فرقگذاشتن بین فرزندان چه آسیبهایی بهدنبال دارد؟
شاید والدین اگر میدانستند نوع نگاه و توجه آنها به تکتک فرزندانشان تا چه حد میتواند بر آنها تأثیرگذار باشد آگاهی بیشتری در این زمینه کسب میکردند.
روزنامه همشهری - یکتا فراهانی: تربیت هر فرد، محیطی که در آن رشد میکند و نوع فرهنگ حاکم بر آن تأثیر زیادی بر بزرگسالی و میزان اعتماد بهنفس و همچنین عزت نفس او دارد. شاید والدین اگر میدانستند نوع نگاه و توجه آنها به تکتک فرزندانشان تا چه حد میتواند بر آنها تأثیرگذار باشد آگاهی بیشتری در این زمینه کسب میکردند.
«تو بزرگتری ...کوتاه بیا...» ،«تو کوچکتری باید یاد بگیری...» و... هرگز نباید برای ختم دعوای بچهها یکی را قربانی یا با کلام نامناسبی طرف دیگر را تحقیر کنیم... اما چطور میتوانیم بهگونهای درست با فرزندانمان حرف بزنیم و رفتار کنیم تا هیچیک نرنجد، اعتماد به نفسش را از دست ندهد و فکر نکند به اندازه کافی شایسته دوست داشتهشدن نیست. در این خصوص با دکترسیدعلی قاسمی، روانشناس تربیتی صحبت کردهایم.
شکلگیری رفتارهای اولیه
شخصیت انسانها را 2 بخش اساسی شکل میدهد؛ یک بخش مربوط به مسائل ژنتیک است؛ یعنی هنگام تولد کودکان تفاوتهای آشکاری از لحاظ ژنتیک با هم دارند؛ بعضیها ناآرام و بعضی دیگر آرام هستند. بعضیها برونگرا هستند و بعضی دیگر درونگرا و... بعضی کودکان زمینه بیشتری برای پرخاشگری دارند و عدهای از آنها هم صبورترند. تمام این خصوصیات که در بدو تولد بروز مییابند جزو خصوصیات ژنتیک محسوب میشوند. همه ما از لحاظ ژنتیک تفاوتهایی با همدیگر داریم.
بنابراین والدین باید بدانند وقتی چند فرزند در یک خانواده هستند بخشی از شخصیت آنها قبل از تولد تعیین شده؛ یعنی در ژنهایشان نهادینه شده و قابل تغییر نیست. البته این موضوع به آن معنا نیست که هیچ کدام از این خصوصیات تحت هیچ شرایطی قابل کنترل نیستند. اما بخش دیگری از شخصیت انسان را یادگیریهای او در محیط تشکیل میدهند. کودکان از وقتی به دنیا میآیند در حال تعامل با محیط خود هستند و در این تعاملات یاد میگیرند که چگونه نیازهای خود را برطرف کنند.
سلامت روان
متأسفانه فرزندانی که از داشتن ارتباط خوب با والدین خود محروم میشوند در معرض از دستدادن سلامت روان و شادکامی خواهند بود؛ چراکه پژوهشهای مختلف روانشناختی نشان میدهند و اثبات کردهاند که داشتن روابط خوب معنادار با نزدیکان و بهخصوص پدر و مادر باعث برخوردارشدن از سلامت روان و احساس خوشبختی و شادمانی انسان در زندگی است.
افرادی که روابط خوب خود را از دست میدهند یا نمیتوانند به خوبی ارتباط برقرار کنند نمیتوانند احساس خوشبختی درونی داشته باشند؛ در واقع خانوادههایی که خشونت در آنها بالا باشد و بچهها در آن احساس امنیت نکنند افرادی با سلامت روان از آنها بیرون نمیآید. رابطه خوب تامینکننده احساس احترام و ارزشمندی انسانهاست.
توجه داشته باشیم وقتی با افراد ارتباط خوبی برقرار میکنیم آنها احساس احترام و ارزشمندی میکنند. رابطه خوب تعیینکننده حق استقلال و انتخاب افراد است و وقتی افراد در آن حس، احساس خوبی نسبت به همدیگر داشته باشند نشاط و شادابی و امنیت بیشتری هم خواهند داشت.
تناسب فرهنگی
متأسفانه فرزندانی که از داشتن ارتباط خوب با والدین خود محروم میشوند در معرض از دستدادن سلامت روان و شادکامی خواهند بود؛ چراکه پژوهشهای مختلف روانشناختی نشان میدهند و اثبات کردهاند که داشتن روابط خوب معنادار با نزدیکان و بهخصوص پدر و مادر باعث برخوردارشدن از سلامت روان و احساس خوشبختی و شادمانی انسان در زندگی است.
