خسرو آواز ایران، بیماران بسیاری در آن استراحت میکنند، آواز بخوانند، فیلم بگیرند و برای هنرمند محبوبشان طلب شفا کنند؟ این چگونه مهری است که برای رساندن خبر مرگ و تسلیت گفتن رقابت میکنیم؟
میشود پای رسانههای رسمی را کشید وسط و بد گفت به آنها که یا دیر خبر میدهند یا بد خبر میدهند یا اطلاعات درست نمیدهند، اما خود ما چه میکنیم وقتی یک هنرمند، با درد و بیماری دست و پنجه نرم میکند و عزیزانش غمگین و گرفتار هستند؟ خبر جعلی تولید میکنیم؟ شایعه میسازیم؟ به التهاب دامن میزنیم؟ از دو شب گذشته فضای مجازی پر است از اخبار راست و دروغ درباره استاد محمدرضا شجریان. هر کسی در هر جایگاهی، وظیفه خود دانسته که درباره ایشان چیزی بنویسد و حتما اظهارنظری داشته باشد ولو خاطرهای از سالهای دور روایت کند که استاد را از دور دستها دیده که از خیابانی میگذشته.
ورود به شبکههای اجتماعی در دو روز گذشته بیشباهت نبود به حضور در مجلس عزا و استقبال از مرگ! اما چرا؟ برای نمایش حضور و همراهی یا برای دریافت چند لایک بیشتر؟ همین چرایی بهانهای شد که مروری داشته باشیم بر اتفاقاتی که از زمان بستری شدن استاد شجریان در بیمارستان آغاز شده و گپی بزنیم با یک جامعهشناس درباره علت چنین واکنشهایی که به نظر میرسد منحصر به جامعه و مردم ما هم نیست.
از واقعیت تا خبر کذب
خبر اولیه این بود که محمدرضا شجریان در بیمارستان بستری شده، اما به دنبالش اخبار متعددی میرسید که خسروی آواز ایران از مدتی پیش در بیمارستان بستری بوده است. خبر بعدی این بود که استاد شجریان، از روز پنجشنبه اول اسفند در بخش مراقبتهای ویژه بستری شده است. شایعاتی منتشر شد که ایشان به کمک دستگاههای پزشکی زنده مانده و کمی بعد خبر درگذشت محمدرضا شجریان منتشر شد.
همایون شجریان در اینستاگرامش تصویری از دیوان حافظ منتشر کرد که اسباب نگرانی هواداران استاد را فراهم آورد و شاید همین شد دلیلی که شایعه مرگ استاد در صفحات مجازی رقم خورد و بعد رسید به چند رسانه رسمی. وقتی یکی دو خبرگزاری مرگ استاد را تایید کردند، همایون شجریان از مقابل بیمارستان درباره احوالات پدر اطلاعاتی به علاقهمندان داد و در اینستاگرامش تصویری از علائم حیاتی استاد منتشر کرد، اما این همه پایان شایعه و ناباوری نبود.
روز جمعه بیمارستان جم هم بیانیه صادر کرد با این مضمون که در روزهای اخیر اختلالات ریوی استاد شجریان که ناشی از بیماری قبلی ایشان است، ادامهدار شده و از اول اسفند در بخش مراقبتهای ویژه بیمارستان جم بستری شدهاند. در این بیانیه تصریح شد که شرایط عمومی شجریان در حال حاضر تحت کنترل است، ولی نیاز به مراقبتهای ویژه دارد و همایون شجریان هم تاکید کرد که مردم اطلاعات و اخبار مربوط به استاد را از خود او و از طریق صفحه در شخصیاش پیگیری کنند.
در حالی که دیروز در این باره خبر خاصی نبود، جز انبوه تصاویر و ویدئوها و آوازهایی از استاد شجریان که شبکههای اجتماعی همرسانی میشد، عدهای از ما باور داشتند که محمدرضا شجریان به رحمت خدا رفته و فقط بر اساس مصلحتهایی به اطلاع عموم نمیرسانند!
یک جامعهشناس درباره کنشها و واکنشهای کاربران در فضای مجازی میگوید
شایعه، محصول حس ناامنی است
وقتی جامعه هر لحظه خبر بدی را انتظار بکشد، وقتی باخبر بودن ضرورت باشد، بازار خبر و شایعه داغ میشود و در این بازار گاهی هم خبر کذب به مردم عرضه میشود. این تحلیل دکتر علی انتظاری است از علت کنشها و واکنشهای کاربران فضای مجازی در روزهایی که استاد شجریان در بیمارستان بستری است.
چرا در مورد هنرمندی مانند استاد شجریان، مردم بر خود میدانند که لزوما واکنشی نشان دهند و خبری منتشر کنند؟
مشکل در احساس ناامنی است. جامعهای که احساس ناامنی کند، علاقهمند است به خبردار شدن و گریز از بیخبری. طبیعی است که ناامنی با احساس ناامنی متفاوت است و ما در کشوری زندگی میکنیم که حتی به لحاظ ژئوپلتیک هر لحظه در معرض اتفاق است و همین کافی است برای ایجاد احساس ناامنی.
احساس ناامنی چطور به شکلگیری خبری کذب و شایعه منجر میشود؟
وقتی برای خبر تقاضا وجود داشته باشد، عرضه هم ایجاد میشود. خبر که نباشد عدهای به تولید خبر دست میزنند و اگر خبر هم باشد عدهای داغش میکنند که پاسخ تقاضا را بدهند و توجهها را به خودشان جلب کنند؛ بنابراین اخبار دروغ عرضه میشود و شایعات شکل میگیرد.
آیا واکنشهای این چنینی مختص مردم ما و کشور ماست؟
در کشوری که مردم نگران مسائل سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نباشند یا به عبارتی بازار خبر به این اندازه داغ نباشد، چنین واکنشهایی کمتر است، اما در کشورهایی مانند ما که مردم محافظهکار هستند و در نتیجه احساس عدم امنیت دارند، چنین بازار سیاهی در رسانههای مجازی شکل میگیرد. ضمن اینکه در کشورهای توسعه یافته، فضای مجازی اینقدر آشفته نیست که هر کسی هر خبری را منتشر کند و از پیامدش در امان بماند. حتما مواخذه میشود و مورد پیگرد قانونی قرار میگیرد.
نظر کاربران
ظاهرا مردم منتظر مرگ کسی هستن چه طرفدارش باشن یا نه از این رهگذر من نمیدوم چی عایدشان میشه به هر حال همه از دنیا میرویم ترا بخدا با شایعات خانواده طرف را رنجیده خاطر نکنیم از قرار معلوم ما مردم مرده پرستیم