به دخترانتان اعتماد به نفس بدهید
فاطمه دانشور، کارآفرین زن شورای تهران
در سایت های مختلف «فاطمه دانشور» بانوی کارآفرین و مهرآفرین ایران را به عنوان ثروتمندترین زن شورای شهر معرفی کرده اند. افراد کارآفرین بسیار زیادی داریم که ثروتمندتر از وی هستند. او یک کارآفرین است و عزت و شهرتش را از این راه به دست آورده است.
کارش را از سنگ و معدن، که کاری سخت و خشن بود، شروع کرده و کار را به امور نرم و عاطفی رسانده است. به نظر می رسد که فقط یک زن می توانداین قدر تنوع در کار داشته باشد. ما مردان بسیاری داریم که در کارهای خیریه و عام المنفعه درگیر باشند اما تعداد زنانی که مشغول این قبیل کارها هستند، بسیار بیشتر است.
او همواره نسبت به موضوعات جامعه به خصوص مسائل زنان و کودکان نگران بوده، و برای رفع نگرانی هایش موسسه ای به نام مهرآفرین دایر کرده است تا از درآمدش به نیازمندان هدیه دهد و با توجه به نیاز جامعه چندین مرکز شبانه روزی نگهداری از کودکان کار تاسیس کرده است. او می گوید شاید پس از عضویت در شورای شهر تهران برای حل معضلات اجتماعی به نمایندگی مجلس رو بیاورد. توجه شما را به گفتگو با این بانوی کارآفرین جلب می کنیم.
از خانوادتان بیشتر بگویید و علت موفقیت شما چیست؟
- پدرم کارمند شهرداری بود و مادرم خانه دار زندگی ساده و معمولی داشتیم. در تهران، میدان شهدا زندگی می کردیم.دو خواهر و دو برادر دارم. در مدرسه دولتی درس خواندم و ثروت و امکانات خاصی برای موفقیتم نداشتم. وقتی زندگی نامه افراد موفق را می بینیم بیشتر آنها در شرایط عادی زندگی کردند و ثروتمند نبودند. من در دانشگاه دولتی درس خواندم چون پدرم نمی توانست شهریه دانشگاه آزاد را بپردازد. زندگی من در عین حال که ثرومند نبودیم، چند حسن داشت: اول اینکه مادر بزرگم با ما زندگی می کرد و هر شب قصه های شاهنامه را برای ما می خواند و قصه ها بر من تاثیر می گذاشتند، به خصوص اینکه در تام قصه هایی که مادربزرگ برایمان می خواند، پهلوان به یزدان پاک پناه می برد و در ذهن من ملکه شد که در هر درجه ای از موفقیت تنها یزدان پاک تعیین کننده است و در هر حالی باید ارتباط با او حفظ شود. نکته دوم پدرم بود که به هیچ وجه نگاهش به زن، نگاه محدود کننده ای نبود. بعد از پایان تحصیلاتم هنوز مجرد بودم و می خواستم سفری به چین داشته باشم. اقوام پدر مرا منع کردند و حتی با پدر قطع ارتباط کردند که چرا به دختر مجرد اجازه سفر خارج ازت کشور می دهی؟ اما پدر من در برابر همه ایستادگی کرد و گفت من حقوق دختر و پسر را یکی می دانم، دلیلی برای محدود کردن دخترم نمی بینم و اجازه می دهم تنها سفر خارج از کشور برود. همین افراد که آن روز با پدرم مخالفت می کردند، بعدها با دیدن موفقیت های من متعجب شدند. والدین باید مراقب باشند که به دلیل عوامل فرهنگی دخترانشان را محدود نکنند. اگر ادبیات خانواده های ایرانی دقت کنید، می بینید که می گویند: «دختر قشنگم، پسر زرنگم» و از همان ابتدا این استدلال را در ذهن کودکانمان وارد می کنیم. این کار روحیه قدرت طلبی و اعتماد به نفش را در پسران تقویت و دختران را ضعیف تر می کند. من کارهایی مانند خانه داری و وظایف مادرانه را رد نمی کنم اما این کارها نباید زندگی زنان را تحت الشعاع قرار دهد و آنها را در خانه و آشپزخانه محدود کند. وقتی با خانم هایی صحبت می کنم که توانایی دارند اما دست به کاری نمی زنند و از آنها در مورد اینکه چرا دست به کا رنمی شوند تا طرح هایشان را اجرایی کنند، می پرسم، بیشتر آنها از ترس می گویند، ترس هایی که آنها را محدود کرده است. ریشه این ترس ها در تربیت و ادبیات گفتاری خانواده هاست و ما با تغییر در نگرش خانواده ها می توانیم این مشکل را برطرف کنیم.
