حوادث تلخ سال ۹۵؛ از آغاز تا پایان
سال ۹۵ یکی از پرحادثه ترین سال های اخیر بود. حوادث تلخ و شیرینی که در نقاط مختلف کشور رخ داد و تا مدت ها ذهن مردم را درگیر کرد.
۱۵ فروردین: معلم فداکار
در سال 95، نام معلم ها هم به عنوان افراد فداکار بارها در صفحه حوادث روزنامه ها منتشر شد اما یکی از مهم ترین حوادثی که برای معلم های فداکار رخ داد، 15 فروردین در روستای نوکجوی سرحد بلوچستان، در حوالی شهرستان خاش رقم خورد.
۲۰ فروردین: ۳ جنایت در پرونده دزدان مسلح
فرودین امسال ماموران پلیس اعضای فراری یک باند سرقت مسلحانه را که 3 جنایت در پرونده شان داشتند دستگیر کردند. یک از اعضای این باند اقرار کرد که سردسته باند با به خاطر نپرداختن سهمش و همچنین برادر دختر مورد علاقه اش را با شلیک گلوله به قتل رسانده است. عضور دیگر این باند مخوف نیز اعتراف کد که هنگام دزدی، یکی زا طعمه هایشان را با ضربات چوب کشته است. اعضای این گروه 6 نفره، 6 سرقت مسلحانه را در کارنامه خود به ثبت رسانده اند. آنها در یکی زا سرقت ها به یک طلافروشی در حوالی مولوی دستبرد زدند و 4 کیلو طلا دزدیدند. سرقت دیگر آنها از یک طلافروشی در شهرستان ازنا بود که حدود 5 کیلو طلا دزدیدند.
آنها در کرج با تهدید اسلحه یک پژو، موتور و زانتیا سرقت کردند که در جریان سرقت موتور، یکی از دزدان، صاحب موتور را با ضربه چوب به قتل رساند. دزدان مسلح پس از آن، به یک طلافروشی در خمین دستبرد زدند و ۶ کیلو طلا به سرقت بردند. بعد از آن، از یک طلافروشی در نسیم شهر ۳ کیلو طلا سرقت کردند و در سرقت بعدی، به یک طلافروشی در کهریزک ۵ کیلو طلا دزدیدند. در این میان یکی از سارقان اعتراف کرد که سردسته باند را به خاطر اینکه ۱۳۰ میلیون تومان سهم او را پرداخت نکرده بود و برادر دختر مورد علاقه اش را که می خواست مانع رسیدن او به خواهرش شود، به قتل رسانده است. پرونده اعضای این باند در حال حاضر در دادگاه در حال رسیدگی است.
۲۲ فروردین: قتل دو ستایش
روزنامه ها نخستین خبرهای حوادثی امسال را با ماجرای تلخ قتل 2 دختربچه 6 ساله به نام ستایش آغاز کردند. هر چند ماجرا قتل این دو دختربچه بی گناه شباهت زیادی به هم داشت اما یکی از آنها در ورامین رخ داد و دیگری صدها کیلومتر آن طرف تر یعنی در شهرستان نی ریز استان فارس.
این جنایت بازتاب گسترده ای در رسانه ها داشت و تا مدت ها ذهن مردم را درگیر کرده بود. امیر پس از این ماجرا در دادگاه محاکمه شد و هر چند مدعی شد که به خاطر مصرف مشروبات الکلی دست به چنین کاری زده اما باز هم نتوانست از مجازات جنایتی که رقم زده بود فرار کند و در نهایت به اتهام قتل، به قصاص و به جرم تجاوز به اعدام محکوم شد.
23 فروردین: جنایت مرد دوزنه
دستگیری مردی که خانواده همسرش را به رگبار بسته بود، یکی دیگر از خبرهای فروردنی ماه بود. این مرد به دلیل بچه دار نشدن همسرش، با زن دیگری ازدواج کرد اما ازدواج دوم او باعث شد که اختلاقات شدیدی بین او و خانواده همسر اولش به وجود بیاید. اختلافاتی که باعث شد مرد دوزنه با سلاح گرم راهی خانه همسر اولش در شهر قلعه گنج استان کرمان شود و آنها را به رگبار ببندد. در جریان این جنایت، ۲ نفر کشته و ۳ نفر مجروح شدند و مرد جنایتکار پا به فرار گذشت تااینکه حدود ۱۸ ماه بعد و در فروردین امسال، وقتی که به یکی از بخش های شهرستان سپیدان گریخته و با استفاده از هویت جعلی، در یک گاوداری مشغول به کار شده بود، دستگیر و راهی زندان شد.
