چگونه «خواب»، کسب و کاری میلیارد دلاری شد؟ (۲)
خستگی، هنجار جدیدی است و تعجبی ندارد که امروزه شرکتها کالاهایی برای خواب راحتتر میفروشند. اما چطور شد که «شبی آرام» به کالایی لوکس تبدیل شد؟
خبرگزاری ایسنا : خستگی، هنجار جدیدی است و تعجبی ندارد که امروزه شرکتها کالاهایی برای خواب راحتتر میفروشند. اما چطور شد که «شبی آرام» به کالایی لوکس تبدیل شد؟
از دانشگاهیان تا کارآفرینان، همه موافقند که بخش بزرگی از تقصیر به گردن تکنولوژی دیجیتال است. به نظر میرسد تماشای سریال در نتفلیکس، در حالی که یک چشمتان به اینستاگرام است و چشم دیگر به اخبار، دستورالعمل خوبی برای خواب نیست. مشکل فقط نور آبی صفحهی نمایش نیست که همهی ما نگرانش هستیم؛ حتی طول موج آن روی هورمون ملاتونین که القاکنندهی خواب است تاثیر میگذارد. دکتر میدوز میگوید: «ما بیشتر متصل میشویم و از نظر شناختی بیشتر تحریک میشویم. مغز ما خاموش نمیشود و این بر توانایی آن در خوابیدن تأثیر میگذارد».
به عقب برگردیم؛ قدیمیترین انقلاب فنآوری یعنی الکتریسیته، میگوید ما میتوانیم انتخاب کنیم که تمام مدت بیدار بمانیم. دکتر راسل فاستر، مدیر مؤسسهی عصبشناسی شبانهروز در دانشگاه آکسفورد، میگوید: «ما به شب تهاجم کردهایم و بیشتر و بیشتر با روزهای کاری عجین شدهایم؛ خواب اولین قربانی بوده است». زمانی بعید به نظر میرسید که کار کردن در اتاق خواب مجاز باشد، اما حالا عادی است و فقط محدود به ایملزدنهای شبانگاهی نیست. آقای شاه به ناامنی «اقتصاد پارهوقت» اشاره میکند و میگوید همه همیشه نگران اینند که حقوق بعدی را از کجا باید بگیرند.
شاید کمی تعجب کنید که در بریتانیا، در سال ۲۰۰ هزار روزِ کاری بخاطر غیبت ناشی از کمبود خواب از دست میرود و کارمندان کمخواب، در سال ۴۰ میلیارد پوند خرج روی دست اقتصاد این کشور میگذارند. در سالهای اخیر کتاب کودکانهی «خرگوشی که میخواست بخوابد» در صدر لیست پرفروشهای سایت آمازون قرار دارد. این کتاب توسط یک روانشناس سوئدی نوشته شده و تمرکزش روی این است و ساختارش طوری طراحی شده که کاری کند تا بچهها با آرامش بخوابند. بزرگترها هم پیژامه به پا صف کشیدهاند تا با قطعهی موسیقی کلاسیک «از برلین تا سیدنی» از آلبوم «خواب» اثر مکس ریچتر، یک خواب شبانهی خوب داشته باشند.
یک نوع دستگاه ردیاب خواب که مدت و کیفیت خواب را ثبت و اندازهگیری میکند
اما چه چیزی باعث این تغییر ذهنیت شده است؟ یک پاسخ در آزمایشگاهها نهفته است. دکتر فاستر میگوید: «آنچه اساساً تغییر کرده این است که عصبشناسانِ جدی، خواب را جدی گرفتهاند؛ پیشتر این حوزه مثل یک تکه از قبرستان عصبشناسی بود» اما دیگر اینطور نیست. کتاب «تجربهی زیبا» نوشتهی جان بورن که در سال ۲۰۰۴ منتشر شده میگوید خواب مناسب روی قدرت حل مسئله تأثیر زیادی دارد. پژوهشگاه دانشگاه شیکاگو دریافته است کمبود خواب، خطر ابتلا به دیابت نوع دو را درجوانان بالغ و سالم افزایش میدهد. همچنین تحقیقات نشان میدهد اگر کمخواب باشید، واژههایی با بار مثبت را کمتر به خاطر میآورید. سطح خواب ما تأثیر زیادی بر چگونگی به یاد آوردن تجربیات خوب یا بد دارد.
فاستر ادامه میدهد: «اگر بطور کامل استراحت نکنید، ممکن است در انجام کارها نتوانید همهی جوانب را در نظر بگیرید، به کاری که میکنید درست فکر کنید، حس همدلی خود را بروز بدهید و سیگنالهای اطرافیانتان را دریافت کنید. این اصلاً خوب نیست! آدمهای خسته نه تنها در ارائهی راهحلهای ابتکاری برای مشکلات پیچیده و استفاده از این مغز خارقالعاده ناکامند، حتی تواناییشان برای اعمال کلی، حس شوخطبعی و تعامل اجتماعی هم بسرعت تضعیف میشود». چیزی که دکتر فاستر میگوید فقط مربوط به بیخوابی در کوتاهمدت است. به عقیدهی دکتر میدوز «بیخوابی در درازمدت نشانهای از عدم سلامت روان تلقی میشود».
