لاله زار، تئاتر بازار
تماشاخانه های خیابان لاله زار چطور شکل گرفتند، چه اهمیتی داشتند و حالا در چه حال و احوالی هستند؟
لاله زار شلوغ و پرهیاهو یکی از خیابان های تاثیرگذار پایتخت. خیابان الکتریکی ها و لوسترفروش ها، شانزه لیزه تهران قدیم. خیابان باریک و بلندی که زمانی نماد نوگرایی و هنر ایران بود و سالن های تئاترهای نوین ایران را در خود جای داده بود. تئاترهایی که بر ضد نمایش های دوره آتراکسیون (نمایش های فکاهه) اجرا شدند و تاثیر بسزایی بر فرهنگ و هنر ایرانی گذاشتند و هنرمندان بنامی را در عرصه های مختلف هنری تربیت کردند. متاسفانه به مرور زمان این تماشاخانه ها مورد بی مهری قرار گرفتند و حالا به ساختمان هایی متروک تبدیل شده ند.
به مناسبت گذشت حدود ۹۰ سال از افتتاح اولین تئاترهای نوین ایرانی در خیابان لاله زار به سراغ تعدادی از تماشاخانه ها رفتیم تا هم خاطره شان زنده شود و هم اهالی فن، فکری به حال شان کنند و بالاخره پروژه موزه تئاتر ایران شکل اجرایی بگیرد. به بهانه اجرای نمایش «تیاتر سعدی تابستان سی و دو» که به دوران طلایی تئاتر ایران می پردازد، به سراغ سالن های نمایش تاثیرگذار آن دوران رفتیم. برای اطمینان از صحت اطلاعات به مرجع های معتبری مثل کتاب های سیری در تاریخ تئاتر ایران، نمایشنامه نویسان ایران از آخوندزاده تا بیضایی، ۳۵ سال تئاتر مبارز و سایت ایران تئاتر رجوع کردیم.
تئاتر فرهنگ
به نوعی اولین تئاتر کاملا خصوصی ایران است. این تماشاخانه به همت عبدالحسین نوشین و با کمک مالی سه تاجر بازار، در ضلع غربی خیابان لاله زار کهنه افتتاح شد. این سالن با ۵۰۰ صندلی در ورودی پاساژ خیاط ها قرار داشت و خیلی از مردم پیش و پس از تماشای تئاتر به خیاط های مجرب و پارچه فروش های آن زمان مراجعه می کردند.
به مرور قنادی ها و رستوران ها هم همان حوالی تجمع کردند و افتتاح تئاتر فرهنگ هم فال بوده و هم تماشا. نوشین که مدت ها در خارج از کشور تحصیل کرده بود قصد داشت تئاتر استاندارد روز دنیا را در تئاتر فرهنگ بازآفرینی کند. نوشین معتقد بود: « برای روی صحنه آوردن یک اثر نمایشی ابتدا نیاز به نمایشنامه و نگارش کامل آن است تا امکان تحلیل شخصیت برای بازیگران نقش های اثر مورد نظر وجود داشته باشد.»
به همین دلیل «سوفلور»ها را از تئاترش حذف کرد و بازیگران را موظف کرد دیالوگ های شان را کامل حفظ و شخصیت شان را تحلیل کنند. برای تمرین ها هم باید لباس صحنه را می پوشیدند و خودشان را در شرایط اجرا قرار می دادند تا برای شب های اجرا مشکل غیرقابل پیش بینی پیش نیاید. نوشین همچنین تاکید زیادی به حذف بداهه از کار بازیگر داشت و نظم و قانونی ایجاد کرد که عوامل برای اجرای یک نمایش چندین ماه تمرین کنند و با اشراف کامل روی صحنه حاضر شوند.
این سالن محل شروع فعالیت هنری آقای بازیگر هم بوده. عزت الله انتظامی، یکی از عوامل دست چندم نمایش «آرشین مال آلان» بود که چند روز پیش از اجرای نمایش، بازیگر اصلی در اسکی دچار آسیب دیدگی شدید شد. کارگردان می خواست نمایش را تعطیل کند ولی با اصرار انتظامی حاضر شد از او تست بگیرد. انتظامی به قدری در نقش «عسگر» خوش درخشید که حتی بعد از بهبود پای کاظم تهرانچی، همچنان نقش اصلی نمایش را بازی کرد و خیلی زود اسمش سر زبان ها افتاد.
در اوایل دهه سی تغییرات مدیریتی در تئاتر فرهنگ رخ داد و پس از کودتای ۲۸ مرداد، سالن دچار حریق شد و بعد با نام تئاتر پارس افتتاح شد.
تئاتر پارس
سردر ورودی بزرگ نوشته اند: «پاساژ پارس». در دو طرف آن ویترین هایی به چشم می خورد حاوی عکس هایی از یک نمایش. تئاتر پارس با قدمتی حدود ۷۰ سال هر چند خموده ولی همچنان پابرجاست. مدیران تئاتر فرهنگ بعد از آتش سوزی دست به تعمیرات گسترده این سالن زدند و برای این که تغییرات به چشم مخاطب بیاید اسم تئاتر را به تئاتر پارس تغییر دادند.
تئاتر پارس در ادامه تئاتر فرهنگ فعالیتش را آغاز کرد ولی دیگر آن پرشور را نداشت و خبری از سخت گیری های نوشین نبود. این سالن کج دار و مریز به فعالیتش ادامه می داد تا این که بعد از انقلاب گروهی به مدیریت مجید جعفری چند نمایش را در این سالن روی صحنه بردند ولی فعالیت شان مورد استقبال قرار نگرفت و تئاتر پارس رسما تعطیل شد.
معصومه ملکی، آخرین مدیر تئاتر، مسائل مالی را علت اصلی تخته شدن در تئاتر پارس می داند: «تئاتر پارس را در سال ۱۳۸۳ از ستاد اجرایی فرمان امام به بهای ماهی ۸۰۰ هزار تومان اجاره کردیم اما به دلیل مشکلات مالی و نبود تماشاگر پس از سه سال، دیگر توان اداره این تماشاخانه را نداشتیم. به همین جهت از سازمان های مختلف درخواست کمک کردیم ولی هیچ کمکی به ما نشد. متاسفانه استقبال از نمایش ها هم خیلی کم بود. مردم حتی با ۱۵۰۰ تومان هم حاضر نبودند برای تماشای نمایش به لاله زار بیایند.
الکتریکی ها تلاش بسیاری کردند که تئاتر پارس تعطیل شود و حتی پیشنهاد دادند بخشی از تئاتر را به عنوان انبار در اختیارشان قرار دهیم. با آمدن سعدی افشار، استاد سیاه بازی ایران به تئاتر پارس برای مدتی ورق برگشت و عده ای به خاطر دیدن بازی سعدی افشار به تماشاخانه پارس رفتند ولی خیلی زود همه چیز به وضع سابق بازگشت. سعدی افشار هم به دلیل شرایط سنی اش دوام نیاورد. از آن موقع تا حالا هم که تالار تعطیل شده است.» این تماشاخانه هم سال ۹۲ به عنوان یکی از آثار ملی ایران به ثبت رسید.
تئاتر فردوسی
تئاتر فردوسی یکی از با اهمیت ترین تماشاخانه های دهه ۲۰ کشورمان است که بی اغراق انتخاب چنین نامی برای یک تماشاخانه می تواند معرف آثار نمایشی آن و گویای خط مشی هنرمندان فعال در آن تماشاخانه باشد. عبدالحسین نوشین پس از سوختن تئاتر فرهنگ تصمیم گرفت با همان سرمایه گذاران «تئاتر فردوسی» را راه اندازی کند تا اسلوب خودش در استانداردسازی تئاتر ایران ادامه دهد.
نوشین برای اولین بار در جشن «هزاره فردوسی» سه پرده از داستان های شاهنامه را به صورت نمایشی روی صحنه برد و به شدت مورد توجه مردم و منتقدان قرار گرفت. انتخاب نام تئاتر فردوسی هم در راستای علاقه شخصی نوشین به حماسه سرای توس است. در این تماشاخانه نیز تاکید بر زبان محاوره اقشار مختلف جامعه داشت و از کلمات و جملات مصنوعی که زاده اندیشه نویسنده است، دوری می کرد و تاکید داشت که بازیگران مکلفند که از بیان و گویش قشری از جامعه که مشغول ایفای نقش آن هستند، استفاده کنند.
