راههای مقابله با بیاحترامیهای خانوادهی همسر
آیا واقعا مطمئنید که رفتارهای خانوادهی همسرتان با شما غیرمحترمانه است؟ از کجا میتوانید بفهیمید که خانوادهی همسرتان رفتارهای سمی و نادرست با شما دارند؟ یادتان نرود که رفتارهای نادرست داشتن با عقاید و دیدگاههای متفاوت داشتن فرق میکند. در ادامه علائمی را میگوییم که نشان میدهند خانوادهی همسرتان تاثیر منفی بر زندگیتان دارند
برترینها: از لحظهای که تصمیم میگیرید ازدواج کنید، تصورِ داشتن خانوادهای بزرگتر که دوستشان خواهید داشت و اوقاتی را نیز با آنها خواهید گذراند گوشهای از ذهنتان را پُر میکند.
شما به زودی صاحب والدین جدیدی میشوید که سالها تجربه و عقل و منطق آنها نیز وارد زندگیتان میشود و احتمالا خواهر و برادرهای همسرتان نیز به جمع خانوادهتان اضافه میشوند که ممکن است بهترین دوستان شما باشند.
گاهی واقعیت جور دیگری خودش را وارد زندگیتان میکند و افرادی که قرار بود مانند خانوادهی خودتان باشند جوری رفتار میکنند که رویاهایتان را بهم میریزند. ممکن است متوجه شوید که خانوادهی همسرتان نه تنها دوستتان ندارند بلکه آشکارا به شما بیاحترامی میکنند.
گویی در ذهن آنها شما یک مزاحم هستید که فرزند دلبندشان را از آنها دزدیدهاید. تمام روزهای خوشی را که زمانی تصور میکردید پیش رو دارید به فراموشی میسپارید و غمگین و متعجب میمانید که چه باید بکنید.
اما آیا واقعا مطمئنید که رفتارهای خانوادهی همسرتان با شما غیرمحترمانه است؟ از کجا میتوانید بفهیمید که خانوادهی همسرتان رفتارهای سمی و نادرست با شما دارند؟
یادتان نرود که رفتارهای نادرست داشتن با عقاید و دیدگاههای متفاوت داشتن فرق میکند. در ادامه علائمی را میگوییم که نشان میدهند خانوادهی همسرتان تاثیر منفی بر زندگیتان دارند:
علائمی که نشان میدهند خانوادهی همسرتان رفتارهای نادرستی دارند
سعی میکنند شما و همسرتان را به جان هم بیندازند
اگر خانوادهی همسرتان هر چیز کوچکی را تبدیل به جنگی وحشتناک میکنند پس مطمئنا نفوذ منفی غیرقابل انکاری در زندگی شما و روابط تان با همسرتان دارند. طبیعی است در چنین شرایطی، تنش میان شما دو نفر زیاد باشد.
در تصمیم گیریها و انتخابهای دو نفرهتان دخالت میکنند
خیلی از خانوادهها عادت دارند در زندگی مشترک فرزندان خود دخالت کنند و این رفتار را نوعی کمک میدانند. اما تا زمانی که خودتان درخواست کمک و راهنمایی نکردهاید کسی نباید در زندگی شما دخالت کند.
عمدا کاری میکنند یا حرفی میزنند که حس بدی پیدا کنید
گاهی آدمها نسبت به رفتارهای بدی که دارند ناآگاهند، اما متاسفانه گاهی نیز تعمدا کاری میکنند که حالتان بد شود. اگر مطمئن هستید خانوادهی همسر تان مخصوصا کارهایی میکنند که حس بدی به شما بدهند پس آدمهای سمی هستند.
به حریم شخصیتان احترام نمیگذارند
اگر مادر همسرتان عادت دارد بدون اطلاع قبلی به دیدنتان بیاید یا پدر همسرتان دوست دارد همهی آخر هفتهها را با همسرتان سپری کند (با وجود اینکه میداند تمام طول هفته را مشغولید و فرصت زیادی برای اینکه با همسرتان باشید ندارید)، پس به حریم شخصی و زندگی زناشوییتان احترامی نمیگذارند و این میتواند برای رابطه تان درد سرساز شود.
شما را نادیده میگیرند
همه جور بدرفتاری از جانب خانوادهی همسر ممکن است وجود داشته باشد، اما اینکه شما را نادیده بگیرند، انگار که اصلا وجود ندارید، از همه بدتر است. اگر خانوادهی همسرتان در مهمانیها و دورهمیها شما را کاملا نادیده میگیرند، حق دارید که از آنها دلخور باشید.
قرار گرفتن در چنین موقعیتی برای هر کسی میتواند سخت و فرسوده کننده باشد، زیرا شما واقعا دوست دارید با این افراد مهربان و صمیمی باشید و هم شما و هم خانوادهی همسرتان، یک وجه اشتراک دوست داشتنی دارید که همسرتان است.
چه باید بکنید؟ راههایی برای کنترل بیاحترامیهای خانوادهی همسرتان وجود دارد.
نشان دهید که با همسرتان متحد هستید
به احتمال بسیار زیاد همسر شما نسبت به تنشی که میان شما و خانوادهاش وجود دارد آگاه است، بدون اینکه حتی کلمهای در این مورد به زبان بیاورد. با همسرتان حرف بزنید و به او بگویید چقدر بابت بیاحترامیهایی که میبینید ناراحتید و احساس ناامیدی میکنید.
شاید همسرتان عمق ناراحتی شما را درک نکند و ممکن است به یک توافق کلی هم نرسید، اما خیلی مهم است که شما دو نفر نشان دهید که با هم موافقید و جلوی خانوادهی همسرتان این متحد بودن را به وضوح بروز دهید.
با همسرتان در مورد راه حل مشکلتان با ملایمت حرف بزنید و هرگز در حضور خانوادهی همسرتان با همسرتان مخالفت نکنید، چون در غیر اینصورت شکاف بزرگی بین شما و همسرتان ایجاد میشود که دیگر به سختی ممکن است بتوانید آن را ترمیم کنید.
مطرح کردن یا مطرح نکردن اختلاف؛ مسئله این است
شاید بخواهید در موضع خود بمانید و به خانوادهی همسرتان بگویید که نمیتوانید بیاحترامیهایشان را تحمل کنید. اما این کار شما میتواند اختلافات را تا سطحی بالا ببرد که از قبل هم بدتر شود. اما شما میدانید که حق با شماست و آنهایی که بیاحترامی میکنند مقصرند، بنابراین فکر میکنید باید از خودتان دفاع کنید.
مستقیما مطرح کردن مسئله شاید خیالتان را راحت کند که آدم ضعیفی نیستید، اما این را هم در نظر بگیرید که احتمال حل مشکل در آینده نیز به شدت کاهش خواهد یافت.
یک راه دیگر این است که وقتی کسی بیاحترامی به شما میکند، برای اجتناب از اختلاف و تنش، مقاومت نکنید و نرمش نشان دهید. مثلا وقتی مادر همسرتان، از طرز خانه داریتان یا نحوهی پخت غذایی که تهیه کردهاید ایرادی میگیرد، به سادگی لبخند بزنید و از او بخواهید تجربیاتش را در اختیارتان بگذارد.
اگر پدر همسرتان، نظری منفی در مورد کار و حرفهتان داد، در مقابل میلتان به دفاع از خودتان ایستادگی کنید و چیزی نگویید. شما میتوانید با سوال کردن در مورد کار و حرفهی خودش، تمرکز را از روی کار و حرفه خودتان بردارید و موضوع را عوض کنید.
اگر خواهر یا برادر همسرتان حرفی زد که بیادبی یا بیاحترامی به شما بود، فورا موضوع بحث را عوض کنید. این افراد احتمالا متوجه منظور شما خواهند شد، اما حتی اگر این اتفاق هم نیفتد، شما شان خود را پایین نیاوردهاید و موجب بیاحترامیهای بیشتر نشدهاید.
تمام سعیتان را بکنید تا گفتگوهایتان عادی باشد و از موضوعاتی که ممکن است تنش ایجاد کنند دوری کنید. هر وقت دیدید طرف مقابلتان در حال وارد شدن به بحث و موضوعی است که میدانید ناراحتیهایی ایجاد خواهد کرد، فورا با مهارت موضوع را عوض کنید.
در میان جمع و مکانهای عمومی فاصلهها را حفظ کنید
وقتی با خانوادهی همسرتان در میان جمع هستید، سعی کنید با حفظ حریم و فاصلهای مناسب از آنها از بروز هر گونه اختلاف و تنشی جلوی دیگران جلوگیری کنید. مثلا در رستوران میتوانید دورترین صندلی را انتخاب کنید، اما یادتان نرود تحت هر شرایطی خونسردی خود را حفظ کنید.
در مورد تعیین خط قرمزها با همسرتان صحبت کنید
اگر در نزدیکی خانوادهی همسرتان زندگی میکنید، با همسرتان در مورد تعیین یک سری حد و حدودها مشورت کنید و هر دوی شما به آنها پایبند بمانید.
مثلا: هر کسی که میخواهد به دیدنتان بیاید، چه خانوادهی خودتان و چه خانوادهی همسرتان، باید قبل از آمدن تماس بگیرند و اطلاع بدهند تا از ورود ناگهانی به حریم شخصیتان پیشگیری شود.. اعضای خانوادهها (از جمله خانوادهی خودتان) هرگز نباید بدون ارائه راه حل، انتقادی از شما بکنند..
از مطرح کردن موضوعاتی که تنش و اختلاف ایجاد میکنند خودداری شود.. اگر فرزندانی دارید، فقط شما و همسرتان باید در موردشان تصمیم بگیرید و خانوادههای طرفین نباید دخالتی در تربیت بچهها بکنند. این موضوعی است که شما و همسرتان باید کاملا روی آن توافق داشته باشید، چون مسئول تربیت و پرورش فرزندانتان شما دو نفر هستید.
سخت نگیرید و حس شوخ طبعیتان را حفظ کنید
هر چند قرار نیست کسی را دست بیندازید یا مسخره کنید، اما در هرشرایطی سعی کنید حس شوخ طبعیتان را حفظ کنید. هر حرفی را جدی و به خود نگیرید. یادتان باشد که مهمترین چیز این است که شخصی که با او ازدواج کردهاید شما را دوست دارد و همین کافیست.
به احساسات همسرتان توجه داشته باشید
مشکلی که شما با خانوادهی همسرتان دارید میتواند برای همسرتان دردناکتر باشد، زیرا او هم به شما علاقهمند است و هم به خانوادهاش و خیلی بیشتر از آنچه فکر کنید از این اختلاف زجر میکشد. زود واکنش نشان دادن یا سرزنش کردن میتواند رابطهی شما را دچار آسیبهای جدی کند. هرگز همسرتان را وادار به جانب داری نکنید. به او اطمینان بدهید که فقط دوست دارید مورد احترام باشید و هیچ حس بدی نسبت به خانوادهی همسرتان ندارید.
آه و ناله نکنید و نقش قربانی را به خود نگیرید
وقتی شما و خانوادهی همسرتان اختلافی با هم دارید باید سعی کنید این موضوع را بین خودتان نگه دارید. شکایت و آه و ناله کردن پیش دیگران و پشت سر خانوادهی همسرتان حرف زدن ممکن است اختلافات و درد سرها را عمیقتر کند، مخصوصا اگر خانوادهی همسرتان متوجه شوند پشت سر شان حرف زدهاید.
پس به جای اینکه نقش قربانی را بازی کنید و به دنبال ترحم دیگران باشید، محکم باشید و با حفظ اعتماد بنفس، راه درست را پیدا کنید. اگر نمیتوانید این کار را بکنید، باز هم غیبت کردن کار درستی نیست. گاهی مشکلات از سوء تفاهمها ناشی میشوند.
اگر از خانوادهی همسرتان بد رفتاری دیدید، تصور کنید از خانوادهی خودتان دیدهاید
یک راه خیلی خوب این است که اگر مثلا از جانب مادر همسرتان رفتاری دیدید که ناراحتتان کرد، فورا تصور کنید مادر خودتان این کار را کرده است. اگر مادرتان با شما چنین رفتاری کند چه واکنشی نشان خواهید داد؟ زنی که مقابل شماست کسی است که به همسرتان زندگی و عشق داده است.
به او بابت همان چیزی که هست احترام بگذارید، ملاحظه کنید و باگذشت و مهربان باشید! چون به هر حال فراتر از همهی راهکارها و دستورالعملها، چیزی به نام سازش و مدارا وجود دارد که ارزشمند است. گاهی اوضاع آنقدرها هم بد نیست که نتوانید تحمل کنید و تنها چیزی که واقعا به آن نیاز دارید کمی صبوری و ملاحظه است.
چند نمونه از چیزهایی که میتوانید برای کاهش تنش و اختلاف بگویید:
- «من همیشه این کار را با همین روش انجام میدهم، اما خیلی دوست دارم نظر شما را هم بدانم و مشکلی با این موضوع ندارم»
- «ظاهرا در فرهنگهای ما یک سری چیزها با هم متفاوتاند. من مایلم در مورد فرهنگ شما بیشتر بدانم و اگر شما هم علاقه مندید در مورد فرهنگ ما بدانید، خوشحال میشوم برایتان بگویم»
- «شما در تربیت فرزندتان (نام همسرتان را بگویید) سنگ تمام گذاشتهاید و من همیشه از این بابت از شما ممنونم».
نکته
یکی از مهمترین چیزهایی که باید به خاطر داشته باشید این است که شما نمیتوانید رفتارهای دیگران را کنترل کنید. اگر آنها بیادبی یا بیاحترامی میکنند، شما مقابله به مثل نکنید و همان کاری را انجام دهید که اعتقاد دارید درست است.
این آدمها ممکن است احترامی را که لایقش هستید برایتان قائل شوند یا قائل نشوند، اما اگر شما کارِ درست را انجام دهید میتوانید بدون تاسف و حسرت و پشیمانی زندگی کنید و خیالتان حداقل از بابت رفتارهای خودتان راحت خواهد بود.
منابع: thespruce ،bustle
نظر کاربران
هر وقت عین یه آدم خوب رفتار کردیم اوناهم خوب رفتار میکنن و گرنه تا مرز طلاق پاچتو میگیرن
پاسخ ها
نمیری با این نظرت خخخخخخخخ
خلاصه ی کلام اینکه ذات بد نیکو نگردد زانکه بنیادش بد است
فقط طاقت بیار رفیق.
یعنی لال شیم و حرف نزنیم جامعه ما از زنها همین انتظار را داره
پاسخ ها
آره مثل اینکه :/
دقیقا
مرسی عالی بود
خیلی بدرد نخور بود لقمه را هزار بار دور سر خودتون چرخوندید آخر نفهمیدیم چیکار باید بکنیم
پاسخ ها
حقته! تا تو باشي از اينجا راه زندكي ياد نگيري
من یه بردار بزرگتر دارم که ازدواج کرده و یه خواهر کوچکتر که هنوز مجرده رابطه زن داداشم با ما خوبه ولی زن داداش و خواهر من یه جورهایی مدام به فکر بدجنسی نسبت بهم هستن به نوعی خیلی دوست دارن حال همدیگر بگیرن مثلا خواهرم گاهی شیرینی درست میکنه وقتی برادرم میاد در حالی که زن داداشم شیرینی پختن بلد نیست یا زن داداش که گاهی از بالا رفتن سن ازدواج وقتی خواهرم است صحبت میکنه و..... انگار که این یه نوع سرگرمی بین انهاست
واقعا چرا اینجوری میکنن؟؟؟؟
پاسخ ها
کرم از خواهرته
اینکه شیرینی بلد نی بپزه از بیعرضگیشه ولی اینکه از بالا رفتن سن ازدواج میگه از بیشعوریشه،در واقع شما یه عروس بی عرضه ی بیشعور نصیبتون شده،هوای خواهرتو داسته باش
خیلی خری چون
آره دوستان چاره سازگاری است البته نه بخاطر اونها بخاطر خودمون ،زندگیمون ،بچه هامون و شوهرمون .
بعضی ها بد تربیت شده اند ،مرض آزار و اذیت دارند ،نهایتا کمتر رفت و آمد می کنیم ،که اونهم پا میشن سرزده میان برای مچگیری !!!!!!
خب چه کنیم ؟ طلاق ؟
در واقع باید اینها رو تربیت کرد ،رفتار درست رو بهشون یاد داد چون بهشون یاد نداده اند .
قرآن هم می فرماید :
ان احسنتم ،احسنتم لانفسکم .(اگر درست نوشته باشم )
اگر نیکی کنید به خود نیکی کرده اید .
و حضرت علی علیه السلام می فرماید برای نیکی به خودت از مردم انتظار پاداش نداشته باش .
پاسخ ها
اونوقت ما چطوری میتونیم مرد و زن شصت ساله رو تربیت کنیم ؟؟؟ چاره فقط اینه که مردا یاد بگیرن چجوری مدیریت کنم و رابژه رو به حداقل باید رسوند
من به تازگی اومدم واحد بقلی مادر شوهرم زندگی میکنم هر لحظه یه نفر در خونمون میزنه میاد تو.حریم خصوصیمو از دست دادم.با خونه های زپرتی الان هرچقدر آروم حرف میزنیم صدامون میره اون طرف.توروخدا دعا کنید ازین شرایط خلاص شم
پاسخ ها
دعا میکنیم .....
خدا بهت صبر ایوب بده
بهترين راه اينه كه اصلا ازدواج نكنيد
خانواده شوهری که شعور نداشته باشه باید فقط بهشون شلیک بشه
پاسخ ها
من بخاطر بد بودن همسرم ازش جدا شدم ولی هیچوقت یادم نمیره اون وسط مادرش چقد خون به جیگرم کرد. امیدوارم تا زنده تم ببینم همون کاری که با من کرده باهاش بکنن
دقیقا
خانواده ي زن بيشعور نداريم؟
مادر شوهرو خواهرشوهر من اینقدر حسود وبدخواهن و شوهرمو به جون من میزدن اینقدرباعث دعوا شدن وسخن چینی کردن،به قدری منو تحقیر کردن خلاصه جوری بود که توو روم بهم بی احترامی میکردن ومیخندیدن ،منم چندین سال طاقت آوردم و بی احترامی نکردم ولی اونا فکر میکردن حتما ضعفی دارم که جوابشونو نمیدم و بدتر میکردن خلاصه در نهایت باهاشون قطع رابطه کردم و به شوهرم گفتم با افرادی که بهم توهین میکنن نمیخوام ارتباط داشته باشم !! حالا دنبالم افتادن و دراصل به غلط کردن!!
کاربر 19:59
امیدوارم از اونهایی نباشی که یه شیرینی درست می کنند می کنندش تو چشم مردم ،بعدم انتظار تایید و تعریف و تمجید دارند. و اگر تعریف نکنی متهم به حسودی میشی .
خب دختر مجرد سن بالا معمولا کلاس شیرینی پزی میره ،دیگه دانشگاه هاروارد که نرفته که به زن برادرش بگی بی عرضه ، اونم میتونه بره به همین راحتی !
اییی ای کاش اونی که لیاقت حرف زدن رو نداشت خدا هیچ وقت به اون زبان نمی داد