افرادی که روابط خوب خود را از دست میدهند یا نمیتوانند به خوبی ارتباط برقرار کنند نمیتوانند احساس خوشبختی درونی داشته باشند؛ در واقع خانوادههایی که خشونت در آنها بالا باشد و بچهها در آن احساس امنیت نکنند افرادی با سلامت روان از آنها بیرون نمیآید.
رابطه خوب تامینکننده احساس احترام و ارزشمندی انسانهاست. توجه داشته باشیم وقتی با افراد ارتباط خوبی برقرار میکنیم آنها احساس احترام و ارزشمندی میکنند. رابطه خوب تعیینکننده حق استقلال و انتخاب افراد است و وقتی افراد در آن حس، احساس خوبی نسبت به همدیگر داشته باشند نشاط و شادابی و امنیت بیشتری هم خواهند داشت.
نقش والدین
اما نقش والدین در چگونگی شخصیت کودکان چیست. توجه داشته باشیم ما در مسائل ژنتیک و وراثت فرزندانمان نه حق انتخاب داریم و نه میتوانیم آنها را تغییر دهیم اما در مورد یادگیریهای آنها میتوانیم نقش مهمی داشته باشیم. والدین، همواره مهمترین الگوها و چهرههای دنیای مطلوب ذهن فرزندانشان هستند؛ یعنی بچهها بیش از همه و قبل از هر کسی با والدین در ارتباط هستند و بیش از هر کسی میتوانند از والدین احساس خوب دریافت کنند و چیزهای زیادی یاد بگیرند و زندگی را تجربه کنند.
اگر والدین رابطه خوبی با فرزندانشان داشته باشند، منصفانه، دوستانه و در عین حال قاطعانه با آنها رفتار کنند، میتوانند بیشترین تأثیر را بر یادگیریها، تجربهها و خاطرات فرزندانشان داشته باشند و این کار فقط از طریق برقراری ارتباط درست میسر خواهد بود؛ درواقع ارتباط مانند شاهراهی است که میتواند ما را به مقصد برساند. ولی اگر ما نتوانیم ارتباط خوبی با فرزندان خود برقرار کرده و سر هر موضوع کوچک و بزرگی اختلاف پیدا کنیم فرزندانمان از کسب بزرگترین تجربههای زندگی خود محروم میشوند و بهدنبال کسی خواهند بود که نیاز خود را به عشق و تعلق از دیگران دریافت کنند.
تفاوت در رفتار والدین
بسیاری از والدین به دلایل مختلف آنگونه که با فرزند اول خود برخورد میکنند با فرزند آخرشان رفتار نمیکنند؛ در مورد یکی خیلی سختگیری میکنند و برای دیگری بیش از حد آسان میگیرند و حتی در مورد فرزندان دختر و پسر بهگونهای متفاوت عمل میکنند. بعضی والدین در مورد دخترها سختگیریهای بیشتری میکنند؛ درصورتی که با پسرها به شکل دیگری رفتار میکنند و همه اینها تأثیر زیادی بر شخصیت آنها خواهد داشت.
ولی مادر و پدرها باید توجه داشته باشند که ما باید همیشه انصاف در ارتباط را حفظ کنیم؛ یعنی اینکه با همه فرزندان بدون درنظر گرفتن جنسیت یا ترتیب اول یا آخربودنشان منصفانه رفتار کنیم و هیچ فرقی بین فرزندانمان نگذاریم. حق استقلال همه فرزندان باید بهطور مساوی رعایت شود، احساس امنیت را باید برای همه آنها تامین کنیم و فضایی شاد و ایمن برایشان بهوجود بیاوریم تا بتوانند به خوبی رشد کنند.
والدینی که فرزندانشان را با یکدیگر یا همسالان دیگرشان مقایسه میکنند باید درنظر داشته باشند مقایسهکردن با دیگران مهمترین عامل از بینرفتن شادمانی و احساس ارزشمندی فرزندانشان است.
یکسانشمردن فرزندان
هیچکس در فضایی خشن، نامطمئن و ناامن به بالندگی و شادمانی نمیرسد. بنابراین توجه داشته باشیم هر یک از فرزندان ما منحصر به فرد هستند، ژنتیک خاص خود را دارند و در زمانهای متفاوت یادگیریهای متفاوتی دارند و نباید آنها را با هم مقایسه کرد یا یکی را به دیگری ترجیح داد.
فرزندان ما میتوانند بسیاری از چیزها را در فضایی بیرون از فضای خانه تجربه کنند و یاد بگیرند ولی برخورداربودن از یک ارتباط خوب و مناسب چیزی است که فقط میتوانند آن را در فضای خانواده تجربه کنند. مقایسه کردن و برچسب زدن به فرزندان یک خانواده، عزتنفس و اعتماد به نفس فرزندان را از بین میبرد و مانع از آن میشود که بتوانند در آینده به رشد و بالندگی لازم برسند.
