آیا ما می توانیم کره جنوبی یا نروژ شویم؟
یکی از آقایان فلاسفه جدید که گویا سال ها در خارجه تحصیل کرده اند مدتی است در یادداشت هایی که مرقوم می فرمایند به مقایسه کشورهایی ماننده کره جنوبی و نروژ با ایران پرداخته اند بدون تحقیق و مداقه در نژادشناسی و دین شناسی و سوابق تاریخی در وضعیت جغرافیایی و آب و هوایی و آداب و سنن.
مراحلی را که فرضا کشور کره جنوبی طی کرد تا امروز به یک غول اقتصادی تبدیل شد مدنظر ندارند و نمی دانند کره ویترین آمریکاست. کره سالیانی ممتد مستعمره امپراتوری ژاپن آن هم در بحبوحه سیر هفتاد ساله صنعتی شدن آن از عصر موتسوهیتو بوده و در جریان جنگ جهانی دوم به صحنه پیکار آمریکایی ها و ژاپنی ها تبدیل شده و پس از پایان جنگ به دو قسمت شمالی تحت سلطه کمونیست های مورد حمایت شوروی و جنوبی تحت اشغال امریکا تقسیم شده و در سال 1950/ 1329 با پیشروی ناگهانی ارتش کره شمالی به سمت جنوب شهر سئول به تصرف کمونیست های تحت فرمان «کیم ایل سونگ» درآمده است.
ویترین غرب
آمریکا برای پیکار با کمونیست ها، در سازمان ملل متحد که آن زمان تحت نفوذ کامل ایالات متحده بود و دبیر کل «تریگولی» از فرامین آمریکا اطاعت می کرد اعمال نظر کرده تمام کشورهای عضو سازمان ملل متحده به استثنای شوروی و بلوک شرقی (لهستان، مجارستان، چکسلواکی، آلمان شرقی، بلغارستان، رومانی، آلبانی) را واداشت سپاهیان و جنگ افزار برای نبرد با نیروهای کره شمالی که از سوی چین با ارسال اسلحه و مهمات حمایت می شدند اعزام و ارسال دارند. حتی هندوستان با اعزام واحدهای بهداری و ترکیه با فرستادن دو تیپ نیروی زمینی در دفاع از کره جنوبی شرکت کردند.
اگر آمریکا ۱۲ میلیارد دلار هزینه کره نمی کرد تمام جنوب شرقی آسیا کمونیست می شد.
آمریکا 12 هزار میلیون دلار (12 میلیارد دلار) خرج جنگ دو کره کرد (ولی حاضر نشد 120 میلیون دلار به دولت مصدق وام دهد)، شهر سوئول پنج بار بین نیروهای ملل متفق و نیروهای کمونیست دست به دست شد و جمعیت آن از 1.5 میلیون به 200 هزار تن کاهش یافت و به ویرانه ای تبدیل شد.
آمریکا علاوه بر ۱۲ میلیارد هزینه جنگ، میلیاردها دلار خرج بازسازی شهرهای کره جنوبی کرد. ژنرال پنج ستاره آمریکایی دوگلاس مک آرتور، چون چین به کره شمالی هم کمک تسلیحاتی می کرد هم صدها هزار نیروی انساین نظامی به کره شمالی فرستاد پرزیدنت ترومن اجازه دهد که نیروی هوایی آمریکا کره شمالی را هم با بمب اتمی مورد حمله قرار دهد اما ترومن که در حادثه پر از آبروریزی بمباران شهرهای هیروشیما و ناکازاکی را به یاد داشت زیر بار نرفت و او را برکنار کرد و جای وی را به ژنرال چهارستاره «ریجوی» داد [ریج وی] داد.
آیا می دانید حدود 45 هزار سرباز جوان آمریکایی در جنگ های سه ساله کره کشته شدند؟ آیا تصور می کنید پیشرفت صنعتی کره فقط به وسیله مردم آن کشور صنعت گران و مخترعان آن انجام گرفته یا کارخانه های بزرگ و صنایع آمریکا در زمینه های مختلف اتومبیل سازی، صنایع خانگی، کشتی سازی، وسایل کامپیوتری هستند که کره جنوبی را به این حد از عظمت رسانده اند؟
آیا فکر نمی کنید کره جنوبی نیز مانند ژاپن با الگوهای آمریکایی و نمونه برداری از آنچه که صنعت و اختراع و اکتشاف آمریکایی خوانده می شود به این حد از عظمت رسید؟
چرا ترقی صنعتی کره فقط پس از جنگ دوم آغاز شد؟
چرا کره جنوبی در سال های پیش از جنگ جهانی دوم این پیشرفت خارق العاده در صنایع و تولیدات را نداشت؟
من در سفری به شرق آسیا و دیدار اداری و کارآموزی در کشورهای فیلیپین، مالزی و تایلند تا حدی با مختصات جامعه کره جنوبی آشنا شدم یعنی با کسانی آشنا شدم که به کره جنوبی رفت و آمد دایم داشتند و از آنان به شدت انتقاد می کردند. آنان به دیکتاتورهایی امثال «سینگمان ری» و ژنرال «چونک پارک هی» اشاره می کردند.
رشوه خواری در کره
اغلب دیکتاتورهای غیرنظامی و نظامی کره جنوبی فاسد و رشوه خوار بودند. بعدها که آمریکا اصلاحاتی در نظام اداری و سیاسی کره جنوبی کرد باز هم اغلب روسای جمهوری کره جنوبی افرادی بودند و هستند که در مظان اتهام رشوه خواری و سوءاستفاده از مقام قرار داشته اند. مانند رییس جمهوری زن معزول کنونی که با تبانی با زنی از دوستانش تدلیس و اختلاس کرده و اخیرا مدیرعامل شرکت سامسونگ نیز به دادگاه احظار و تحت محاکمه قرار گرفته است. در صنایع پیشرفته کره جنوبی اغلب تقلباتی کشف و مدیران آنان تحت پیگرد قرار می گیرند.
متاسفانه چون مطبوعات خارجی کمتر به ایران ارسال می شود و ترجمه نمی شود مردم تصورات خوش بینانه ای از این جوامع دارند و عده ای در وصف آنها مقاله می نویسند.
همه چیز می خورند؟
من در سفری به تایلند به رستورانی دعوت شدم که در آنجا سوسک و انواع خزندگان و مار را برشته و سوخاری کرده به مردم می فروختند. یا مار و سوسمار و عقرب را در بشقاب می آوردند. در کره جنوبی گوشت سگ هواخواهان زیادی دارد و به قیمت گرانی فروخته می شود حتی دل و روده و معده و کله پاچه آن حیوان را در رستوران ها عرضه می کنند. آیا مردم ایران حاضرند با این همه مشکل پسندی گوشت سگ را بخورند چون که در صنعت وارداتی از امریکا که صنایع امریکا آن را ایجا کرده اند سرآمد است؟
من منکر پیشرفت های خارق العاده صنعتی کره جنوبی نیستم اما زندگی خشک و بی روح مردم کره را نمی پسندم. بندگی محض در برابر آمریکا را دوست ندارم. غرق شدن در موبایل و تبلت را خوش ندارم. در مورد نروژ هم ایشان که این قدر از نروژ تعریف می کنند و آن کشور را بهشت می دانند چرا در نظر نمی گیرند نروژ با وسعت سیصد و چند هزار کیلومتری جمعیت ناچیز 5 میلیونی و سابقه استقلال 200 ساله خود در یکی از حاصلخیزترین سردترین و پر از گیاهان و فضای سبز و جنگل های انبوه شمالی اروپا قرار دارد و هیچ قابل مقایسه با ایران پهناور یک میلیون و ششصد و چهل و هشت هزار و 195 کیلومتر مربعی ایران نیست.
فرق نروژ با ایران
نروژ از صنعتی ترین کشرهای اروپاست زیرا منابع معدنی فراوان و جنگل های انبوه عالی دارد. نروژ دارای «فیورد»های عالی ساحلی است یعنی پیشرفتگی دریا در خشکی، نروژ مردمانی از نژاد اسکاندیناویایی نود و پنج درصد تحصیلکرده با تمام خصوصیات آن نژاد دارد اما نروژ که سابقه استقلال آن به حدود ۲۰۰ سال می رسد مشکلات خود رادارد.
