راه های دلبری از خانواده همسر!
اگر به ارتباط با خانواده همسر در قالب گذشته نگاهی بیندازیم، میبینیم که یک قانون کلی وجود داشت و آن اطاعت بیچون و چرا از خانواده همسر به خصوص برای عروسخانمها بود. بهترین عروس، حرف گوشکنترین عروس بود.
مجله زندگی ایده آل: اگر به ارتباط با خانواده همسر در قالب گذشته نگاهی بیندازیم، میبینیم که یک قانون کلی وجود داشت و آن اطاعت بیچون و چرا از خانواده همسر به خصوص برای عروسخانمها بود. بهترین عروس، حرف گوشکنترین عروس بود. آن زمان اینکه عروسخانمی بخواهد مستقل از خانواده همسر تصمیمی بگیرد مورد شماتت و بیمهری اطرافیان قرار میگرفت تا این حد که حتی خانواده عروس نیز در این زمینه با او موافق نبوده و او را به اطاعت از اقوام همسر تشویق میکردند. خیلی کم پیش میآمد که کسی مستقل از خانواده همسر بتواند به خوبی و خوشی زندگی کند! کمکم که شکل زندگی تغییر کرد و دختران، تحصیل کرده وبرخی دارای شغل شدند همسو شدن با تمام خواستههای خانواده خودشان نیز برای آنها مشکل شد چه برسد به بجا آوردن خواستههای خانواده همسر.در نتیجه همینها ارتباط برقرار کردن با خانواده همسر بسیار دشوارتر شده است و کار چندان آسانی نیست که بتوانیم خودمان را در دل آنها جا کنیم چرا که بسیاری از آنها هنوز همانند قدیمیها فکر میکنند و عروس خوب را عروس حرف گوشکن میدانند اما نگران نباشید کار نشد ندارد میخواهیم به شما یاد دهیم چطور بهترین عروس دنیا شوید.
اولین قدم برای برقراری یک ارتباط خوب
اگر میخواهید ارتباطي خوب داشته باشید باید از شناخت خودتان شروع کنید و این دردستترین منبع قابل تغییر است. شناخت ما از خود میتواند نقاط ضعف و قدرتمان را نشان دهد تا درصدد برطرف کردن این نقاط ضعف باشیم. خیلی از مراجعان مبتلا به تکرار اشتباهات خودشان هستند و حتی تمام تلاششان را میکنند تا اطرافیان را تغییر دهند. مثلا دخترخانمی که بسیار حساس و زودرنج است از کوچکترین مسئله از طرف خانواده همسر ناراحت شده و باعث ناراحتی و تشنج در خانواده میشود. اگر دقت کنیم میبینیم که این دخترخانم در خانواده خود نیز این مشکل را داشته و به فکر حل آن برنیامده است یا مثلا پسری که وقتشناس نیست و در خانواده خود کسی اهمیت این موضوع را به او نیاموخته و چه بسا موقعیتها و شرایط خوبی را نیز از دست داده است، بعد از ازدواج نیز بابت این قضیه مشکلات زیادی را با همسر خود پیدا میکند.
پدر و مادر همسر مثل والدین خودمان هستند؟
من با این گفته که پدر و مادر همسرمان را مثل پدر و مادر خودمان بدانیم موافق نیستم. اگر پدر و مادر همسرمان را فقط پدر و مادرعزیز همسر عزیزمان بدانیم مسئله خیلی راحتترمیشود. این موضوع را از همان اول در خودمان حل کنیم که همان احساس و احترامی که من نسبت به پدر و مادر خودم دارم همسرم نیز نسبت به پدر و مادر خودش دارد و هیچوقت به دنبال تغییر این احساس نباشیم چراکه جز آسیب زدن به همسرمان، فایده دیگری ندارد. اگر این مسئله را بپذیریم و در ارتباطات با مسائل پیش آمده لحاظ کنیم خیلی از مشکلات اصلا به وجود نمیآید. مسئله بعدی نیز حفظ استقلال و تمامیت خانواده نوپای خودمان است. خیلی از مشکلاتی که بین فرد و خانواده همسرش پیش میآید به دلیل رعایت نکردن این حریم است.
رفت و آمدها را چطور کنترل کنیم؟
این موضوع به توافق شما با همسرتان بستگی دارد،مثلا اگر هردوی شما افراد برونگرا یا درونگرایی هستید به راحتی میتوانید در مورد تعداد و زمان رفتوآمدها به تفاهم برسید.مشکل زمانی است که یکی از زوجها درونگرا و دیگری برونگراست که در این مورد هم با شناخت شخصیت و علايق طرف مقابل به جای قضاوت و تحمیل نظرمان میتوانیم به نظر مشترکی دست پیدا کنیم.پس در این مورد خود دو نفر تصمیم میگیرند.
چگونه با دخالت خانواده همسر مقابله کنیم؟
اول خونسردی خود را حفظ کنید.آدم عصبانی نه تنها خوب به مسئله پیش آمده فکر نمیکند بلکه باعث میشود اطرافیان نیز در مورد گفتههای او شک کنند. بعد به آنها بگویید در مورد گفته یا پیشنهاد آنها فکر خواهید کرد، اگر موضوع اینجا تمام نشد و آنها در این خصوص پافشاری کردند به آنها یادآوری کنید که شما و همسرتان در زمان مناسب با هم همفکری کرده و تصمیم خواهيد گرفت.در مواردی که آنها به حریم شما احترام نگذاشته و خواهان تاثیرگذاری بیشتری در زندگی و تصمیمات شما هستند باید صریحا این موضوع را به آنها یادآوری کنید که این موضوع را در زمان مناسب و با همسرتان بررسی خواهید کرد.
برچسبهایی به نام مادرشوهر و عروس
اینکه ما با چه نگرشی وارد زندگی جدید میشویم بسیار مهم است. مثلا اگر به عنوان یک دختر خانم در خانوادهای بزرگ شدهاید که مادربزرگ و پدربزرگ همه تصمیمات مهم را میگرفتند و این باعث عصبانیت و نارضایتی و غصه خوردن مادرمان از دست پدرشوهر و مادرشوهرش بوده، در این حالت احتمالا ذهنیت خوبی نسبت به خانواده شوهر نخواهید داشت؛ از طرف دیگراغلب ما در مورد مادرشوهر یا عروس افکار منفیای داریم که باعث جهتگیری منفی و رفتار منفی در ما میشود. مثلا در نظر بگیرید اگر مادر ما از ما کاری را بخواهد که در توان ما نیست و برایمان سخت است کم پیش میآید که از دست او ناراحت شویم و تلاشمان را میکنیم تا آن کار را انجام دهیم و اگر هم نتوانستیم موضوع خیلی کش پیدا نمیکند.حالا در نظر بگیرید اگر مادرشوهر از عروس تقاضایی داشته باشد که حتی دشواری کمتری نسبت به تقاضای مادرمان دارد، چه فکری خواهیم کرد؟ چه واکنشی نشان میدهیم؟ اگر نپذیریم چه مسائلی پیش خواهد آمد؟ پیامدهای این نپذیرفتن حتی سالهای سال گریبانگیر ما خواهد بود.
اگر از خانواده همسرتان دلخورید...
این مسئله اجتنابناپذیر است پس برای آن آماده باشید. شما با خانوادهای که تاکنون تعاملی به این شکل نداشتید وارد ارتباط شدهاید و حتما اختلاف نظر و سوءتفاهم پیش خواهد آمد. منتها بهترین روش برای حل مسئله ارزیابی درست مسئله و اتخاذ بهترین و مناسبترین تصمیم و در نهایت عملی کردن تصمیممتان است.اول مسئلهای که باعث ناراحتی شما شده است را بررسی کنید؛ مشکل اصلی چیست؟ اگر مادر یا خواهر یا نزدیکان خودتان این ناراحتی را به وجود میآوردند چه فکری درباره آنها میکردید، بعد سعی کنید خودتان را جای آنها بگذارید و اتفاق پیش آمده را از نظر آنها ببینید، وقتی به اینجا رسیدید متوجه میشوید که بهتر و منطقیتر دارید موضوع را بررسی میکنید، حالا بعد از تشخیص مشکل آن را ارزیابی کنید؛ موضوع چقدر برایتان مهم است آیا نادیده گرفتن آن بهتر است یا صحبت کردن درباره آن؟بعد که تصمیم گرفتید آن را خودتان عملی کنید. در اینجا بهتر است بگویم خودتان مشکلات را حل کنید و آنها را به همسرتان موکول نکنید.حتی برخی مواقع بهتر است اصلا همسرتان را وارد مشکلات نکنید.
