۵۲۷۲۸۱
۱۴ نظر
۵۰۴۷
۱۴ نظر
۵۰۴۷
پ

چرا باید «تحریم انتخابات» را تحریم کرد؟

کدام گروه‌ها و چه افرادی به تحریم انتخابات پیش رو می‌اندیشند؟ استدلال این افراد و گروه‌ها برای تحریم انتخابات چیست؟ تحریم انتخابات اگر به صورت جدی دنبال شود، چه تبعاتی در پی خواهد داشت؟ چه کسانی از تحریم انتخابات یا مشارکت پایین مردم در انتخابات بیشترین سود را می‌برند؟

هفته نامه تجارت فردا - فاطمه شیرازی: «شاید شما در انتخابات شرکت نکنید ولی هموطنانی هستند که حتماً در انتخابات شرکت کرده و برای شما هم تصمیم خواهند گرفت!»، «رای می‌دهم چون دولت روحانی حقوق‌های نامتعارف را انکار نکرد. عذرخواهی کرد، اصلاح کرد و به خزانه برگردوند.»، «رای می‌دهم چون زیر سایه ثبات نسبی و دولتی عقلانی می‌شود به دموکراسی اندیشید، نه زیر سایه تحریم و خطر جنگ و بی‌ثباتی.»، «صندوق رای‌گیری ساده‌ترین راه رسیدن به اصلاحات هستش.» این جملات نمونه‌هایی از توئیت‌هایی است که مردم با هشتگ «رای-می‌دهم» در توئیتر منتشر کرده‌اند. توئیت‌هایی که نشان‌دهنده نگرانی‌هایی از تحریم انتخابات در فضای مجازی است. این نگرانی‌ها نیز ناشی از مواضع برخی افراد در فضای واقعی و مجازی است که معتقدند تحریم انتخابات می‌تواند بیشتر از شرکت در انتخابات آنها را به اهداف سیاسی‌شان نزدیک کند.
اما مساله تحریم در انتخابات پیش‌رو تا چه حد جدی است؟ به نظر می‌رسد نگرانی از احتمال حضور پیدا نکردن افراد در انتخابات به قدری جدی است که برخی چهره‌های سیاسی فعال در فضای مجازی نیز به آن پرداخته‌اند. حتی شخص رئیس‌جمهوری هم در جمع جوانان و نخبگان آذربایجان شرقی، اظهاراتی مطرح کرد که نشان می‌داد نگرانی از احتمال حضور پیدا نکردن مردم در انتخابات بی‌پایه نیست. حسن روحانی با بیان اینکه روبه‌روی هم نباید بایستیم و انتخابات برای سربلندی ایران است، گفت: «انتخابات برای نزاع و تهمت زدن به یکدیگر نیست، بلکه انتخابات باید در راستای سربلندی کشور باشد و همه وظیفه داریم مردم را برای حضور پرشور پای صندوق‌ها تشویق کنیم، اگر همه پای صندوق بیایند، مطمئناً جایزه این حضور را از صندوق دریافت خواهند کرد.»
چرا باید «تحریم انتخابات» را تحریم کرد؟

اما کدام گروه‌ها و چه افرادی به تحریم انتخابات پیش رو می‌اندیشند؟ استدلال این افراد و گروه‌ها برای تحریم انتخابات چیست؟ آنان چه مطالباتی دارند و چه سودایی در سر می‌پرورانند که می‌پندارند با حضور در انتخابات نمی‌توانند به این مطالبات و آرزوها دست یابند؟ تحریم انتخابات اگر به صورت جدی دنبال شود، چه تبعاتی در پی خواهد داشت؟ چه کسانی از تحریم انتخابات یا مشارکت پایین مردم در انتخابات بیشترین سود را می‌برند؟

چندی پیش شهین‌دخت مولاوردی، معاون رئیس‌جمهور در امور زنان و خانواده، طی یک سخنرانی اظهار کرد: «معمولاً دولت‌ها وقتی روی کار می‌آیند در مرحله اول ریل‌گذاری می‌کنند، اما ما آواربرداری هم کردیم. بذر امید جوانه زده بود. تلاش کردیم که نگذاریم آن پژمرده شود و امیدواریم که تاثیر عملیاتی خودش را در انتخابات آتی نشان دهد.» اما دولت یازدهم چقدر در این زمینه موفق عمل کرده و چقدر توانسته موفقیت‌هایی را که در عرصه‌های مختلف اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی کسب کرده به اطلاع مردم و طرفدارانی که در انتخابات ریاست‌جمهوری یازدهم به او رای دادند برساند؟ آیا ممکن است عملکرد دولت روحانی در چهار سال گذشته برای برخی هواداران او ناامیدکننده بوده و آنها را به تحریم بکشاند؟ در این صورت، چگونه می‌توان طرفداران ناامید را به عرصه انتخابات بازگرداند؟

جبهه تحریم نحیف شده است
بررسی تجربه‌های تحریم انتخابات به ما چه می‌گوید؟

سعید شریعتی: بی‌آنکه بخواهم به ارزیابی تغییرات ناشی از همه‌پرسی اخیر ترکیه بپردازم باید اذعان کرد که در آرایش مخالفان و موافقان تغییر قانون اساسی ترکیه سهم اصلی شکست سیاسی مخالفان را باید متوجه تحریم‌کنندگان این همه‌پرسی دانست.

آمارهای منتشر شده گویای آن است که از ۵ /۸ میلیون نفر واجد شرایط حق رای که در همه‌پرسی اخیر ترکیه شرکت نکردند بخش قابل توجهی از آنان به مخالفان سیاسی کرد حکومت ترکیه وابستگی دارند و عمدتاً در مناطق کردنشین استان‌های جنوبی و جنوب شرقی ترکیه بوده‌اند که از موضعی رادیکال در همه‌پرسی شرکت نکردند و عدم حضورشان باعث تحکیم قدرت حزب حاکم و به عمل درآمدن خواسته‌های رجب طیب اردوغان شد. درحالی‌که اگر تنها چهار میلیون نفر از این تحریمی‌ها به همه‌پرسی رای نه می‌دادند، طرح اردوغان برای تغییر قانون اساسی ترکیه شکست می‌خورد.

اگر چنین می‌شد بدون تردید نه‌تنها با توجه به درصد آرای مثبت و منفی پیروزی با مخالفان بود، بلکه چه‌بسا در انتخابات آینده، حزب اردوغان نیز با شکست مواجه می‌شد و آینده ترکیه به گونه‌ای دیگر رقم می‌خورد. کسانی که صندوق‌های رای را در ترکیه «تحریم» کردند یا نسبت به آن «بی‌تفاوت» بودند، امروز باید پشیمان باشند، اما «تاریخ» فقط پیروزی اردوغان را ثبت خواهد کرد و تغییراتی که نسل‌های بعدی ترکیه «باید» تاوان آن را بدهند و پشیمانی آنها را ثبت نخواهد کرد.

متیو فرانکل پژوهشگر موسسه بروکینگز در پژوهشی که در سال ۲۰۱۰ در مورد سرنوشت تحریم انتخابات در ۱۱۷ انتخابات در کشورهای مختلف انجام داد در مورد تحریم انتخابات سراسری عراق از سوی برخی احزاب سنی مدعی است: تا مدتی سیر حرکت به سوی انتخابات سراسری ۲۰۱۰ عراق ‌‬‮یکسره چون تکرار صحنه‌ای آشنا می‌نمود. «جبهه گفت‌وگوی ملی» به‌عنوان یک حزب کلیدی سنی‌مذهب، در اعتراض به رد صلاحیت صدها نامزد انتخاباتی و به‌ویژه صلاح‌المطلق، لیدر آن حزب به اتهام داشتن پیوندهایی با حزب ممنوعه بعث، تصمیم به کناره‌گیری از انتخابات گرفت. در آخرین لحظه، «جبهه گفت‌وگوی ملی» منصرف شده و تصمیم به شرکت گرفت - که خوشبختانه نشانه فهم روزافزون این امر بود که تحریم‌ها به ندرت موفق شده‌اند. عراقی‌های سنی بهتر از همه این را دانسته و درس خود را در انتخابات پنج سال پیش از آن، به بهای سنگینی آموخته بودند. ‬‬‬‬
چرا باید «تحریم انتخابات» را تحریم کرد؟


تصمیم جامعه سنی عراق برای عدم شرکت در انتخابات تاریخی ۲۰۰۵، امروز، یکی از فاحش‌ترین خطاهای راهبردی در دوران پس از صدام دانسته می‌شود. گروه‌های اصلی سنی مانند «انجمن استادان مسلمان»، «حزب اسلامی عراق» و «فدراسیون قبایل عراق» در اعتراض به تبعیض علیه سنی‌ها از سوی احزاب شیعه و دولت موقت ائتلاف نیز با این برهان که یک انتخابات مشروع نمی‌تواند در شرایط اشغال کشور انجام شود، تصمیم به تحریم انتخابات گرفتند. این گروه‌ها ابتدا کوشیدند تهدید به تحریم را به صورت تضمین رسیدن به توافق‌هایی چون حذف ساختار تک‌جمعیتی آرا که به سود شیعه‌ها می‌شد یا طرح زمانبندی برای بیرون رفتن سازمان ملل، به کار ببرند، ولی هیچ یک به نتیجه نرسید.

جای شگفتی نبود که احزاب سنی در انتخابات شکست‌خورده، تنها پنج کرسی از ۲۷۵ کرسی پارلمان را کسب کرده و طی ماه‌های کلیدی و شکل‌دهنده به عراق جدید، در سرمای گزنده خارج از گود باقی ماندند. تحریم همچنین آنها را از روند تدوین قانون اساسی دور نگه داشت و سنی‌ها بدون داشتن نمایندگی کافی در پارلمان، نتوانستند جلوی تصویب قانون اساسی جدید را بگیرند. هنوز هم، لزوم بازبینی‌های لازم در این سند، یکی از نقاط اختلاف میان عراقی‌های سنی و شیعه است. باید به سنی‌ها این امتیاز را داد که زود متوجه خطای رفتارهای خود شدند و در انتخابات دسامبر ۲۰۰۵ شرکت کرده، بدنه نمایندگی خود در پارلمان را 11 برابر، یعنی تا ۵۵ کرسی بالا بردند؛ اما تنش‌های فرقه‌ای برجا ماند.

نمونه عراق، نیز ادعای پژوهش پیش‌گفته را تایید می‌کند: تحریم انتخابات به ندرت موثر می‌افتد و حزب تحریم‌کننده همواره به وضعیت بدتری درمی‌غلتد. از سوی دیگر، تهدید به تحریم می‌تواند فوایدی داشته باشد، به‌ویژه در جوامع و کشورهای مهم و حساس. کوتاه‌سخن، اگر شرکت نکنی، نمی‌توانی برنده شوی.

نخستین نتیجه منفی، به حاشیه رانده‌شدن گروه تحریم‌گر است. این یک نتیجه رایج است، زیرا تحریم یعنی حزب اپوزیسیون به طور خودخواسته، از رقابت دوره‌ای برای کسب قدرت سیاسی کنار می‌رود. در بسیاری از کشورهای در حال توسعه، کنترل دولت و وزرای آن به معنای کنترل مراکز حساس اداره کشور است. پس، گزینه شرکت نکردن، گروه سیاسی را به موقعیت یک «اپوزیسیون زبانی» تنزل می‌دهد که نفوذی در رقابت برای کسب منابع ناچیز حکومتی ندارد. نیروی اپوزیسیون که فاقد ابزارهای به دست گرفتن امور است، وادار به تکیه بر نارضایتی مردم از حکومت شده، آن را به وسیله بسیج تبدیل می‌کند.

به حاشیه رانده شدن، زمانی تشدید می‌شود که حمایت بین‌المللی چنانچه گفته شد، تحقق نمی‌یابد. تصمیم به شرکت نکردن، اغلب می‌تواند به احساس محرومیت و تنش داخلی آسیب‌زننده‌ای بینجامد.

در عرصه سیاسی ایران موضع تحریم انتخابات در سال 13۸۱ و در انتخابات دومین دوره شوراهای شهر از سوی گروه‌های مخالف و منتقد اصلاحات به طور جدی مطرح شد و در فضای دلسردکننده آن روزها مورد اقبال بخش‌هایی از طبقات متوسط شهری که به طور معمول پایگاه رای اصلاح‌طلبان به شمار می‌آمدند قرار گرفت اما در عمل به قدرت گرفتن تندروترین نیروهای راست سیاسی که در دورترین نقطه سیاسی نسبت به مطالبات بیان‌شده تحریم‌کنندگان قرار داشتند منجر شد. در پایتخت اکثریت شورای شهر در اختیار جریانی قرار گرفت که از طریق محمود احمدی‌نژاد هدایت می‌شد و به همین سبب او را به‌عنوان چهره‌ای افراطی و تندرو به شهرداری تهران منصوب کردند.

ارزیابی‌ها از انتخابات سال 13۸۴ نیز گویای آن است که تداوم غلبه گفتمان تحریمی بر گفتمان اصلاحات اصلی‌ترین مسبب شکست اصلاح‌طلبان بود اگرچه بسیاری از تحلیلگران معتقدند عدم ائتلاف اصلاح‌طلبان با یکدیگر و حضور با سه چهره مختلف در عرصه رقابت علت شکست اصلاح‌طلبان و به ریاست‌جمهوری رسیدن محمود احمدی‌نژاد بود اما به باور من رویگردانی بخش‌های موثری از پایگاه رای اصلاح‌طلبان از مشارکت در انتخابات سبب شکست جریان اصلاحات در انتخابات سال 13۸۴ بود و این رویگردانی به هیچ‌وجه متاثر از تکثر کاندیداهای اصلاح‌طلب نبود.

در حالی که در سال 13۸۰ نزدیک به ۶۸ درصد واجدان حق رای در انتخابات شرکت کرده بودند موج تحریم انتخابات موجب شد حدود ۱۰ درصد از این عدد در انتخابات سال 1384 کاسته شود و سطح مشارکت به حدود ۵۸ درصد برسد. ۱۰‌درصدی که مشخصاً از سبد اصلاحات کاسته شد و حتی اگر به شرط حضور میان سه کاندیدای اصلاح‌طلب یعنی آقایان هاشمی و کروبی و معین توزیع می‌شد قطعاً سرنوشت انتخابات نتیجه‌ای غیر از این داشت. پس از روی کار آمدن دولت افراطی و پوپولیست احمدی‌نژاد و در پرتو آثار مدیریت او بر کشور عملاً جامعه ایران عبرت جدی از تحریم کردن انتخابات گرفت و اگرچه در انتخابات پرحاشیه سال 13۸۸ به هر دلیل تغییر شرایط با انتخابات ریاست‌جمهوری میسر نشد اما هیچ یک از نیروهای موثر و جدی سیاسی ایران در سال 13۹۲ حتی با وجود رد صلاحیت مرحوم هاشمی تردید جدی نداشت که با تحریم انتخابات هیچ نتیجه‌ای جز تداوم شیوه‌های به شدت آسیب‌زننده و پرهزینه افراطی‌های راست به بار نخواهد آمد.
چرا باید «تحریم انتخابات» را تحریم کرد؟

پیروزی روحانی در سال ۱۳۹۲ محصول این آگاهی جمعی بود که تداوم آن در انتخابات ۹۴ به تغییر قابل توجه آرایش نمایندگان مجلس به سود جبهه حامی اصلاحات و میانه‌روها انجامید.

امروز نیز در آستانه انتخابات ریاست‌جمهوری شواهد حاکی از آن است که گفتمان تحریم انتخابات جز عده‌ای که به طور سنتی مشروعیت نظام و انتخابات را به چالش می‌کشند و به نظر می‌آید که به نیروهای حذف‌شده از توجه افکار عمومی ایران بدل شده‌اند حامی جدی دیگری ندارد.

حساسیت افکار عمومی نسبت به نتایج هشت سال مدیریت برآمده از قهر انتخاباتی مردم و نیز توجه و حساسیت نسبت به سرنوشت همه‌پرسی ترکیه و البته نتیجه غیرمنتظره انتخاب دونالد ترامپ در آمریکا و نیز نتایج برگزیت در انگلستان قطعاً افکار عمومی ایران را نسبت به ظهور مجدد افراطیون در عرصه قدرت ایران حساس کرده است و به همین لحاظ جبهه تحریم را نحیف و نحیف‌تر می‌کند.
تحریم تحریم انتخابات

چرا باید رای داد و به اثرگذاری‌اش امیدوار بود؟

تحریم انتخابات موضوعی است که هنگام برگزاری هر انتخابات با شدت کم یا زیاد مطرح می‌شود. در آستانه برگزاری انتخابات ریاست‌جمهوری دوازدهم بار دیگر این بحث مطرح است. اما تحریم این انتخابات چه تبعاتی می‌تواند داشته باشد؟ عبدالله رمضان‌زاده، سخنگوی دولت اصلاحات و مدرس دانشگاه، می‌گوید: «تعدادی از مردم گاهی رای می‌دهند و گاهی نمی‌دهند و بعضی اوقات حضورشان تعیین‌کننده می‌شود. مثلاً در سال 84 تعداد کسانی که در مرحله دوم به آقای هاشمی رای ندادند، بالا رفت و نتیجه آن هشت سال فاجعه برای کشور، مردم عادی و نیروهای نخبه سیاسی شد و همه ضرر کردند. اگر تحریمی‌ها بتوانند افراد مردد را جذب کنند، امکان بروز یک فاجعه دیگر در کشور وجود دارد.» رمضان‌زاده تاکید می‌کند: «همه کسانی که به آینده کشور علاقه دارند، باید علاوه بر رای دادن، تشویق به رای دادن و ارائه واقعیت‌ها به سایر مردم را در دستور کار خود قرار دهند.» سخنگوی دولت اصلاحات معتقد است: «نفع تحریم انتخابات به آن طیف فکری می‌رسد که به رای مردم اعتقادی ندارند، معتقدند مردم هیچ‌کاره‌اند و رای مردم نباید اثری در تعیین تکلیف کشور داشته باشد. این طیف از رای ندادن مردم استقبال می‌کنند چون وقتی مردم رای می‌دهند،‌ خلاف نظر آنها رای می‌دهند.»

‌در شرایط امروز کدام گروه‌های سیاسی طرفدار تحریم انتخابات هستند؟

من نمی‌دانم چه کسانی دنبال تحریم هستند و چه کسانی نیستند، چون مواضع خیلی شفاف نیست. برخی دوستان در محافل خصوصی مواضعی بیان می‌کنند که در محافل عمومی بیان نمی‌کنند. به‌طور مشخص در خارج از کشور، مجاهدین خلق (منافقان) و سلطنت‌طلبان که همیشه به دنبال براندازی بوده‌اند طرفداران تحریم هستند. به‌جز اینها کسی را نمی‌شناسم که به دنبال براندازی باشد. فکر می‌کنم همه عقلای فعال سیاسی به این جمع‌بندی رسیده‌اند که هر گونه تغییری باید از طریق صندوق‌ها انجام شود، اما در اعلام مواضع محافظه‌کاری می‌کنند. برای تحریم استدلالی ندیده‌ایم که قابل بحث باشد. تنها می‌گویند تغییری ایجاد نمی‌شود.
برخی می‌خواهند به اهداف سیاسی خود برسند و اینکه مردم تحت تاثیر مواضع سیاسی آنها در تنگنا قرار بگیرند برایشان اهمیتی ندارد. در حالی ‌که فعالیت سیاسی برای بهبود وضعیت زندگی عامه مردم است نه برای فقط به نتیجه رساندن افکار خاص یک عده روشنفکر. اگر نتیجه عمل سیاسی ما بهبود وضعیت زندگی مردم یا جلوگیری از بدتر شدن وضع زندگی مردم نباشد، چه فایده‌ای دارد؟ وقتی می‌گویند در دولت یازدهم چه تغییری ایجاد شده، آدم تعجب می‌کند. روند رشد تورم در ایران در سال‌های 90 تا 92 درست شبیه ونزوئلا بود. ونزوئلا همان سیاست‌ها را ادامه داده و الان تورم در آنجا به بیشتر از 500 درصد رسیده است. ما با شرکت در انتخاباتی که برخی افراد می‌گفتند چه فایده‌ای دارد، کاری کرده‌ایم که نرخ تورم به زیر 10 درصد کاهش پیدا کند. ما با یک انتخابات کاری کرده‌ایم که بتوانیم با جهان تعامل کنیم و در نتیجه این تعامل درآمد نفتی ما چندین برابر شده و جایگاه منطقه‌ای ما ارتقا پیدا کرده است. آیا این در زندگی مردم اثر نداشته است؟ در فضای مجازی در پوسترهایی که با عنوان چرا به روحانی رای می‌دهم، منتشر شده، پوستری از رئیس انجمن هموفیلی ایران بسیار مورد توجه قرار گرفته است؛ یعنی جایی که زندگی مردم در خطر قرار گرفته بود، اما با اقدامات دولت یازدهم بهتر شده است. بر اثر استفاده از داروی بیهوشی چینی بیمار در بیمارستان جانش را از دست می‌داد، اما امروز دیگر این اتفاق نمی‌افتد.
چرا باید «تحریم انتخابات» را تحریم کرد؟
وقتی به تاثیر طرح تحول سلامت بر زندگی طبقات فقیر جامعه نگاه می‌کنیم، نمی‌توان درک کرد چطور می‌گویند انتخابات تاثیری بر زندگی مردم نگذاشته است. اگر گفته شود خواسته‌های سیاسی ما به‌طور کامل تحقق پیدا نکرده، درست است، ولی کار رئیس‌جمهور فقط تحقق خواسته‌های روشنفکران نیست. رئیس‌جمهور مسوول اداره امور کشور است. امور کشور شامل مسائل اقتصادی، سیاسی،‌ اجتماعی و فرهنگی است. آقای روحانی می‌گوید طی فقط یک سال ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار شغل ایجاد کرده‌ام، در حالی ‌که به گفته دکتر نیلی، در هشت سال دولت احمدی‌نژاد خالص ایجاد اشتغال در هر سال ۱۴ هزار نفر بوده است. این برای مردم تغییر محسوب می‌شود. آیا تغییر فقط باید آن چیزی باشد که من در ذهنم برای خودم بافته‌ام و محقق نشده است؟ آن هم در جامعه‌ای که مشخص نیست عرف جامعه آن تغییرات مورد نظر ما را بپذیرد یا نه.

البته من هم دوست دارم رفع حصر اتفاق بیفتد، فضا آنقدر آزاد باشد که هر کسی بتواند حرف سیاسی خود را بزند و فضا برای حضور زنان در استادیوم‌ها فراهم شود. اینها جزو مطالبات همه ماست، اما آیا محقق نشدن این مطالبات به این معنی است که هیچ اتفاق دیگری هم نیفتاده است. آیا خواسته‌های عمومی مردم فقط همین مطالبات است؟ مردم مشکل طلاق، بیکاری جوانان و تامین نشدن مسکن دارند. آقای روحانی گام‌هایی برای حل این مسائل برداشته است. آیا این تغییر نیست که تا امسال قطر در برداشت از منابع پارس جنوبی از ما جلو بوده،‌ اما امروز ما به قطر رسیده‌ایم و نمی‌گذاریم منابع ملی‌مان به غارت برود؟

‌درواقع نظر شما این است که طرفداران تحریم انتخابات بیشتر اهداف سیاسی دارند و کمتر به زندگی مردم توجه می‌کنند. اما آیا تحریم انتخابات می‌تواند به تحقق خواسته‌های سیاسی آنها کمک کند؟ یعنی این امید را دارند که حمایتی از بیرون دریافت کنند یا با تحریم، حاکمیت را به تغییر رویه وادارند؟

البته من نمی‌گویم اینها به سایر مسائل مردم اعتنا ندارند، بلکه اولویت‌بندی متفاوتی دارند. این افراد باید به این سوال پاسخ دهند که در تمام مدتی که تحریم رخ داده، چه نتیجه‌ای حاصل شده است؟ بالاخره حدود ۴۰ سال از استقرار جمهوری اسلامی می‌گذرد و حداقل ۴۰ انتخابات برگزار شده است. هر انتخابات را عده‌ای تحریم کرده‌اند. حالا دستاورد این تحریم‌ها را بعد از ۴۰ بار تجربه به ما بگویند. اگر جواب نداده، استراتژی غلطی است. من کسی را متهم نمی‌کنم به اینکه به بیرون نگاه دارد، اما می‌پرسم نتیجه ۴۰ سال تحریم چه بوده است؟ اگر می‌گویند مردم در تحریم همکاری نکرده‌اند، خب باز همکاری نمی‌کنند چون استدلال آنها را برای تحریم نپذیرفته‌اند. یکی از افرادی که الان خارج از کشور است، اوایل تابستان ۸۴ به دفتر من آمد که دیگر کار جمهوری اسلامی تمام است، شما هم بیایید علیه جمهوری اسلامی موضع بگیرید.
امسال ۱۲ سال از آن زمان می‌گذرد و من این خاطره را برای اولین بار بیان می‌کنم. من در پاسخ گفتم من سال ۹۶ یعنی سه دوره بعد، باز هم انتخابات را می‌بینم و شما باز هم همین حرف را می‌زنید و من در پاسخ باز خواهم گفت که جمهوری اسلامی ماندگار است. الان هم می‌خواهم بگویم اینکه انتظار اینها از تحریم چیست برای ما مشخص نیست. اگر انتظار دارند با تحریم مواضع همه مردم شبیه مواضع این گروه شود که این اتفاق نیفتاده است. اگر انتظار دارند انتخابات در جمهوری اسلامی تعطیل شود که این ضدهدف است. اگر انتظارشان این است که این رژیم تغییر کند که این اتفاق نمی‌افتد؛ چون پایگاه خاص جمهوری اسلامی بین توده‌های مردم مشخص است که جمع خاصی است و تحریمی‌ها هیچ وقت به آن پایگاه نرسیده‌اند. دیگر اینکه دشمنان خاص کشور همیشه از تحریم استقبال کرده‌اند و این نقطه منفی محسوب می‌شود. بنابراین باید به دنبال انتخاب مسیر دیگری باشند. به نظر من باید مسیر اصلاح تدریجی از طریق صندوق‌های رای را به‌طور جدی پیگیری کرد.

‌به نظر شما تحریم‌کنندگان در انتخابات ریاست‌جمهوری چقدر می‌توانند تاثیر بگذارند؟

تعدادی از مردم گاهی رای می‌دهند و گاهی نمی‌دهند و بعضی اوقات حضورشان تعیین‌کننده می‌شود. مثلاً در سال ۸۴ تعداد کسانی که در مرحله دوم به آقای هاشمی رای ندادند، بالا رفت و نتیجه آن هشت سال فاجعه برای کشور، مردم عادی و نیروهای نخبه سیاسی شد و همه ضرر کردند. اگر تحریمی‌ها بتوانند افراد مردد را جذب کنند، امکان بروز یک فاجعه دیگر در کشور وجود دارد. من صریح می‌گویم که ریاست‌جمهوری برخی افراد را خطرناک‌تر از ریاست‌جمهوری احمدی‌نژاد می‌دانم. از سال ۸۴ همیشه گفته‌ام احمدی‌نژاد نمی‌دانست چه می‌کند و وقتی کسی نمی‌داند گناهش بخشودنی است. اما برخی پیچیده‌تر عمل می‌کنند.
چرا باید «تحریم انتخابات» را تحریم کرد؟
حرف‌هایی که این روزها شنیده می‌شود، در قوطی کدام عطار اقتصادی پیدا می‌شود؟ من مطمئنم می‌دانند تبعات جملاتی که می‌گویند چیست. دادستان می‌گوید در املاک نجومی تخلف رخ داده اما مسوول آن ادعا می‌کند هیچ اتفاقی نیفتاده و هیچ تخلفی نکرده‌ایم. احمدی‌نژاد با وجود حرف‌های نامربوطی که می‌زد، خود را در معرض سوال مطبوعات به عنوان رکن چهارم دموکراسی می‌گذاشت، اما برخی حاضر نیستند با مطبوعات رو‌در‌رو شوند. تحریم انتخابات ممکن است فضایی به وجود بیاورد که چنین افرادی رای بیاورند. آیا می‌‌خواهیم یک بار دیگر این مسائل را تجربه کنیم؟ اگر کسانی که رای‌شان خاکستری است وارد صحنه انتخابات نشوند، ممکن است فاجعه رقم بخورد. البته من تحریم را زیاد موثر نمی‌دانم ولی در این انتخابات یک رای هم یک رای است.

‌چرا عملکرد دولت روحانی در چهار سال گذشته برای برخی هواداران او ناامیدکننده بوده است؟

دلیل نارضایتی برخی از دولت روحانی این است که همه خواسته‌هایشان تحقق نیافته و این درست است. اما من می‌خواهم بگویم تحقق همه خواسته‌ها در دنیای سیاست هیچ وقت امکان‌پذیر نیست. هیچ وقت یک رئیس‌جمهور نمی‌تواند در چهار یا هشت سال به همه وعده‌هایش عمل کند. یک دلیل دیگر این نارضایتی این است که آقای روحانی سال 92 با خوش‌بینی به مسائل نگاه می‌کرد. اما خواسته‌هایی که روحانی نتوانسته برآورده کند، در حوزه اختیار او نبوده است. آنجا که امکان و اختیارش وجود داشته،‌ روحانی موفق عمل کرده است. اگر به مصاحبه‌های من نگاه کنید، می‌بینید که در دو سال اول دولت یازدهم به‌شدت از تیم اقتصادی دولت انتقاد داشتم،‌ اما امروز معتقدم این تیم خوب عمل کرده است. یعنی نتیجه عملکردشان که ما از آن خبر نداشتیم، امروز آشکار شده و این نتیجه به نفع اقتصاد کشور است. در برخی نقاط واقعاً اقدامات اساسی انجام شده است.
من دوباره به پارس جنوبی برمی‌گردم. ما در دولت اصلاحات آرزو داشتیم به جایی برسیم که بتوانیم در برداشت نفت و گاز از منابع پارس جنوبی با قطر برابری کنیم، برای این کار برنامه‌ریزی کرده بودیم و انتظار داشتیم در سال‌های 89 تا 90 به این نتیجه برسیم. دولت احمدی‌نژاد نتوانست کار کند،‌ اما دولت روحانی این آرزو را محقق کرد. ما همیشه آرزو داشتیم مساله‌ بهداشت و درمان مردم و بیمارستان رفتن را حل کنیم، به‌رغم همه نواقصی که طرح تحول سلامت داشته،‌ این اتفاق در این دولت رخ داده است. امروز کسی به خاطر نداشتن پول از بیمارستان بیرون انداخته نمی‌شود. آقای روحانی توانسته آرزوی چندین‌دهه‌ای ایران را برای رسیدن به تورم تک‌رقمی محقق کند. اینها همه معنادار است. تثبیت ارزش پول ملی معنادار است. در حوزه سیاست، نشر کتاب، نمایش تئاتر و سینما هم همین اتفاق‌های مثبت رخ داده است. آقای روحانی کارهای اساسی خوبی انجام داده است، اما تاکید می‌کنم که تیم اطلاع‌رسانی دولت یازدهم ضعیف‌ترین بخش دولت است و نتوانسته به‌خوبی این دستاوردها را به اطلاع مردم برساند.

‌ به نظر شما چگونه می‌توان طرفداران ناامید را به عرصه انتخابات بازگرداند؟

به نظر من همه دوستانی که به آینده کشور علاقه دارند، باید علاوه بر رای دادن، تشویق به رای دادن و ارائه واقعیت‌ها به سایر مردم را در دستور کار خود قرار دهند. هیچ کس نباید ساکت بنشیند با این تصور که دیگران هم از آنچه من می‌دانم مطلع هستند. باید این واقعیت‌ها را به افکار عمومی منتقل کرد. به نظر من این انتقال در فضای مجازی و مطبوعات به‌خوبی در حال انجام است. خوشبختانه عملکرد صداوسیما هم در منفی نشان دادن کارنامه دولت خوب عمل می‌کند و مردم از لج صداوسیما هم که شده به آقای روحانی رای می‌دهند. در انتخابات‌های سال‌های 76، 80 و 92 و هر وقت صداوسیما موضع‌گیری شدیدی علیه کسی کرده،‌ مردم به او رای داده‌اند.

‌چه کسانی از تحریم انتخابات یا مشارکت پایین مردم بیشترین سود را می‌برند؟

نفع تحریم انتخابات به آن طیف فکری می‌رسد که به رای مردم اعتقادی ندارند، معتقدند مردم هیچ‌کاره‌اند و رای مردم نباید اثری در تعیین تکلیف کشور داشته باشد. این طیف از رای ندادن مردم استقبال می‌کنند چون وقتی مردم رای می‌دهند،‌ خلاف نظر آنها رای می‌دهند. خلاف نظر آنها یعنی به گوشه رانده شدن طالبانیسم در ایران. چنین کسانی، از رای مردم خوششان نمی‌آید.

‌به‌طور کلی چه عواملی بر مشارکت مردم در انتخابات تاثیر می‌گذارند؟

جامعه‌شناسان می‌گویند انتظارات عمومی جامعه به صورت سینوسی عمل می‌کند؛ در دوره‌ای انتظارات سیاسی و در دوره‌ای انتظارات اقتصادی بالاست. اگر به هرم نیازهای مازلو اعتقاد داشته باشیم که می‌گوید ابتدا باید نیازهای اولیه تامین شود و بعد نیازهای ثانویه، شاید بتوان گفت وقتی وضع اقتصادی مردم مقداری بهتر می‌شود، خواسته‌های سیاسی پررنگ‌تر می‌شود و بعد چون تحقق این خواسته‌های سیاسی در جامعه ما دشوار است، انتخابی اتفاق می‌افتد که دستاوردهای اقتصادی هم از بین می‌رود. امروز همه اذعان دارند که بهترین دوران اقتصادی کشور دوران هشت‌ساله دولت آقای خاتمی بود که بهبود وضع زندگی مردم اتفاق افتاد، شاهد کاهش ضریب جینی، کاهش نرخ تورم، کاهش بیکاری و افزایش رشد اقتصادی بودیم. وقتی این بهبود رخ می‌دهد،‌ مردم نیازهای دیگری پیدا می‌کنند و حساسیت‌شان نسبت به مسائل اقتصادی کاهش می‌یابد. البته ممکن است در شرایطی هم تغییر جهت نیازها رخ دهد که علت این موضوع را باید جامعه‌شناسان تحلیل کنند. می‌توان گفت رفتار جامعه ایرانی در این زمینه قابل پیش‌بینی نیست.

‌به نظر شما الان نمی‌توان گفت چه انتظاراتی در میان مردم پررنگ‌تر است؟

امروز واقعاً مساله‌ بیکاری و ضرورت ایجاد تحول بیشتر در رشد اقتصادی نیاز عمومی جامعه است، اما وظیفه نخبگان جامعه معقول کردن این نیاز است. این واقعیت دارد که سالانه یک میلیون تا یک میلیون و 200 هزار نفر جمعیت جویای کار وارد بازار کار ما می‌شود ولی واقعیت دوم این است که اقتصاد ما ظرفیت تولید شغل برای این جمعیت را ندارد. اگر هم بتوان این میزان شغل ایجاد کرد، به دلیل انباشت بیکارانی که از گذشته شکل گرفته است، حل مساله‌ بیکاری ممکن نیست چون در هشت سال دولت احمدی‌نژاد خالص ایجاد شغل سالانه 14 هزار شغل بوده است، در حالی ‌که باید سالی 500 تا 600 هزار شغل ایجاد می‌شد و حالا انباشت نیروی بیکار همچنان باقی مانده است.
مهم‌ترین وظیفه نخبگان امروز انتقال این مفهوم به جامعه است که این ظرفیت اقتصادی وجود ندارد و هر گونه کار اشتباه و تنش در عرصه‌های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی در ایران اوضاع را به هم می‌ریزد. وظیفه ملی همه ایرانیان است که کاری نکنند که با ایجاد تنش، باعث اخلال در روند ایجاد شغل و رشد اقتصادی کشور شود. امروز نیاز جامعه تحقق رشد اقتصادی و ایجاد شغل است که با شعار و وعده کارانه و یارانه محقق نمی‌شود. هیچ کس نباید جز برای تولید، جایی پول خرج کند. دولت برای هزینه‌های جاری‌اش هم پول ندارد و اگر هزینه اضافی دیگری به او تحمیل شود، کشور دچار بحران عظیم اقتصادی می‌شود. اگر بدبینانه نگاه کنیم، دست خارجی را در این می‌بینیم که افرادی بخواهند با شعارهای پوپولیستی و وعده یارانه و کارانه در روند رشد اقتصادی اخلال ایجاد کنند. این کار خیانت به کشور است. باید واقعیت‌های اقتصادی ملی را به مردم توضیح داد. اگر کسی برخلاف این موضوع عمل کند و انتظارات را بالا ببرد، به کشور خیانت و در جامعه تنش ایجاد می‌کند.
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • بدون نام

    سپاس

  • reza

    من به کسی که پدر و خواهرم را بیکار کرد رای نمیدم
    (خودمم شانس آوردم قبل از این دولت استخدام شدم وگر نه الان بیکار بودم!)

  • بدون نام

    دلواپسان با تمام قدرت میان خواهشا همه بیایین تا میخ اخرو به تابتشان بزنیم

  • بدون نام

    اينا تا حالا كجا بودن...همشون يه كاره اي بودن تو مملكت...اگه مي خواستن كار مثبتي كنن تا حالا كرده بودن!

  • بدون نام

    اينا تا حالا كجا بودن...همشون يه كاره اي بودن تو مملكت...اگه مي خواستن كار مثبتي كنن تا حالا كرده بودن!

  • بدون نام

    خوب باید تحریم کرد من کاندیدی ندارم تجربه میگه ادم ها چی هستن در ضمن شعور داریم

  • آرش

    زمانی که کاندیداها در مناظره های به جای ارائه طرح و برنامه، در حال جنگ کردن بر سر قدرت هستند و در این راه حتی به راحتی حاضر به زیر پا گذاشتن ابتدایی ترین مشخصه های انسانی هستند، شما از مردم انتظار دارید که پای صندوق رای جمع بشن و به این آقایون رای بدن

  • بدون نام

    سیاستمداران "بد" با رای ندادن افراد "خوب" انتخاب میشوند

  • اصفهانی

    انتخابات مجلس من با خواهش و گریه برادرم را بردم که بیا به خاطر ایران برای اینده مملکت رای بده . بعد انتخابات وقتی مینو خالقی را به شکل مسخره ای حذف کردند به من میخندید!! این دوره دیگه روم نمیشه بگم بیا رای بده

  • بدون نام

    اگه رای ندید بلایی مثل سال 84 سرمون میاد!!
    تعدا رای های احمدی نژاد 17 میلیون بود تعداد افرادی که رای ندادن 18 میلیون!!!

    پاسخ ها

    • بدون نام

      اول یه جمع میزدی بعد این چرت و پرتهارو تحویل ملت میدادی

  • بدون نام

    بر فرض این که هیچکس نمی تونه مشکل بیکاری رو حل کنه ؛ خب ما الان چرا باید رای بدیم ؟؟؟ باز رای ندیم و بیکار بمونیم دلمون نمی سوزه که اینطور به ما می گن هم رای بدین هم بیکار بمونین .
    مثل این که یکی به ما مشت بزنه بعد بریم ببوسیمش ؛ حداقل ما هم بذار یه مشت بزنیم .

  • اصلاحات پیروز است

    رای بدید ، بدترین آدمه اصلاحات از خوبترین آدم اصولگرا خیلی بهتره ، اصلاحات پیروز است والسلام بحثی ام نباشه

  • رای اولی

    من نه دشمنم نه منافق ولی #رای_نمیدم به فقر به بیکاری به#گورخوابی به گرانی رای نمی‌دم ______چون بفکرملت نیستن ___

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج