راهکارهایی برای عاشقان ناکام
هنگامی که فروپاشی یک رابطه عشقی بروز می کند، زمان زیادی به طور می انجام تا عاشق ناکام سازگاری نسبی خود را مجدد به دست بیاورد، در این مدت عملکرد فرد در زمینه های متعدد مختل می شود و واکنش های غیرانطباقی به وجود می آید.
هنگامی که فروپاشی یک رابطه عشقی بروز می کند، زمان زیادی به طور می انجام تا عاشق ناکام سازگاری نسبی خود را مجدد به دست بیاورد، در این مدت عملکرد فرد در زمینه های متعدد (روانی، اجتماعی و شغلی) مختل می شود و واکنش های غیرانطباقی به وجود می آید. خوب حالا باید ببینیم چطور می توانید با این درد کنار بیایید؟ چطور می توانید یاد بگیرید که به زندگی خود ادامه دهید؟
اگر شما جزء افرادی باشید که به هر دلیلی در عشق ناکامی شده اید، به احتمال زیاد در یکی از این سه گروه زیر قرار دارید.
1- به تازگی این تجربه را کسب کرده اید؛
2- از این تجربه زندگی تان مدت زیادی می گذرد؛
3- هم اکنون ازدواج کرده اید اما تلخی این ماجرا همچنان در کام شما مانده است و بر روی زندگی مشترک کنونی شما تاثیر می گذارد.
بنابر در این مقاله ما سعی کرده ایم نیازهای هر سه گروه را مد نظر داشته باشیم. راهکارهای زیر به شما در سازگاری بهتر کمک خواهند کرد.
راهکارهایی برای گروه اول
اگر به تازگی ناکامی در عشق را تجربه کرده باشید، شدت ناراحتی و میزان هیجانات منفی در شما بسیار شدیدتر است و حتی شاید هنوز دچار شوک هستید و پذیرفتن واقعیت برایتان مشکل است و همچنین ممکن است نخواهید که ارتباط قطع شود. راهکارهای زیر می تواندب رای شما کمک کننده باشد.
۱- واقعیت پایان ارتباط را بپذیرید
مرحله شوک و انکار بعد از همه قطع رابطه ها حتما پیش می آید و تنها راه پذیرش موقعیت فعلی و استقامت روی تصمیمی است که گرفته اید، یا پیشایندی است که اتفاق افتاده است. زمانی که فرد اطمینان نداشته باشد به اینکه رابطه پایان یافته یا نه؛ یا طرف مقابل گاه و بیگاه کدهای مثبت از خودش نشان دهد؛ سبب می شود که عشق وارد فاز سوگواری نشود.
وقتی شخص نمی تواند یک رابطه را حتی به صورت ذهنی قطع کند، باید بررسی کند که این رابطه برایش چه معنایی دارد و چه چیز این از دست دادن برایش سخت است. هر رابطه ای تا زمانی ادامه پیدا می کند که کارکردی داشته باشد و نفعی به فرد برساند، وگرنه به شکل اجتناب ناپذیری قطع می شود.
باید از خود پرسید این دلتنگی از کجا می آید؟ این رابطه دارد برای من چکار می کند؟ جمله ای که می توانم بگویم این است که تحلیل، فرشته ویرانگر عشق است. اگر فرد بتواند به اندازه کافی به این حس هعا و رویاها و خیال پردازی هایش بپردازد، این تحلیل کردن می تواند کاملا ترمیم کننده و تسهیل گر باشد و درد فقدان را قابل تحمل کند.
اگر بدانیم چرا یک فشار را تحمل می کنیم، این فشار قابل تحمل تر می شود و می توانیم مداخله موثرتری کنیم. به قول بزرگی: «کسی که چرایی برای زندگی دارد، می تواند با هر چگونگی بسازد.»
۲- احساسات منفی خود را بپذیرید و بروز دهید
عاشق ناکام سوگوار است و در وهله اول باید این سوگواری را بپذیرد. اکثر اطرافیان در این شرایط سعی می کنند که حواس عاشق ناکام را پرت کنند و به او اجازه نمی دهند که برای از دست دادن معشوقش سوگواری کند. اما به نظر می رسد چاره ای جز گریستن نیست.
