شتاب دهنده ها «بابالنگ دراز» نیستند!
در ادبیات مدرن کارآفرینی «استارتاپ» با قدمت کمی که دارد خیلی زود تبدیل به تکیه کلام شد و رو به سوی کهنگی دارد. این مفهوم در پارادایم کارآفرینان مهمتر از ملزومات راهاندازی یک شرکت نوپا ظهور کرد و موجب شد اهمیت بستر ایجاد یک استارتاپ کمتر مد نظر قرار گیرد.
دکتر سعید زرندی:
یکی از مواردی که در زمینه اقتصاد دانش بنیان در دنیا مطرح شد گرایش نداشتن سرمایهگذاران به تکنولوژی و تحمل ریسک در این زمینه بود. تا قبل از آن معنای سرمایهگذاری این بود که کارآفرین و صاحب ایده، سرمایه مورد نیاز را از طریق بانکها تأمین میکرد به این معنا که شخص به بانک مراجعه و فلان مبلغ مورد نیاز را وام میگرفت و در صورتی وام پرداخت میشد که شخص وام گیرنده دارای ضمانت باشد و نیز بتواند به صورت مداوم، اصل و بهره پول را بازگرداند.
شتابدهندهها چه کسانی هستند و فرق آنها با سرمایهگذاران خطر پذیر چیست؟
پس از مطرح شدن سرمایهگذاری خطر پذیر در جهان این موضوع به طور جدی در حوزه یک کسب و کار مبتنی بر دانش بنیان پیگیری شد و تقریباً از سال ۱۹۷۰به یک صنعت جدی در حوزه تأمین مالی تبدیل شد.
در آن زمان اساس سرمایهگذاری خطر پذیر بر این مبنا شکل گرفت که سرمایهگذاران به نوعی هدایت منابع انسانی، مادی و فضایی که در آن سرمایهگذاری میکردند به عهده میگرفتند. تفاوت این جریان با روش قدیمی تأمین سرمایه از طریق سیستم بانکی این بود. قرار نیست سرمایه پذیر پس از اخذ منابع مالی، پول را بگیرد و برود. در روش جدید سرمایهگذار علاوه بر اینکه سرمایه را تأمین میکند خود نیز در روند توسعه ایده حضور خواهد داشت. این روش با تمام مزیتی که داشت متأسفانه کم کم موجب نارضایتی صاحبان ایده شد و اشکالی به مرور به وجود آمد و موجب شکاف عمیقی شد، آن شکاف این بود: سرمایهگذاران خطر پذیر در هر ایدهای سرمایهگذاری نمیکردند. در ابتدا این شکاف توسط فرشتگان کسب و کار برطرف شد. فرشتگان کسانی بودند که سرمایهای داشتند و عمدتاً در حوزه فناوری مشغول بودند. آنها علاقه داشتند پولشان را در شکلگیری یک ایده در حوزه فناوری سرمایهگذاری کنند.
فضای سرمایهگذاری در این بخشها و در کل سرمایهگذاری خطر پذیر و فعالیت شتابدهندهها را در ایران چگونه میبینید؟
باید در نظر داشته باشیم که هر کدام از این دستهها بر اساس نیاز و طی دورههای مختلفی در دنیا به وجود آمدند و همه آنها در یک دوره زمانی در کنار هم شکل نگرفتند. بحث در مورد فضای شتابدهندهها در ایران بسیار طولانی است اما اینکه در ایران چقدر جواب میدهد یک نکته خیلی مهم وجود دارد آن هم این است که یا دولت مستقیم بیاید در این طرحها سرمایهگذاری کند یا اینکه دیگران را تشویق به سرمایهگذاری کند. در مورد دوم نمیتوان رغبت نداشتن به ریسکپذیری در صاحبان سرمایه را نادیده گرفت، بحث ریسک در دل سرمایهگذاری غیر دولتی نهفته است.
به نظر شما علت اصلی جذابیت نداشتن سرمایهگذاری خطر پذیر در نزد سرمایهگذاران چیست؟
عاملی که باعث میشود سرمایهگذاری در طرحهای دانش بنیان ما جذابیت آنچنانی نداشته باشد به بستر و واقعیتهای اقتصادی ما برمیگردد. شما میبینید در خیلی از کشورها تورم ۰ و ۱ درصد است و در این کشورها اگر صنعت یا ایدهای ۲۰ یا ۳۰ درصد رشد دهد آن صنعت را موفق میدانند. اما شما در ایران براحتی میتوانید با یک خرید و فروش زمین یا خانه سود هنگفتی به دست بیاورید، خب در چنین شرایطی این سؤال در ذهن سرمایهگذار به وجود میآید که چرا باید بیاید در حوزه تکنولوژی و فناوری سرمایهگذاری کند. میخواهم بگویم تا زمانی که وضعیت اقتصادی به مرحله ثبات نرسد با این بستری که در حوزه دانش بنیان و تکنولوژی دارد عملاً جذابیتی برای سرمایهگذاری نخواهند داشت.