به نظر من خداوند در وجود همه افراد توانایی و قدرت را نهاده است اما ما با برخوردهایمان موجب می شویم دخترانمان به توانایی هایشان اعتماد نکنند اما واقعیت این است که پسرها حضور در اجتماع و عرصه سکب و کار را به درس و تحصیل ترجیح داده اند و دخترن بیشتر وارد دانشگاه می شوند تا کسب و کار. دختران جرأت پیدا نکرده اند که وارد عرصه کسب و کار شوند و باید اعتماد به نفس دختران تقویت شود.
همسرم با من همراه است و هیچ وقت با او مشکل نداشتم اما نظم و برنامه ریزی خیلی مهم است. زمانی که دخترم به دنیا آمد خیلی ها به من می گفتند اگر برای فرزندت پرستار بگیری، او را به عنوان مادرش می شناسد و تو جایگاه مادری ات را از دست می دهی اما من پرستار گرفتم. کنار اتاق کار خودم در شرکت برایش اتاقی درست کردم و او به خوبی مرا به عنوان مادرش می شناسد چون کیفیت زمانی که مادر با فرزندش می گذارد مهم است. من معتقدم زمان کوتاه ولو یک ساعت اگر درست و صحیح سپری شود، نتیجه مطلوب را به ارمغان می آورد و من توانستم در زمینه ارتباط با فرزندانم موفق باشم. همسرم قبل از ازدواج مرا به خوبی شناخت و اکنون با من همراهی می کند. من از خداوند مهربان خواستم گزینش اصلی در مورد انتخاب همسر را برای من انجام دهد. الان بیشتر بار کارهای اقتصادی بر دوش همسرم است و من بیشتر وقتم را در مسائل اجتماعی سپری می کنم. مدیرعامل شرکت هستم اما اجراییات را به همسرم واگذار کردم.
شما به عنوان نماینده خانم های شهر در انتخابات شورای شهر تهران انتخاب شدید. الان در این لحظه چه احساسی دارید و به چه چیزی فکر می کنید؟
- آنچه ذهن مرا مشغول کرده این است که وارد حواشی نشوم. مهمترین انگیزه من فعالیت های اجتماعی است و مسائلی از جمله کودکان خیابانی و کودکان کار موضوعاتی است که نادیده گرفته شده. حضور کودکان خیابانی تمام شهروندان را ناراحت می کند و یکی از نهادهایی که به طور قطع می تواند به حل این مشکل کمک کند شهرداری است. شهرداری گاهی اوقات حتی بیشتر از بهزیستی می تواند در حل این مساله یاری کند. با اینکه این کار قانونا وظیفه بهزیستی است، اما ظرفیت هایی که در شهرداری است به مراتب بیشتر از ظرفیت های موجود در سازمان بهزیستی است. به نظر من در این چند سال و دوره های قبلی در شورای شهر خیلی به این مساله پرداخته نشده است. معتقدم کسی می تواند این مشکل را برطرف کند که مساله کودکان خیابانی دغدغه او باشد. من هشت سال روی این موضوع کار کرده ام.