۲۵ فروردین: تراژدی تکراری
اما تنها چند روز پس از قتل ستایش قریشی، صدها کیلومتر آن طرف تر و در شهرستان نی ریز استان فارس ، دختربچه 6 ساله دیگری که او هم ستایش نام داشت قربانی وسوسه های شیطانی مرد همسایه شان شد. این حادثه ظهر 25 فوردین در یکی از روستاهای اطراف نی ریز رقم خورد.
یک اردیبهشت: شاباش میلیاردی
هر چند امسال با خبرهایی تلخ شروع شد اما در ادامه، اتفاقات عجیب و شیرینی هم رخ داد. یکی از این اتفاقات که تا مدت ها خبر آن در شبکه های اجتماعی دست به دست می شد ماجرای شاباش میلیاردی به عروس و دامادی در یکی از روستاهای اطراف بندرعباس در فروردین ماه امسال بود.
5 اردیبهشت: دنداپزشک اسیدپاش
اسیدپاشی در سال ۹۵ هم قربانی گرفت و در یکی از عجیب ترین حوادث اسیدپاشی که ۵ اردیبهشت امسال رقم خورد، یک زن دندانپزشک که مقیم کاندا بود به خاطر اختلافات خانوادگی به سر و صورت خاله اش اسید پاشید تا ا ز او انتقام بگیرد. این زن کینه جو حتی بلیت پرواز به کانادا هم گرفته بود تا فرار کند اما تنها دقایقی پس از حادثه به دام پلیس افتاد و پروازش کنسل شد.
6 اردیبهشت: جنایت مقابل بیمارستان
یکی از جنایت های جنجالی پایتخت عصر ۶ اردیبهشت رخ داد. آن روز خانم منشی بخش اندوسکوپی بیمارستان عرفان، وقتی از محل کارش خارح شد تا به خانه برود، خبر نداشت که شوهرش با کلت کمری به استقبالش آمده است. زن از بیمارستان خارج شد و به سمت پارکینگ رفت تا سوار خودروی سمند نقره ای رنگش شود.
۳ اردیبهشت: پایان شکنجه های اعظم
خبر، دردناک و وحشتناک بود. مرد معتاد همسر و دختران خردسالش را 22 روز در زیرزمین خانه شان زندانی و شکنجه می کرد. این ماجرا زمانی فاش شد که همسایه های زنی به نام اعظم در مشهد متوجه شدند که مدتی از او خبری نیست .با توجه به اینکه همسر اعظم پیش از این نیز سابقه کتک زدن زن و بچه هایش را داشت، آنها ماجرا را به پلیس خبر دادند و وقتی ماموران وارد این خانه شدند اعظم و دخترانش را در حالی پیدا کردند که در زیرزمین خانه زندانی بودند. جای زخم و سوختگی روی بدن آنها از شکنجه وحشتناکی حکایت داشت و به این ترتیب شوهر وی بازداشت شد ودر بازجویی ها به زندانی کردن و شکنجه همسر و فرزندانش اعتراف کرد.
این پرونده در چشم بر هم زدنی جنجالی شد و به این ترتیب، اعظم و فرزندانش تحت حمایت بهزیستی قرار گرفتند و شوهر او به زندان فرستاده شد. حالا و با گذشت ماه ها از این حادثه، زن جوان ودخترانش در خانه ای که در اختیار آنها قرار داده شده زندگی آرامی دارند و با قطعی شدن حکم 15 سال حبس شوهرش، این مرد تا مدت ها در زندان خواهدماند تا همسر و فرزندانش با خیال راحت به زندگی ادامه دهند.
8 اردیبهشت: مرگ مهاجر ایرانی در استرالیا
امسال برای مهاجران سال سختی بود. هر از گاهی خبر غرق شدن قایق، لنج یا کشتی حامل مهاجران در دریا که باعث مرگ عده زیادی از آنها شده بود منتشر می شد اما با این حال، مهاجرت های غیرقانونی همچنان ادامه داشت. در بین همه این حوادث مرگ مهاجر ایرانی در کمپ نائورو، یکی از مهم ترین خبرهای امسال بود. این مهاجر ایرانی پس از ۳ سال زندگی و تحمل شرایط سخت در کمپ نائور دست به خودسوزی در برابر چشمان نمایندگان سازمان ملل زد و در نهایت در بیمارستان جان باخت.