بریک برونهویک این قاتل شرور در زندان اتاق خواب انفرادی دارد، به تلویزیون و اینرتنت و مطبوعات روز و استخر آب گرم و شنا و جکوزی دسترسی دارد. با اینترنت چت می زند. علت تیراندازیش به مردم بی گناه و کودکان و زنان و پیران را این طور توجیه می کند که چون دولت دموکرات نروژ به مسلمان و آسیایی ها اجازه مهاجرت به آن کشور را می دهد خواسته اعتراض کند. این جنایتکار وحشی که هیچ احساس پشیمانی نمی کد اخیرا به دادگاه حقوق بیشر اروپا شکایت کرده که حقوق انسانی او رعایت نمی شود. وقتی او را دو هفته پیش به دادگاه بردند با سلام (دست پیش بردن نازی) وارد شد و چنان با خشم و نفرت به مردم نگاه می کرد که اگر اسلحه ای در دست داشت حاضرین را می کشت.
نروژ در جنگ جهانی دوم جهانی به وسیله ارتش آلمان نازی به مدت پنج سال اشغال شد. مردم نروژ آن زمان غیرت زیادی به خرج دادند و نهضت مقاومت عرصه را به آلمانی های اشغالگر تنگ کرد. حتی مخازن و آزمایشگاه های تهیه آب سنگین آلمان در نروژ افشا شد (برای تهیه بمب اتمی) و هواپیماهای متفقین آن کارخانه ها را بمباران کردند. سایر مطالب باد هواست باید بدانند نروژ کشوری از نظر وسعت تقریبا بزرگ است.
نژاد نروژی و تکنیکی و از سالم ترین نژادهای اروپایی ساکن در کشوری کوهستانی است. کشتریانی پیشرفته نروژ به دلیل قرار گرفتن آن کشور در کنار چند دریا و اقیانوس است. ایشان یک سلسله آمار و ارقام را یادداشت می کنند و تصور می کنند با ارایه آن ارقام کارشان خاتمه یافته است. به ایشان توصیه می کنم سفری به ایران، سراسر ایران انجام دهند، آخر کجا مردم نروژ حملات عرب، مغول و تاتار و افغان در طول حیات تاریخی خود را تجربه کرده اند؟
اگر سفری به کویر کنند با نهایت شگفتی در می یابند که گاهی حیات یک آبادی در اطراف کویر منوط و موکول و محدود است به یک چشمه آب یا قنات که مظهر آن کنار حوضی است و آب به شکل یک باریکه با خست تمام از اعماق زمین بیرون می آید و از شیر به داخل حوض می چکد. تمام سال سکوت ابدی بر کویر حکمفرماست. باران در فراخنای کویر ایران آرزوی ابدی نسل ها اندر نسل مردم تشنه لب کویر است. به چند درخت خشکیده جنگل می گویند.
او نمی داند خانه های شهری و روستایی نروژ از سنگ و آجر و آهن و پلاستیک ساخته شده است د رحالی که هزاران خانه روستایی ایران هنوز گلین و چینه ای است. هرند گاه زلله ای این روستاهای چینه ای را کن فیکون می کند. در همین سال ۲۰۱۶ عده ای در ایران هستند که به مردم ایراد می گیرند چرا در جمع های خانوادگی مرد و زن فامیل کنار یک سفره می نشیند (در داخل خانه شان و به دور از نامحرم) و غرولند می کنند که اخلاق فاسد می شود. آخر ما را چه به مردم کره جنوبی و نروژ؟! آخر کجا می توان نروژ را الگوی ایران قرار داد؟
در کره جنوبی امروز کسی لبخند نمی زند
یک از دوستان من که به مناسبت حرفه صنعتی خود و معاملات تجراتی سالی دو سه بار به کشور کره جنوبی سفر می کند برایم از خصوصیات مردم این کشور می گفت: این مردم خشک ترین و مادی ترین مردم آسیا هستد برخلاف نظریه فیلسوف ایرانی در این کشور نیز سوءاستفاده از مقام و موقعیت سیاسی و اداری، پارتی بازی، رشوه خواری های کلان به شدت رواج دارد و در ماه های اخیر همه دنیا دیدند چندین صد هزار نفر از مردم طبقات متوسط و پایین به خصوص کارگردان و دانشجویان به خیابان ها ریختند و با تظاهرات پی در پی و میلیون خانم رییس جمهوری جوان و زیبای کره جنوبی را که حمایت آمریکا پشت سر او بود از مسند قدرت به زیر کشیدند و با فضاحت و بی آبرو شدن این خانم که برای رونق اقتصادی کار و کسب خانمی از دوستان خود توصیه ها کرده بود. وی از مقام ریاست جمهوری موقتا تعلیق شد و دور نیست به زندان افتد.
