در جریان رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم، سیاستهای توزیعی (یا بازتوزیعی) از جمله محوریترین وعدههای نامزدهای ریاستجمهوری بود. افزایش نابرابری و عدم بهبود ملموس در وضعیت دهکهای پایین درآمدی طی حدود چهار سال گذشته، از جمله دلایلی است که تقاضا برای اینگونه سیاستها را افزایش داده است.
هفته نامه تجارت فردا - فرهاد خان میرزایی، پژوهشگر اقتصادی: در جریان رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم، سیاستهای توزیعی (یا بازتوزیعی) از جمله محوریترین وعدههای نامزدهای ریاستجمهوری بود. افزایش نابرابری و عدم بهبود ملموس در وضعیت دهکهای پایین درآمدی طی حدود چهار سال گذشته، از جمله دلایلی است که تقاضا برای اینگونه سیاستها را افزایش داده است. در حالی که نسبت درآمد ۲۰ درصد ثروتمند جامعه به ۲۰ درصد فقیرترین جامعه با طی کردن روند مداوم نزولی از حدود ۱۰ برابر در سال ۱۳۸۵ به ۶ /۶ برابر در سال ۱۳۹۲ کاهش یافته بود، با چرخش در روند نزولی از سال ۱۳۹۲ افزایش یافت و به ۴ /۷ برابر در سال ۱۳۹۴ رسید.
از طرف دیگر، به جز دو دهک بالای شهری، هزینه سرانه برای تمامی دهکهای شهری و روستایی در سال 1394، پایینتر از سال 1392 قرار داشته است، به طوریکه سطح هزینه سرانه برای دو دهک اول روستایی به ترتیب 18 و 14 درصد کمتر از میزان آن در سال 1392 بوده است. این شرایط که در واقع نقطه شروع اولیه برای دولت دوازدهم هستند، به دلیل الزامات سیاستگذاری طی چهار سال آتی ممکن است تشدید شوند. دولت دوازدهم برای آنکه بتواند وضعیت اقتصادی کشور را دگرگون کند نیازمند انجام اصلاحات گسترده در حداقل پنج زمینه است: مسائل زیستمحیطی و آب، صندوقهای بازنشستگی، نظام بانکی، بودجه دولت و حوزه اشتغال.
انجام این اصلاحات گسترده بدون در نظر گرفتن وضعیت دهکهای پایین و اقشار آسیبپذیر، میتواند اجرای آن را با مشکل مواجه کند. با توجه به تجربه سیاستگذاری در کشور به نظر میرسد، انجام مجموعه این اصلاحات نیازمند زمانی بیشتر از چهار سال است، به همین دلیل بدون در نظر گرفتن شرایط اقشار آسیبپذیر، نهتنها ممکن است طی چهار سال آتی انجام این اصلاحات با مقاومتهای اجتماعی یا سیاسی مواجه شود بلکه انتخابات بعدی، ممکن است محمل طرح وعدههایی شود که سازگاری چندانی با اجرای اصلاحات اقتصادی نداشته باشد و انجام آن را متوقف کنند.
سه دلیل میتوان برای فقر ذکر کرد:
۱- ناتوانی از کسب درآمد
۲- نداشتن کار
۳- درآمد پایین
گروه اول، شامل افرادی است که به دلایل مختلف مانند نبودن در سن کار و معلولیت توانایی انجام کار و کسب درآمد را ندارند. در مورد این افراد راهحلی جز حمایت مستقیم دولت وجود ندارد، زیرا این افراد امکان کسب درآمد را ندارند. دسته دوم افرادی هستند که یا در بازار کار مشارکت نمیکنند (مانند زنان خانهدار)، یا اگر مشارکت میکنند نمیتوانند شغل مورد نظرشان را بیابند و بیکار هستند. اما برخلاف گروه اول، این افراد توانایی انجام کار را دارند. دسته سوم افرادی هستند که دارای شغل و درآمدند، اما درآمد آنها آنقدر پایین است که نمیتواند آنها را از فقر خارج کند. اگر سه دهک اول به عنوان خانوارهای فقیر در نظر گرفته شود، آنگاه حدود ۷۰ درصد سرپرست خانوارهای شهری و ۵۵ درصد سرپرست خانوارهای روستایی شاغل هستند، در واقع سهم اصلی فقرا را شاغلان با درآمد پایین تشکیل میدهند. سهم سرپرست خانوار بیکار در سه دهک اول شهری چهار درصد و در سه دهک اول روستایی شش درصد است.