8 اردیبهشت ماه، قرار بود نمایندگان کمیساریای عالی پناهندگان سازمان ملل از این کمپ بازدید کنند. آن روز جوان 23 ایرانی به نام امید، در مقابل چشمان نمایندگان در حالی که فریاد زنان به شرایط سخت زندگی در این کمپ اعتراض می کرد، با ریختن بنزین روی لباس هایش دست به خودسوزی زد. فیلم های وحشتناکی که از این حادثه منتشر شده بود به سرعت در سراسردنیا پخش شد و مرد جوان پس از انتقال به بیمارستان جان باخت.
امید همانند صدها مهاجر دیگر در آرزوی ساختن زندگی بهتر، خانه و خانواده اش را در ایران رها کرد تا راهی استرالیا شود اما به محض ورود به سواحل این کشور، از سوی پلیس بازداشت و به کمپ جزیره نائور منتقل شد؛ جایی که دولت استرالیا برای جلوگیری از ورود مهاجران به این کشور برای اسکان دادن مهاجران در نظر گرفته بود اما در نهایت امید به خاط رشرایط سخت زندگی در آن جا به زندگی خود پایان داد.
اول خرداد: جنایت باورنکردنی
یکی از جنایت های هولناک سال، اول خردادماه در شهر مشهد رخ داد. آن روز در خانه ای در یکی از محله های خیابان حر 41 مشهد، اجساد غرق خون زنی جوان و 2 دختر 3 و 6 ساله اش پیدا شد. آنها به طرز وحشتناکی به قتل رسیده بودند و کارآگاهان در جریان تحقیقات خود متوجه شدند که زن 35 ساله (مقتول) زندگی پرفراز و نشیبی داشته است.
در ادامه سرنخ هایی به دست آمد که نشان می داد پسر این مرد 68 ساله در جنایت نقش دارد. او به همراه 2 نفر از بستگانش در اطراف مشهد دستگیر شد. پسر جوان در بازجویی ها به قتل مادرش و دختران او اعتراف کرد و گفت: «پس از اینکه مادرم از پدرم طلاق گرفت، اتفاقات دیگری از جمله مرگ خواهرم رخ داد و همه اینها باعث شد که از مادرم کینه به دل بگیرم. او ما را رها کرد و رفت و زندگی تازه تشکیل داد. برای همین با دو نفر از بستگانم به خانه اش رفتیم و او 2 دخترش را به قتل رساندیم.»
با اعترافات مرد جوان و همدستانش، هر ۳ نفر آنها راهی زندان شدند.
۷ خرداد: جنگلبان شجاع
قاچاقچیان چوب وقتی جنگلبان شجاع را سد راه خود دیدند او را به قتل رساندند. این حادثه 7 خرداد در منطقه سالده شهرستان نور اتفاق افتاد. آن روز قاچاقچیان چوب پس از قطع دخرتان و بار زدن آنها، هنگام خروج از جنگل با جنگلبانان رو به رو شدند و وقتی آنها را سد راه خود دیدند به سویشان شلیک کردند و در این میان یکی از جنگلبانان به نام فضل الله علیپور- 47 ساله- جان خود را از دست داد و 3 نفر دیگر مجروج شدند. به دبنال این حادثه تحقیقات برای دستگیری عاملان جنایت آغاز و در نهایت ماموران توانستند آنها را شناسایی و دستگیر کنند.
2 خرداد: مگر دردناک زن ایرانی و دخترش
اوایل خردادماه بود که حادثه تلخی در شهر هورن هلند رخ داد که مردم این شهر را شوکه کرد. زن جوانی در حالی که دختربچه ۲ ساله اش را به پشتش بسته بود وارد رودخانه مارکرمیر شد و در تصمیمی دردناک به زندگی خود و دختربچه اش پایان داد. این زن ۳۰ ساله که ایرانی بود از مدیت قبل با همسرش دچار اختلاف شده و قصد داشته به ایران برگردد اما به دلیل اینکه شوهرش اجازه بردن دخترشان را به وی نمی داده، در نهایت دست به این اقدام هولناک زده بود.