غیر از بحث کودکان کار چه برنامه هایی برای شهر تهران در نظر دارید؟ به نظر شما بزرگترین مشکل شهر تهران چیست؟
- در شورای شهر متخصصین متعددی حضور دارند، از جمله متخصصین عمران شهری، ورزش، فرهنگ و هنر. به نظر من یک نفر همه چیز را نمی داند و نمی تواند در همه زمینه ها اقدام کند. من جزو افرادی هستم که به موضوعات اجتماعی اشراف دارم و این به دلیل فعادلیت های اجتماعی مختلفی است که تاکنون انجام داده ام. تصمیم دارم تهران را بیشتر از منظر اجتماعی مورد توجه قرار دهم و شعار تبلیغاتی ام این بود: شهر برج و بارو نیست. قلب های نازک تپنده است. در واقع من در شعارم می خواستم به روح شهر اشاره کنم و روان و عاطفه انسان هایی که در این شهر زندگی می کنند نباید آسیب ببیند. در سال های اخیر به مسائل عمرانی توجه بسیاری شده است، همانطور که می بینید ساخت و سازهای مختلفی در قسمت های مختلف شهر از جمله میادین صورت گرفته است اما مساله ای که در مورد شهر تهران کمتر به آن توجه شده مسائل اجتماعی و فرهنگی است. در محله های جنوب شهر تهران تعداد معتادان افزایش دارد. یکی از دلایل افزایش اعتیاد می تواند معضلات اقتصادی باشد. شهرداری یکی از مکان هایی است که می تواند آگاهی شهروندان را نسبت به این معضلات و مشکلات بالاتر ببرد. شاید فردی که به شیشه معتاد است پیش از شروع استفاده از این ماده مخدر از عوارض و مشکلاتی که مصرف این ماده می تواند برایش ایجاد کند هیچ اطلاعی نداشته باشد. این وظیفه نهادهای عمومی و دولتی است که سطح اطلاعات و آگاهی های افراد را در چنین زمینه هایی با راه هایی مانند آموزش رایگان شهروندان بالاتر ببرند. این قبیل موضوعات در دسته حقوق شهروندان جای می گیرد که ما تاکنون کمتر به آن پرداخته ایم. یک شهروند باید بداند از چه حقوقی برخوردار است. یکی از حقوق مسلم آنان حق داشتن آگاهی نسبت به معضلات شهری است که در آن زندگی می کند.
از جمله این معضلات، اعتیاد است. همچنین امنیت افراد به خصوص بانوان. معمولا بانوان تهرانی جرأت نمی کنند بعد از ساعت ۹ شب به تنهایی در خیابان رفت و آمد کنند و باید امنیت اجتماعی برای این قشر از جامعه فراهم شود. باید برای افرادی که از جهات مختلف کم توان هستند کار خاصی انجام نشده است، کسی که نابیناست یا معلول، باید میان مردم عادی رفت و آمد کند، منتظر اتوبوس باشد و از اتوبوسی که برای مردم عادی طراحی شده استفاده کند. مناسب سازی فضاهای شهری برای کم توانان اجتماعی باید در قالب طرح از طریق شورای اسلامی به شهرداری ها ابلاغ شود.
بحث بالا بردن سطح آگاهی جامعه نسبت به اینکه چه معضلاتی در خارج از خانه در کمین نوجوانان آنها است، موضوع دیگری است که باید به آن توجه شود. باید به خانواده ها آگاهی کافی بدهیم تا بتوانند از بروز مشکل برای نوجوانانشان پیشگیری کنند. پدیده کودکان کار هم زاییده همین آسیب هاست. وقتی در خانواده ای اعتیاد باشد و وضعیت مادی خانواده افت می کند به بچه ها فشار می آید. بچه ها از تحصیل محروم شده اند و وادار به کار کردن در خیابان می شوند. عمده این بچه ها مشکل سوء تغذیه دارند. شهرداری باید به ساماندهی این بچه ها کمک کند. حداقل در طول روز یک وعده غذا به این بچه ها داده شود. اگر چه کار کودک در قانون ما ممنوع است اما از آنجا که دستگاه های مجری ما نمی توانند این قانونرا به درستی اجرا کنند، شهرداری هم باید به این موضوع توجه کند چون ما نمی توانیم بگوییم شهری زیباست که زیر پل های آن کارتون خواب ها زندگی می کنند. ما پارک هایی داریم که در آنها هفتصد کارتن خواب زندگی می کنند. شهری با چنین مشکلاتی نمی تواند شهری زیبا باشد. تمام تلاش و انگیزه من بر این مساله متمرکز شده است که اقداماتی برای این مشکلات انجام دهم. بیشتر هم و غم من برای آسیب دیدگان اجتماعی، کم توانان و بانوان است. شهر ما تا حد زیادی مردانه است و متاسفانه بانوان کمتر در این شهر دیده می شوند و به مسائل آنها خیلی توجه نمی شود. من تلاش می کنم که زنان به سطوح مدیریتی شهرداری وارد شوند و ما حداقل چند شهردار زن داشته باشیم. من این ایده را مطرح می کنم که زنان هم حق داشتن سمت های مدیریتی را در شهرداری دارند.