در واقع سهم اصلی فقرا را شاغلان با درآمد پایین شکل میدهند. به طوریکه، سهم درآمد حاصل از شغل در سه دهک اول شهری و روستایی کمتر از 50 درصد است. در دهک اول روستایی سهم درآمد حاصل از شغل هشت درصد، درآمد حاصل از یارانه 46 درصد و درآمدهای متفرقه نیز 46 درصد است. این ترکیب درآمدی برای دهک اول شهری به ترتیب 34 درصد برای درآمد حاصل از شغل، 25 درصد برای یارانه و 41 درصد برای درآمدهای متفرقه است. ترکیب شغلی سه دهک اول روستایی نشاندهنده آن است که بخش ساختمان و بخش کشاورزی، حدود 80 درصد از مشاغل این سه دهک را تشکیل میدهند، در سه دهک اول شهری، بخش ساختمان، حملونقل زمینی، خردهفروشی و تولید محصولات کشاورزی بخشهای اصلی در ایجاد شغل برای این سه دهک هستند. با در نظر گرفتن چارچوب عرضه و تقاضا در بازار کار و با صرفنظر کردن از اصطکاکهای موجود در این بازار، درآمد پایین شاغلان، میتواند ناشی از عرضه بالای نیروی کار در یک شغل خاص، بهرهوری پایین نیروی کار یا تقاضای کم برای مهارت یا شغل خاص باشد. در سه دهک پایین تمرکز زیادی بر روی تعداد معدودی شغل وجود دارد که عموماً از جهت مهارت ساده هستند.
از سوی دیگر، اگرچه طی سالهای آتی بخش ساختمان از رکود خارج خواهد شد، با این حال به نظر میرسد، با کاهش تقاضای سرمایهای در بازار مسکن، میزان تقاضا در این بخش کمتر از گذشته باشد. از اینرو تعدادی از شاغلان در این بخش باید در بخشهای دیگر اقتصاد شاغل شوند. از طرفی، با بهبود بهرهوری در بخش کشاورزی، تقاضا برای نیروی کار در این بخش نیز کاهش خواهد یافت. در نتیجه بخشی از شاغلان در این بخش نیز باید برای داشتن شغل وارد دیگر بخشهای اقتصاد شوند. وجود یک نظام سنجش مهارت و بهروزرسانی نظام آموزش مهارت با توجه به ویژگیهای بازار کار میتواند بهبود قابل ملاحظهای در وضعیت درآمدی این گروهها ایجاد کند. در یک دستهبندی از ترکیب مهارتها، آنها را بر اساس ویژگیهای ذهنی /دستی و معمول /غیرمعمول دستهبندی میکنند.
شغلهای دستی شغلهایی هستند که عمدتاً با حواس پنجگانه و به کار گرفتن ویژگیهای فیزیکی بدن قابل انجام هستند اما شغلهای ذهنی شغلهایی هستند که نیاز به، به کار گرفتن توان محاسباتی و ذهنی دارند. از طرفی شغلهای معمول شغلهایی هستند که قابلیت تبدیل به مجموعه دستوراتی که بتوان از طریق یک ماشین یا کامپیوتر آن را انجام داد دارند اما شغلهای غیرمعمول از این ویژگی برخوردار نیستند. برای مثال شغلهایی که نیازمند تشخیص یک موقعیت بوده و از یک بستر معنایی برخوردار هستند قابلیت تبدیل به یک مجموعه دستور منطقی را ندارند و در گروه شغلهای غیرمعمول قرار میگیرند. شغلهای غیرمعمول ذهنی را میتوان در دو گروه تحلیلی و ارتباطی قرار داد. شغلهای تحلیلی نیازمند توان محاسبات ریاضی بوده اما شغلهای ارتباطی بیشتر با هوش هیجانی در ارتباط هستند و برای مثال نحوه شناسایی عواطف و احساسات برای اعمال قواعد مدیریتی در این گروه قرار میگیرند.
برای بررسی تغییرات دستمزد در گروههای شغلی، دستمزد گروههای مهارتی را بر اساس دستمزد گروه دستی معمول نرمال کرده و دستمزد گروههای دیگر بر اساس دستمزد این گروه در دو سال ۸۷ و ۹۳ نشان داده شده است (نمودار ۱). گروههای ذهنی دستمزد بالاتری نسبت به گروه دستی دارند بهطوریکه برای گروه ذهنی معمول در سال ۸۷ دستمزد حدود ۲۴ درصد به طور متوسط از گروه دستی معمول بالاتر بوده است. این نسبت دستمزد برای سایر گروههای ذهنی بالاتر از ۶۰ درصد است. پیام دیگر آن است که در سال ۹۳ دستمزد در تمامی گروههای ذهنی افزایش یافته اما این افزایش دستمزد در گروه ذهنی ساده شدیدتر است. در واقع به نظر میرسد مشاغل ذهنی ساده مانند فروشندگی و خردهفروشی و مشاغل حسابداری ساده با رشد دستمزد بالاتری مواجه بودهاند که میتواند نشاندهنده کمبود تقاضا به نسبت عرضه در این گروه مهارت نسبت به سایر گروههای مهارتی باشد.