در موارد زیادی خودکشی نیز دیده شده است. در جراید دو روز ۲۷ و ۲۸دی ماه دیدیم و خواندیم که مدیرعامل و صاحب شرکت بزرگ سامسونگ به دادگاه فراخوانده شد و به رشوه دادن متهم است و احتمال محکومیت و زندانی شدن او موجود است. بارها روسای جمهوری، وزیران و صاحبان صنایع ژاپن و کره جنوبی وادار به عذرخواهی و برکنار می شده اند. (آلبته عذرخواهی در آن کشور همراه با توبیخ و برکناری و جریمه و مجازات همراه است. مانند کشور ما فقط عذرخواهی بی فایده و بدون پیامدهای کیفری نیست!)
دوست دیگر من که زیاد به کره می رود می گفت: «ملتی خشک تر و عبوس تر و افسرده تر از مردم کره جنوبی ندیدم. از جنون عظمت طلبی رهبر کره شمالی و خطر جنگ اتمی وحشت دارند پیوسته سر در کار و کسب فرو برده مادی تر از این مردم هیچ جا ندیدم. لبخند روی لبان کسی دیده نمی شود. هر کس از پیر و جوان را می بینید موبایلی، آیفونی، تبلتی، آی پدی در دست دارد و به آن خیره شده است. تمام نقطه اتکایشان آمریکاست. در همه کارها از آمریکا و فرهنگ آمریکایی تقلید می کنند. فیلم های تاریخی شان را نگاه کنید. به راستی کره چنین تاریخ پرماجرایی دارد؟ فیلم خانوادگی شان که عوام پسند است را بنگرید. به آمریکا دیوانه وار عشق می روزند و مهاجرت به آن کشور حد غایی آرزویشان است.
چون فیلم ها و سریال ها، عوام پسند، ابلهانه نازل، آکنده از عشق های بچگانه، داستان های اغراق آمیز، ماجرای کهنه شده دارا و گدا و این که میلیاردر یا پسر میلیاردر غرق در ثروت و دارای کاخ های رفیع و اتومبیل های لیموزین پیدا می شود. عاشق یک دختر کارگر فقیر بزرگ شده در خانه های کهنه و کثیف می شود.
اغلب فیلم هایشان عوام پسند است و با این فیلم ها و سریال ها به مردم فقیر و طبقه پایین جامعه واکسن امیدواری و خواب و خیال تزریق می شود. درست است که صنایع آمریکا و سرمایه های آمریکا پس از پایان جنگ کره به کمک جمهوری کره جنوبی آمد و آن کشور را تقریبا از آغاز دهه ۱۹۶۰به یک غول صنعتی تبدیل کرد اما باور کنید کره جنوبی شباهت زیادی به جمهوری فدرال سابق آلمان شرقی دارد.
نویسنده در سال 1355 در سفری اداری و دولتی به کشور آلمان غربی سابق برای انتخاب و خرید فیلم های تاریخی مستند ایران از سوی تلویزیون ملی ایران، در شرکت کاروناس یا همان اوفای سابق به برلین در قلب آلمان شرقی سفر کردم. در برلین غربی، فرصتی شد که یک روز کامل را در برلین شرقی بگذرانم زیرا آن زمان بین ایران و آ لمان شرقی رابطه سیاسی برقرار شده بود و ایرانیانی که به برلین غربی می رفتند می توانستند به برلین شرقی نیز در صورت موافقت سفارت ایران که محل آن در شهر کلن بود سفر کنند.
تفاوت در زبان های ایران
فرد دیگری از صاحب نظران جدید زبان پارسی را زبان تحمیلی بر مردم استان های ایران خوانده و در مقاله ای مفصل خواهان آن شده بود کودکان نوآموز استان ها در هر منطقه تا کلاس چهارم ابتدایی فقط به زبان مادری خود درس بخوانند و سسپ فارسی بیاموزند.
از مشروطه به این سو باسوادکردن مردم از وظایف دولت است. اگر دولت کوتاهی می کند و هزینه های بالای تحصیل و فرق میان مدارس دولتی با خصوصی و بدتر از آن مدارس کپری و قرون وسطایی دهات که تصاویر آنها در فضای مجزای انسان را متاثر می کند، سد بزرگ سوادآموزی کودکان ایرانی است. این چه ربطی به تحمیلی بودن زبان فارسی دارد؟
فردوسی ها و سعدی ها و حافظ ها و نظامی ها خیام ها و قران ها و هزاران سخنسرای دیگر در همین مدارس پارسی آموختند شهریار شاعر بزرگ دیوان پارسی دارد که پر از اشعار و سرودهای وطنی است. بسیاری از دانشمندان بزرگ ایران مانند دکتر زرریاب خویی، دکتر رضازاده شفق و دکتر محمدامین ریاحی و هزار ترک زبان آذربایجانی بود و پارسی نویسی آنان شهره است. چرا با بی انصافی و بی مروتی زبان پارسی را زبان تحمیلی بر مردم اقوام ایرانی می دانید؟
زین قند پارسی که به بیگانه می رود؟
جایی که درباره آن امپراتوری عثمانی و مغول و هند به پارسی گویی و پارسی نویسی افتخار میک ردند جای تاسف است یک فیلسوف نسل جدید، زبان پارسی را زبان تحمیلی بداند. در ایران ۷۰ گویش و زبان هست؟ با کدامیکاز این زبان ها ایرانیان با یکدیگر صحبت کنند؟ کتاب های درسی به چندز بان باید نوشته شود؟ اساسا چه نیازی به اینافتراق که مقدمه تجزیه طلبی خام طبعان است وجود دارد؟
گفتن و نوشتن این که فلان کشور چون این قدر و این میزان در صنعت ترقی کرده و اقتصادیش شکوفا شده و مردمش از سطح رفاه بسیار بالا برخوردارند و الگوی پیشرفت ملت ما می تواند آن کشور و آن ملت باشد آسان است اما یک نظر تیزبین ابتدا موقعیت جغرافیایی و آب و هوایی را در نظر می گیرد هم مالزی و هم فیلیپین و هم کره جنوبی در منطقه اقلیم سبز، سرزمین های پر از درختان انبوه رودهای وسیع و عریض قرار گرفته اند. پر از منابع گیاهی و خوراکی اند.
آن کشورها را مقایسه کنید با فلات تشنه آب ایران، کویرهای وسیع و آسمان بخیل در اغلب نقاط فلات، با 1.648.195 کیلومتر مربع با بدهای شرجی عربستان که ابرها را پراکنده می کند و مانع ریزش باران می شود. با روستاها و آبادی های واحدمانند در دل کویر، با طبیعت خشک بری، با دور بودن از دریاها، با مشکلات جاده و کوره راه... آخر چگونه الگوی توسعه ما می تواند کره جنوبی و نروژ باشد.
یک روز تعطیل غیر از شنبه و یکشنبه به عنوان ایام سوگواری مذهبی باشد شاید ژآنویه و روز استقلال باشد اما تعداد تعطیلات مانند ایران نیست. سرشت آن مردم به گونه دیگری است. مقاله ای خواهم نوشت که در نروژ خارجی ها چقدر از بوی ماهی و این که اغلب خوردنی ها از ماهیان دریاست رنج می برند و حتی در تهیه کره و پنیر هم از ماهی و چربی آن استفاده می شود. در هر صورت قیاس مع الفارق است.
نظر کاربران
از خسرو معتضد بدم میاد
برو بابا . هیچی نداشتی گیر بدی گیر دادی به خوردن گوشت سگ . اصل و ول کردی چسبیدی به فرع .
