عاشقانه ای به نام نامه
نامه نوشتن؛ سنتی که هرگز نمی میرد
با وجود این که سنت نامه نویسی با ظهور تکنولوژی های جدید با تهدید مواجه شده است اما تا زمانی که انسان قادر به نوشتن است، نامه نویسی نمی میرد.
در نقطه ای از تاریخ قرار داریم که شاهد تغییرات جدی در زندگی بشر هستیم. تمام آنچه بشر صدها سال با آن خو کرده بود، در چند دهه گذشته زیر و رو شده است. فاصله ها از بین رفته و جهان به مکانی کوچک بدل شده؛ در هر لحظه ای که دو طرف اراده کنند و در هر نقطه ای از دنیا که باشند، می توانند ارتباط برقرار کنند. یکی از قربانیان این تغییرات «نامه» است.
نامه نگاری که قرن ها مهمترین وسیله ارتباطی آدم ها در فواصل دور بود، محدود شده به نامه های اداری خشک و رسمی و تغییرات سریع. نامه نگاری برخلاف شیوه های ارتباطی امروز، به پشتوانه قرن ها از آیینی برخوردار شده بود که نمونه اش را در شیوه های ارتباطی دیگر، کمتر می توان دید.
۱۷۵۰ سال قبل از میلاد مسیح و در تمدن بابل، فردی به نام «نانی» در نامه ای نقش بسته روی کتیبه گلی به فردی با نام «ای آ نصیر» شکایت کرد ارزش و درجه مسی که در بازار توسط یکی از تاجران شهر فروخته شده، ایراد دارد. در ادامه نامه اش هم از تاخیر در تحویل کالا گلایه کرده است. می گویند این اولین نامه کشف شده است، اما به نظر می رسد از روزی که آدم توانست به قراردادی که «خط» نام گرفت برسد، نامه نگاری نیز رواج داشته است؛ پیش از آن که قلم و کاغذی در کار باشد.
اولین ضربه کاری به نامه را «الکساندر گراهام بل» زد. وقتی تلفن اختراع شد، خیلی ها به درستی پیش بینی کردند که مردم کمتر نامه خواهندنوشت. اما سرعت گسترش تلفن آن قدر نبود که ظرف یکی، دو دهه بساط نامه نویسی را جمع کند. در قرن بیستم کم نبودند نامه هایی که خاطرات جمعی ما را شکل داده اند. هستند نامه های سیاستمداران، نویسندگان و عشاقی که قرار بوده تنها یک نفر آن را بخواند اما تاکنون میلیون ها بار خوانده شدند.
نامه های نسل جدید
تلفن برای بیان روزمره ها خوب است، اما وقتی قرار بود حرفی بزنی که سند بماند، هیچ چیز نمی توانست با نامه برابری کند. ارتباط رو در رو یا پشت گوشی تلفن، به دلیل ذات مکالمه های دو نفره، اجازه این را نمی دهد که یک نفر از ابتدا تا آخر بدون آن که کلامش قطع شود، حرف بزند. این جاست که قدر نامه ها مشخص می شود. سر فرصت و در صورت نیاز پس از تصحیح، می توانی هر قدر که دلت خواست، حرفت را بزنی و برای مخاطب بفرستی. این ها و خیلی دلایل دیگر باعث شده بود تا همین چند دهه پیش نامه نویسی با وجود رقیبی چون تلفن از سکه نیفتد.
چند سال بعد از ایمیل، پیام رسان های الکترونیکی و تلفن های همراه هوشمند از راه رسیدند. حالا دیگر لازم نیست رو به روی کامپیوترت بنشینی. هر جا که باشی نه تنها می توانی برای مخاطبت متن بفرستی، بلکه مکالمه ای با صدا و تصویر نیز دور از دسترس نیست.
اگر نامه ها برای راحتی ارتباط میان انسان ها به کار گرفته شده بودند، استفاده نکردن از این همه راحتی که نسل جدید تکنولوژی ها آورده، نقض غرض است. حالا آن هایی که در مقابل هر تغییر جدید هم مقاومت می کنند، جز برای آدم های مهم زندگی شان دست به نامه نمی شوند. دیگر کسی تمبر جمع نمی کند و صندوق های پست کعبه منتظران نیست و پستچی ها به لیست مشاغل در آستانه انقراض پیوسته اند.