این کمبود تقاضا میتواند نشاندهنده پتانسیل برای جهتگیری آموزشهای فنی-حرفهای به سمت آموزش این گروه مهارتی باشد. این تمرین اولیه، صرفاً یک مثال از لزوم پایش بازار کار و بهروزرسانی نظام آموزش مهارت با توجه به آن است. با توجه به وجود نظام فنی-حرفهای در کشور و گستردگی جغرافیایی آن، به نظر میرسد سختافزار فنی-حرفهای باید با نرمافزار بهروز تجهیز شده تا بتواند علاوه بر ایجاد تعادل بیشتر در بازار کار، و بهبود درآمد در برخی از گروههای مشاغلی، گذار بین مشاغل را نیز آسانتر کند. بخشی از برنامه دولت دوازدهم در راستای حمایت از اقشار آسیبپذیر و گروههای کمدرآمد، میتواند تخصیص منابع برای این بهروزرسانی و ایجاد نظام پایش مهارت باشد.
پ
برای دسترسی سریع به تازهترین اخبار و تحلیل رویدادهای ایران و جهان
اپلیکیشن برترین ها
را نصب کنید.
دولت نباید مهارت یادبده/باید بستر رافراهم کنه/چطوری؟باپول پرداخت یارانه می تواند هرماه 200کارخانه مجهز در مناطق محروم بسازه و اداره آن را به شواری شهر آن منطقه بسپره و کارگر محلی و متخصص محلی جذب و شروع بکار کنه/یعنی سالی 2000کارخانه ساخته میشه.
بدون نام
تیتر خوبی بود ....به جای ماهی ماهیگیری یاد بدهید.
sam
لازم نکرده دیدیم تو این چهار سال چقدر کار و کارخونه ساختین
چهارسال دیگه هم باید تحملتون کنیم
سرطانم بدترین
خدا
باهمین کوته فکری ها مملکت به اینجا رسیده ،بجای ساختن کار های ریشه ای ،پول مفت بدیم مردم توی خونه بنشینن وبخورن/البته این کلاف سردرگم را محموتی جونتون سرهم کرد!
بدون نام
امید است نظراتی که دوستان بیان می فرمایند فقط منحصر به صفحات وب نشود و مسئولانی که باید گوشی برای شنیدن حرف مردم داشته باشند به خوبی بشنوند و مردم را عوام درنظر نگیرند همانطور که در برخی از اوقات این مردم را فهیم و باهوش ترین بیان می کنند
مشکل عدم مهارت در نسل فعلی از انجائی شروع که برخی از دوستان و همراهان دولت فعلی تصمیم به تغییر نظام آموزشی گذشته گرفتند و با حذف دوره طرح کارد که برای دانش آموزان دوران دبیرستان در نظام قدیم اجباری بود تصمیم به تعطیلی یک روز آموزشی در هفته و سپس تعطیلات زمستانه گرفتند که این تصمیم نابخردانه باعث گردید دانش آموزی که در کنار تحصیل به امر مهارت آموزی مشغول بود صرفا فقط به تحصیل بپردازد که امروز همین روشفکران مردم و فرزندان آنان را متهم به عدم داشتن مهارت متهم می کنند نه آن مسئولی را که چنین تصمیمی گرفت و به خاطر چنین تصمیم غلطی هیچ گاه بازخواست نشد امید به آن روزی که هیچ مسئولی چنین تصمیات اشتباهی نگیرد که نسل های باید خسارت آن را بپردازند
بدون نام
یارانه حق مردم ایران است خیلی بیشتر از این هم حقمان هست نمی دانم چرا بعضیها باهاش مشکل دارند بروید ناراحت حقوقهای نجومی و اختلاسهای میلیاردی باشید و کسی که می گه با یارانه فلان کار را انجام دهید خبر ندارد که چگونه این حق بسادگی در میان کاغذهای عجیب و غریب به یک اختلاس تبدیل می شود . این حرفها را همان طبقۀ 4 درصدی می زنند که دلشان نمی آید این حق بدست مردم برسد .
بدون نام
کی میخوایم بفهمیم تا الگوی اقتصادی درستی نداشته باشیم نمیتونیم مشکلات رو حل کنیم؟؟ ما که زبونمون مو درآورد از بس گفتیم.....
بدون نام
زمان ما طرح کاد بود . وقتی الان برمیگردم به اون روزها میبینم که نصف بیشتر مهارتهای امروزم و مدیون اون موقع ام.