با به جا ماندن نامه ای از زن جوان، مشخص شد که او ۳ سال پیش به هلند مهاجرت کرده بود اما در نهایت ازدواج آنها به طلاق منجر شده و زن جوان سعی کرده به ایران برگردد اما شوهرش اجازه نمی داده که دخترشان را با خود ببرد.
۱۲ خرداد: اعدام مرد ژله ای
امسال پایان خیلی از پرونده های جنایی بود. از جمله پرونده مرد ژله ای که شبانه با ورود به خانه ها در شیراز و بیهوش کردن اعضای خانواده دست به آزار و اذیت زنان می زد. این مرد جوان پس از دستگیری به اتهام افساد فی الارض به اعدام مجکوم شده بود. او از ساعت12 شب تا 5:30 بامداد به صورت پنهانی وارد منازل مردم می شد و اعمال شوم خود را اجرا می کرد. این مرد جوان، 100 مورد ورود به منزل داشته که در برخی از آنها توانسته بود نقشه شومش را اجرا کند. او با پیدا شدن فیلم دوربین مداربسته در خانه یکی از شاکیان و آزمایش دی.ان.ای، دستگیر شد و 12 خرداد امسال به دار مجازات آویخته شد.
4 خرداد: مرگ فاطمه کوچولو در پارک
یکی از حوادث هولناک امسال، مرگ دختربچه ۵ ساله در حوضچه مقابل آّبشار پارک کوهسار تهران بود. حادثه ای که در بررسی های تکمیلی معلوم شد که مقصر صددرصدی آن پیمانکار بود که به خاطر نصب نکردن حفاظ فلزی در مقابل دریچه پمپ آب، باعث وقوع این حادثه شده بود.
۴ خرداد بود که فاطمه، زمانی که برای بازی به پارک رفته بود، ناگهان به حوضچه مقابل آبشار پارک سقوط کرد و به سمت پمپ بزرگی که در حوضچه بود، کشیده شد. از آنجا که پمپ حفاظ نداشت او به داخل پمپ رفت و حادثه ای وحشتناک رقم خورد. پس از این ماجرا تحقیقات گسترده ای در این پرونده شروع شد که در نهایت پس از چند ماه، دادگاه، یپمانکار پارک را مقصر صددرصدی شناخت و رسیدگی قضایی به این پرونده همچنان ادامه دارد.
اول تیرماه: عروسی در زندان
در میان همه اتفاقات عجیبی که در سال 95 رخ داد، ماجرای عروسی دختر جوان با یک متهم به قتل در زندان ر جایی شهر، توجه خیلی ها را جلب کرد. ماجرا از این قرار بود که چند ماه قبل تر از این ماجرا، دختر جوان که فوق لیسانس تربیت بدنی دارد برای ملاقات برادرش که در آن زمان در حبس بود، به زندان رجایی شهر رفت و در آنجا یکی از زندانیان را دید که هنگام ملاقات با مادرش گریه می کند. او با پرس و جو متوجه شد که این زندانی متهم به قتل خواهرزاده اش است و از آنجا که پدر مقتول درخواست دیه کرده، در صورتی که موفق به پرداخت دیه نشود، قصاص خواهدشد.
دختر جوان زمانی که در تلاش برای فراهم کردن مبلغ دیه بود به جوان زندانی دل بست و به این ترتیب به پیشنهاد ازدواج او جواب مثبت داد. او با کم خیرین توانست مبلغ دیه را فراهم و پسر جوان را از قصاص نجات دهد و به این ترتیب اول تیرماه امسال در داخل زندان پای سفره عقد نشست و با جوان زندانی ازدواج کرد. حالا و با آزادی پسر جوان این زوج زندگی تازه ای را در پیش گرفته اند.
۲۷ مرداد: قاتل تبر به دست
تا حالا پرونده های زیاید بوده که به خاطر انتشار فیلم یا کلیپی کوتاه از آنها سر زبان ها فتاده و جنجالی شده اند. یکی از این پرونده ها ماجرای قتل مردجوان مقابل چشمان همسر باردارش در شیراز بود. این حادثه 27 مرداد رخ داد.