همچنین نوشین معتقد بود که به منظور پاک و منزه بودن فضای تماشاخانه، باید بازیگران متاهل شوند و همین پیشنهاد نیز باعث شده بود فضایی خانوادگی ایجاد شود و در بسیاری مواقع بازیگران به اتفاق همسران شان به ایفای نقش می پرداختند. تئاتر فردوسی در جریان کودتای سال ۱۳۳۲ تعطیل شد و در سال ۱۳۳۳ توسط اصغر تفکری که از هنرمندان نامدار دهه ۳۰ بود، خریداری شد و به «تئاتر تفکری» تغییر نام داد و ساختارش کاملا تغییر کرد.
تئاتر باربد
این تماشاخانه هم برای اجرای نمایش بوده و هم کنسرت های موسیقی و نامش را از آهنگساز بزرگ عصر ساسانی وام گرفته است. یکی از عواملی که «جامعه باربد» را از بسیاری تماشاخانه های هم نسل خود متمایز می کند، فاصله گرفتن از نگاه تجاری موسس آن بود. اسماعیل مهرتاش، موسس جامعه باربد، معتقد بود که در جامعه کسانی هستند که دارای استعداد نوازندگی، خوانندگی و هنرپیشگی هستند اما استطاعت مالی حضور در کلاس های مورد نظر را ندارند. به همین جهت، با برگزاری کلاس های رایگان پذیرای عموم علاقه مندان به رشته های هنری بود.
بیشتر آثار نمایشی که در «جامعه باربد» اجرا می شد برگرفته از ادبیات و فرهنگ کهن ایران زمین، نظیر آثار نظامی گنجوی و فردوسی بودی ا از شیوه آداپتاسیون روی صحنه می رفتند که اتفاقا مورد استقبال عمومی نیز قرار می گرفت. «جامعه باربد» طی سال های فعالیت خود، چهار بار تغییر مکان داد و در محدوده خیابان های فردوسی، سعدی و لاله زار به فعالیت هنری و آموزشی خود ادامه داد.
جامعه باربد تا سال ۱۳۳۵ با مدیریت اسماعیل خان مهرتاش به فعالیت خود ادامه داد اما ورود آتراکسیون به تئاترهای لاله زار و نگاه کاسب کارانه باعث کسادی بازار این سالن ها شد.
تئاتر سعدی
«تئاتر سعدی» سال ۱۳۲۹ در مکان سابق سینما اطلس، درست مقابل خیابان «باغ سپهسالار» در خیابان شاه آباد (جمهوری فعلی) ساخته شد. ۲۰ ماه بعد از تعطیلی تئاتر فردوسی، شاگردان نوشین با اجرای نمایش «بادبزن خانم ویندیرمیر» چراغ این سالن را روشن کردند. این تئاتر با تجهیزات عالی، سن گردان و سالنی با ظرفیت بیش از ۵۰۰ تماشاگر نمایش های باشکوهی را به خود دیده و مورد استقبال اهالی هنر قرار گرفته است. عبدالکریم عموئی برای دوری از هیاهو و رفت و آمدهای خیابان لاله زار این سالن را کمی دورتر تاسیس کرد.
آثار نمایشی این سالن غالبا از دکورهای خیره کننده ای برخوردار بودند که باعث حیرت و لذت دو چندان مخاطبان می شد و بیشتر تماشاچیان دوباره و چندباره به تماشای نمایش های این سالن می نشستند. در تئاتر سعدی هم همان نظم و فضای مودبانه و قابل احترامی که در تئاتر فرهنگ توسط نوشین به وجود آمده بود، وجود داشت. سال ۱۳۳۰ در نخستین شب اجرای نمایش «شنل قرمز» سالن نمایش سعدی، توسط سرلشگر «منصور مزینی» رییس شهربانی وقت تعطیل شد.
تئاتر کسری
دهه ۴۰ شمسی دهه تحول و تغییر تئاتر ایرانی است. این تغییر نه تنها در شکل و شیوه اجرای آثار نمایشی مشهود بوده؛ بلکه در ساختار معماری تماشاخانه های جدیدالتاسیس هم به چشم می آمد. سال ۴۳ دکتر عبدالله والا تصمیم گرفت برخلاف معمول، تماشاخانه ای را دورتر از محدوده لاله زار افتتاح کند. این سالن درست کنار بانک تجارت شعبه دروازه دولت، واقع شده بود. موقعیت این تئاتر دور از لاله زار در نظر گرفته شد تا جریان های تئاتری قبل از دوره آتراکسیون بتوانند آنجا به فعالیت شان ادامه دهند.