واقعا طرح خوبی بود .
خدا
یارانه حق مردمه ،اما نه بصورت نقدی،ماهی بیش از 3،000،000،000،000میلیارد تومن باید صرف ساخت کارخانه در مناطق محروم بشه
سرگردان
دولت پول یارانه را از پول فروش گران گاز به مردم در می آورد در ثانی خیلی کار بلد هستند ....
بدون نام
مثلا یکی از ارگانهای متولی در زمینه مهارت اموزی فنی وحرفه ای است که مربیان ش در شرایط مالی مناسبی نیستند حالا از این مربی انتظار مهارت اموزی می رود دوما کلی افراد مهارت اموخته داریم کجا کار بکنند میشه یک جواب بده و.......
نظر کاربران
دولت نباید مهارت یادبده/باید بستر رافراهم کنه/چطوری؟باپول پرداخت یارانه می تواند هرماه 200کارخانه مجهز در مناطق محروم بسازه و اداره آن را به شواری شهر آن منطقه بسپره و کارگر محلی و متخصص محلی جذب و شروع بکار کنه/یعنی سالی 2000کارخانه ساخته میشه.
تیتر خوبی بود ....به جای ماهی ماهیگیری یاد بدهید.
لازم نکرده دیدیم تو این چهار سال چقدر کار و کارخونه ساختین
چهارسال دیگه هم باید تحملتون کنیم
سرطانم بدترین
باهمین کوته فکری ها مملکت به اینجا رسیده ،بجای ساختن کار های ریشه ای ،پول مفت بدیم مردم توی خونه بنشینن وبخورن/البته این کلاف سردرگم را محموتی جونتون سرهم کرد!
امید است نظراتی که دوستان بیان می فرمایند فقط منحصر به صفحات وب نشود و مسئولانی که باید گوشی برای شنیدن حرف مردم داشته باشند به خوبی بشنوند و مردم را عوام درنظر نگیرند همانطور که در برخی از اوقات این مردم را فهیم و باهوش ترین بیان می کنند
مشکل عدم مهارت در نسل فعلی از انجائی شروع که برخی از دوستان و همراهان دولت فعلی تصمیم به تغییر نظام آموزشی گذشته گرفتند و با حذف دوره طرح کارد که برای دانش آموزان دوران دبیرستان در نظام قدیم اجباری بود تصمیم به تعطیلی یک روز آموزشی در هفته و سپس تعطیلات زمستانه گرفتند که این تصمیم نابخردانه باعث گردید دانش آموزی که در کنار تحصیل به امر مهارت آموزی مشغول بود صرفا فقط به تحصیل بپردازد که امروز همین روشفکران مردم و فرزندان آنان را متهم به عدم داشتن مهارت متهم می کنند نه آن مسئولی را که چنین تصمیمی گرفت و به خاطر چنین تصمیم غلطی هیچ گاه بازخواست نشد امید به آن روزی که هیچ مسئولی چنین تصمیات اشتباهی نگیرد که نسل های باید خسارت آن را بپردازند
یارانه حق مردم ایران است خیلی بیشتر از این هم حقمان هست نمی دانم چرا بعضیها باهاش مشکل دارند بروید ناراحت حقوقهای نجومی و اختلاسهای میلیاردی باشید و کسی که می گه با یارانه فلان کار را انجام دهید خبر ندارد که چگونه این حق بسادگی در میان کاغذهای عجیب و غریب به یک اختلاس تبدیل می شود . این حرفها را همان طبقۀ 4 درصدی می زنند که دلشان نمی آید این حق بدست مردم برسد .
کی میخوایم بفهمیم تا الگوی اقتصادی درستی نداشته باشیم نمیتونیم مشکلات رو حل کنیم؟؟ ما که زبونمون مو درآورد از بس گفتیم.....
زمان ما طرح کاد بود . وقتی الان برمیگردم به اون روزها میبینم که نصف بیشتر مهارتهای امروزم و مدیون اون موقع ام.
واقعا طرح خوبی بود .
یارانه حق مردمه ،اما نه بصورت نقدی،ماهی بیش از 3،000،000،000،000میلیارد تومن باید صرف ساخت کارخانه در مناطق محروم بشه
دولت پول یارانه را از پول فروش گران گاز به مردم در می آورد در ثانی خیلی کار بلد هستند ....
مثلا یکی از ارگانهای متولی در زمینه مهارت اموزی فنی وحرفه ای است که مربیان ش در شرایط مالی مناسبی نیستند حالا از این مربی انتظار مهارت اموزی می رود دوما کلی افراد مهارت اموخته داریم کجا کار بکنند میشه یک جواب بده و.......