چگونه رابطه بهتری با خانواده همسرمان داشته باشیم؟
خیلی از زوجها به دلیل ارتباط نه چندان خوشایندی که با خانوادهی همسر خود دارند، در زندگی زناشویی خود دچار کشمکشهایی میشوند. آماری که مربوط به سال ۲۰۱۳ است نشان میدهد ۱۱ درصد از زوجهایی که از هم جدا شده بودند، علت جدایی خود را مشکلاتی در ارتباط با خانوادهی همسران خود میدانستند.
برترین ها - ترجمه از هدی بانکی: خیلی از زوجها به دلیل ارتباط نه چندان خوشایندی که با خانوادهی همسر خود دارند، در زندگی زناشویی خود دچار کشمکشهایی میشوند. آماری که مربوط به سال ۲۰۱۳ است نشان میدهد ۱۱ درصد از زوجهایی که از هم جدا شده بودند، علت جدایی خود را مشکلاتی در ارتباط با خانوادهی همسران خود میدانستند. هر چند این رقم بالا به نظر نمیرسد، اما هشداردهنده است، زیرا یک زندگی مشترک هرگز نباید به دلیل مشکلاتی مربوط به خارج از رابطه نابود شود.
به طور کل در زندگی هیچ رابطهای با تنش و بگومگوهای زیاد خوشایند نیست و ما به عنوان انسان برای بقا و ادامهی حیات خود نیاز داریم روابطی سالم، شاداب و انگیزه بخش با دیگران داشته باشیم. ما دوست داریم بابت کارهای خوب و جالبی که در زندگی انجام میدهیم در خاطر دیگران بمانیم، و خاطرات بد و آزاردهنده از خود در ذهن دیگران به جا نگذاریم. یکی از راههایی که کمکمان میکند خاطرات ما در ذهن دیگران مثبت باشد نه منفی، این است که روابط کدر و نامطلبوبی که وجود دارند را در صورت امکان بهبود بدهیم و دوباره بسازیم. اگر رابطهی شما با خانوادهی همسرتان سالم و خوب نیست و همین مسئله شما را در زندگی دونفرهتان به دردسر انداخته است، توصیههایی برایتان داریم تا این رابطه را بهبود بدهید.
اول باید بدانید که رابطهی شما با خانوادهی همسرتان چه تاثیری بر زندگی زناشوییتان میگذارد:. ممکن است همسرتان بابت این موضوع که شما به اندازهی کافی به خانوادهاش احترام نمیگذارید آزرده و دلخور بشود. دورهمیهای خانوادگی و اوقاتی که باید معمولا در جمع خانوادهها سپری شوند به دلیل رابطهی ضعیف شما با خانوادهی همسرتان پرتنش و یا حتی نابود میشود.. بچهها نیز از این مشکل ارتباطی تاثیر میگیرند و دچار احساسات منفی میشوند.. رنجشها و کدورتهای به وجود آمده باعث سوء تفاهم در ارتباطها میشوند.
چگونه روابط خود با خانوادهی همسرتان را بهبود بدهید. به خودتان اجازه بدهید تا ببخشید و بگذرید. نگه داشتن احساس خشم و رنجش در دل فقط به شما آسیب میزند و تاثیری روی طرف مقابلتان ندارد. پس خودتان را از درد و کینه رها کنید و تمرکز و توجهتان را معطوف چیزهایی کنید که در زندگی ارزش و اهمیت خیلی بیشتری دارند.. به جای اینکه در لاک دفاعی خود فرو بروید سعی کنید موقعیت آنها را درک کنید و احساسات خودتان را ارزیابی کنید. البته این طبیعیست وقتی که ناراحت و دلخورید، ارتباط تان نیز متاثر شود. اما پیش از هر گونه گفتگو و برخوردی به خودتان یادآوری کنید که همیشه آرام و خونسرد باشید و قبل از جواب دادن، چند لحظهای مکث کنید و به پردازش آنچه میخواهید بگویید بپردازید.