نگاهی به یکی از شاخص ترین سالن های تئاتر
نصر، پشت پرده
تئاتر تهران یا نصر در خیابان لاله زار یکی از مهم ترین سالن های تهران در طول تاریخ است که روبروی کوچه بوشهر واقع شده. این تماشاخانه جزیی از مجموعه گراند هتل بوده است و بعدها مستقل می شود. «اولین تئاترهای سیاسی ایران اینجا اجرا می شده. سال های قبل بحث این بود که اینجا به عنوان خانه تئاتر انتخاب شود ولی تا الان به جایی نرسیده است.
در ورودی پوسیده، از سر ضمیر ساختمان تئاتر نصر خبر می دهد. با این حال از سقف آینه کاری شده و گنج بری های دیوار لابی معلوم است که اوضاع همیشه به این بدی ها هم نبوده است، البته خود سالن حالش بدتر از لابی است. کل سالن از نور یک پروژکتور ۸۰۰ تغذیه می کند. به استحکام سقف بلندش هم اعتباری نیست و حتی بالکن نیم دایره اش توان حفاظت از ۴۰ مهمان ناخوانده را ندارد و فقط چند نفری به همره آقای رییس از طبقه بالا بازدید می کنند.
نیمی از صندلی های سالن به طرز مشکوکی نیستند و باقی صندلی های قرمز هم یا قلوه کن شده اند یا به قدری خاک گرفته اند که قابل استفاده نیستند. تصویر نقاشی شده ای از سعدی افشار به دیوار انتهای سالن تکیه داده است که با فلاش دوربین عکاس ها لبخندش در کسری از ثانیه دیده و سریع محو می شود.
در دهه ۱۰ خورشیدی، تماشاخانه ای که به صورت دائمی فعالیت داشته باشد، وجود نداشته و به طور معمول تماشاخانه های استیجاری برای مدت محدود یا به صورت فصلی فعالیت داشته اند. نصر به فکر یک تئاتر دائمی افتاد و با صاحب مهمانخانه گراند هتل که از مهاجران قفقاز بود، وارد صحبت شد که سالن سینما تئاتر «گراند هتل» را برای تئاتر اجاره کند و بالاخره پس از مذاکرات زیاد سالن سینمای گراند هتل را ماهی ۳۰۰ تومان اجاره کرد. عموم مخاطبان این تماشاخانه جزء تحصیلکردگان، روشنفکران، سیاسیون و کسانی بودند که قصد داشتند آثار نمایشی فاخر و مطابق با تئاتر روز دنیا را تماشا کنند.
منصور خلج، نویسنده، کارگردان و پیشکسوت تئاتر درباره نصر حرف های شنیدنی دارد: «سید علی خان نصر که او را پدر تئاتر ایران لقب داده اند، یکی از چهره های هنری کشورمان از ابتدای قرن محسوب می شود که خدمات ماندگارش را در چند وجه می توان ذکر کرد. او موسس «کمدی ایران»، یکی از گروه های فعال تئاتر در لاله زار بود. نصر در اواخر دوره قاجار به اروپا رفت و در فرانسه تحصیل تئاتر کرد و با تسلطی که به زبان فرانسه داشت، آثاری از ادبیات نمایشی اروپا بالاخص نمایشنامه های مولیر را به فارسی ترجمه کرد.
«او برای اولین بار وسائل گریم را به ایران آورد و گریم را از شکل مبتدی و بسیار ساده و اولیه در تئاتر به سیاق امروزی نزدیک کرد. او علاوه بر ترجمه، نمایشنامه نویس و کارگردانی توانا و پرکار بود. تعداد زیادی نمایشنامه نوشت از جمله «زن باوفا»، «پدر بی سوادی بسوزه»، «چوب دو سر طلا» و ... سید علی نصر هنرستان هنرپیشگی را در اردیبهشت ۱۳۱۸ راه اندازی کرد.
تئاتر نصر سال ۸۱ به عنوان یک اثر ملی ثبت شد ولی سال هاست که همچنان ساکت و آرام روبروی کوچه بوشهری به تماشای چراغ های پرنور الکتریکی های خیابان نشسته است.
نظر کاربران
الان اگه از جلوشون رد بشید ' دیگه از اون دوران شکوهمندش خبری نیست ' سینماهاشو تئاترهاش شدن مخروبه
زنده یاد اون دوران