فیلم لحظه جنایت در چشم برهم زدنی در سراسر ایران پخش شد و با توجه به حساسیت ماجرا، پلیس با همه توان وارد عمل شد و توانست عاملان جنایت را دستگیر کند. پرونده این 3 متهم به اتهام محاربه و افساد فی الارض در دادگاه انقلاب در جریان است و بخشی از پرونده که مربوط به اتهام قتل است، مدتی قبل در دادگاه کیفری استان فارس رسیدگی شد و عامل اصلی جنایت به قصاص و همدستانش به حبس محکوم شدند.
13 شهریور: پایان پرونده قاتل پزشک اردبیلی
یکی از جنجالی ترین پرونده های جنایی، ماجرای قتل پزشک معروف اردبیلی توسط پسری جوان بود. پرونده ای که ۱۳ شهریور امسال و با قصاص جوان جنایتکار پایان یافت. این جنایت ظهر یکی از روزهای مرداد سال گذشته و در طبقه پنجم آپارتمانی ۶ واحدی در یکی از محله های اردبیل رخ داد. این آپارتمان محل زندگی جوانی حدودا ۲۳ ساله بود که از مدتی قبل آن را اجاره کرده و به تنهایی در آنجا زندگی می کرد. ماموران وقتی به این محل رسیدند، باپیکر غرق در خون اصغر پیرزاده، فوق تخصص آنکولوژی و سرطان رو به رو شدند.
بررسی ها نشان می داد که او ساعاتی قبل از حادثه به دعوت جوان 23 ساله (قاتل) به آپارتمان او رفته و در نهایت در آنجا با ضربات چاقوی وی به قتل رسیده بود. قاتل پس از دستگیری اعتراف کرد که از ماه قبل از جنایت مقتول را می شناخته و انگیزه اش از جنایت کاملا مسئله شخصی بوده است. پسر جوان مدتی بعد در دادگاه به قصاص محکوم و در نهایت 13 شهریور به دار مجازات آویخته شد.
17 مهر: معمای پزشک تبریزی
جنجال پرونده پزشک تبریزی هنوز هم ادامه دارد. نام این پزشک جوان اوایل امسال بر سر زبان ها افتاد؛ وقتی خبرهایی از نسخه های خوش خط او و همچنین کارهای خیرش برای بیماران در رسانه ها منتشر شد. اما ۱۷ مهر و به دنبال انتشار خبر مسمومیت اعضای خانواده اش، او معروف تر از قبل شد. به دنبال این مسمومیت، همسر و مادر بزرگ او جانشان را از دست دادند و پزشک جوان مدعی شد که آنها به خاطر خوردن غذای نذری مسموم شده اند.
5 آذر: عبور مرگ از هفت خوان
حوادث جاده ای و ریلی امسال هم قربانیان زیادی در نقاط مختلف کشور گرفت. شاید مهم ترین حادثه این چنینی حادثه برخورد ۲ قطار در نزدیکی ایستگاه هفت خوان سمنان بود که مرگ ۴۵ نفر را به دنبال داشت. حدود ساعت ۷:۳۵ دقیقه صبح ۵ آذرماه بود که قطار تبریز- مشهد در نزدیکی ایتسگاه هفت خوان در منطقه ای مابین سمنان و دامغان به دلیل نقص متوقف شد. این در حالی بود که ساعت هفت صبح همان روز قطار سمنان- مشهدنیز در همان خط شروع به حرکت کرده بود.
۵ اسفند: دستبرد بزرگ
در آخرین روزهای امسال، خبر سرقت از خودروی حمل پول بانک پاسارگاد در تهران همه جا پیچید. سرقتی گانگستری که در جریان آن دزدان صبح 5 اسفند با استفاده از 2 دستگاه خودریو پراید راه رفت و برگشت خودروی حمل پول را مسدود کردند و در سرقتی هالیوودی همه 900 میلیون تومان پول کهنه ای را که داخل ماشین بود دزدیدند. هر چند اینسرقت بزرگ به راحت آب خوردن عملی شد اما در نهایت پلیس در مدت کوتاهی توانست دزدان مسلح را دستگیر کند و در تحقیقات مشخص شد که 2 نفر از همدستان دزدان، کارمندان بانک بوده اند. تحقیقات پلیس در این پرونده ادامه دارد.
29 دی؛ بزرگ ترین حادثه سال: فاجعه پلاسکو
آخرین روز دی ماه بزرگ ترین و تلخ ترین حادثه امسال رقم خورد. آن روز افرادی که پای تلویزیون نشسته و تلاش آتش نشانان برای فرونشاندن آتش در ساختمان پلاسکو را تماشا می کردند صحنه هولناکی را به چشم دیدند. ساختمان پلاسکو در مقابل دوربین فروریخت تا دردناک ترین و بزرگ ترین حادثه سال رقم بخورد. حادثه ای که حالا و با گذشت کمتر از دو ماه از وقوع آن هنوز هم سر زبان هاست و آنهایی که از خیابان جمهوری می گذرند با دیدن جای خالی پلاسکو، به یاد ۱۶ آتش نشان فداکرای می افتند که در این حادثه به شهادت رسیدند.
در گزارش های منتشرشده از حادثه پلاسکو و بررسی ابعاد مختلف این حادثه، تنها بخش کوچکی از رشادت و جانفشانی آتش نشانان شهید این حادثه به تصویر کشیده شد. گرچه هنوز علت اصلی شروع آتش سوزی و وقوع این حادثه مشخص نیست اما برخی از کسبه، از شروع آتش سوزی از طبقه دهم گفتند و اینکه آتش سوزی احتمالا به خاطر اتصالی برق رخ داده بود: «آن روز شاگرد مغازه... در طبقه دهم وقتی وارد آنجا شد و کلید برق را زد، آتش سوزی به خاطر اتصالی شروع شد و چون در داخل مغازه تعدادی پیک نیک و کپسول گاز بود، آتش گسترش یافت.»
این جمله را یکی زا کسبه که بیش از ۲۰ سال در ساختمان پلاسکو فعالیت داشت گفت. او ادامه داد: پس از این حادثه ماجرا را به آتش نشانی گزارش کردیم. آنها خیلی زود رسیدند و شروع کردند به خاموش کردن آتش. اما وقتی شرایط بدتر شد، از ما خواستند که ساختمان را خالی کنیم. آنها همه را بیرون کردند و خودشان وارد ساختمان شدند که آتش را خاموش کنند اما درست زمانی که آتش خاموش شده بود و فقط دود سیاهی به چشم می خورد، آتش سوزی دوباره شروع شد و ناگهان ساختمان فروریخت.
در زمانی که پلاسکو در حال فروریختن بود، آتش نشانان زیادی داخل آن حضور داشتند. آنها با دیدن نخستین آوار که از سقف طبقه یازدهم روی طبقه دهم ریخت، ماجرار ا به فرمانده عملیات مخابره کردند و به این ترتیب عملیات نردبان ها با انتقال آتش نشانان به بیرون از ساختمان شروع شد. عده ای از آنها موفق شدند از طریق نردبان ها از ساختمان خارج شوند اما حوالی ظهر، ناگهان ساختمان فروریخت و آتش نشانان و 6 نفر از مردم عادی و کارکنان ساختمان رازیر خروارها آوار گرفتار کرد.
نظر کاربران
چرا حادثه کولبران در اینجا نیامده؟ .به نظر بنده این را نشان میده که همه جماعت ایرانیان کرد را به عنوان وسیله حفاظت از مرز میشناسند نه یک ایرانی
اتفاقات سال 95 بیشتر از اینها بود ۱9 سرباز عزیز که در حادثه تصادف جان باختند یا تصادف قطار تبریز ومشهد فوت ایت الله هاشمی ایت الله اردبیلی استاد مودن زاده وخیلی های دیگر وبعضی از هنرمندان کشورمان یکی پس از دیگری انشاالله امسالمان بهتر از 95 باشد
شهید شدن زائران در اربعین امسال رو هم جا انداختین
واقعا باعث تاسف هست...شخص رییس جمهور هم درپیام نوروزی خودش کشته شدن دو اتوبوس از زوار خوزستانی در حله رو جزو حوادث تلخ سال نیاوردند شما هم همینطور...اینهمه بلوا برای ریزگردها فقط شومن بازی و رای آوری هست...متاسفم واقعا متاسفم
به امید اینکه در سال ۹۶ شاهد حوادث تلخ و دلخراش نباشیم.
و مرگ ملوانان نفتکش سانچی به کارنامه درخشان دولت مردان امید اضافه شد .... ان شاالله تقاص همه ی این خون های بی گناه که ریخته شد پس بدهند
حادثه انتخاب حسن روحانی که از همه غم انگیز تر و فاجعه آمیز تر بود