در برگههای امتحانی چه می گذرد؟
فوت و فن نامه نوشتن به استاد در برگه امتحانی!
اگر فکر میکنید تنها راه پاس کردن امتحانات درسخواندن و جواب صحیح نوشتن برای سوالات امتحانیست سخت در اشتباهید. چون راه دیگری وجود دارد که رابطه مستقیمی با قوه تخیل و انشا نویسی شما دارد.
بعضی درسهای بیهوده را باید به هر قیمتی پاس کرد
مهدی دانشجوی سابق و یزدی رشته کامپیوتر است که حالا بعد از چند سال دانشجویی امروز برای خودش معلم شده است و تاکید میکند که نام فامیلش را ننویسیم. چون ممکن است این مطلب به دست دانشآموزانش برسد. مهدی میان هم دورهایهایش در دانشگاه، به استاد نامهنگاری معروف بود. طوری که بچهها همه اعتراضهایشان را به مهدی میسپردند.
طوری نامه نوشتم که استاد فقط اعتراض مرا قبول کرد
مهدی معتقد است برای نامهنگاری باید روانشناسی هم بدانی و استاد را خوب بشناسی تا بتوانی یک نامه خوب بنویسی و از او نمره بگیری :«راستش واسه نوشتن اعتراض یک جورهایی باید در زمینهی روانشناسی هم تخصص داشته باشی، نقطه ضعفهای استاد، مشکلات دغدغهای خودش و خانوادهاش، مواردی که روی آن حساس است یا خوشش میآید را باید در نظر گرفت، البته پیش زمینه این دانستنها این است که حداقل چند جلسه سر کلاس استاد مورد نظر رفته باشید.
نامه اعتراضی که نمره ۶ را ۱۴.۵ کرد
البته اوج کار من که به مرز پختگی و باتجربگی در این کار بود به امتحان ریاضی مهندسی بر میگردد، ترم یکی مانده به آخر. که استادش از آن مشتیهای روزگار بود ولی سختگیر، با کسی هم رودربایستی نداشت، نمرهها که آمد ۶ شده بودم! اصلا هیچ امیدی نبود واقعا ۴ نمره میخواستم و راهی نداشت، ولی خب با یک متن خوب و بازی با کلمات برای تحت تاثیر قراردادن استاد معجزه شد. واقعا هر چیزی داشتم گذاشتم. نوشتم: «دو ترم مشروط شدم به خاطر افتادن در درس ریاضی مهندسی، در حالی که فقط یک ترم دیگه دارم حالا با این نمره نه تنها نمیتونم ترم بعد این درس رو بردارم و به اجبار یک ترم اضافهتر خواهد شد، بلکه باعث سومین مشروطی و اخراج من نیز خواهد شد.
در نوشتن نامه از کلیشه پرهیز کنید
مهدی میگوید همین هنر باعث شده که از هر گوشه دانشگاه سراغش بیایند و از او بخواهند که برایشان یک نامه اعتراض درست درمان بنویسد. نامههای اعتراضی که همیشه موفق هم بودهاست. «همین داستانها باعث شده بود که سراغم زیاد بیایند تا برایشان اعتراض بنویسم و من هم با چند سوال درباره جو کلاس خود استاد برای اینکه پیش زمینه داشته باشم. متن اعتراض را مینوشتم. کار خداست که تا به حال هیچ کدام از اعتراضهایی که نوشتم نشده که نمره نیاورند و همگی با موفقیت پاس شدند.
چی نامه نوشتم چی شد!
نامهنگاری برای گرفتن نمره از خاطرات همه دانشجویان است که شاید با وجود گذشتن چند سال از آن دوران هنوز به عنوان یک خاطره خندهدار از آن یاد میکنند. در شبکه اجتماعی توییتر از کاربران خواستیم که خاطراتشان از نامهنگاریهای دانشجویی و نتیجهاش را برایمان تعریف کنند که به جوابهای جالبی دیدیم:
«قرار بود به دیدار سایه برم زیر برگه نوشتم سوالاتو بلد بودم ولی با سایه( هوشنگ ابتهاج- شاعر) قرار دارم فقط اومدم غیبت نخورم ترم دیگه میشه باهات برداشت ولی سایه شاید ترم دیگه ایران نباشه ...هیچی ننوشتم بهم داد چهارده»
«فیزیک یک رو افتاده بودم ترم بعد یک و دو رو با هم برداشتم با همون استاد ترم قبل، امتحان فیزیکدو خورد به عقد آبجیم نتونستم بخونم نرفتم فرداش هم فیزیک یک داشتم، پایین برگه فیزیک یک براش نوشتم چرا دو رو نرفتم بدم، بهم نمرهی بیشتر داد. برای اولین بار نامه نوشتم.»
«تعداد و نوع سوالا جوری بود که به هیچوجه نمیشد تو زمانی که استاد تعیین کرده امتحان رو تموم کرد. دوتا از سوالهارو کامل نکرده بودم هنوز و نصفه نیمه بودند که وقت تموم شد. نوشتم که "این دوتارو بلد بودم ولی زمان امتحان کم بود و مراقب الان بالاسرمه و نمیتونم بیشتر بنویسم" ۲۰ شدم»
«یکی از هم دانشگاهیها توصیه میکرد حتی امتحانهایی که نمره خوب میگیرید رو نامه فراموش نشه نوشتنش.»
«یه بار نوشتم این قسمت رو بد درس دادید، وقتی هم ازتون پرسیدم با عصبانیت منو روندی، توقع نداشته باش جواب شو بلد باشم.»
«من فقط یکبار این کارو کردم اونم نه برای نمره گرفتن، برای اینکه حرفم رو بهش بزنم. چون سر کلاس خیلی تیکه مینداخت و گندهگویی و بیادبی میکرد. طولانی نوشتم، اصل مطلب این بود: گفتم شما یه مدعی تو خالی آزادی بیان هستید که خودتون هم حرفهای خودتون رو نقض میکنید. فکر کنم ۱۸ شدم.»
«من خودم خاطره ندارم، میخوام خاطره یکی از استادامو تعریف کنم. تو استرالیا یه استاد داشتم میگفت یه بار یه پسره تو برگه نوشته بود: جولیا من جواب سوال دوم رو بلد نیستم پس بذار یه جوک بنویسم که هم تو بخندی هم من. میگفت جوکش باحال بود اما امتحانو افتاد!»
«من فقط یه بار نوشتم اونم تو دوران حاملگی، استاده خیلی سختگیر بود کلی براش زیر صفحه نوشتم استاد تو رو خدا حاملم حالم بد بود نتونستم بخونم منو ننداز میترسم مشروط بشم ایقدر زار زدم ته برگم بهم ۱۴ داده بود.»
«نوشتم درسته شما خانمی ولی مردونگی کنید مریض بودم یه مقدار دست بالا نمره بدید که نیافتم... بهم نوزده و نیم داد. همین یکبارم بود که نوشتم»
«ترم اول به استادم گفتم پدرم فوت کرده و خرج خونه با منه، نمره قبولی بهم داد چند ترم بعد باهاش درس داشتم گفت حال پدرتون چطوره منم که یادم رفته بود گفتم خوبه سلام داره خدمتتون همون جلسه اول گفت شما برو حذف کن»
«یه بارم تعمدا کل برگه رو انقدر بد خط نوشتم و نهایتا گفتم ببخشید بد خط شده چون سره جلسه امتحان حالم مساعد نبوده»
«سوال آخر رو بلد نبودم، یه عزیزی برای یکی دیگه با صدای بلند جواب رو گفت و من هم نوشتم، نه دل خط زدن داشتم و نه به تقلب رضایت داشتم، نهایتا برای استاد نوشتم جواب این سوال با تقلب نوشته شد»
«من ترم اول دانشگاه هیچی بلد نبودم از امتحان پشت صفحه پایین نامه نوشتم برا استاد خواستم برگه رو تحویل بدم رفیقم گفت وایسا الان نرو خلاصه اینقدر بهم رسوند خودم رفتم زیر اون نامه برا استاد نوشتم که آقا فرجی شد به ما شما را رحمت ندهیم سپاس گزارم»
اساتید چه میگویند؟
از آلبوم نامههای دانشجویی تا برگه ام آرآی
اساتید نیز خاطرات زیادی از نامهها و اعتراضات دانشجویی دارند که آنها را به عنوان خاطره برای بقیه تعریف میکنند و حتی از این نامهنگاریها عکسهای یادگاری میگیرند. البته تلاش برای گرفتن نمره همیشه فقط به نامه ختم نمیشود.
