خبرهای بد، خبرهای بدتر در رسانهها
آخرين باري كه ايستاديد جلوي كيوسك روزنامهفروشي يا نشستيد جلوي مانيتور و صفحه روزنامهها و خبرگزاريها را ديديد و فكر كرديد: «چه خبر خوبي!» كي بوده؟ رسانهها باعث ميشوند كه اين خاطره تقريبا دور به نظر برسد يا تمام اين مدت نگاه شما به سمت خبرهاي بد چرخيده؟
«وقتي يك اتفاق بد ميافتد كنجكاوي ذاتي بشر اين است كه جزيياتش را بداند و جذابيت خبر هم در ذكر جزييات احساسي است. براي خبرنگار هم خيلي مهم است كه آنچه منجر به جذابيت خبر و خوانده شدنش ميشود را حفظ كند اما بايد توجه كرد كه هم ميشود جذابيت را با بزرگ كردن جزييات خبر به خصوص در مورد خبرهايي كه در آنها خشونت و قتل وجود دارد، مطرح كرد و هم ميتوان با هيجاني كه با اين خبر ايجاد ميكنيم برويم به سمت تحليل ماجراها. در تحليل ماجراها هم بايد حواسمان باشد كه يك مورد خاص را تحليل نميكنيم بلكه خشونت را به صورت كليتر و راهكارهاي پيشگيري از آن را تحليل ميكنيم و در واقع جنبه هشداري به آن ميدهيم. » در دو روز گذشته همايش سلامت روان و رسانه در تهران برگزار شد.
رسوليان ميگويد كه حتي فجايعي كه احساسات ملي را هم بهشدت درگير خود ميكنند را ميتوان با مديريت به گونهاي هدايت كرد كه كمترين آسيب ممكن را برسانند: «خبرهايي مثل فروريختن ساختمان پلاسكو يا تصادف كشتي سانچي وقتي فاجعه اينقدر گسترده است و حساسيت گروههاي مختلفي را برميانگيزد حتما بايد در موردش صحبت كرد اما بايد يادمان باشد كه در اين صحبت كردن مثل هر چيز ديگري، آدمي كه اهل انديشه و فكر است برايش سناريو ميسازد. خيلي وقتها اين اتفاق قابل برگشت نيست اينكه ما تحليل كنيم شرايط و راهكارهاي پيشگيري كمك ميكند كه هم احساسات منفي آدمها سروسامان بگيرد و هم عقلانيت آنها رو بيايد.» او ميگويد در زمينه نحوه اطلاعرساني به بازماندگان وظيفه اصلي بر عهده مسوولان است كه نقش اصلي را در حوزه اطلاعرساني ايفا ميكنند: «اگر مسوولان خوب اين موضوع را مديريت كنند ميشود از هر يك از اين فجايع نتايج خوبي گرفت، خانوادهها را جمع كرد، به آنها اطلاعات داد و نه اميدواري بيهوده. بايد در عين همدردي، با حضور گروههاي روانشناس و مشاور اطلاعات دقيق و درست به آنها داد.
خبر بد نداريم
«يك مشكل اساسي اين است كه مخاطب رسانه دنبال خبر ازدواج و تولد و ماشينهاي جديد يا اين قبيل خبرها نيست. رسانه مجبور است دنبال خبرهايي بگردد كه مورد پسند مخاطبان است و اين خبرها خواه ناخواه تلخ و سياه هستند بنابراين گناه رسانه نيست كه به دنبال اخبار زلزله و فساد مالي و حوادث است.» «علياكبر قاضيزاده» استاد روزنامهنگاري معتقد است كه آنچه در صفحات روزنامهها منتشر ميشود فارغ از نوع تاثيري كه بر مخاطب ميگذارد يكي از وظايف كار روزنامهنگاران است؛ وظيفهاي كه البته هميشه هم به درستي انجام نميشود و مشكل از همين جا آغاز ميشود: «مشكلي كه در اخبار رسانهها هست همين كاري است كه خبرنگاران انجام ميدهند يعني تهيه خبرهاي نشسته، اين قبيل گزارشها و اخبار است كه مخاطب را ميراند.
قاضيزاده به «اعتماد» ميگويد كه به دستهبندي خبر بد و خبر خوب چندان اعتقادي ندارد: «ببينيد ما چيزي به اسم خبر بد نداريم، خبر بد تنظيمشده داريم. حوادث به هر حال اتفاق ميافتند، اختلاس و زلزله وجود دارد و هنر ما آگاه كردن مخاطب است، خبرنگار بايد در صحنه حادثه باشد و گزارش كند نه اينكه بنشيند پشت ميز و در مورد سوختن آتشنشانان بنويسد.»
روانشناسان بارها در موارد مختلف در خصوص نحوه تاثير اخبار حوادث و رويدادها به مخاطبان هشدار دادهاند و در بسياري از موارد انگشت اتهام را به سوي رسانهها نشانه رفتهاند. قاضيزاده ميگويد كه نميتوان واقعيتهاي جامعه را كنار گذاشت و براي شاد كردن فضاي خبرها از آنچه ميگذرد، گذشت: «روانشناسان ممكن است از تاثير بد خبرها روي مردم بگويند اما من به عنوان خبرنگار بايد وظيفهام اطلاعرساني باشد نه اينكه به دليل از ميان رفتن تاثير منفي خبر بگويم كه بياييم دست به دست هم دهيم و روي خرابههاي پلاسكو، پلاسكويي ديگر بسازيم.
خبر بد داريم تا خبر بد
«علي گرانمايهپور» استاد ارتباطات ميگويد كه بحث خبرهاي خوب و خبرهاي بد در غرب و بسياري از كشورهاي ديگر مورد بحث و بررسي قرار گرفتهاند و در مورد نقش رسانهها در جرمخيزي، روانشناسي اجتماعي، افسردگي و اميد اجتماعي صحبت ميشود اما جداي از اينها نبايد فراموش كرد كه رسانه بر اساس قواعد خبري عمل ميكند: «اولين دستورالعملي كه در مورد پردازش خبر در تمام رسانههاي دنيا وجود دارد موضوع ارزش خبري است. يك حادثه اتفاق ميافتد و به دنبال آن يك رسانه ارزش خبري تعداد و مقدار آدمهايي كه تحت تاثير قرار گرفتهاند را در نظر ميگيرد، يكي ديگر با تمركز بر ارزش خبري برخورد و تضاد تكيه ميكند و رسانه ديگر ارزش خبري شهرت را مورد توجه قرار ميدهد.
گرانمايهپور به «اعتماد» ميگويد: يكي از دلايلي كه سبب وجود خبرهاي بد ميشود اين است كه اتفاقات و حوادث به هر نحوي جنبه جناحي و سياسي به خود ميگيرند: «چرا خبرها بد شده؟ يكي از دلايلش اين است كه روزنامهنگاري حرفهاي تبديل شده است به روزنامهنگاري جناحي. روزنامهها تبديل به كيسههاي شن شدهاند و روزنامهنگاران نقش مبارزانشان را پيدا كردهاند و در اين ميان منافع پرداختن به اين خبرهاي عجيب و غريب معلوم نيست به جيب چه كساني ميرود. چون حزب نداريم پس كار حزب براي گرفتن منفعت و امتياز از دولت يا نهادهاي ديگر به گردن روزنامهها افتاده است.»
به گفته اين استاد ارتباطات يكي از پديدههاي بد روزنامهنگاري دهه ٩٠ ايراني ظهور تيترهايي است با عنوان تيترهاي توهين: «در پاريس مردم ترور ميشوند و يك روزنامه عكس يك قرباني فرانسوي را منتشر ميكند با تيتر «بفرماييد شام» خب اينها نشان ميدهد كه روزنامهنگاري حرفهاي نيست، نميدانند در جامعهاي كه ١٠ تا ١٢ ميليون بيكار داريم، ٢٠ ميليون نفر حاشيهنشين داريم و سالانه بايد براي يك ميليون تا يك ميليون و ٢٠٠ هزار نفر دانشجوي فارغالتحصيل دختر و پسر كار پيدا كنيم، دولت كسري بودجه دارد و دلار در حال رسيدن به مرز ٥ هزار تومان است، هر خبري تنشزا است، هر خبر بدي مردم را دچار نااميدي ميكند.»
به گفته او خبرهاي بد هم خودشان انواعي دارند، گاهي آنچه به عنوان خبر بد دستهبندي ميشود در واقع گزارشهايي هستند تحقيقي و پردهبردارانه كه در واقع ايفاي وظيفه رسانهها است: «اعتقاد دارم كه در بخشي از خبرها، روزنامهنگار چارهاي جز افشاگري ندارد. در مورد خبرهايي كه از پشتپرده خبر ميدهند، فساد مالي، سياسي و اقتصادي را برملا ميكنند من با اينها مخالف نيستم اما يك نكته وجود دارد. در جامعهاي كه تقريبا افسرده است، عصباني است، كارگرانش دو، سه ماه است حقوق نگرفتهاند و... مردم تا اين خبرها را ميشنوند عمدتا دچار جو نااميدي و يأس ميشوند.
اما آنجا كه بحث يأس و نااميدي جامعه به ميان ميآيد جدا از مسوولان و نحوه برخوردهاي دوگانهشان با مسائل و جرايم مختلف، پاي رسانه هم به ميان ميآيد. گرانمايهپور معتقد است كه بخشي از خبرنگاران و روزنامهنگاران ايراني كه هنوز فاصلهاي قابل توجه تا رسيدن به استانداردهاي حرفهاي دارند براي درك اين نكته و نحوه ورود به موضوعات و خبرهاي گوناگون بايد آموزش ببينند: «در تعريف خبر خوب و بد شاخصهاي سياسي، اجتماعي و اقتصادي داريم اما روزنامهنگاري ايراني چون حرفهاي نيست خبرنگاران دچار افراط و تفريط ميشوند. اين نياز دارد كه بنشينند در كارگاههاي آموزشي و ياد بگيرند كه مثلا خبر اختلاس را با چه رويكردي بنويسند، خبر قطع شدن دست را با چه رويكردي ببينيم، همه اينها بستگي به زمينههاي اجتماعي دارد كه بايد به آنها توجه كنيم.»
ارسال نظر