تصمیم بگیرید هر آنچه را که در گذشته روی داده پشت سرتان قرار دهید. هر چه که در گذشته گفته شده و انجام شده متعلق به همان زمان است و نباید دیگر در موردشان بحث کنید و اجازه دهید یک بار دیگر هم شما را آزرده کنند. این کار کمکتان میکند دردهایی که دارید التیام پیدا کرده و احساس کنید از آن موضوع رها و سبُک شدهاید و دیگر این احتمال وجود ندارد که دوباره از آنها متاثر شوید.. از موقعیتها و فرصتهای مناسب برای بهبود روابط و ساختن خاطرات خوش استفاده کنید. فرصتهای جدید کمکتان میکنند خاطرات بد گذشته را کمرنگتر کنید. برای نمونه دعوت از خانوادهی همسر برای یک دورهمی کوچک میتواند خیلی موثرتر از کارهای بزرگتری، مثلا تهیهی هدیههای آنچنانی باشد. یا اینکه میتوانید در بعضی از تصمیم گیریها نظر آنها را نیز جویا شوید و با این کار احترام خود را نسبت به آنها نشان دهید.
همهی ما در زندگی گاهی در روابط خود دچار کدورتهایی میشویم، اما به این معنی نیست که این کدورتها و اختلافها حل نشدنیاند. اگر راههای ارتباطی را باز بگذارید و احساس همدلیتان را همیشه زنده نگه دارید، بسیاری از ناراحتیها را از بین میبرید و میتوانید روابطی سالم و بانشاط برقرار کنید که هم خودتان لذت ببرید و هم همسر و فرزندانتان خوشحال و راضی باشند.
منبع: marriage
نظر کاربران
خانواده شوهر مخصوصا مادرشوهر اصلا آدم بشو نیستن،خداروصدهزارمرتبه یه مادرشوهر پررو وفضول که زبون نیش داری داشت داشتم،دوسالی هس مرده ازشرش راحتم ویه خواهرشوهرعفریته دارم که اونم الحمدالله به خاطر کارشوهرش رفتن یه شهردیگه که الحمدالله ازشر خواهرشوهرعفریته ام هم راحتم
پاسخ ها
خجالت نكش دعا كن اونم بميره
حق داری ندا جون
بس که عروس عنی هستی
همسرم از اول ازمادرم بدش میومد حتی از احوالپرسی ساده حرف درست میکرد!! بااینکه مرد هست اماخیلی حساس روی مادرم بود ازهمسر برادرم خوشش نمیادبااینکه اون خیلی خانوم خوبیه، خوشبختانه ایران نیستیم و تلفنی هم سالی یه بار اونم تبریک عید، همسرم میگه پشیمونه ولی من دیگه دوست ندارم باخانوادم حرف بزنه دلم شکسته ازش خیلی هم دوستش دارم میگه اشتباه کردم ، ولی هربارتلفن میشد یه حرفی توش در میاورد گفتم دیگه نمیخوام باخانوادم روبه رو بشی
اینها رو باید به زنان نادان ایرانی بفهمونین که خانواده شوهر رو مثل دشمن میبینن
پاسخ ها
تو خفه شو با اين طرز حرف زدنت
جالب بود . مرسی
لعنت به خانواده شوهر که از انسانیت بویی نبردن
پاسخ ها
خودتون خانواده شوهر محسوب نميشين ؟