آقای ایرانی استاد سخت گیر رشته مکانیک در شهر کاشان درباره نامهنگاریهای دانشجویان به ما گفت: «نامهنگاری که همیشه هست اما مواردی که هیچ وقت یادم نمیرود این است که یکبار یک دانشجو زیر شماره دانشجوییاش چندین خط پررنگ کشیده بود که من ببینم و بفهمم که چقدر درسش طول کشیده و نمره بدهم. یا مثلا اینکه یکی از دانشجوها عکس ام آر آی کمرش را ضمیمه برگه امتحانی کرده بود تا به این بهانه نمره بیاورد. در یک نمونه بامزهتر هم یک دعوتنامه برای اقامت و سفر چندروزه به کیش از طرف یکی از مسئولین آنجا ضمیمه برگه امتحانی شده بود که خیلی عجیب بود.
استاد مصطفی فروتن مدرس دروس معارف در دانشگاههای استان خراسان جنوبی است که چندسالیست یک آلبوم از نامههای اعتراض و پایین برگههای دانشجویان جمع کردهاست. از آقای فروتن خواستیم چند نمونه از این نامههای دانشجویی را در اختیار ما قرار دهد؟
مرتضی برزگر نویسنده جوان و محبوب نیز در یکی از داستانهای کوتاهش به نامههای دانشجویی اشاره میکند. برزگر در این داستان کوتاه مینویسد:« به هیچکدام از سوالها جواب نداده بود. فقط زیر سوال آخر نوشته بود: «نه بابام مریض بوده، نه مامانم، همه صحیح و سالمن شکر خدا. تصادف هم نکردم، خواب هم نموندم، اتفاق بدی هم نیفتاده. دیشب تولد عشقم بود. گفتم سنگ تموم بذارم براش. بعد از ظهر یه دورهمی گرفتیم با بچهها. بزن و برقص. شام هم بردمش نایب و یه کباب و جوجه ترکیبی زدیم.
نظر کاربران
و در نهایت وای به حال جامعه ای که شما معلمش بشید
ما عادت داریم به حضور ادم های کیلویی بر راس امور
استادای عوضی
همین طوری درس خواندن ومدرک گرفتن میشه دکتر وپرستار ومهندس و... حال روز این روزهای ما
سلام مطلب خیلی شیرین ودلچسبی بود یاد تمومه خاطرات خوب دانشجویی رو زنده کرد.
دمتتون گرم.
یه ترم دیگه آوارتیم نهایتش
خواهشان یه راه ارتباطی با این اقای خوش شانس در ختیارم قرار بدین؟؟واقعا من به ایشون احتیاج دارم ؛انقد درس پاس نشده دارم والان به جایی رسیدم که جونم به لبم رسیده ،اخه حیفه من با اینهمه استعداد اخراج بشم
مطالب جالبی بود،لطفا ی متنن خیلی خوب میخام واسه اینک 8تم بشه 10بهم بدیم
آخری خیلی قشنگ بود
عالی