آیا خانواده شما مخالف این حجم کار و حضور شما در سیاست و فعالیت های اجتماعی نیستند؟ آیا می توانید به تمام کارهایتان رسیدگی کنید؟
- من دو پسر دوقلو و یک دختر هفت ساله دارم. مسلما خودم و خانواده ام نگرانی هایی در این زمینه داریم اما به نظر من برنامه ریزی خیلی مهم است، من ناچار شدم یکسری از کارهایم را واگذار کنم.
در مورد تربیت فرزندان بیشتر توضیح دهید، در زمینه آموزش و پرورش والدین به چه نکاتی باید بیشتر توجه داشته باشند و برنامه های شما در این زمینه چیست؟
- یکی از نکاتی که من در مورد آموزش و پرورش گفتم آموزش های فرزندپروری است که والدین بدانند با فرزندانشان چگونه باید برخورد کنند چه از لحاظ گفتاری چه از لحاظ رفتاری و چه از جنبه مسئولیت گذاری. مثلا زمانی که می گوییم پسرم مراقب خواهرت باش، به دخترمان این پیام را می رسانیم که تو ضعیف هستی و نمی توانی از خودت مراقبت کنی. من شب های زیادی در بیابان بوده ام اما به دلیل نبود این فرهنگ و تربیت در خانواده ام هرگ زاحساس عدم امنیت نکردم. درحالی که در دوستان و آشنایان در دانشاه و تبیرستان می دیدم دختران سریع به محض تاریک شدن هوا سریع به خانه می رفتند و حتی می ترسیدند که در تاریکی هوا سوار اتوبوس شوند. آنها یاد گرفته بودند که همیشه باید یکی مراقب آنها باشد. من آموخته ام خود انسان می تواند در پرورش اعتماد به نفس خودش مفید باشد، اما نقش والدین در این زمینه بسیار بیشتر است. باید خانواده ها بیاموزند تا اعتماد به نفس دخترانشان را بالاتر ببرند. همیشه نمی توان از آ»وزش و پرورش انتظار داشت که فرزندان را تربیت کند، آموزش و پرورش الگوهای خاصی برای آموزش الفبا و یکسری امور دیگر دارد اما صحبت من در مورد مهارت هاست که باید خانواده در خانه به فرزندانشان به خصوص دختران بیاموزند. این مهارت ها به خوبی در مدارس آموزش داده نمی شود. وضعیت شهرستان ها از شهر تهران بسیار بدتر است. در گذشته با ساختن فرهنگسراها و خانه های فرهنگ تحول زیادی در دید و فرهنگ مردم ایجاد شد. بچه ها رایگان مسائل مختلف فرهنگی را آ»وزش می دیدند و آنها را به خانواده انتقال می دادند. مثلا بچه ها یاد می گرفتند که هر کدامشان باید یک مسواک، حوله و شانه داشته باشند، بعد که وارد خانه می شدند به خانواده هایشان آموزش می دادند که ما نباید یک حوله یا شانه مشترک داشته باشیم.
همچنین مجلات خاص محله ها چاپ می شد که مناسب فرهنگ محله های مختلف بود. مردم آموزش هایی متناسب با فرهنگ خودشان می دیدند. وضعیت پایتخت و شورای شهر پایتخت با شهرهای دیگر خیلی متفاوت است چون تهران همیشه الگو بوده است و شهرهای دیگر از تهران الگوبرداری می کرده اند. بنابراین، اگر وضعیت تهران بهتر شود در وضعیت شهرستان ها هم بهبود حاصل خواهد شد.
زمانی که متوجه شدید در انتخابات موفق شده اید چه احساسی داشتید؟
- حس خوبی داشتم، احساس مقبولیت اجتماعی کردم. چون می شود کسی محبوبیت اجتماعی داشته باشد اما مقبولیت نداشته باشد. اینکه کسی مقبولیت اجتماعی داشته باشد مهم و ارزشمند است. من احساس خوبی داشتم و نمی دانستم مردم چقدر کارهایی را که من انجام می دهم می بینند و حس می کنند و نتیجه انتخابات نشان داد که مردم کارهای مرا دیده اند و پاسخ خوبی از مردم گرفتم. پاسخ مردم نشان داد که به من اعتماد داشتند.
نظر کاربران
چقدر خانم با شخصیتیه...
آفرین به این همه زرنگی...
پاسخ ها
موهاش دیده میشه...
كسائي كه منفي مي دن به اين پست،واقعا تو سرشون چي مي گذره؟؟؟ اگه كسي مي دونه به بقيه هم بگه . . .
افرین به بانوی موفق و سخت کوش :)))))))))))))))))))))))))))))))))))
من بهش رای دادم ;)
مدیرعامل شرکت هستم اما اجراییات را به همسرم واگذار کردم.
چقدر مغرور.بد بخت شوهرش
اون آقا مسن کت وشلواریه هستش نام ونام خانوادگیش چیست؟
مرد رو واسه كار آفريدن زن رو واسه خانه داري . اگه قراره زن آدم احساس رئيس بازي كنه اون مرد بايد بميره كه چرا پيشرفت نكرده . هر آدمي ميتونه با وقت گذاشتن و فكر درست پيشرفت كنه اصلا به اين خانم حسادت نميكنم ولي براي شوهرش تاسف ميخورم.
پاسخ ها
چه جالب .. داری میسوزی اونوقت اسمش حسادت نیست :))))))))
باسلام خدمت شما خانم زحمت کش و باهوش اونایی که نمیتونن ببینن پیشرفت شمارو مطمئناً به شما حسادت میکنن برای من هم دعا کنید بتونم مثل شما تو کارم پیشرفت کنم
با سلام و خسته نباشید.
به نام آنکه رئوف و مهربان است
با سلام
سرکار خانم مهندس فاطمه دانشور
شرایط سیاسی و امنیتی جامعه برایم
سخت دشوار است آنچنانکه با اقربا و نزدیکان و خویشاوندانم هم نمی توانم
در حال مراوده باشم .
دیل کارنکی و رابینز و مورفی را می شناسم و با اندیشه های آنها آشنایی
دارم و به آیین و مرام و تفکر و اعتقاد و
سخت کوشی و خوش بینی آنها آگاهم.
من مردم و سخت کوشان و
دگر اندیشان و وفاداران و سخاوتمندان
و معتقدان به رافت و بخشش خدای
مهربان را دوست دارم .
اما دریغا که راه را بر من بسته اند و عنقریب که با نیروی خداوندی و شکستن موانع پیش رویم قلمرو
تلاش و راه رسیدن به اهدافم را هموار کنم.
شاید تعجب کنید اما در رویایی پس از
سلام و احوالپرسی قفلی را گشودید
و کرکره سرایی را بانام خدا بالا کشیدیم.
خیلی بیکاره
درود بر بانوی نمونه سرزمینم ایران همیشه سربلند باشین.آرزوی سربلندی بیشتر برای شما دارم.
درود بر بانوی نمونه سرزمینم ایران همیشه سربلند باشین.آرزوی سربلندی بیشتر برای شما دارم.