چگونه به کسی که به ما خیانت کرده دوباره اعتماد کنیم؟
اعتماد، چسبی است که رابطه‌ها را نگه می‌دارد، و به شما این امکان را می‌دهد که احساس امنیت و آرامش کنید و در نتیجه بتوانید ارتباط عاطفی و هیجانی کافی و خوبی با طرف مقابل خود برقرار کنید.
برترین ها - ترجمه از هدی بانکی: هیچ چیزی آزرده کننده‌تر از مورد خیانت واقع شدن از طرف کسی که دوستش دارید و به او اعتماد دارید نیست. خیانت می‌تواند انواع متفاوتی داشته باشد، اما هر کدام از این خیانت‌ها، این حس را به آدم می‌دهند که انگار مورد بی حرمتی یا عهد شکنی اخلاقی قرار گرفته و روح عاطفی رابطه نابود شده و فرد خیانت دیده در اعماق رنج و آزاری عمیق فرو رفته است. روابط بین انسان‌ها بسیار پیچیده هستند و بسته به شرایط، خیانت لزوما به معنی پایان یک رابطه نیست.
برای برخی از افراد، بررسی خیانت و بی وفایی روی داده شده حتی می‌تواند رابطه را قوی‌تر کند. زمانی که تمایل به ادامه‌ی رابطه وجود دارد، اغلب این موضوع مطرح می‌شود که آیا فرد خیانت دیده می‌تواند طرف مقابل را ببخشد یا نه. درست است که بخشش برای آشتی ضروری است اما برای حرکت رو به جلوی رابطه کافی نیست. اینکه چنین رابطه‌ای را می‌توان ترمیم کرد یا نه، بستگی به این دارد که آیا اعتماد از دست رفته قابل برگشت است یا خیر.
اعتماد، چسبی است که رابطه‌ها را نگه می‌دارد، و به شما این امکان را می‌دهد که احساس امنیت و آرامش کنید و در نتیجه بتوانید ارتباط عاطفی و هیجانی کافی و خوبی با طرف مقابل خود برقرار کنید. وقتی رابطه‌ای سر می‌گیرد، اعتماد معمولا به عنوان بخشی از یک راز نگفتنی خیلی زود ایجاد می‌شود. معمولا کسانی که ما انتخاب‌شان می‌کنیم تا روابط اجتماعی با آنها داشته باشیم، در نظرمان قابل اعتماد هستند تا زمانی که عکس آن ثابت شود. به مرور زمان با شناخت بیشتر و عمیق‌تری که نسبت به طرف مقابل پیدا می‌کنیم، این اعتماد رشد کرده و ریشه می‌دواند. وقتی این اعتماد را می‌شکنیم، تنها رابطه‌ی ما با فرد مقابل نیست که آسیب می‌بیند بلکه رابطه‌ی ما با خودمان نیز شکست می‌خورد.
وقتی خیانتی می بینید، نه تنها از خودتان در مورد کاری که او کرده سوال می‌کنید، بلکه از این متعجبید که چطور اجازه دادید این خیانت به وقوع بپیوندد. برای اینکه رابطه‌ای بعد از خیانت، به جلو پیش برود، ابتدا باید اعتماد از دست رفته نه فقط به فرد مقابل بلکه مهمتر از آن اعتماد به خودتان بازسازی شود.
در ادامه توصیه‌های برای‌تان داریم که چطور بعد از خیانت، ببخشید و دوباره اعتماد کنید.
۱. خودتان را ببخشید
بخش مهمی از پروسه‌ی بخشش، بخشیدن خودتان است. وقتی تلاش می‌کنید موقعیت پیش آمده را بفهمید، معمولا ناخودآگاه تمایل دارید بابت دلیل اتفاقی که افتاده، توجیهاتی پیدا کنید، حتی اگر این توجیه‌ها غیر منطقی باشند. ما معمولا خودمان را سرزنش می‌کنیم: اگر من آن کار را میکردم حتما اینطور نمی‌شد، اگر اینقدر احمق و هالو نبودم این اتفاق نمی‌افتاد، ... و فکر می‌کنیم اگر بتوانیم ایراد را پیدا کنیم و برطرفش کنیم، خواهیم توانست از وقوع مجدد آن پیشگیری کنیم. بخشیدن ِ خود، نیاز به مهربان بودن با خود دارد و حتی با وجود ایرادهایی که دارید باید این مهارت را یاد بگیرید. شما همچنان ارزش‌های فوق العاده‌ای دارید و سزاوار این هستید که با شما به درستی رفتار شود. باید بدانید که رفتاری که فرد مقابل‌تان با شما داشته، انتخاب خود او بوده و شخصیت او را منعکس می‌کند، نه شخصیت شما را.
