۸۴۰۲۷
۱ نظر
۵۰۰۱
۱ نظر
۵۰۰۱
پ

کلمنس در سرزمین عجایب

۱۰۰۱Things to do in Tehran

جوان توریست اتریشی که با چهره متمایز از دوستان ایرانی اش با موهای بور و چشمان روشن و قدی که از همه یک سر و گردن بالاتر است، خیلی زود در عکس ها به چشم می آید. عکس هایی از تهران، همین تهران امروز خودمان!

مجله اینترنتی برترین ها





مجله همشهری جوان: جوان توریست اتریشی که با چهره متمایز از دوستان ایرانی اش با موهای بور و چشمان روشن و قدی که از همه یک سر و گردن بالاتر است، خیلی زود در عکس ها به چشم می آید. عکس هایی از تهران، همین تهران امروز خودمان! شهری که هیچ کداممان قدر زیبایی های پنهان و پیدا و جزیره های کوچک خوشبختی روی آن را نمی دانیم و بی تفاوت از کنارشان رد می شویم اما کلمنس این شهر را با همه شلوغی هایش با همه ترافیک ها و آلودگی هایش جور دیگری دیده است، طوری که نه فقط در اوقات فراغت بلکه از هر لحظه بودن و زندگی کردن در هر خیابان و کوچه و پس کوچه این شهر از آن لذت برده و حالا در حالی که یک ماهی از پایان سفرش به ایران می گذرد در اتاق خانه اش در «استریا» نشسته و مشغول نوشتن مطلب جدیدی درباره شگفتی ها و عجایب این سرزمین است. متن تازه ای که می رود می نشیند روی وال صفحه «1001 Things to do in Tehran». صفحه ای که عنوانش اگر نگوییم هر ایرانی حداقل هر تهرانی را به شدت وسوسه می کند تا حتما سری به آن بزند. صفحه ای که حالا با گذشت حدود یک ماه از ایجادش با 70 پست و بیش از 50 هزار لایک، در بین صفحاتی از این دست در رقابت با بسیاری از پایتخت های دنیا با فاصله زیادی در صدر قرار گرفته و هر پستش در همان ساعت اول توسط چند صد هزار نفر پسندیده و بارها به اشتراک گذاشته می شود؛ اتفاقی که می شود آن را در ادامه موج ایران دوستی و علاقه به ایران شناسی مردم جهان خصوصا اروپایی ها دید.

«این روزها به شدت درگیر درس و دانشگاهم.» کلمنس 26 ساله که در دانشگاه گراز اتریش در رشته «حقوق و روابط بین الملل» درس می خواند، بعد از یک سفر طولانی به ایران حالا چند هفته ای است که به خانه اش و سر درس و مشق برگشته. به غیر از ارتباط رشته تحصیلی اش با سفری که داشته، از دلایل مهم دیگری هم برای انتخاب ایران می گوید: «من علاقه زیادی به سفر کردن و آشنا شدن با فرهنگ های مختلف دارم و همیشه تلاش می کنم پیش داوری ها را کنار بگذارم. برای همین هم به ایران آمدم.»



از نظر کلمنس رسانه ها گزارش های بسیار یکطرفانه ای از ایران می دهند و این پیش داوری های یکجانبه واقعیت مردم را مشخص نمی کند. برای همین او تصمیم می گیرد ایران واقعی و مردم اینجا را ببیند. در طول سه ماهی هم که در ایران بوده از هر فرصتی برای آشنایی با مردم و شهرهای مختلف استفاده کرده؛ هر چند به دلیلا کاری که باید انجام می داده، بیشتر در تهران بوده اما تقریبا تمام آخر هفته ها به شهرهایی از همه جای ایران رفته؛ از اصفهان، کاشان تا یزد، قزوین و خیلی شهرهای دیگر.

اما جالب ترین تجربه اش در تهران بوده؛ جایی که توانسته در آن صعود به دماوند را تجربه کند و الان با هیجان درباره این تجربه شگفت انگیز صحبت می کند: «کوه دماوند را که بالا رفتم، منظره ای دیدم که شبیه نقاشی های زیبایی بود که در اروپا آنها را می دیدم. واقعا آن منظره من را جادو کرده بود. برای همین این یک تجربه خاص و تکرار نشدنی برای تمام طول زندگی ام خواهد بود.»