عزیزم شما برادر نداری؟منظورم اینه که اگه زنداداش بشی روزی شاید این جمله رو عروس خودتان به شماها بگه..البتّه متأسفانه نمی دونم چرا هیچکس خیرخواه همدیگه نیست..چرا آدم ها نمی ذارند بقیه زندگی خودشونو بکنند..مادر شوهر ها و خواهر شوهر ها با عروس ها سرِ جنگ دارند..البته خوبها هم هستند ولی کم...بدی یا خوبی همیشه از دو طرف هست هیچکس کامل نیست ای کاش دخالت بیجا نبود..تو این دو روز زندگانی آدم ها کاری به کار هم نداشتند...روزگار بدی شده عروس ها گریزان از خانواده شوهر ...بهترین راه حل اینه که هرکس سرش تو کار خودش باشه آخه مادرشوهرهای عزیز رحم کنید به پسر خودتون...کاری نکنید عروس ها منتظر خلاصی از شما باشند چه با مرگ چه با دور شدن از شهر شما...مهربان باشید چی میشه...البتّه عروس هم باید خوب باشد چون گاهاً دیده شده مادر شوهر خوبه امّا این عروس هست که بد میشه...و از خدا میخوام هرکس را به لیاقتش برساند دختری که خوب است را به خانواده ای نندازه که مادرشوهر و خواهر شوهرش باهاش خوب نیستند...و برعکس برای مادران خوب هم عروس خوب نصیب کنه
عزیزم من خودم خواهرشوهر هستم باعروسمون عین خواهر میمونیم و هوای همدیگررو خیلی داریم عروسمون با مادرم زندگی میکنه حاضرنیست جدا زندگی کنه وقتی هردوطرف خوب باشن اینجوری هم میشه بیشترین هدیه و سوغاتی رو هم به همدیگه میدیم و خیلی همدیگرو دوست داریم. امیدوارم خانواده ها خوبی و ارامش بچه هاشونو عروس دامادشونوبخوان بااذیت کردن زندگب بچه خودشون خراب میشه
دوري و دوستي
کلا از هر دو طرف یک فاصله ای حفظ بشه بهتره
مادر من با مادر بابام جنگ داره
اه
یه بار مادرم لیوان پرت به طرف مادر شوهرش
همسرم از اول ازمادرم بدش میومد حتی از احوالپرسی ساده حرف درست میکرد!! بااینکه مرد هست اماخیلی حساس روی مادرم بود ازهمسر برادرم خوشش نمیادبااینکه اون خیلی خانوم خوبیه، خوشبختانه ایران نیستیم و تلفنی هم سالی یه بار اونم تبریک عید، همسرم میگه پشیمونه ولی من دیگه دوست ندارم باخانوادم حرف
آنقدر مادر شوهرم منو با هم عروسم مقایسه کرد که رسما هیچ علاقه و میلی به رفت و آمد ندارم ،خسته شدم آخه یه روز دو روز یه سال دو سال ،نه تمام زندگی و عمرم ،رابطه ام رو باهاشون کم کردم اما نه در این باره حرف زدم نه گله شکایت ،چون نمی فهمند وگرنه اینکارو نمی کردن ،پسر شما بیکاره عروستون خرج اش رو میده به من چه ؟منت داره سر شما و پسرتون !!!!
ب نظر من برای ازدواج غیرهمسر باید خانواده هم تا حدودی در نظر گرفت من بدلیل رفتار های بد خانواده همسرم الان پنج ساله ک کلا مجبور شدم باهاشون قط رابطه کنم حتی بچه هامو ندیدن درسته از دست رفتاراشون راحت شدم ولی واقعا این تنهایی برام آزار دهندس منو بچه هام حسرت ی دور همی و مهمونی رفتن با خانواده همسرم رو دلمونه وقتی دیگران و دوستامو میبینم ک چقد با خانواده همسرشان صمیمی اند منم دوسدارم همچین رابطه ای ولی حیف و هزاران حیف ک اونا رفتارای غیر قابل تحملی از خودشون نشون دادن
سلام به دوستان اگر میخواهید پسر یا دخترتون رو به سمت خودتون بکشید بیشتر از اونها باید هوای عروس ودامادتون رو داشته باشید وگرنه هربدی بکنید یه جای دیگه برمیگرده