۲. او را ببخشید
اگر ابتدا نتوانید کنترل وضعیت هیجانی خودتان را دوباره به دست بگیرید و به صلح و آرامشی درونی برسید، امکان ندارد بتوانید اعتماد از دست رفته به طرف مقابل را دوباره به دست بیاورید. بسیاری از افراد طرف مقابل را نمی‌بخشند زیرا نمی‌خواهند از او رفع اتهام کرده و او را بابت رفتار بدی که داشته محق بدانند. باید این را درک کنید که بخشیدن طرف مقابل، آزادی روحی و هیجانی خودتان است. ِ بخشیدن و به صلح رسیدن با چیزهایی که در گذشته روی داده زمانی راحت‌تر می‌شود که شما توجه و تمرکزتان را از حوادثی که اتفاق افتاده بردارید و در عوض سعی کنید از دید طرف مقابل‌تان به ماجرا نگاه کنید.
در نظر گرفتن نگرش او می‌تواند به شما کمک کند حوادثی را که روی داده بفهمید و کمتر آنها را منتسب به خود کنید. اگر خودتان را غرق در خشم و نفرت دیدید، سعی کنید قدمی به عقب بردارید و ویژگی‌های خوبی را که در او می‌شناسید به یاد بیاورید و این را درک کنید که همه‌ی ما عیب‌هایی داریم و اشتباهاتی مرتکب می‌شویم.
۳. به خودتان اعتماد کنید
اگر ابتدا به خودتان اعتماد نکنید، نمی‌توانید به فرد دیگری نیز اعتماد کنید. یکی از دلایلی که معمولا افراد می‌ترسند به کسی که به آنها خیانت کرده دوباره اعتماد کنند این است که تصور می‌کنند اگر دوباره این اتفاق بیفتد چطور. آنها از ویرانی مجدد روح و روان خود می‌ترسند، از سرشکستگی خجالت می‌کشند و از اینکه دوباره فریب بخورند هراس دارند و از عواقب اتفاق‌های بعدی بر عزت نفس خود احساس وحشت می‌کنند.
این ترس می‌تواند تا حدی ناراحت کننده و ناخوشایند باشد که حاضرند به هر قیمتی از آن اجتناب کنند. و درست همین جاست که باید کاری کرد؛ به جای تمرکز روی ترس و پیش بینی ویرانی‌ها، باید بدانید هر اتفاقی که بیفتد چیزی از ارزش شما کم نشده و همچنان می‌توانید بدون آن فرد نیز زندگی خوبی داشته باشید. حتما شما هم مثل بسیاری از انسانهای دیگر تا کنون موقعیت‌های دشواری در زندگی خود داشته‌اید و با چالش‌هایی روبرو شده‌اید، به خاطر بیاورید در آن شرایط چه چیزهایی روحیه‌‌تان را تقویت کرده و به شما نیروی مجدد داده است.
برخی از افراد نیز از این می‌ترسند که توانایی ترک فرد مقابل را نداشته باشند و در واقع خود را خیلی ضعیف می‌پندارند. اگر پای خشونت و بدرفتاری فیزیکی یا لطمات روحی شدید در میان باشد، شما «باید» فرد مقابل‌تان را ترک کنید و درصورت نیاز از یک حرفه‌ای کمک بگیرید. اما اگر خشونتی در میان نباشد، در بسیاری از شرایط می‌توان با تقویت مهارت‌ها بر دشواری‌ها و چالش‌های یک رابطه پیروز شد و از آن فرار نکرد.
شما باید باور کنید که اگر زمان آن برسد که مجبور باشید جدایی را برگزینید حتما علائم آن را به وضوح خواهید دید و قادر خواهید بود این کار را انجام دهید و همچنان جایگاه خود را حفظ کنید. اگر می‌بینید پیدا کردن چنین نوع اعتمادی به خودتان برای‌تان سخت است، به یک مشاور حرفه‌ای مراجعه کنید تا به شما کمک کند قدرت‌هایی را که در خودتان نمی‌بینید کشف کنید.