اما هماکنون شتابدهندههای بسیاری در کشور فعالیت میکنند. این مجموعهها امیدوار هستند با آشنایی بیشتر کاربران ایرانی با مفهوم استارتاپ، در آینده ایدههای جذابی را به موفقیت رسانند.کاوه یزدی فرد مدیر یکی از شتابدهندههای موفق و فعال در ایران است. مجموعه او استارتاپها را به شبکه بزرگ و موفق مربیان، سرمایهگذاران و شرکتها وصل میکنند. آنها تاکنون 3000 طرح را بررسی کرده و 43 شرکت نوپا را کلید زدهاند.
شتابدهنده چیست و عموماً چه خدماتی ارائه میدهد؟
کاوه یزدی فرد: شتابدهنده نهادی است که فرآیند تبدیل ایده به کسب و کار را تسریع میبخشد و شتابدهندهها به فرد یا ایدههایی که قصد دارند کسب و کاری موفق را راهاندازی کنند کمک میکنند تا نیازمندیهایشان اعم از فضای کار، سرمایه اولیه، ارتباط با تجارب موفق با بقیه و آموزشهای لازم را به دست بیاورند تا در زمانی سریعتر از زمان معمول به موفقیت و مرحله رشد برسند.
فرق شتابدهنده با یک سرمایهگذار چیست؟
ببینید شتابدهندهها عموماً سرمایه اولیه یک کسب و کار را تأمین میکنند و وارد زندگی جزئی استارتاپها میشوند. فرق آنها با یک سرمایهگذار خطر پذیر در این است که سرمایهگذاران خطر پذیر بیشتر نقش یک حامی از دور مانند بابالنگ دراز را برای یک کسب و کار بازی میکنند اما شتابدهنده مثل یک پدر و مادر دلسوز هستند که با شرکتها زندگی میکنند و از مرحله به وجود آمدن یک کسب و کار تا زمان پا گرفتن آن همراهش هستند.
خدماتی که شتابدهنده شما برای رشد یک استارتاپ انجام میدهد چیست و چه منفعتی در قبال خدماتش دریافت میکند؟
ما در ابتدای فعالیت فقط یک دوره ۶ماهه برای استارتاپهایی که ایدههای جذاب تری داشتند برگزار میکردیم، به این صورت که یک دوره دو ماهه صرف یادگیری مبانی و یک دوره چهار ماهه صرف بازاریابی و رشد محصول در استارتاپها میشد ولی در حال حاضر تصمیم گرفتهایم این دو دوره را کاملاً از هم جدا کنیم به این صورت که در هر دوره طرحها و افراد به صورت جداگانه ارزیابی میشوند. دوره اول ما یک دوره پیش شتابدهی است کافی است افراد فقط یک طرح یا مدل کسب و کار شامل ایده و تیم را داشته باشند و آن طرح تجاری بازار خوبی هم داشته باشد. در این حالت ما نه به آنها پولی پرداخت میکنیم و نه از آنها سهمی طلب میکنیم. این تیمها فقط دورههای آموزش را پشت سر میگذارند و به شبکههای مربیان ما دسترسی خواهند داشت.
اما در دوره شتابدهی ما که چهار ماه است یک استارتاپ با یک طرح تجاری کامل و حساب شده و طرحی که ما احساس کنیم برنده خواهد بود و زمینه رشد را دارد کار خود را آغاز میکند. در این حالت بر اساس قوت استارتاپ درصدی از سهام شرکت به مجموعه ما منتقل میشود و در عوض به شرکتها سرمایه اولیه تا سقف 50میلیون تومان تعلق میگیرد و از استارتاپها به صورت نزدیک حمایت میشود و به مدت چهار ماه هم از محل ما استفاده میکنند و در دورههای بعد هم برای طی مراحل بعدی رشد استارتاپها برایشان سرمایهگذار پیدا میکنیم. نکته قابل توجه اینجاست که شتابدهنده ما برای دیگر صنایع ارزش ایجاد میکند چرا که با پرورش ایدههای خام به شرکتهای نوپا زمینه سرمایهگذاری برای سرمایهگذاران خطرپذیر را فراهم میکند.
ارسال نظر