نامه های عاشقانه گمشده میان صفر و یک
ولتر، فیلسوف فرانسوی، زمانی که در زندان بود برای معشوقش نوشت: «به نام پادشاه مرا در این جا زندانی کرده اند. می توانند جانم را بگیرند ولی عشقم به تو را هرگز. آری عشق زیبای من امشب تو را خواهم دید حتی اگر گردنم را به تیغ جلاد بسپارم. به خاطر خدا دیگر با این حالت غم زده برایم نامه ننویس. باید زنده بمانی و احتیاط کنی...»
نامه ها چنان در رساندن پیام های عشاق مهم بودند که بسیاری برای نامه، صفتی جز عاشقانه نمی شناسند. مشهورترین نامه های جهان، عاشقانه اند. بسیاری اگر یک نامه در زندگی نوشته باشند، آن یکی برای معشوق بوده است. نسل میانسالان فعلی، شاید آخرین دسته ای باشند که راز دلشان با معشوق را روی کاغذ نوشتند و در بیم و امید رسیدنش به دست محبوب، جان به لب شدند و شیرینی و دلهره زمان انتظار به پاسخ نامه شان را تجربه کردند.
با ظهور شبکه های اجتماعی فعلی، تصور این که نوجوانان و نسل های آتی نامه نویسی را برای انتقال خواسته و حرف دل انتخاب کنند، بعید به نظر می سد. با ویژگی ناپایداری که برخی از این شبکه های اجتماعی دارند و ممکن است چند سال دیگر وجود نداشته باشند، ممکن است آیندگان از آنچه ما از گذشتگان به ارث بردیم، محروم شوند؛ نامه های عاشقانه.
وقتی نامه شما تبدیل به صفر و یک های زبان ماشین می شود و تنها روی صحفه نمایش مخاطبتان نقش می بندد، امکان این که مانند نامه ولتر به معشوقش حفظ شود و به آیندگان برسد، بسیار بعید است. اگر زیباترین نامه عاشقانه را هم ایمیل کرده باشید، روی کاغذ نبودنش احتمال از میان رفتنش را بسیار بیشتر می کند. بخش زیادی از نامه های مهم تاریخ که بخش زیادی از آن ها عاشقانه هستند، توسط بازماندگانی یافت شدند که سر در صندوقچه بزرگان تاریخ داشتند.
از چاپار تا کبوتر
آیین و حواشی نامه نویسی نیز به زودی از میان خواهدرفت. دیگر تمبر و پاکت نامه و صندوق پست هم در آیندهنزدیک به سرنوشت باجه های زرد تلفن های عمومی مبتلا خواهدشد. مدیرعامل شرکت پستایران خبر داده میزان ارسال نامه در جهان 5.5 درصد کاهش یافته است. این در حالی است که نامه نویسی به آن شکلی که در میان غربی ها رواج داشت، هیچ گاه در ایران مورد استقبال قرار نگرفت. سرانه ارسال نامه در ایران هیچ گاه به متوسط جهانی نزدیک نشد.
بعدها و در زمان صفویان، پست کبوتری رونق گرفت و کبوترخانه های بسیاری در مسیرهای مهم ولایات ساخته شد تا نامه ها توسط این پرندگان با سرعت بیشتری جا به جا شود. اما به علت درصد پایین میزان افراد باسواد در ایران، نامه نویسی میان عامه مردم هیچ گاه مانند اروپاییان نشد. تا همین چند دهه پیش هم اگر کسی نامه ای می فرستاد، فرد باسواد خانواده یا فرد معتمدی از آشنایان نامه را باز می کرد و آن را بلند بلند برای مخاطب اصلی نامه می خواند.
یکی از کتاب های پرفروش مرحوم نادر ابراهیمی، «چهل نامه کوتاه به همسرم» است. نامه های عاشقانه فروغ فرخزاد به پرویز شاپور هنوز هم خوانده می شود و نامه های منتشر شده او به ابراهیم گلستان، بحث های جدی در مورد انتشار نامه های خصوصی افراد مشهور پدید آورده است و در خصوص نامه ای منسوب به امیرکبیر که در بخشی از آن برای ناصرالدین شاه نوشته «مملکت داری با توصیه عمه و خاله نمی شود» تشکیک های جدی وجود دارد. همین اواخر هم نامه های سیاسی کم نبوده اند که جنجال آفرین شده اند.