ما صد سال دیگه کره جنوبی نمیشیم . چه با آمریکا چه بدون آمریکا . دلیل آن هم واضح است . ما ایرانی ها به شدت تنبل و زیر کار در رو هستیم .
خیر ،امکان ندارد!متاسفانه در بین مردم ایران اعتماد نیست.مردم راحت به همدیگر دروغ می گویند.حق همدیگر را ضایع می کنند.پشت سر هم غیبت می کنند.به همدیگر راحت توهین می کنند.رعایت مسایل اخلاقی را نمی کنند. و...
با اینکه بعضی از دوستان ممکنه مخالف این مقاله باشن ولی به نظر من کاملا درست بود و خیلی خوب همه چیز رو بیان کرده بوید . ممنون از مقله خوبتون
ما میتوانیم کره جنوبی شویم در صورتی که بریم زیر سلطه امریکا
منم از معتضد بدم میاد.نون رو به نرخ روز میخوره.
تحلیل آبکی تر از این نبود ؟؟؟
تحلیل آبکیت چه ربطی داشت به پیشرفت...
متن تحلیلی خوب و پر مغزی بود و البته پر غلط های نگارشی
چون یه جانی تو نروژ پیدا شده نروز بده ؟!!
اینم شد استدلال
اونجا منابع داره ما نداریم ؟!
خیلی تحلیل ضعیفی بود!
بهتره بدونین هیچ وقت قرار نیست ما مثل اونا بشیم یا اونا مثل ما بشن. چون اساسا فرهنگ ها متفاوته. چیزی که خیلی مهمه بومی سازی خلق و خوی مناسبی هست که در کشور های دیگه هست. حتی در اروپا هم علارقم کمرنگ بودن مرز ها و حدود، به علت متفاوت بودن فرهنگ ها و مردم، روش های مدیریتی کشور ها با هم اساسا متفاوته!
کسی که مطالعه نکنه. و با تعصب تحلیل کنه، از این بهتر نمی تونه بنویسه. متاسفم برای نویسنده
اینم شد مقایسه یا تحلیل ایرانو نابود کردن....
تا اخرش خوندم که یدفعه بی انصافی به خرج ندم, واقعا تحلیلهای یکطرفه و غیرمنطقی بود, حالا خودت دوتا کشور دیدی اون بنده خدایی که از ایران خارج نشده اینارو بخونه چی فکر میکنه, سیستم اموزش اجتماعی حمایتی که امثال این کشورها داره قابل تصور نیست...
عجب ! چون مردم کره جنوبی مدام سرشون تو موبایل و تبلت و کامپیوتر هست از نظر استاد معتضد تبدیل به آدم های خشک و بی روح شدند !؟
من يك هفته نيست از كره برگشتم واقعا ما 200 سال ازشون عقبيم بسيار مردم بافرهنگ و چنان به ادم احترام ميذارن كه نگو از لحاظ تكنولوژي هم كه بحث نكنيم بهتره خندم گرفت اين ماله رو خوندم ادماي ساده و بي شيله پيله اي هستن دروغ تو كارشون نيست
ما هیچ وقت نه نروژنه کره نه ژاپن نه دانمارک آلمان ونه....نخواهیم شد پس رفت می کنیم نه پیش رفت
ایرانیها هم غمگین هستند مسئولانشان فاسد هستند و حق مردم را می خورند بی کاری و گرانی غوغا می کند
متاسفم برای نویسنده !تعصب رو کنار بذار
مقاله بسیار ضعیفی بود در اون اشاره به خشک بودن مردم کره شده بطوریکه کشور کره جنوبی طبق اخرین لیستی که منتشر شد جزو 10 کشور احساسی جهان نام برده شده و از نظر فرهنگی سطح مطلوبی دارند بطوریکه ارزش هایی مثل احترام و دوری از دروغ کاملا در این کشور دیده میشه و این اثبات شده هستش , لطفا کمی از تعصب یا هر چیز دیگه ای که باعث بدبینی مردم به این قضیه میشه پرهیز کنید چون با خراب کردن کشوری نمیشه به هدف والا رسید بلکه باید زیر ساخت ها رو مستحکم کرد . ممنون