آدم ها یک ظرفیت محدود از انرژی روانی دارند و وقتی کسی می میرد یا از دست می رود، سرمایه گذاری عاطفی که روی او کرده اند باید تا حدی از روی او برداشته شود تا فرد بتواند دوباره روی آدم های جدید سرمایه گذاری کند. اشک های هیجانی سوگ، کارکرد عملی دارند، و به بدن در تسکین استرس و پاک نمودن زهرآگینی هیجانی ناشی از سوگ کمک می کنند.
۳- ذهن تان را خالی کنید
گاهی هم پیش می آید که ذهن ما آنقدر از وقایع گذشته و اتفاقات پیش آمده پرکار است که انگار ظرف ذهن پر شده و در حال لبریز شدن است و مرتب وقایع در ذهن مرور می شود و نمی توان به موضوع دیگری فکر کرد.
بهترین کار در این زمان نوشتن است. یکی از مهمترین فواید نوشتن این است که شما وقتی قلم به دست بگیرید ناگهان احساساتی روی کاغذ می آیدکه خودتان از دیدن آنها شگفت زده شده و در نتیجه به یک بینش و شناخت عمیق تر از خود می رسید و همین شناخت عمیق باعث می شود که رابطه های بعدی خود را بهتر مدیریت کنید تا دیگر مجبور به جدایی نشوید. وقتی ذهن کاملا خالی شد، آن کاغذها را دور بیندازید یا حتی بسوزانید.
۴- حمایت اجتماعی دریافت کنید
بعد از یک جدایی سخت شما به کسانی نیاز دارید که دوستتان داشته باشند و شما را درک کنند، چنین افرادی می توانند به شما احساسات خوبی تزریق کنند. سعی کنید بیشتر در جمع دوستان و اقوام دلسوزتان که شما را درک می کنند باشید، آنها به شما کمک می کنند خود را یک فرد ارزشمند بدانید و بتوانید زودتر خودتان را پیدا کنید و روی پای خود بایستید، یک شبکه آرامبخش از دوستان بیش از هر چیز می تواند از دردها و آلام شما کم کند. در واقع بیان احساسات و گفت و گو می تواند بسیار کمک کننده باشد و همچنین خود حرف زدن می تواند بسیاری از استرس ها و فشارها را از بین ببرد.
۵- انرژی تان را تخلیه کنید
اگر در دوران جدایی فقط در خانه یا تنها باشید و هیچ کاری هم برای انجام دادن نداشته باشید مسلما اذیت خواهید شد.
تمام ذهن شما مشغول معشوق از دست رفته است و مدام در وسوسه تماس گرفتن و ارتباط با او هستید، پس باید خودتان را مشغول کنید، خود را در روابط اجتماعی و در بین دوستانتان قرار دهید، به کارها و فعالیت های مورد علاقه تان مشغول شوید تا انرژی شما را به سمت دیگری ببرد چون عشق و دوست داشتن نوعی انرژی است که به سمت شخص مورد علاقه شما معطوف است پس شما باید این انرژی را به سمت دیگری چون ورزش کردن، علاقه های شخصی و سفر منحرف کنید، گرچه ممکن است صددرصد فراموش نکنید اما مسلما احساس بهتری خواهید کرد.
۶- برقراری ارتباط جدید را به چند ماه بعد موکول کنید
بهترین توصیه در این شرایط این است که بعد از ناکامی در عشق حداقل تا مدتی (حداقل چند ماه) ارتباط صمیمی برقرار نکنیم و به سمت فرد دیگری نرویم. گذر سال و گذر زمان به ما این اجازه را می دهد تا با شرایط جدید سازگار شویم و عشق قبلی خود را به طور طبیعی فراموش کنیم و انرژی عاطفی از دست رفته خود را بازیابیم تا بتوانیم به فرد دیگری مهر بورزیم.
مهم این است که شخص نباید فردی را جایگزین دیگری کند. هیچ کس نمی تواند جای دیگری را به طور کامل پر کند.
به همین دلیل پیشنهاد می کنیم بعد از قطع رابطه نامزدی تا چند ماهی نامزدی جدیدی را آغاز نکنید. بهتر است کمی صبر کنید تا خودتان را پیدا کنید و بعد در یک رابطه جدید قرار بگیرید چون در اینجا احتمال اشتباهاتی به وجود می آید که می تواند برایتان سنگین تمام شود.
۷- از یک روانشناس یا مشاور کمک بگیرید
چون اکثر افراد در این مواقع تصمیمات غیرمنطقی می گیرند و مشکلات بزرگتری برای خود درست می کنند، پس بهتر است برای تخلیه هیجانی و مدیریت این مشکل روی کمک یک روانشناس یا مشاور حساب کنید.
مراجعه به روانشناس نیز برای همه عاشقان ناکام در هر سه مرحله توصیه می شود.
راهکارهایی برای گروه دوم
اگر از ناکامی شما در عشق مدت هاست که می گذرد، به احتمال زیاد همچنان دچار احساسات و هیجانات منفی هستید، البته نه به شدت روزهای اول. گاهی ساعت ها به معشوق خود فکر می کنید و هر از چندگاهی وجودتان پر از اندوه می شود، خاطرات گذشته تازه می شوند و ناامیدی دوباره به جانتان می افتد، در این شرایط کارهای زیر در سازگاری به شما می تواند تا حدودی کمک کننده باشد:
1- قبول کنید که همه چیز تمام شده است
در این برهه که مدتی است رابطه شما تمام شده است، پذیرش واقعیت برای شما راحت تر است. اولین قدم به سمت آینده ای روشن و مثبت این است که قبول کنید عشق تان را از دست داده اید. به واقع همانند تمامی درمان های روانشناختی، اولین قدم جهت بهبود، پذیرش مشکل است.
2- مواظب باشید که عشق به نفرت تبدیل نشود
بعد از مدت کوتاهی وارد مرحله نفرت می شوید و فقط دوست دارید فریاد بزنید تا احساسات خود را خالی کنید، به شدت از همه چیز خشمگین هستید و هر قدر فرایند جدایی بیشتر طول بکشد، این خشم بیشتر خواهد شد. هم از خودتان عصبانی هستید هم از معشوق قبلی تان؛ اما بعد از مدتی به این نتیجه خواهید رسید که این جدایی اجتناب ناپذیر بوده است.
در واقع این خشم و غلیان احساسات خیلی طولانی نخواهد بود. سعی کنید کارهای مثبت انجام دهید تا از آنها انرژی بگیرید. سعی نکنید نفرت را جایگزین عشق کنید چون خود همین نفرت در شما احساسات متناقضی را به وجود می آورد که می تواند برایتان دردسرساز شود.
3- خاطرات را دور بریزید
تمام چیزهایی که ممکن است شما را به یاد معشوق بیندازد را دور بریزید، مثل آهنگ ها، و وسیله ها. در این زمان باید از هر چیزی که برایتان یادآور خاطره ای است دوری کنید، حتی چیزهایی وجود دارند که به طور ناخودآگاه وقایع گذشته را به شما یادآوری می کنند، باید حواستان به آنها هم باشد. یک جعبه دستتان بگیرید و در اتاق بچرخید و هر چه را احتمال می دهید شما را به یاد او بیندازد در آن بگذارید حتی اگر خیلی کوچک باشد. بعد این جعبه را تا جایی که می توانید ازغ خود دور کنید.
4- بر ویژگی های مثبت خود تمرکز کنید
در این برهه به احتمال زیاد نظر مثبتی نسبت به خود ندارید و دائما در مورد خود منفی صحبت می کنید و شاید خود را لایق زندگی ندانید اما مطمئنا شما همچنان فرد ارزشمندی هستید که دارای ویژگی های مثبت فراوانی است اما شرایط شما قدرت دیدن این توانایی های مثبت را از شما گرفته است.
پس بهتر است در گوشه ای بنشینید و لیستی از ویژگی های مثبت خود تهیه کنید؛ ویژگی هایی که قبل از عاشق شدن شما وجود داشت و همچنان نیز وجود دارد. با این کار دید مثبتی به خود پیدا خواهید کرد و خود را سزاوار دوباره زیستن خواهید دانست.
5- از پیشگویی خودکامبخش بپرهیزید
بسیاری از افرادی که در عشق ناکام می شوند، باور دارند که دیگر عشق را تجربه نخواهند کرد و شخص دیگری آنها را دوست نخواهد داشت. جالب آنکه گاهی اوقات این باور به وقوع می پیوندد زیرا این افراد از پیشگویی ودکام بخش استفاده کرده اند. این اصطلاح روانشناسی بدین معنا است که مسئله و تفکری واقعیت می یابد، چون فرد انتظار واقعیتش را داشته و به گونه ای رفتار می کند که باعث اتفاق افتادن آن می شود.
شما و همه انسان ها لیاقت دوست داشته شدن و عاشق شدن را دارید اما هر قدر فردی بیشتر بگوید: «من هرگز عشقی نخواهم یافت» احتمال وقوع چنین انتظاری افزایش می یابد؛ زیرا مثلا کمتر وارد گروه های اجتماعی می شود؛ برخورد دیگران را بیشتر کینه جویانه برداشت می کند، روابط سردتر با دیگران برقرار می کند؛ از کوچکترین رفتاری، فاجعه می سازد اما به طور متضاد، هر اندازه افق دیدگاه کسی روشن تر باشد، مثلا بگوید: «من چنان آدم شاداب و باطراوتی هستم که حتما همدمی پیدا خواهم کرد.» پیشگویی آینده عشقی او نیز روشن تر خواهد بود.
6- از اشتباهات خود عبرت بگیرید
بعد از اینکه از دست احساسات منفی رها شدید، می توانید به رابطه گذشته خود به عنوان یک تجربه آموزنده بنگرید. در مورد علت جدایی و اینکه چه چیزی در نهایت باعث ناسازگاری شما شد بیندیشید. با اجرای این مرحله مطمئن خواهید شد که دیگر اشتباهات گذشته که در انتها منجر به جدایی خواهد شد را در رابطه جدیدتان تکرار نخواهید کرد.
7- به خودتان زمان دهید
گذشت زمان سبب می شود بتوانید منطقی تر در مورد گذشته خود بیندیشید. به قول سعدی:
سعدی به روزگاران مهری نشسته بر دل - بیرون نمی توان کرد الا به روزگاران
راهکارهایی برای گروه سوم
اگر در حال حاضر ازدواج کرده اید یا نامزد دارید اما مزه تلخ عشق ناکام قبلی خود را همچنان در زندگی خود حس می کنید، بهتر است از راهکارهای زیر استفاده کنید.
1- بدانید همه چیز را نمی توان فراموش کرد
نباید انتظار داشت که بتوان همه چیز را فراموش کرد. بسیار پیش می آید که نمی توانیم خیلی از چیزها را فراموش کنیم به خصوص اگر خاطرات خوبی با آن فرد داشته باشید. به هر صورت، بخشی از آن خاطرات همیشه همراه ما خواهد بود. برای رها شدن از گذشته باید یاد بگیرید که ذهن را مدیریت کنید و هر لحظه نسبت به خودتان آگاه باشیدو نگذارید ذهن هرگاه که خواست به گذشته سفر کند. اگر دقت کرده باشید بیشتر اوقات ذهن یا در گذشته سیر می کند یا در آینده و کمتر پیش می آید که ذهن به زمان حال فکر کند.
2- بدانید که هرگز عشق کافی نیست
در طول زندگی مشترک کنونی خود شاید بارها به خاطر مسائل و مشکلات گوناگون به خود و دیگران گفته اید که اگر میان من و همسر کنونی ام عشق وجود داشت، چنین مشکلاتی به وجود نمی آمد. شاید هم به دختران و پسران جوان توصیه کرده اید که عشق و دوست داشتن برای یک زندگی مشترک کافی است اما گرچه عشق یکی از ارکان اصلی زندگی مشترک است اما برای اداره و ادامه دادن رابطه کافی نیست. هر چقدر که زندگی جلوتر می رود و ساز و کارهای زندگی پیچیده تر می شود، خودتان به مرور می فهمید که زندگی به چیزهای دیگری نیز نیاز دارد.
3- از مرور خاطرات دست بردارید
بسیار برایتان پیش آمده که وقتی تنها هستید به مرور خاطرات بپرادزید، یکی از کارهایی که می توانید در این مواقع انجام دهید، دادن دستور ایست دهید؛ این روش بسیار ساده و کارساز است، یعنی لازم است خیلی محکم و مقتدر به ذهن تان ایست بدهید تا نتواند به هر کجا خواست برود. در حقیقت اگر آگاه نباشید و نبینید که ذهن تان در حال سفر به گذشته است نمی توانید جلوی آن را بگیرید اما اگر حواستان باشد به محض اینکه ذهن بخواهد به گذشته سفر کند به آن یک ایست محکم می دهید و از پیشروی آن جلوگیری می کنید.
می توانید به خود بگویید: «ساکت، دیگر نمی خواهم بیشتر فکر کنم! یا هیس» یا در ذهن مان روی این فکرها ضربدر بزنیم و جلوی آنها را بگیریم.
4- از مقایسه کردن دور کنید
مقایسه کردن شاید مهمترین ابزار برای شما باشد که احساس ناکامی و حسرت را تقویت کند. بسیاری از افراد که عشق ناکام را تجربه کرده اند، بعد از ازدواج دائما به مقایسه محبوب سابق خود با همسر فعلی شان می پردازند و بر اساس جهت گیری ذهنی مبنی بر ضعیف تر بودن همسر فعلی شان، دچار حس سرخوردگی می شوند اما این را باید بدانید هر فردی متفاوت است.
نامزد یا همسر فعلی ود را از هیچ لحاظ (شکل، قیافه، وزن، استعداد و غیره) با همسر یا نامزد قبلی مقایسه نکنید، چون هر چه این کار را بیشتر انجام بدهید، بیشتر احساس حسرت می کنید. واقعیت دیگر این است که به علت بالا بودن هیجانات در شما، احساستان به معشوق قبلی مانند یک بت ستودنی و بدونه نقص است، پس مقایسه شما شاید اساس واقعی نداشته باشد.
5- ویژگی های منحصر به فرد همسرتان را ببینید
به جای آنکه دائما به چیزهایی فکر کنید که همسرتان ندارد اما معشوق قبلی تان آنها را داشت، بر روی آن چیزهایی که باعث تمایز همسر کنونی تان می شود، تمرکز کنید. بدانید که همه انسان ها ویژگی هایی برای دوست داشته شدن دارند؛ برای مثال از خود بپرسید همسرم چه ویژگی های استثنایی دارد؟ چه کاری می تواند انجام دهد که دیگران از آن عاجزند؟ با پاسخ گفتن به این سوالات خواهید توانست خصیصه هایی که باعث عشق ورزیدن شما نسبت به او می شود را دریافته و آنها را همیشه مورد تحسین قرار دهید.
6- همسر خود را به صورت مثبت به دوستان و اقوام خود معرفی کنید
وقتی از ویژگی های مثبت همسرتان نزد دیگران تعریف می کنید و از وی یک شخصیت مثبت و دوست داشتنی نزد دیگران می سازید باعث می شود تا بتوانید سریع تر محبوب قبلی خود را فراموش کنید. هنگامی که دیگران شروع به در نظر گرفتن شما به عنوان دو یار جدید نموده و معشوق قبلی شما را از یاد می برند، شما نیز همین کار را آسانتر انجام خواهید داد.
7- مکان های دوست داشتنی تازه پیدا کنید
سعی نکنید با نامزد یا همسر فعلی خود به همان رستوران یا پارکی که با محبوب گذشته خود می رفتید، سر بزنید چون این باعث می شود به جای اینکه حواستان به نامزد یا همسرتان باشد به یاد محبوب قبلی خود بیفتید. بهترین کار این است که محل های تفریحی جدیدی انتخاب کنید که تا به حال نرفته اید. آنجا بیشتر فرصت خواهید کرد که به همسرتان توجه کنید و سعی کنید او را دوست داشته باشید.
راهکارهایی برای عاشق ناکام |
||
اگر به تازگی در عشق ناکام شده اید |
اگر مدت هاست از ناکامی شما در عشق می گذرد |
اگر ازدواج کرده اید اما به یاد عشق ناکام خود هستید |
واقعیت پایان ارتباط را بپذیرید |
قبول کنید که همه چیز تمام شده است |
بدانید همه چیز را نمی توان فراموش کرد |
احساسات منفی خود را بپذیرید و بروز دهید |
مواظب باشید که عشق به نفرت تبدیل نشود |
بدانید که هرگز عشق کافی نیست |
ذهن تان را خالی کنید |
خاطرات را دور بریزید |
از مرور خاطرات دست بردارید |
حمایت اجتماعی را دریافت کنید |
بر روی ویژگی های مثبت خود تمرکز کنید |
از مقایسه کردن دوری کنید |
انرژی تان را تخلیه کنید |
از پیشگویی خودکامبخش بپرهیزید |
ویژگی های منحصر به فرد همسرتان را ببینید |
برقراری ارتباط جدید را به چند ماه بعد موکول کنید |
از اشتباهات خود عبرت بگیرید |
در نزد اقوام و دوستان از ویژگی های مثبت همسرتان تعریف کنید |
از یک روانشناس یا مشاور کمک بگیرید |
به خودتان زمان دهید |
مکان های دوست داشتنی تازه برای همراهی با هم پیدا کنید |
نظر کاربران
اینجوریام که فکر میکنید نیست بعضی وقتا.
به قوله یکی که میگه : وقتی یه دختر واسه پسر مورد علاقش گریه میکنه یعنی عاشقش بوده.
ولی وقتی یه پسر واسه عشقش گریه بکنه یعنی دیگه بعد از اون عاشق هیچکسی نمیشه دیگه.
پاسخ ها
بت +میدم،ولی اون پسری ک گریه کنه و بعدش بی خیال شه خیلی کمن
با سعید بد جور موافقم چون خودم جز دسته سوم هستم خدارو شکر از زن و زندگیم راضیم ولی بعضی موقع ها که یاد گذشته میافتم دلم میگیره ولی وقتی میبینم که زندگی خوب و سلامتی دارم به طوره کل فراموش میکنم
پاسخ ها
آفرین داداش احسان. برات آرزوی خوشبختی و موفقیت میکنم. همیشه شاد باشی داداش ;)
منم حدود چهارسال پیش با یکی نامزد بودم بعد از 2 سال همه چیز بین ما تمام شد. خیلی اذیت شدم، خیلی ناراحتی کردم واقعاً برام سخت بود ولی به هر حال با این موضوع کنار اومدم و قبول کردم که دیگه این رابطه تمام شده البته طول کشید تا کامل فراموش کنم ولی خیلی سخت بود. ولی الان که فکر می کنم اون کیسی که من میخواستم نبود شنیدید میگن آدم عاشق کور و کر می شه منم دقیقاً همین جور شده بودم اصلاً نمیتونستم تفاوتهایی که بینمان وجود داره را ببینم الان که فکر می کنم میگم چه خوب شد که ادامه پیدا نکرد وگرنه بعد از ازدواج به مشکل بر میخوردم خدا رو شکر می کنم که بهم خورد چون اصلاً با هم از هیچ نظری همخوانی نداشتیم. نه از نظر فرهنگی، نه از نظر اجتماعی ، نه از نظر سطح خانوادگی، و نه از نظر تحصیلات و....
پاسخ ها
این حرف ها همش توجیه
متاسفانه صحبت های شما اصلا منطقی نیست، به قول دوستمون همش توجیه
محال آدم بتونه اولين عشقشو فراموش كنه حتي اگه زندگي خوبي داشته باشه
پاسخ ها
اره و چقدر غمگینه
ترجیح میدم هیچ وقت با کس دیگه ای حتی یه زندگی خوب نداشته باشم تا اینکه زندگیمون خوب باشه ولی اون از یادم نره
من که بعد هفت سال نتونستم عشقمو فراموش کنم.تو این هفت سالم تنها بودم.آخه میدونید من نظرم اینه که وقتی به کسی میگی نفس منی یا ی تار موتو بادنیا عوض نمیکنم باید از ته قلبت گفته باشی.حرف را همه میزنند...
یک دنیاممنون ازاین راهنمای های خوب درعشق نام .من به تازه گی عشق ناکام را تجربه کرده وجزگروه اول هستم .دلتنگی ، افسردگی، وغمگینی نزدیگ بودازپادربیاورد ولی خوشبختانه یکی ازچیزهای به که ذهنم آمد یافتن راه حل علمی بود .لذاوارد انتیرنیت شدم وخوشبختانه این مقاله راپیداکردم وچندین بارخواندم وروی راهنمای هایش فکر کردم درنتیجه کمکم کرد وراحت شدم. خداخیردهدنویسنده این مقاله وتمام کسانی را که زحمت کشیده اندباعلم وقلم شان به دیگران نفع وخیر می رسانند.
من با یه اقای بسیار بسیار خوب و موجهی قرار ازدواج داشتم که نشد و مقصرم من بودم الان 5 سال از اون زمان میگذره و هرلحظه بیشتر بیشتر میفهمم که چه فرشته ای بود. الان نمی دونم کجاست؟ مجرده یا نه؟ من خودم ازدواج کردم و تو اوج بدبختی هستم اما فقط فقط تو تک تک لحظات زندگیم دعا می کنم که امیر عزیزم اونقدر خوشبخت باشه که لحظه ای به یاد من و عشق نافرجامش نیفته
اصلا موافق نیستم عشمو نزاشتن بش برسم الانم جلو چشمم زن یکی دیگس وکه هم اون میسوزه هم من به نظرتون ادم چطوری میتونه فراموش کنه
عشق ناكام زندگي رو تغيير مي ده زندگي رو زير و رو مي كنه
دوران اولش خيلي سخت ميگذره
بعد از يه مدت فكر ميكني اوضاعت تغيير كرده بهتر شدي
بعد از چند سال فكر ميكني به حالت اول زندگي برگشتي
اما حتي بعد از چند سال
با ي تلنگر ساده
ميفهمي كه هيچ چيز خوب نشده
تو فقط به شرايط عادت كردي
به نظر من عشق اول فراموش ناشدنی است وهرکس میگوید فراموش کرده ام دروغ میگوید. من الان با اشک چشمم این را نوشتم
عشق اول فراموش نشدنی است لطفا تلاش نکنید
این صحبت ها فقط در حد مقالات و کتب صحت داره، فراموشی که یک دکمه نیست بخوای فشار بدی و تمام. عشق اگر با تمام وجود ایجاد بشه دیگه هیچوقت قابل فراموشی نیست. گاهی اوقات یه عشق با دلیل و منطق به سرانجام نمی رسه ولی امان از وقتی که عشق بدون دلیل به سرانجام نرسه، اینجا دیگه مقاله و نظریه و مشاوره و ... انگار نه انگار.
عشق اول درهیچ شرایطی فراموش نمیشه مخصوصا وقتی دیگران مانع شوند من بعداز 20سال هنوزفراموش نکردم ای کاش ادم ها فرصت دوباره زندگی کردن داشتن بعضی اوقات باخودم فکرمیکنم ای کاش یه روز که ازخواب بیدار شدم ببینم توهمان زمان 20 سال پیش هستم