حالا میدانیم که در واقع خواب به عنوان یک نشانهی اخطار اولیه مطرح است: یک "قناری در معدن ذغالسنگِ" اضطراب، افسردگی و اختلال دوقطبی. با علم خواب، اثبات میشود که ویرجینیا وولف (نویسندهی انگلیسی) هنگامی که بیخوابیاش را "محرومیت اسفناک از لذتهای زندگی" میخواند، در حال بازی با آتش بود (وولف مدتها با اختلالات روانی درگیر بود و درنهایت خودکشی کرد). تعجبی ندارد که ما مشتاقیم به اندازهی کافی بخوابیم. خیلیها دست به دامن ردیابِ خواب شدهاند؛
این ردیابها که گفته میشود مدت و نوع خواب (سبک، عمیق یا همراه با اختلال) ما را اندازهگیری میکنند، امروزه همخوابهای متداولی شدهاند. اما دکتر فاستر در این زمینه محتاط است و میگوید: «آنها اعتبار نصفهنیمهای دارند و برای کسانی که الگوهای خواب و بیداری ثابتی دارند، کار میکنند اما اگر شما هرگونه بینظمی داشته باشید یا - مثل خیلی از آدمها - از طیف نرمال خارج باشید، خیلی زود از کار میافتند». «اُرتوسومنیا» اختلال شدید و بسیار مدرن بیخواب شدن است. دکتر سبرا ابوت، استاد پزشکی اعصاب و روان در بیمارستان مموریال لندن به همراه همکارش دکتر کلی بارون، در سال ۲۰۱۷ برای اولین بار این اصطلاح را در مقالهای به کار برده است.
او توضیح میدهد که بیمارانی را ملاقات کرده که «لزوماً دربارهی وضع خوابشان شکایت نداشتند؛ نگرانی اصلی آنها این بود که ردیاب خوابشان به آنها گفته بود که به اندازهی کافی یا بخوبی نمیخوابند. به نظر میرسد این دستگاه مشکل خوابی ایجاد کرده که احتمالاً بدون آن وجود نداشته باشد». فاستر این علاقهی جدید به ردیابهای خواب را به زمانی که برای اولینبار لوازم خانگی برقی وارد بازار شده بودند، تشبیه میکند. بسیاری از مردم شروع به سیمکشی خانهها کردند و چون نمیدانستند چطور از تجهیزات برقی استفاده کنند، بعضیها دچار آتشسوزی شدند.
به نظر میرسد اُرتوسومنیا یکی از علائم صنعتی است که بسرعت رشد میکند و مصرفکنندگان را با دادههایی که معلوم نیست با آنها چه باید کرد تنها میگذارد (این دادهها همیشه هم دقیق نیستند). میشود گفت که این پدیده هم چیزی مثل دنیای رسانههای اجتماعی است: از آن استفاده میکنیم ولی هنوز دقیقاً نمیدانیم چه تأثیری دارد. در هر مرحله تجربهی مواجهه با همان چیز تغییر میکند؛ همهچیز بسرعت به جلو رانده میشود و خلاء عظیمی پشت سرش ایجاد میشود.
اما همهی صنعت خواب شامل ابزارها نیست. به لطف فناوریهای پیشرفته، شما از مزایای «پتوهای گرویتی (جاذبه)» در سه وزن هفت، ۹ و ۱۱ کیلوگرم بهرهمند میشوید! به گفتهی مایک گریلو مدیرعامل شرکت، «این پتوها احساس بغلشدن یا درآغوش گرفتهشدن را شبیهسازی میکنند که باعث آزادشدن هورمون سروتونین میشود، ملاتونین را تحریک میکند، به کاهش سطح کورتیزول که به اضطراب و افسردگی مربوط است کمک میکند و به همین خاطر حس آرامش و ثبات را القا میکند». به عنوان یک پتوی سنگین بد هم نیست!
به نوشتهی نشریهی نیویورکر، گرویتی اخیراً بخشی را از صفحهی سایت کیکاستارتر (پلتفرم تأمین مالی پروژههای خلاقانه) حذف کرده که در آن ادعا شده بود پتوهای این شرکت میتواند برای درمان بیماریهایی نظیر «بیخوابی، اختلال اضطراب پسآسیبی و اختلال کمتوجهی (ADHD)» استفاده شود.
پتوهای گرویتی حمایت خوبی در کیکاستارتر جذب کرد: هدف اولیه تأمین ۲۱ هزار و ۵۰۰ دلار بودجه بود و تا کنون پنج میلیون دلار جمعآوری شده و بنیانگذار آن قصد دارد رونمایی پرسروصدایی برای آن ترتیب دهد. گریلو میگوید بعد از انتخابات ۲۰۱۶ و انتخاب دونالد ترامپ و وقوع برگزیت در اروپا درخواست بیشتری به وجود آمده است. مقالهای که اخیراً دربارهی این پتوها در نیویورکر منتشر شده، توضیح میدهد که این محصول چگونه «رویای کارنکردن را که بخصوص در دنیای وظایف پایانناپذیر - کارکردن، پولدرآوردن، تحرک و انجام وظیفه - که اغواکننده است، به نمایش میگذارد».
صنعتی برای عصر اضطراب؛ جایی که کار و صفحههای نمایش به اتاق خواب ما حمله کردهاند؛ حالا ربات تنفس کجاست؟ ممکن است لازم شود!
ارسال نظر