نامه هایی به شهرت کتاب ها
شاید مشهورترین نامه نویسان جهان، نویسندگان باشند. لذت خواندن مکاتبات آن ها چه برای امور روزمره و چه عاشقانه، کمتر از مطالعه کتاب هایشان ندارد. در نامه با خود واقعی نویسنده رو به رو می شویم. جملاتی که می شود از خلال آن به آنچه در سرشان می گذشت پی برد. در نامه مشهور فئودور داستایفسکی به برادرش که در دوران تبعیدش به سیبری نوشته شده، یکی از همین هاست.
نامه ای که از ارزش های ادبی بی بهره نیست. گویی نویسنده ای هنرش در ردیف کردن کلمات را جمع کرده تا مخاطبش تحت تاثیر قرار گیرد: «برادرم، دوست عزیزم، همه چیز تمام شد! محکوم شدم به چهار سال کار اجباری در زندان (فکر می کنم زندان شهر اورنبرگ) و بعد از آن هم خدمت سربازی. امروز، بیست و دوم دسامبر، ما را بردند به میدان مشق سمیونوف. آن جا حکم اعدام همه مان قرائت شد، گفتند که صلیب را ببوسیم، شمشیرهایمان را بالای سرمان شکستند و برای آخرین بار اصلاح کردیم (روپوش سفید به تن داشتیم).
در میان نامه نویسان، فرانتس کافکا- نویسنده آلمانی زبان- از شهرت ویژه ای برخوردار است. برخی از نامه های او بیشتر از کتاب هایش خوانده شدند. او به پدرش نوشته بود: «فکر می کنم اصولا آدم باید کتاب هایی بخواند که گازش می گیرند و نیشش می زنند.
مکاتبات مدت دار
مکاتبات دوطرفه زیادی هم هستند که در تاریخ مشهور شدند. نامه نگاری مهاتما گاندی جوان و لئو تولستوی یکی از آن هاست. تولستوی در نامه ای به یک هندی بنگالی انقلابی به نام «داس» که برای ساماندهی فعالیت های علیه استعمار انگلستان تلاش می کرد، مقاومت منفعلانه را تنها راه پیروزی هند بر استعمار انگلیس برشمرد و عنوان کرد مقاومت باید در شکل اعتراضات و اعتصابات صلح طلبانه جلوه کند.
نامه نویسی اسکات فیتزجرالد و ارنست همینگوی به یکدیگر که سال های طولانی ادامه یافت یکی از نمونه های جذاب در نامه نویسی است. نامه هایی که از دل آن ها می توان درس های مهمی برای نوشتن فراگرفت و دریافت که در ذهن نویسندگان بزرگ چه می گذشته است. همینگوی پس از خواندن کتاب «شب لطیف است» فیتز جرالد برایش نامه نوشت: «تو را به جان حضرت عیسی بنویس و این قدر نگران نباش که دیگران چه می گویند یا این که کتابت شاهکار از آب در می آید یا نه.
نامه خواهد ماند
نامه نویسی به شکل پستی و با چسباندن تمبر برای اطلاع از حال و احوال دیگران، شاید تا چند سال دیگر کاملا ور بیفتد، اما بشر هیچ وقت دست از نامه نوشتن نمی کشد. این که گوشم ای بنشینیم و برای کسی که برایمان مهم است، چند خط و صفحه ای بنویسیم، هیچ گاه از بین نخواهدرفت. شاید ظرف نامه نوشتن تغییر کند، شیوه ارسالش با گذشته ها فرق داشته باشد، اما ذات نامه نویسی هیچ گاه تغییر نخواهدکرد. شاید شکل و ظاهرش تفاوت کند و با سرعتی که رو به تغییر می رویم، نامه نویسی کمتر از گذشته مورد توجه قرار بگیرد، اما ما همچنان آنچه در ذهن داریم به دیگری بگوییم، برای او خواهیم نوشت و آن متن چیزی جز یک «نامه» نخواهدبود.
ارسال نظر