خوب و بد حضور زنان در محیط های نظامی
می گویند جنگ چهره زنانه ندارد؛ زنان از هر چه اسلحه و آموزش نظامی و میدان جنگ و تیر و ترکش خاست، متنفرند.
این لطیفان ستیزه جو
بیش از سه هزار سال است که زنان در بسیاری از فرهنگ ها و ملت ها در نهادهای نظامی حضور دارند؛ از زنان جنگجوی باستانی گرفته تا زنان متمدن امروزی که به خواسته خودشان به خدمت سربازی می روند یا در میدان های جنگ، پا به پای مردان می جنگند. این حضور نظامی زنان زمانی یک تابوشکنی بزرگ محسوب می شد که باید حتی از چشم هم رزمان شان هم پنهان می ماند.
فمینیسم آمریکایی در میدان نبرد
در اول ژانویه ۲۰۱۶ دولت آمریکا قانون منع حضور زنان در خطوط مقدم جبهه های جنگی را لغو کرد تا زنان بتوانند در همه مراتب نظامی ارتش ایالات متحده حضور داشته باشند. در حال حاضر زنان آمریکایی در همه شاخه های نظامی ارتش این کشور حضور دارند. کمترین حضور زنان مربوط به نیروی دریایی و بیشترین حضور به ترتیب مربوط به نیروی هوایی و زمینی ایالات متحده است.
به عنوان مثال، طبق اخبار منتشر شده، در سال ۲۰۰۳ سه زن نظامی آمریکایی که در بخش لجستیک مشغول خدمت بودند، توسط نظامیان عراقی دستگیر شدند. به این ترتیب زنان هم پای مردان در جنگ سهیم بودند، بدون آن که مثل هم رزمان مردشان ارتقای درجه پیدا کنند. همه این موارد به همراه اعتراض های پردامنه زنان برابری طلب آمریکایی دست به دست هم داد که محدودیت ها برای فعالیت نظامی زنان این کشور کم رنگ تر و کم رنگ تر شود. هر چند این علاقه روز افزون زنان به حضور در مناطق نظامی مخالفت های دامنه داری را هم در آمریکا و در باقی کشورهای دنیا به وجود آورده است.
روس ها یکه تازی می کنند
روسیه از جمله کشورهایی است که در سال های اخیر تمایل زیادی به استفاده از زنان در ارتش و خدمت های نظامی نشان داده است. زنان روس اصلا جان می دهند برای آن که آموزش نظامی ببینند و به عنوان نیروهای ویژه در ارتش روسیه خدمت کنند. یک پایگاه نظامی در روسیه اصلا به صورت خاص برای آموزش زنان در نظر گرفته شده است. در این پایگاه زنان مهارت های خود را برای مقابله با حمله های شیمیایی و بیولوژیکی بالا می برند و نبردهای چریکی را در مناطق جنگلی جنوب روسیه یاد می گیرند. این پایگاه نظامی همچنین زنان داوطلب را برای نبردهای تن به تن، جنگ های نامنظم و نابود کردن خودروهای زرهی دشمن آماده می کند.
البته آموزش نظامی زنان روس موضوع تازه ای نیست و زنان روس همیشه در این زمینه پیشتاز بوده اند. روسیه تنها کشوری بوده که در جنگ جهانی اول سربازان زن را به جبهه های جنگ اعزام کرده است. این زن های روس حتی به مراتب فرماندهی هم رسیده اند و به قهرمانان جنگی تبدیل شده اند. مشهورترین آنها ماریا بوچکاروا است که با نام مستعار باشکا شناخته می شد و اولین گردان زنان روسیه را راه اندازی کرد.
زنانگی به سبک قهرمانان «گردان مرگ»
ماجرای ماریا بوچکاروا و «گردان مرگ» از عجیب ترین داستان های حضور نظامی زنان در تمام دوره هاست. او که در خانواده یک دهقان روستایی متولد شد و دو رابطه احساسی مخرب و پر از خشونت را هم تجربه کرد، بلافاصله بعد از شروع جنگ جهانی اول به ارتش ملحق شد.
بوچکاروا یک گروه 12 نفره از دختر مدرسه ای های اهل مسکو را دور هم جمع کرد که لباس های مردانه می پوشیدند و خودشان را جای مردها جا می زدند تا بتوانند آموزش نظامی ببینند. بعد از کناره گیری تزار در سال 1917، او موافقت وزیر جنگ روسیه را برای تشکیل گردان زنانه جلب کرد تا گردان خود را رسما توسعه بدهد. اعضای گروه «گردان مرگ» متشکل از 300 زن داوطلب، بیش از یک ماه آموزش های سنگین را پشت سر گذاشتند و به جبهه غربی روسیه اعزام شدند. هر چند این گروه عملکرد قابل قبولی داشت، اما در نهایت به خاطر خصومت های مردان منحل شد. بوچکاروا هم در سال 1920 توسط بولشویک ها اعدام شد.
استقبال بریتانیا و آلمان از زنان سرباز
به جز روس ها و آمریکایی ها، کشورهای انگلستان و آلمان هم به حضور نظامی زنان روی خوش نشان داده اند. بریتانیا اولین کشوری بود که امکان بر تن کردن یونیفرم و خدمت نظامی برای زنان را در سال 1938 فراهم کرد. در اواخر سال 1941، بریتانیا اعزام زنان به خدمت سربازی را استارت زد. این زنان سرباز اغلب به کار در کارخانه ها گماشته می شدند و برخی از آنها هم به ارتش می پیوستند. به این ترتیب نقش زنان بریتانیایی به تدریج در ارتش این کشور پررنگ تر شد. با این حال زنان برای حضور در ارتش دو سوم مردان دستمزد می گرفتند. مشهورترین زن نظامی بریتانیایی هم دختر وینستون چرچیل، نخست وزیر مشهور بریتانیا بود.
رایش سوم هم برخلاف باور عموم، اعتقاد راسخی به حضور زنان در محیط های نظامی داشت. خود زنان آلمانی هم به حضور در میادین جنگی تمایل فراوانی داشتند. در سال های 1944 و 1945 میلادی حدود 500 هزار زن برای امدادگری در ارتش آلمان داوطلب شدند. بسیاری از این زن ها بابت حضور قهرمانانه در میادین جنگی و زیر آتش و گلوله، مدال شجاعت دریافت کردند. البته نقش اصلی زنان آلمانی بنا به دستور هیتلر، تولید مثل و ازدیاد نژاد آریایی برای شرکت در جنگ های آینده بود.
نه به زنان؛ چرا؟
مخالفت ها علیه حضور زنان در رسته های نظامی از زمان جنگ جهانی اول تا حالا ادامه داشته. با وجود همه تغییراتی که در این سال ها در زمینه نقش های اجتماعی زنان اتفاق افتاده، موضوع فعالیت نظامی زنان اما همچنان زیر سوال است. این مخالفت ها بیش از آن که از باب خصومت های تحقیرآمیز و زن ستیزانه باشد، از نگرانی ها بابت امنیت روانی و جانی زنان در محیط های نظامی نشأت می گیرد. تاریخچه حضور زنان در محیط های نظامی پر است از روایت آزار و اذیت های روحی و فیزیکی و تجاوز و سوءاستفاده. ساده ترین نمونه این بدرفتاری ها ماجرای فرمانده نیروی دریایی آمریکایی بود که از زنان در رختکن ها و اماکن خصوصی پنهانی فیلم می گرفت و حتی این فیلم ها را بین همکارانش هم توزیع می کرد.
گذشته از این موارد، پژوهش های پزشکی نشان داده که حتی زنانی که از نظر حجم فیزیکی و جثه به مردان شبیه هستند، در موقعیت های مشابه معمولا ضعیف تر از مردان عمل می کنند. از سوی دیگر آنها تحمل پذیری بالاتری دارند و استرس های فیزیکی و عاطفی را بهتر از مردان تاب می آورند. همچنین باریک بین تر و دقیق تر هستند. به همین دلیل زنان شاغل در نیروهای مسلح اغلب در بخش تامین اطلاعات و پشتیبانی ارتباطات، بخش های اداری و بخش پزشکی و خدماتی فعالیت می کنند.
مدارا با جنس لطیف!
موضوع محافظت از زنان هم در دوران جنگ و هم در صلح به عنوان یک سنت در فرهنگ های مختلف شناخته می شود. حتی در کشورهایی که با حضور نظامی زنان در خط مقدم جبهه ها هم مشکل ندارند، تمهیداتی برای محافظت از زنان در محیط های نظامی و جنگی در نظر گرفته می شود. به عنوان مثال سربازانی که تجربه همراهی با هم رزمان زن در خط مقدم جبهه ها را دارند، داستان های جالبی از محافظت ویژه از زنان در موقعیت های خاص روایت می کنند. این طور که گفته می شود، اغلب فرماندهان جنگی از فرستادن زنان به خطوط اول جنگ اجتناب می کنند، مگر این که چاره ای جز این نداشته باشند. در فاصله میان عملیات ها هم گاهی زنان اجازه دارند در محیط های نظامی از زیورآلات استفاده کنند یا برای تجدید روحیه کمی آرایش کنند.
با تمام این اوصاف، زنانی که برای حضور در محیط های نظامی داوطلب می شوند، در آموزش و امور روزمره تا حد زیادی مشابه مردان عمل می کنند؛ به اندازه مردان می دوند، مشابه آنها از سلاح های مختلف یا چتر نجات استفاده می کنند و حتی اجازه دارند پشت تانک بنشینند. تنها موردی که طبق قانون ممکن است درباره آنها تخفیف قائل شوند، در زمینه برخی از اشکال تنبیه های نظامی است. برخی از فرماندهان هم ترجیح می دهند در تمرین های نظامی با سربازان زن بیشتر مدارا کنند و آنها را از ورزش های سنگین مثل دوندگی های استقامتی همراه با زره و ماسک گاز معارف می کنند.
با وجود تلاش هایی که برای مساعد کردن محیط های نظامی برای حضور زنان شده، این حضور همیشه آسیب هایی را برای نظامیان زن به همراه داشته. رسانه های بزرگ دنیا بارها با سند و مدرک درباره آزارهای جنسی زنان در محیط های نظامی افشاگری کرده اند؛ با این حال مسیر برابری طلبی زنان دنیا به جبهه های جنگ هم کشیده شده و پای زنان را به خطوط مقدم میادین جنگی باز کرده. کسی چه می داند، شاید همانطور که حالا سیاست دنیا در بالاترین سطوح قدرت زنانه شده، اغلب ارتش های دنیا هم روزی به دست فرماندهان زن اداره شوند.
نظر کاربران
ولی از نظر من هرچی هم باشه باز هم زن هستن
پاسخ ها
نظر منم اینه که بازم تو مردی و......
من خیلی به پلیسی علاقه دارم برای من دعاکنید تا پلیس شوم تو رو خدا