۱+۱۱ نکته طلایی برای جا کردن خودتان در دل خانواده همسر
۱. سعی کنید تا حد امکان در حضور مادرشوهرتان عصبانی نشوید. با رعایت ادب، نظرتان را در مورد موضوع مورد بحث اعلام کنید، اما صدایتان را بلند نکنید. پیش از آنکه کار به جاهای باریک برسد، با ادب و فروتنی بحث را خاتمه دهید.
۲. اگر شما آن فردی هستید که مادرشوهرتان دوست دارد وقتش را با وی در آشپزخانه بگذرانيد تا هم به او کمک كرده و هم احساس تنهایی نکند، گهگاهی همراهی کنید اما زیادهروی نکنید تا این عمل به وظیفه همیشگیتان تبدیل نشود. شاید فقط آخر هفتهها!
۳. هیچ وقت رابطه همسرتان را با خانوادهاش زیر سؤال نبرید زیرا این کار تاثیر بدی روی رابطه شما و همسرتان میگذارد. تلاش کنید بیشتر درباره مادرشوهرتان، علاقهمندیهایش و خلق و خویش بدانید.
۴. ســعی کنید برای تصمیمگیریهای بزرگ خانه، نظر مادرشوهرتان را جویا شوید. بدین ترتیب هم از به وجود آمدن درگیریهای احتمالی پیشگیری کردهاید و هم برای او احترام قائل شدهاید.
۵. با پیشنهادات خانواده همسر در حضور آنها، موافقت کنید ولی اعلام کنید که تصمیمتان را بعد اعلام خواهید کرد. سپس در تنهایی نظر واقعی خود را به همسرتان بگویید و باهم تصمیم نهایی را بگیرید و توسط او تصمیم خود را به خانوادهاش اعلام کنید.
۶. در بحثهای خانوادگی آنها شرکت نکنید و از اظهارنظر کردن جدا خودداری کنید.
۷. همیشه به خصوص در حضور مادرشوهر به وضعیت شوهرتان برسید.
۸. در حضور خانواده شوهر به پسرشان احترام بگذارید و این را بدانید که با اولین بیاحترامی به شوهر آن هم در حضور مادرشوهر، به او نشان دادید که اختلاف دارید و به او اجازه دادید که در زندگی خصوصیتان دخالت کند.
۹. در بحثها و جدالهای خانوادگی بهتر است شما حرفی نزنید. مطمئنا او با رفتارها و خصوصیات خانوادهاش بهتر آشناست. پس در مواردی که میان شما و خانوادهاش مسئلهای ایجاد شد قضاوت را به او بسپارید.
۱۰. هرکاری که امروز انجام میدهید، چند ماه دیگر به عنوان وظیفه شما تلقی میشود. پس مراقب کارهایتان باشید.
۱۱. مادر شوهرتان با شما همسن و سال نیست. پس همواره احترام او را حفظ کنید و در شوخی کردن با او حد و مرز خاصی داشته باشید.
۱۲. هرگز تعلق خاطر همسرتان به خانوادهاش را کماهمیت تلقی نکنید و سعی نکنید بین او و خانوادهاش فاصله بیندازید.با این کار نسبت به این قضیه حساستر کرده و بیشتر طرف خانوادهاش هدايت ميكنيد.
نظر کاربران
دلبری از خانواده ی شوهر؟؟؟ من یکی که فقط از دوتا کلمه استفاده میکنم! مامان جووون و باباجووون! خودم قوربون این "جون " گفتن های خودم برم.......! جدیدا دارم به این نتیجه میرسم که خععععععلی دوشخصیتی هستم.....جلوروشون باباجون و مامان جون....پشت سرشون.....! جدیدا شوهرم ادای منو در میاره! مامان جووووون....هه هه
پاسخ ها
درکت میکنم چقدر سخته آدم فیلم بازی کنه اونم برای کسایی که علاقه قلبی بهشون نداره (به خاطر رفتارای زشتی که ازشون دیده)
این رفتارها خیلی به فرهنگ دو طرف بستگی داره همینقدر که بدونیم اونها جزئی از خانوادمونن و هیییچ دشمنی باهم نداریم روابط خیلی بهتر میشه
احترام به خانواده همسر , احترام به همسر که در دامان آنها بزرگ شده و احترام به خود است . انسان فرهیخته با توجه به نقشی که هر خانواده ای بازی می کند ( مادر و پدر شوهر یا مادر و پدر زن ) سعی می کند که با توجه به اختلاف سن خودش با آنها که خود اختلاف نگرش نسلی را ایجاد می کند , شیوه صحیح رفتار با آنها و به حداقل رساندن سوء تفاهمات را در پیش می گیرد .فراموش نکنیم که هر خانواده ای بدون دخالت در تعیین جنس فرزندان خود , خود روزی نقش خانواده همسر زن و یا خانواده همسر مرد را بازی خواهد کرد و نباید تحت تاثیر قرار گرفتن از فرهنگ نادرست در بعضی از زمینه ها و گفتگوهای نادرست بعضی افراد ناآگاه قرار گیرد .
پاسخ ها
من حالشو نداشتم اینو بخونم :| خخخخخ
me too homa
ده سال ازدواج كردم و هنوز با خونواده شوهرم به مشكل بر نخوردم و خيلي هم روابطمون خوبه .روزي نيست كه نرفته باشم ديدنشون . تو روابط عروس و مادر شوهر هردو طرف بايد مواظب رفتاراشون باشن تا مشكلي پيش نياد.
پاسخ ها
خاک تو سرت خود شیرنت کنن
من مادر شوهر و پدر شوهرم رو در حد پدر و مادر خودم دوستشون دارم فقط سعی می کنم بهشون احترام بزارم کمترین کاری هست که بلدم فقط همین این طوریه که اونا هم منو دوست دارند و بارها بهم گفتن و برام دعا کردند.
پدر شوهر و مادر شوهر من که واسم میمیرن منم البته دوسشون دارم
همه نظردهنده ها که عاشق مادر شوهرشونن پس اینا که ما یرون میبینیم فوتوشاپن؟؟؟؟؟؟؟؟؟/
از مادر خانمم خوشم میاد اما از پدر خانمم بدم میاد.به خانمم گفتم.قبل ازدواجم بهش گفتم بابات خیلی مزخرفه،طفلی سکوت کرد.حال نمی کنم باهاش.ولی ظاهرو نگه میدارم.چقد منافقم من.
پاسخ ها
من اگه به جای خانومه شما بودم،میگفتم منم از مادر شما متنفرم!!!
خیلی هست که جوابتونو نداده!این چه حرفی بی ادبی و بی فکری بوده که بهش زدین!
اسمتونم گذاشتین:مرد!!!!
واقعا که...
چطور اگه زنت بگه من از مادرت بدم میاد قیامت میکنی؟ من اگه جای زنت بودم اصلا باهات ازدواج نمبکردم و همونجا میزدم تو دهنت میگفتم به مزخرفی تو و اجدادت نمیرسه
من مجردم
ولی مرسی از مظالبتون
خیلی باحالی دنیا
پاسخ ها
عالی
احترام متقابل و دوری از حرفها و تصمیمهای عجولانه و احساسی بهترین راه برای احترام از طرفین به خانواده های طرفین می باشد چون من کاملا با این روش موفق بودم
میشه اینجا خاطره تعریف نکنین؟ اگه واقعا مطلبی هست که به رابطه کمک میکنه بیان کنین یا راجع خود موضوع نظر بدین....