به زودی برمی گردم

دیدن مهمان نوازی و خونگرمی مردم ایران اتفاق جالب دیگری بود که برای کلمنس در طول سفرش به همه جای ایران مدام تکرار می شد: «مردم در همه جا بسیار دوستانه و مهربان بودند.» در این مدت هیچ وقت به مشکلی در برقراری ارتباط با مردم برنخورده و حتی زمانی که نمی توانسته با مردم صحبت کند هم اوقات خوبی را در کنار آنها داشته است. البته کار به همین مهمان نوازی هم ختم نشده است و کلمنس برای خودش کلی دوست پیدا کرده است: «من چند دوست صمیمی پیدا کردم و هنوز هم با آنان در ارتباطم و واقعا امیدوارم به زودی دوباره به ایران برگردم.»

یک هفته طول کشید تا بتواند خودش را با شرایط اینجا تطبیق دهد و وارد زندگی روزمره شود. اینکه در شهری مثل تهران چطور از خیابان رد شود، چطور به رانندگان تاکسی مسیرش را توضیح دهد یا بدون فارسی صحبت کردن غذا بخرد اما چیزی که دوباره او را سر شوق می آورد حرف زدن از مردم است: «اینکه می دیدم مردم چقدر کمک می کردند و چقدر به من به عنوان یک خارجی توجه داشتند، واقعا عالی بود.»



غیر از همه این خوبی ها اما تهران مشکلاتی داشت که حتی سه ماه هم برای عادت کردن به آنها کافی نبود. آلودگی و ترافیک شدید: «هیچ کس قوانین را رعایت نمی کند و گاهی می تواند خطرناک باشد! هر چند بعضی ها در حال تغییر دادن عقیده شان هستند و من مطمئن هستم به زودی همه چیز بهتر خواهد شد...»

هر که لایکش بیش ...

به عنوان یک خارجی و گردشگر برای کلمنس پیدا کردن اطلاعات مفید قبل از رسیدنش به تهران تا حد زیادی دشوار بود. او یک کتاب راهنما داشت اما در طول سفر فهمید اطلاعات دست اولی که مردم محلی می دهند، اصلا با کتاب راهنما قابل مقایسه نیست. برای همین هم او صفحه «۱۰۰۱ کار که باید در تهران انجام دهید» را راه اندازی کرد. «یک صفحه از طرف مردم تهران برای خارجی های مانند محلی ها!»

صفحه ای که قرار است به کمک مردم تهران به تمام گوشه ها و کوچه پس کوچه های تهران سرک بکشد و بشود یک کتاب راهنما برای توریست ها و تهرانی ها با اطلاعات کامل و دقیق ودست اول. «ایده هایی که مردم برای این صفحه می فرستند، با عکس های زیبا و لینک مرتبط پست می شود و امیدوارم بتوانیم از این طریق به مردم کمک کنیم که اطلاعاتی در مورد آنچه باید در یک شهر بزرگ مانند تهران انجام دهند را به دست بیاورند.» کلمنس امیدوار است به کمک این صفحه، تهرانی ها جاهای جدید در شهر خودشان پیدا کنند و گردشگران، امکانات موجود و معروف بودن آن را به راحتی با توجه به لایک هایی که دریافت می کنند، ببینند.

البته که چنین صفحه ای کار زیادی می برد، هر روز صدها پیام و کامنت برایش گذاشته می شود. کلمنس در مدیریت این صفحه تنها نیست. شادی و نیما دوتا از دوستان ایرانی اش به او در این کار کمک می کنند.

حرف آخر کلمنس هم باز برمی گردد به نشان دادن تصویر درست و واقعی ایران: «من از شما می خواهم که به فرستادن پیشنهادات ایده های جدید ادامه دهید. این صفحه باید رشد کند و رشد کند تا به مردم همه دنیا نشان دهد ایران و مردمانش چقدر زیبا هستند.»

کلمنس از چه چیزهایی در تهران لذت برده است

شهری برای یک حال خوب

هم خوش خوراک است و هم اهل گردش. برای همین حتی وقتی توی ترافیک تهران هم گیر کرده از آن لذت برده. چیزهایی که این توریست اتریشی در تهران دیده، ممکن است برای ما عادی باشد اما از نظر یک گردشگر همانها کلی هیجان انگیز هستند.