۴. به او اعتماد کنید
واقعیتی که در مورد اعتماد کردن به کس دیگری مطرح است این است که یقین و قطعیتی وجود ندارد. در اعتمادی که ما به دیگران می‌کنیم، ردی از ایمان وجود دارد، اما بعد از خیانت و بی‌وفایی دیدن، تمام کاری که می‌توانید انجام دهید، ارزیابی موقعیت و تخمین زدن رفتارهای احتمالی در آینده است؛ آیا او واقعا پشمیان است و عذر خواهی‌اش واقعی است و اصلاح شده؟ آیا در سایر زمینه‌ها نیز صادق و روراست است؟ آیا این شرایط بود که در اتفاق پیش آمده نقش داشت یا خیانتی که او به من کرد بازتابی از شخصیت کلی اوست؟ آیا قبلا هم کارهایی مشابه این کرده بود؟ این رابطه به طور کلی خوب است یا بد؟
جواب‌هایی که به سوال‌هایی اینچنینی می‌دهید، انتخابی پیش روی شما می‌‌گذارد که اشتباهات و عیوب طرف مقابل را بپذیرید و دوباره به او اعتماد کنید و قبول داشته باشید که او خواهد توانست رابطه را به خوبی پیش ببرد یا نه. هیچ تضمینی وجود ندارد و تنها زمان، مشخص خواهد کرد که آیا این فرد لیاقت اعتماد مجدد را داشته یا نه. اما اعتماد نکردن به دلیل ترس یا خشم، شما را از ارتباط روحی مجدد با آن فرد باز خواهد داشت و اجازه نخواهد داد رابطه‌ی شما در مسیر درستی به جلو حرکت کند.
ارتباط داشتن با انسانهای دیگر برای تندرستی و کیفیت زندگی ما ضروری است و بدون شرایط سخت و چالش برانگیز نخواهیم توانست از اوقات خوب و خوش لذت ببریم. کار کردن روی یک رابطه‌ی آسیب دیده به شما این فرصت را می‌دهد تا به عنوان یک انسان رشد کنید و شاید هم موفق شوید به معنای عمیق‌تری از رابطه دست پیدا کنید.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
نظر کاربران
اصلا اعتماد نکنید کسی که یه بار این کارو کرده قطعا بازم تکرار میکنه
بعدشم ارتباط داشتن با ادمایی که به ما حس مفید بودن و شادی بدن الزامیه نه اینکه هر کس وناکسی رو تو زندگی نگه داریم وعذاب بکشیم چون داشتن ارتباط الزامیه؟ متن خیلی بدی بود تعهد یچیز مقدسه چطور ممکنه کسی که تعهدشو زیر پا گذاشته و برامون دنیا رو جهنم کرده ببخشید و عجیب تو اینکه بهش اعتماد کرد؟
خیانت کجا بود؟
زیاد سخت نگیرید
درست میشه
شما هم مقابله به مثل کنید
کلا ریلکس باشید
راحت زندگی کنید
سخت نگیرید
دیگه اخرین زوراشونم دارن میزنن که امار طلاقو بیارن پایین:)))))
عزیزم این تیتر اصلا از بیخ غلطه- جواب خیانت فقط کات و آدم بهتر در آینده .
خودتونو تباه نکنید.
کسی که یکبار خیانت کرد قطعا تکرار می کنه حتی اگر به طور موقت این کار را انجام نده. بعد از یک مدتی دوباره دلش تنگ میشه میره سراغش . کسی که خیانت کرد را باید ترک کرد مگر اینکه برای شخصیت خودت ارزش قایل نباشی
چرا هیچ وقت راهی برای جلوگیری از این فاجعه کسی پیشنهاد نمیکنه؟ هنر اینه ادم جلو نابود شدن زندگی را بگیره نه این صبر کنیم از بین که رفت بگیم حالا چه خاکی بر سر کنیم!
پاسخ ها
زندگی جمع کن بعد آقا خیانت کنه طلاق بگیرم ،یه خانم دیگه بیاد سر زندگی بعد خودت باید بری از صفر شروع کنی زحمت بکش یه عمر
ما که کلا تو این وادی ها نیستیم ،اما یاد شعر فروغ فرخزاد افتادم.