من دو ساله كه ازدواج كردم وطبقه بالاي مادرشوهرم زندگي مي كنم اختلافي كه با هم نداريم هيچ كلي با هم دوستيم باهم مربا وترشي و ...درست ميكنيم غذاهاي جديدي رو كه يادگرفتيم باهم درست مي كنيم خلاصه خيلي خوش ميگذره
من 16 ساله ازدواح کردم و ارتباطم با شوهرم متوسط به بالا هست خیلی سعی کردم به خانواده همسرم احترام بزارم ولی انگار این وظیفه ای هست که دارم بیشتر وقتها که اصلا من را نمی بینند وقتی هم میبینند از بالا نگاه می کنند نظرشون اینه که خیلی خوبن و این را دائم بازگو می کنن
کسی از احترام بد ندیده .از این به بعد کارهاتونو به خاطر خدا انجام بدید .مثلا اگه کاری یا ظرفی و...خونه مادرشوهرتون انجام میدید نیتتون خیر وبه خاطر خدا باشه .قطعا ضرر نمیکنید.دنیا سرشار از بازتابه.
پاسخ ها
هر چیزی اندازه داره،، شیشه ی بیش اندازه تمیز رو دیگه کسی نمیبینه!؛
پدرشوهرم حتی جواب سلامم نمیده چ برسه احترام بهم دیگه بزاریم ی ادم مزخخخخخرف
سلام من ٢سال ازدواج كردم هركاري ميكنم در حد مرگ ولي خانواده همسرم منو دوست ندارن تازه طبقه ي بايين مادرشوهرمم زندگي ميكنم احساس ميكنم تو غربتم وقتي بي محلي ميبينم ازشون اينكه منو آدم حساب نميكنن فقط مثله كنيزا كارمو ميخوان منم بخاطرهمسرم انجام ميدم چون خيلي دوسش دارم
پاسخ ها
سلام واااا یکم توام بی محلی کن تا قدرتو بدونن
بایدحدوسط رو نگه داشت منم بامادرشوهرم زندگی میکنم اونقدر کمک کردم اونقدر احترام گذاشتم اما جاریم ک همیشه مث مهمون میاد ومیره ازمن عزیزتره
کلی بامن هم دعوامیکنن ک اصلا کمکشون نمیکنم
پاسخ ها
من هم شرایط تو رو دارم
سلام من نزدیک دوساله ازدواج کردم چند وقت پیش دکتر به مادرسوهرم گفت که آرترز پا داره و نباید زیاد کار کنه منم هرروز میرفتم کاراشو میکردم ولی دخترش که باهاسون یه خونه بیش تر فاصله نداره اصلا کاری نمیکر بعد منم چون درس میخوندم یه هفته نرفتم امروز پدر شوهر اومده بود خونمون با من بالحن دعوا و نصیحت صخبت کرد که چرا نمیرم کاراشونو انجام بدم میترسم کم کم تبدیل به وظیفه شه به نظرتون برم کاراشونو انجام بدم؟
سلام من یه هفته میشه نامزد کردم ۱۸ سالمه واقعا دوست دارم با خانواده شوهرم رابطه ی خوبی رو از ابتدا شروع کنم که همشون دوسم داشته باشن و ب نظرم مهم ترین پایه یک رابطه احترام هست دعا کنید بتونم عروس خوبی باشم
پاسخ ها
Mnm mese u hstm vs hmsne khodtm,ishala k rabetey khobi ba khanevadey shohrt dshte bashi,bra mnm doa konid,mn asln khjalt mikshm ba khanevadey namzdm hrf bznm hr vqtm hrf miznm az estrs sedam milrze:-(
سلام دوستان به نظرمن تامیتونید خوبی کنید فقطم برارضای خداخداخودش مزدتونومیده
پاسخ ها
والا منم خصوصیات تورو دارم نمیدونم
من عاشق مادر شوهرمم بیشتر مامان خودم میخامش پدر شوهرم ندارم تو طبقه بالا زندگی میکنم عااااشقتم مادرمممم فددددددات بشم الهی
پاسخ ها
خوش به حالت بر ما هم دعا کن
من خیلی خیلی ب مادر شوهرم احترام میزارم و دوس دارم باهاش ی ربطه ی صمیمی داشته باشم نمیدونم چرا هرکاری میکنم مادرشوهرم منو دوس نداره لطفا بگین من چیکار کنم
پاسخ ها
خاک توسرت
بچه ها به من بگید چیکارکنم یه ماهه نامزد کردم دوسه باربین منو نامزدم بحث پیش اومده جلوخونوادش حس میکنم دید نامزدمو خونوادم بهم عوض شده توروخدابگیدچیکارکنم میخام خوب باشم هم برای نامزدم هم خونوادش اخه خیلی خوبن توروخدا بگیدچیکارکنم یه اخلاق بددارم زودعصبانی میشم ولی زودم پشیمون میشم
بچه ها به من بگید چیکارکنم یه ماهه نامزد کردم دوسه باربین منو نامزدم بحث پیش اومده جلوخونوادش حس میکنم دید نامزدمو خونوادم بهم عوض شده توروخدابگیدچیکارکنم میخام خوب باشم هم برای نامزدم هم خونوادش اخه خیلی خوبن توروخدا بگیدچیکارکنم یه اخلاق بددارم زودعصبانی میشم
منم این زود عصبی بودنو دارم.ولی بهتره بگم اینکارو نکنین که ازچشم همسرتون میفتین
مادر شوهر من فقط با جاری بزرگم خوبه همش از اون تعریف و تمجید برعکس خیلی هم جاریم بی ادبه و حسابی باهاشون بدرفتاری میکنه ولی پدر شوهرم مرد خوبیه البته بگم ک من یه مادر شوهر ندارم خاله های شوهرم خودشون ی پا مادر شوهر هستن برامو حسابی اعصاب و روانم و ریختن بهم فقط باید ادم شانس داشته باشه همین دلبری و اینا همش چرته
لطفا کمکم کنید من وشوهرم همدیگرو خیلی دوسداریم.ولی متاسفانه در حالت عادیه اما تا کوچکترین مشکلی پیش بیاد جنگ واعصاب ودعوا.بهتره بگم اصلا هیچ احترامی دیگه بینمون نیست.اصلا حرف زدن توخونمون با دعواختم میشه.اما بعد یه ساعت دیگه شوهرم فراموش میکنه وکینه ای نیست ومن اینو نمیخام میخام یکم باهاش سنگین باشم اما اون حرف میزنه انگار کنه انگار دو دقیقه پیش بهم بی احترامی کرده.ناگفته نماند منم وقتی تندخوی اونودیدم ب مرور شدم یه عصبی مثل خودش.
به نظر من هيج وقت نميتوني ادعا كني كه خانواده شوهر مثل خانواده خودت هستن ،برعكس اداب و رسوم فرهنگ سبك زندگي ها متفاوته و تطبيق دادن خودت با اين برنامها مشكله،ولي بايد در ارتباط با خانواده همسر حداعتدال رو نگه داشت ,هركاريو اندازه ظرفيت طرف انجام بدين
عالی مرحبا
من یه دختر ۱۷ سالم که تقریبا دو سال نامزدم از دست مادر شوهرم پدرم در اومده خیلی دخالت میکنه و به همسرم حرف یاد میده و همه ی دعوا های منو همسرم تقصیر مادر شوهرم لطفا راهنماییم کنید. ممنون
حالم از هرچی زنه بهم میخوره
خاک توسرت
سلام من در شرف ازدواجم و از خانواده ی شوهرم یکی از زنداییاش هس ک شوهرم خیلی بش احترام میذاره و خیلی قبولش داره اونم میخاد صمیمی بشه با منو راحت باشم باش رفتارش خوبه ولی چون فاصله سنیش کمه با شوهرم حس خوبی ندارم چیکار کنم؟