عجایب لذتی دیدم در این شهر

«در ترافیک گیر بیفتید و ریلکس باشید.» همه ما همیشه سعی داریم از هر راه درست یا نادرستی ترافیک های وحشتناک تهران را دور بزنیم و از گیر افتادن در آنها فرار می کنیم. پیشنهاد ریلکس بودن و لذت بردن از ترافیک یکی از عجیب ترین های این لیست بلندبالاست. کلمنس راه های زیادی برای لذت بردن از ترافیک پیشنهاد می دهد؛ مثل «تماشای نقاشی دیواری های زیبای شهر و لذت بردن از آنها در طول مسیر.»

تلاش برای مترو سوار شدن در ساعت های شلوغ در ایستگاهی مثل ایستگاه امام خمینی (ره) هم از دیگر عجایبی است که فقط در تهران می توانید امتحانش کنید. حتی دیدن یک خانواده خوشحال چهارنفره سوار بر ترک موتور از آن صحنه های بامزه و پر از تضادی است که در کمتر جایی غیر از تهران می توان آن را دید. حالا اگر همه اعضای این خانواده لبخندی به بزرگی دلشان هم روی لب داشته باشند می شوند سوژه دیگری برای تشیوق آدم ها به آفریدن خوشی های کوچک و یک پست دیگر با مضمون لبخند زدن. لبخند زدن به غریبه ها و مردم شهر و دیدن لبخندشان از کارهای حال خوب کن و بی زحمت و هزینه ای که این روزها خیلی هایمان از یکدیگر دریغش می کنیم.

سر زدن به قبرستان هم شاید گزینه عجیبی برای این لیست باشد اما قبرستان ظهیرالدوله که در تجریش قرار دارد، فارغ از فضای سرسبز و کوچک و دنج خوبی که دارد، محل آرام گرفتن پیکر هنرمندان بزرگ و سرشناس ایرانی است و یکی از ۱۰۰۱ پیشنهاد خاطره انگیز این توریست جوان!

هوا رو از من بگیر، غذا رو اما نه

غذا خوردن یکی از اصلی ترین گزینه های تفریح تهرانی هاست. برای ثابت کردن این گزاره همین بس که تصویر حلیم فروشی «آشو حلیم سید مهدی» با بیش از دو هزار لایک جزو برترین جاذبه های پایتخت قرار گرفته است. «ساندویچ باید کثیف باشد، ساندویچی که کثیف نباشد، ساندویچ نیست!» این هم کامنت یکی از مخاطبان ایرانی این صفحه برای پست مربوط به «ساندویچ فریدون» یا همان فری کثیف است که با حلیم سید مهدی به صورت تنگاتنگی رقابت می کند. اما جایزه رتبه سوم در بین خوردنی های شهرمان به «پیتزا داوود» می رسد. پس بهتر است آگاه باشید اگر در تهران زندگی می کنید و نشستن روی چهارپایه های زرد و ژامبون های پیش غذا و پیتزاهای عجیب غریب آقا داوود را تجربه نکرده اید، دو هفتم عمرتان برفناست. این را حالا حتی کلمنس آلمانی هم می داند! اما اگر در ادامه لیست خوردنی ها از رستوران ها خارج شویم، به گزینه های هیجان انگیزتری می رسیم؛ «آجیل».

آجیل خوردن برای یک اروپایی یکی از اولین پیشنهادها برای لذت بردن است. در صفحه فیس بوک، کلمنس شیر کاکائوهای داغ شیرینی فرانسه، رستوران سنتی خانه هنرمندان، کباب و قلیان فرحزاد و نوشیدن قهوه گرم در کافه نادری از دیگر پیشنهادهایی هیجان انگیز است.



پروازت آرزوست؟

بالن سواری در تهران! موافقید این یکی از پیشنهادهای کلمنس برای گردش در تهران است اما اگر این هیجان به گروه خونتان نمی خورد او پیشنهاد دیگری برای شما رو می کند «رفتن به منطقه شهران و سایت پاراگلایدر و به تنهایی پرواز کردن.» «پیست کارتینگ جاده فشم» هم از مکان هایی است که می گوید جان می دهد برای تخلیه انرژی و هیجان.