اگر دائم به یکی از فرزندان پر و بال بدهیم چون مطابق میل ما رفتار میکند و دیگری را تضعیف کنیم چون به حرفمان گوش نمیدهد، یکی را بیش از حد مغرور و دیگری را ضعیف بار میآوریم و طبیعی است که وجود این احساس در روابط آینده آنها هم بسیار تأثیرگذار خواهد بود.
بدرفتاری والدین
در خانوادههایی که رفتار والدین به هرگونهای کودکان را آزار میدهد؛ بین فرزندان فرق گذاشته میشود و تبعیض قائل میشوند، خشونت و پرخاشگری وجود دارد و سبک فرزندپروری مستبدانه است و کنترلگری به شکلهای مختلف وجود دارد، تصویر والدین در ذهن فرزندان مخدوش میشود و پدر و مادر نمیتوانند مهمترین عامل ایجاد حس خوب در فرزندانشان باشند.
در چنین فضایی بچهها احساس ناکامی میکنند، از والدین دور میشوند، احساس سردرگمی دارند و از مسیر رشد و بالندگی خارج میشوند و به سمت مشکلات روانشناختی میروند و هر قدر این رابطه بیشتر خراب و امید به بهبود رابطه کمتر شود احتمال بروز مشکلات بیشتر میشود. پدر و مادرها اغلب در مورد بچههای اول خود بیشتر اشتباه میکنند چون تجربهای در این زمینه ندارند ولی باید توجه داشته باشند وقتی بیش از حد سختگیری میکنند ممکن است در آینده تأثیرات مخرب آن مدتها بر فرزندانشان باقی بماند. فراموش نکنیم سختگیری اگر از مرز قاطعیت خارج شود بسیار آسیبزننده است.
توجه بیقید و شرط والدین
توجه داشته باشیم که هرشخص، منحصر به فرد است و حتما تواناییها و قابلیتهای منحصر به فرد خودش را دارد. تا زمانی که ما تفاوتهای فردی اشخاص را نشناسیم و جدی نگیریم و بخواهیم همه یک مسیر را بروند به این ترتیب مانع بالندگی و پیشرفت افراد میشویم و آنها را از مسیر شادمانی و مورد علاقه خود خارج میکنیم، چون میخواهیم آنها مثل یک روبات فقط تحت فرمان ما باشند؛ روباتهایی که کارهایی را انجام میدهند که ما میخواهیم.
بنابراین راهکاری که میتوانیم در این خصوص برای تربیت فرزندانی سالم و شاد به والدین پیشنهاد بدهیم این است که باید همواره توجه و اهمیت ویژهای برای رابطه خود و فرزندانشان قائل شوند. فراموش نکنیم برخورداربودن از یک رابطه درست و صحیح باید در راس امور بوده و بهعنوان اولویت درنظر گرفته شود.
ضمن اینکه نباید بهخاطر مسائلی مثل درس خواندن یا رعایت بعضی آداب، رابطه خود را با فرزندانمان خراب کنیم. ما همواره باید باب گفتوگو را با فرزندان خود باز نگه داریم و به آنها اجازه دهیم نظر خودشان را در هر موضوعی بیان کنند و نظر خودمان را هم در فضایی دوستانه و بدون هیچ اصراری برای پذیرفتن آن به فرزندانمان منتقل کنیم.
فرزندانی که از داشتن ارتباط خوب با والدین خود محروم میشوند در معرض از دستدادن سلامت روان و شادکامی خواهند بود؛ چراکه پژوهشهای مختلف روانشناختی نشان میدهند که داشتن روابط خوب بهخصوص با پدر و مادر باعث برخوردارشدن از سلامت روان در زندگی است.
نظر کاربران
خواهش میکنم اگر فرزندی دارین که توانخواه هست، طوری با فرزند سالمتون رفتار نکنید که احساس کنه موجود اضافی و بیارزشی هست. کمبود و محدودیتشو مدام بهش گوشزد نکنید که باعث دردسر شما شده. اجازه بدین اونم بتونه به خودش افتخار کنه و به این باور برسه که میتونه مثل یک فرد سالم به هر موقعیتی که میخواد برسه.
کلا بین بچه هاتون فرق نزارید
یه مشت کلی گویی به درد نخور بود. راهکار بده برادر. مصداقی حرف بزن تا به کار بیاد. ✋
من خودم بچه ندارم مجردم ولی برادرم یک پسر ویک دختردارد که خانواده ما همگی دختررابیشتر دوست داشتیم وفرق میذاشتیم ازقصد که حتی حرص پسررا دربیاوریم ولی الان که بزرگ شدند مافهمیدیم که چقدراشتباه کردیم همگی وپیش خودمان شرمنده هستیم و وجدان درد....چون پسربرادرم الان خیلی آقا باسواد ودوست داشتنی است...پس شما نکنیداشتباه مارا....