من که پشت پا زدم به هر چه هست و نیست
تا که کام او ز عشق خود روا کنم
لعنت خدا به من اگر بجز جفا
زین سپس به عاشقان با وفا کنم
پاسخ ها
خوش به حالت
همچین تیتر زده چگونه اعتماد کنیم انگار فرض بر اعتماد مجدده در ۹۸٪ اوقات باید از زندان که اومدن بیرون برن دنبال همون شریک خائنشون
حالا باز سانسور کن،این چندوقته خوب دست به سانسورتون زیاد شده ، فکنم مسئول کامنتا رفته مرخصی دخترخالش مونده جاش :)
با این مهریه های نجومی فعلا که آقایون در برابر خانوما حتی با خیانت مجبور به خفه شدن هستند و به نوعی میگن بخشیدیم گذشت کردیم و چاره ایی هم ندارن
حتما خیانت ندیدین از یکی از خودتون کمتر این حرف ها را میزنید اخه با دوتا بچه با این اوضاع اقتصادی اخه مگه میشه سانسور کرد
من فردا زمان جداییمه مهر طلاق میزنن و زنم بهم خیانت کرده و با کسی رابطه داشته و الان پشیمونه و میخواد جبران کنه من عاشقشم و خیلی دوسش دارم تا حالا جز زنم با کسی نبودم و ده سال وفادارانه زندگی کردم الانم حال روز خوبی ندارم هم نمیخوام از دستش بدم هم نمیتونم با این مسئله کنار بیام نمیدونم چی کار کنم خدا فقط هر چی خیر پیش بیاره ولی در کل کسی که پشیمونه باید یه کارایی همون اولش بکنه تا ثابت کن میخواد جبران کنه و هیچ کس نیست که پاک باشه هر کسی اشتباهی داره یکی کوچیک یکی بزرگ کارش قابل توجیع نیست ولی اگه بتونه از همون لحظه ثابت کنه شاید بشه بخشید به شرطی که هرگز این کارو نکن چون بکنه باید کشتش و نزاشت به دادگاه برسه تو خواب دخلشو اورد
منم دقیقا تو شرایط شمام اونم بعد از بیست و سه سال زندگی مشترک با ی پسر بیست ساله با خیانت مجدد و یک عالمه کثافت کاری الان تو ی برزخی گیر کردم ک هر روز آرزوی مرگ می کنم
منم زنم 7ساله بهم خیانت میکردتازه بعدازدزدیدن طلا توسط دوست پسرش باهاش کات کرد وبامن تماس گرفت وواقیعت گفت حالا من موندم وبادوتادختر کوچیک مهرش 200سکه اس موندم چه کارکنم طلاق بدنم هرچه دارم بایدبهش بدم طلاق ندم خودم زجرمیکشم خدایا چه کارکنم
زنم خیانت کرده خونه ام به اسمش کرده بودم چون به ظاهر ادمهایی دیندار بودن.هیچی برام نمونده حتی کارمم به خاطر این موضوع از دست دادم.هیچی یه بچه هم دارم.اینم بگم در عین واحد خواهرش هم به باجناقم خیانت کرده همون بلا رو سر اونم اوردن .موندم چکار کنم.
پاسخ ها
طلاقش بده حتی اگه مجبور باشی دوباره از صفر شروع کنی وگرنه بچه ت هم فردا مثل اون میشه
فقط طلاق
خیلی سخته ولی
خیلی سخته
خیلی
من یه خانم باردارم که چند روز دیگه زایمان دارم با ی بچه سه ساله
شوهرم خیانت کرد بهم با اینکه هیچی کم نذاشم براش
از زیباییم که همه تعریف میکنن از محجبه بودنم
از محببتی که بهش داشتم
ولی نمیدونم واقعا نمیدونم چیکار کنم خیلی داغونم با این بچه ها
افتاده به دستو پام
که غلط کردم ولی من از کجا اعتماد کنم دوباره از کجا
خدا برا هیچکی این روزو نخواد
واقعا خیانت امریست حیوانی منم دوبار خیانت دیدم از شوهرم با ی بچه ۷ ماه الانم بهش اعتماد ندارم چون اصلا تلاشی واسه زندگی نمیکنه و بیشتر تو همون کثافط کاریاس....
پاسخ ها
منم مثل شمام منم شوهرم بهم خیانت کرد الان حالم خیلیبده
اصلا این مطلب غلط محض .من هفت سال با ی دخترم چندین بار خدا شاهده خیانتم کرد و من بعد از مدتی چون دوستش داشتم بخشیدمش ....و بازم خیانت دیدم و باز میگفت دوستت دارم و گریه میکرد .پس نتیجه میگیریم کسی ک یکبار خیانت میکنه بازم خیانت میکنه پس بهترین راه اینه ک هیچ وقت نبخشی کسیو و ب زندگیت ادامه بدی
منم نامزدم بهم خیانت کرد سه ماهه میگذره از این اتفاق اما نتونستم کنار بیام .دست از سرمم برنمیداره هرچی میگم نمیخوامت زنگ میزنه و خواهش و درخواست.خلاصه مثلا کنار اومدم اما شده کابوس شبام .خیلی سخته نامزدت و با دختر فامیلشون که باهاش دوست بودی بفهمی باهمن .چطور میتونه یه دوست باهات همچین کاری کنه .لعنت به این زندگی پست که هیچکس قابل اعتماد نیست حتی همسرت .یه فرصت دوباره بهش دادم اینبار تصمیمم جدیه واسه جدایی اگه بخواد دوباره خیانت کنه.
پاسخ ها
ببین کسی که یبار خیانت کرددوباره هم میکنه الان نکنه یه ماه دیگه یه سال دیگه سه سال دیگه ولی مطمعن باش میکنه پس الان که هنوز نامزدی و چیزی نشده بهتر ازاینه که بعد چن وقت بایه بچه در دادگاه باشی این وسط زندگی یه بچه هم تباه بشه ازرو تجربه خودم دارم بهت میگم پس همی الان تمومش کن
من شوهرم بهم خیانت کرده بخشیدمش اما اون دختر ولش نمی کنه مدام براش اینستا دلنوشته و شعر می ذاره تا احساساتیش کنه به طوری که خودش رو مال اون می دونه ۲ تا پسر دارم دلم براشون می سوزه اگه نبودن جدا می شدم اما حالا نمی دونم چکار کنم کمکم کنید
تو بیشتر شوهرتو تحت احساساتت قرار بده به خاطر بچه هات نقش خوبی بازی کن لعنت به زنها اگه زنهااين کارو نمی کردن هیچ مردی خیانت نمتونست بکنه
فقط بین این حرفها بگم که کاش هرگز ازدواج نمیکردیم
پاسخ ها
....کاش واقعا
اگه بختم انقد سیاه بود کاش به جای لباس سفید عروسی کفن پوش میشدم
زجری که من کشیدم تو زندگی مشترک و یادم نمیره مگه میشه بخشید فقط به خاطر دخترم شدم یه تیکه گوشت بی احساس کاش بی احساس بودم پر از نفت و خشمم
من ۶ساله خیانت دیدم ۶سال بخشیدم بخاطر اینکه زندگیمو دوست دارم،زندگی نمیکنم فقط نفس میکشم،روزی هزار بار آرزوی مرگ میکنم دیگه بهش اعتماد ندارم فقط بخاطر اینکه پدر و مادرم با طلاقم غصه نخورم تحمل میکنم
دوست پسرم بهم خیانت کرد ولی من سعی کردم که ببخشمش اما هیچ وقت نمیتونم فراموش کنم
لعنت به همه خیانت کارا اخ که نابود شدم
مردی که خیانت کرده ولی هاشا می کنه با اینکه خودم پیاماش و عکساش را دیدم علتش چیه؟ همین قدر مرد نیست که بگه آره من اینکاره هستم.تازه نه با یکی با چند نفر
خداایی دنیاایی عجیبی شده وقتی ب عشقت خانوم ایندنت اونقدر محبت میکنی قربون صدقش میری فک میکنه وظیفه ادمه ک انجام بده من الان ی دو ماهی میشع بهم خیانت شده تنهااا بودن شرافت داره تا اینکه ت نیمکت ذخیره کسی منتظر باشی
نظری دیگه ندارم خسته شدم
چقدرباحرفاتون آدم وناامیدمیکنیدبعضی چیزاازقدرت ما خارج باید به خودمون فرصت بدیم شاید این بهترین انتخاب نباشه اما یه راه حل یا میشه یا نمیشه اگه درست شه یعنی اشتباه کرد مثل خیلی ازادمااگه هم تعقیرنکردکاری که خواستی انجام بده حداقل شرمنده ی خودت نمی شی که تلاشی برای این زندگی نکردی
منم دوس پسرم بهم خيانت کرده خیلی حال بدیه هيچوقت نميشه فراموش کرد کارشوهیچوقت
نظراتون جالبه ولی اینو بدونین که یه کاری که یه بار التفاق میفته فقط همون یه باره که به اون شکل اتفاق میفته از هم بگذرین که انسان جایزول خطاست شاید شماام یه روزی مثل اون بشین دوست دارین چطور با شما رفتار بشه ممنونم از نظرات همگی
منو خانمم ۷سال باهم زندگی کردیم.تازه فهمیدم با باجناقم بهم خیانت کردن.تمام عکس هاش رو براش فرستاده و کلی پیامک و تماس.تازه باجناقم منو ب بهانه کار کلی دک میکرده تا زنم ی مرد دیگ رو ک ب اصطلاح عشقش بوده و اونم متاهل بیاره خونه و خلاصه زنا کردن.من یکشنبه دادگاه دارم ازشون شکایت کردم تمام امیدم ب خداهست.مدارک هم کم و بیش دارم زنم هم اقرار کرده.زندگیم از هم پاشیده من اونو دوسش دارم ولی خانواده خانمم اون رو الان ۳۰ روز هست بردن خونشون و نمیزارن ببینمش
همه فقط از جانب خودشون ب قضیه نگاه میکنن
من ی دخترم ک ی آقای متاهل اومد سر راه زندگیم اول از نجابتو محجبه بودنم شروع کرد بعد گفت چقدر باهمسرش مشکل داره و منم زود اعتماد میکنم و سعی کردم راهنماییش کنم ک چطوری ب همسرش محبت کنه برای من راه و بی راه گل میاورد من میدادم ب خودش بده ب خانوم خودش میومد محل کارم ب بهانه های مختلف خلاصه انقدر دست از سرم برنداشت ک گفتم منکه با خودت کاری ندارم با خانومت حداقل آشنام کن تا باهم دوست بشیم البته همیشه میگفت
همیشه میگفت شما خانواده مودبو خوبی دارین من دوست دارم باهاتون رفت آمد کنم
خلاصه کار کشید ب رفت آمد خانوادگی اما خانومش از اولشم ن حرف میزد ن هیچی تا جاییکه پدرم دید خانومش دیگه همراهش نمیاد خونمون ب مرد گفت شماهم نیا اما اون پشت سر بازم اومد من مامور آوردم سرش ازش شکایت کردم
دوبار پدرو مادر خانومشو پدرم صدا کرد گفت دامادتون دست از سر ما برنمیداره اونا ب ما فهش میدادن منم انقدر رفت اومد ک بالاخره بهش عاطفه پیدا کردم هیچکس نمیگه من ۳سال هرکاری کردم چرا یبار جلوی اون مردو نگرفتن فقط مارو مقصر دونستن
همین رفتارشون باعث شد منم بیفتم رو لج ک شما ک انقدر نفهمین پس بذار همونی بشم ک شما فکر میکنین
الانم ازدواج کردم البته با ی آقای دیگه اما اون خانوم خبر دارم عکس همسرشو تو کوه با خانومهای دیگه دیده و رابطشون خیلی خرابه
نگین ایراد فقط از خانومهاست گاهی مردان ک خیلی مارموزن
من تو رابطم خیلی پایبند بودم ولی بهم خیانت شد به خاطر اینکه خیلی دوسش داشتم گزشت کردم با اینکه هر روز خود خوری میکردم و حس بدی داشتم ولی باز تکرار شد
این سری کات کردم
العان درسته اونو از دست دادم اما غرور رمو باز به دست اوردم
خیانت اشتباه نیست نباید بخشیده بشه
نمیدونم چرا من هرکسی که دوربرم دیدم مثل سگ به دوست دختر و زن و نامزد وفادار بود ولی به خودم که رسید شد لاشی ترین و عوضی ترین مردی که میشناختم و حتی از همسر آیندش از اول زندگی سکس گروپ میخواست....بخشی از روح من تو اون روزای سخت مونده و داره جون میده،راستی چی سخت تر از خیانت به اعتماد و دوست داستنه؟
باسلام منم ازشوهرم پیام دیدم ولی میگه خودس دس ازسرم برنمیداشته منم سربه سرش میذاشتم حالاهم برام قسم به قران میخوره که راست میگم آیا بهم دروغ میگه
پاسخ ها
این اتفاق برای منم افتاده البته هشت سال پیش ودیگه هم ندیدم ولی دیگه بهش اعتماد ندارم چون به نظرم خودش میتونست اونودک کنه یابه تماساش پاسخ نده پس حتماخودش هم میخواسته که این کارو انجام بده دروغ میگن ...