همینطور پیست اسکی دیزین در سبد پیشنهادهای گردشی او قرار می گیرد. این توریست جوان همچنین در صفحه اش می نویسد اما اگر همه اینها را تجربه کرده اید و هنوز انرژی و هیجانتان فوران می کند، سورتمه سواری در ارتفاعات دربند و پیچ و تاب خوردن از روی دره عمیق گلابدره حتما حالتان را جا می آورد.

آزادی بلندتر بود یا میلاد؟

هر چقدر هم که بام تهران بگوید من از همه بلندترم و شب هایم زیباترین شب های دنیاست، باز هم زورش به منظره زیبایی که از طبقات آخر برج میلاد در شب های تهران دیده می شود نمی رسد. برج ملیاد که ششمین برج بلند جهان است که علاوه بر کاربری اصلی آن یعنی کاربری مخابراتی، کاربری های فرهنگی تجاری دیگری هم مثل باشگاه های مختلف ورزشی، رستوران گردان، مرکز خرید، مهمانسرا، پارک، گالری های هنری، سالن های همایش و ... دارد. زیبایی های برج میلاد کلمنس را مسحور خودش کرده و کلی دل و قلوه بازی با نماد مدرن تهران انجام داده است.

اما حالا که از برج میلفاد گفته ایم، نباید برج آزادی را برای سال ها نماد تهران و حتی نماد ایران بوده است، از یاد ببریم. هر چند که در کنار عکس گرفتن در کنار برج آزادی اوایل تنها یادگار کسانی بود که برای اولین بار به تهران می آمدند اما حالا برای خودش رسم و سنتی شده است که توریست ها هم آن را انجام می دهند. شما هم اگر هنوز در آلبومتان عکسی در کنار این برج مهربان و دوست داشتنی تهران ندارید، سری به موزه های داخل آن بزنید و در حالی که دستانتان را پشتتان گره کرده اید، برای حسن ختام تهران گردیتان یک عکس به نشانه تهرانی بودن بگیرید.



خیلی هایمان دوست داریم مردم دنیا ما را آنطور که هستیم ببینند

یک حال خوب

«یکی از آرزوهای من رفتن به ایران و دیدن مردم ایران است.» این یکی از کامنت های پرتکراری است که مردم غیرایرانی نثار عکس های «مردم تهران» می کنند. عکس ها چیزهای عجیب و غریبی نیست. عکس مردم و حال و هوای شهری که حالا روی یک صفحه اجتماعی به مردم دنیا لبخند می زنند، آدم های دور و نزدیک زمین آنها را می پسندند و برای تو و کشورت پیغام دوستی می گذارند اما انگار آنها چیزهایی را می بینند که ما نمی بینیم، بعضی هایشان با آب و تاب از آدم های توی عکس حرف می زنند و با دیدن حال و هوای شهر به وجد می آیند؛ طوری که انقدر از برق چشم ها و رنگ های توی تصویر حرف می زنند که رفته رفته خودت هم باورت می شود شاید اینجا مثلا جایی غیر از میدان انقلاب خودمان باشد و دوره گردش کسی غیر از دوره گردهای شهرمان در آخر اینکه اصلا این عکس ها با بقیه فرق دارند تا جایی که هوس می کنی اصلا سری به همین جاهای پیش پا افتاده بزنی و چیزهایی را از نزدیک ببینی که مردم دنیا آن را توی عکس دیده اند و تو تازه از وجودشان باخبر شدی. کار چندان عجیب و غریبی نیست. مایه اش کمی ذوق عکاسی و نوشتن یک شرح عکس ساده به زبان انگلیسی طوری است که برای مردم همه دنیا قابل فهم باشد. همه این سادگی را می شود از نوشته بالای صفحه مردم فهمید؛ «یک نگاه اجمالی به زندگی روزانه ایرانیان در پایتخت ...» کارتی به ظاهر ساده که هم حال و هوای خودمان را عوض می کند و هم به اهالی دنیا می گوید که مردم ایران طوری نیستند که اغلب رسانه ها علیه شان فکر می کنند.


پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 11/5 ميليون

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • hadis

    اگه 4تا توریست باحال مثل این ازما تعریف کنن چهره ایران از این ترسناکی که بین غربی ها ازش درست شده بیرون میاد. دمش گرم بااین دید زیباش.

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج