شکست عشقی را از یاد می برید اگر...
اگر میخواهید دوری از او شما را آزار ندهد، به «فراموش کردن» رو نیاورید، زیرا تلاش برای از بین بردن موضوعات – بهخصوص موضوعات ناراحت کننده- تنها به انکار و سرکوبی منجر میشود و میتواند تا پایان عمر ما را آزار دهد.
مجله سیب سبز :
اگر خودتان را بشناسید، میتوانید از یک شکست عشقی جان سالم به در ببرید .
اولین چیزی که بعد از جدایی افراد به آن تاکید میکنند، «فراموش کردن» است. اما واقعیت این است که در روان ما چیزی به عنوان فراموش کردن وجود ندارد. در واقع ناخودآگاه ما، مسئولیت افکار و خاطراتی که به گمان خودمان فراموششان میکنیم را برعهده میگیرد و آنها را در خود نگه میدارد. پس اگر میخواهید دوری از او شما را آزار ندهد، به «فراموش کردن» رو نیاورید. چراکه تلاش برای از بین بردن موضوعات - بهخصوص موضوعات ناراحت کننده- تنها به انکار و سرکوبی منجر میشود و میتواند تا پایان عمر ما را آزار دهد.
رابطهای که ماهها یا سالها برای به سرانجام رسیدنش تلاش کرده بودید، از دست رفته است. کسی که تا دیروز نامزدتان بود، میگوید شما را نمیخواهد و شاید مشکلی که نه شما و نه او از پس برطرف کردنش بر نمیآیید، به این جدایی منجر شده است. اما دلیل جدایی شما هر چه که باشد، چیزی از دلتنگی و ناراحتی هر روزهتان کم نمیکند. هنوز هم گاهی با تمام وجود میخواهید که برگردد و برای همیشه، شاهزاده سوار بر اسب شما بماند. گاهی فکر میکنید هیچ مرد دیگری میتواند به اندازه او شما را عاشق کند و گاهی هم به خود میگویید، شاید همه این عشق و عاشقیها بیسرانجام باشند. اگر شما هم با چنین شرایطی دست و پنجه نرم میکنید و میخواهید هرچه زودتر، از تلخی این روزها بیرون بیایید و دوباره به زندگی برگردید، در ادامه این مطلب با ما باشید. ما به شما میانبرهای آرام شدن را نشان میدهیم و با کمک یک تست، به شما میگوییم احساسی که داشتهاید، تا چه اندازه منطقی و تا چه حد نادرست بوده است.
سوگواری کنید
اتفاقی که افتادهاست را بپذیرید و حتی به خاطرش ناراحت باشید. این حق شماست که برای از دست دادن فردی که در زندگیتان تاثیرگذار بوده است، غمگین باشید. پس سعی کنید با تمام وجود این واقعیت را بپذیرید که این رابطه تمام شده است و از این به بعد باید زندگیتان را بدون آن فرد سپری کنید.
ریشه مشکل را پیدا کنید
اگر سوگواری شما برای این از دست دادن بیش از اندازه طول کشیده است، باید به دنبال دلیل این اتفاق در خودتان بگردید. آن فرد چه ویژگیهایی داشت که نمیتوانید از او بگذرید و در آن رابطه چه چیزهایی را به دست میآوردید که نمیتوانید از آنها بگذرید؟ در هر رابطهای احتمال از دست رفتن هم هست. اما اگر شما یک نفر را نمیتوانید فراموش کنید و خاطراتش را رها کنید باید برای خودتان به دنبال دلیل این اتفاق بگردید. احتمالا در این رابطه نیازی از شما ارضا میشده و تا به دنبال راهی تازه برای پاسخگویی به آن نیاز نگردید، نمیتوانید برای زندگیتان قدم تازهای بردارید.
واقعیت را بپذیرید
میتوانید در مورد یک موضوع حرف نزنید یا بگویید بیاهمیت است، اما این تلاش مشکل شما را بیشتر میکند. اگر میخواهید از این مشکل رها شوید، باید به چیزی که ناراحت کننده است بپردازید. از تلاش برای فکر نکردن به آن دست بردارید. همه آنچه که در این رابطه گذشته است را بررسی کنید. از خود بپرسید «چه شد که این فرد تا این اندازه روی من تاثیر گذاشت؟» چرا این موضوع شما را تا این حد رنجانده؟ چطور میتوانید خودتان را تسکین دهید؟ چطور میتوانید با نبودن آن فرد کنار بیایید و با وجود این از دست دادن، زندگی خوبی داشته باشید؟
یادتان نرود که باز هم از دست میدهید
این واقعیت را فراموش نکنید که ما قرار است در جریان زندگیمان خیلی افراد را از دست بدهیم. انسان از زمانی که به دنیا میآید تا زمانی که از دنیا میرود، قرار است بسیاری از نزدیکانش را از دست بدهد و روند طبیعی زندگی است. اما اگر این روند، شما را بیش از اندازه عذاب میدهد، باید از خود بپرسید «چرا من نمیتوانم این از دست دادن را فراموش کنم و از سوگواری بیرون بیایم؟» طبیعی است که شما تا مدتی برای این فقدان ناراحت و پریشان باشید اما سوگواری طولانی مدت، آرام آرام تبدیل به افسردگی میشود و همه زندگی شما را در بر میگیرد.
اتفاقی که افتادهاست را بپذیرید و حتی به خاطرش ناراحت باشید. این حق شماست که برای از دست دادن فردی که در زندگیتان تاثیرگذار بوده است، غمگین باشید
به نیازهایتان پاسخ دهید
بعد از شناختن نیازهایی که در آن رابطه ارضا ميشديد، باید به دنبال راهی دیگر برای برطرف کردن آن نیازها بگردید. اگر آن نیازها واقعی بوده است، باید در جای دیگری راهی برای پاسخ گفتن به آنها را جستوجو کنید و اگر کاذب بوده است، باید در خودتان دلیل این نیازهای غیرمنطقی و تغيير را جستوجو کنید.
حستان را زیر ذرهبین بگذارید
آبا بودن این فرد در زندگیتان، منفعتی را به دنبال داشته است؟ برای مثال با او به شما خوش میگذشته یا باعث میشده چیزی از او یاد بگیريد؟ اگر این منفعت منطقی باشد، میشود از آن گذشت و پاسخ آن نیاز منطقی را در جای دیگری پیدا کرد. اما اگر یک نیاز کاذب دلیل دلبستگی بیش از حد شما باشد، با هیچ چیز نمیتوانید آن را جایگزین کنید. تنها راه شما این است که در خودتان دلیل اصلی این دلبستگی را پیدا کنید و با برطرف کردن مشکلات خودتان، به این سوگواری هم پایان دهید. بعد از، از دست دادن یک رابطه عاطفی، کنار آمدن با دلایل منطقی آسان است. شما بهراحتی میتوانید جایگزین دیگری برای آنها پیدا کنید و به زندگیتان ادامه دهید. اما اگر دلایل احساسی و نادرست شما را به این رابطه پیوند زده باشد، بیرون آمدن از آن کار آسانی نیست. اگر میخواهید بدانید دلبستگیتان به این ارتباط منطقی است یا به دليل ناتوانیهای خودتان در آن ماندگار شدهاید، به سؤالاتی که در این مطلب آمده، پاسخ دهید.
حستان راست میگوید؟
اگرمیخواهید بدانید کجای کارید و تا چه اندازه رابطهتان با نامزدتان منطقی است، به سؤالات زیر پاسخ دهید. این تست کوچک به شما میگوید که بهخاطر منطق احساس عاشقی میکنید یا دلایل نادرستی شما را وادار به عاشق بودن میکنند، پس صادق باشید و بدون خودسانسوری پاسخ دهید.
به من احساس امنیت میدهد
خیالم از این رابطه راحت است و دلم را نمیلرزاند. وقتی مشکلی برایم پیش میآید، از اینکه او حامی من است دلگرم میشوم.
بله خیر
به او احساس خوبی دارم
به او علاقه مند هستم. دلایل زیادی را برای این علاقه دارم و رفتارها و ویژگیهاي او برای ادامه رابطه به من انگیزه میدهند.
بله خیر
نیاز به احترامم را برطرف میکنم
خانواده، همکاران و دوستانم بدون مقاومت این رابطه را به رسمیت میشمارند و از بودن او در زندگیام استقبال میکنند.
بله خیر
به من توجه میکند
حواسش با من است و نمیگذارد در این رابطه تنهایی یا خلأيی را احساس کنم. مرتب با من تماس میگیرد و از حالم باخبر میشود.
بله خیر
حسش را در این رابطه درگیر میکند
تغییراتم را میفهمد و بدون آنکه بگویم، متوجه احساساتم میشود. با رفتارش میگوید به ظاهرم و شرایط روانی که در آن قرار دارم توجه میکند.
بله خیر
چه نمرهای میگیرید؟
اگر پاسخ شما به سؤالهای زیر مثبت باشد، شما احساسی منطقی داشتهاید و میتوانید تکتک این احساسها را در دنیای بیرون، بار دیگر به دست آوريد. اما اگر پاسخ شما به ۳ سؤال از ۵ سؤال ذکر شده منفی است، ترسها و کاستیهای درونتان شما را تا این حد عذاب میدهند. پس در اولین فرصت، برای ترمیم خود آسیب دیدهتان، با یک روانشناس مشورت کنید.
نظر کاربران
.. گاهی فکر میکنید هیچ مرد دیگری میتواند به اندازه او شما را عاشق کند و گاهی هم به خود میگویید ..
هميشه پسرها دليل شكست ها نيستند. دخترهايي هم هستند كه پسرهارو ميشكنند. نميدونم كم هستند يا زياد. بدون اينكه پسر مقصر باشه. بخدا دختر بيمعرفت هم هست. پسري كه همه تلاششو ميكنه اما دختر پابه پاش نميآد و براحتي بعد از 3سال رابطه رهاش ميكنه. يكي مثل من :-((
بخدا نه ضعيف ام نه ذليل ام و نه نقص جسماني دارم. من توي دوست داشتن دويدم اما دختر نفسش بريد كم آورد و ايستاد.. ههههههي:-((
پاسخ ها
لعنت به تو که به این نظر قشنگ منفی دادی
بعضی وقتا یه شرایطی پیش میاد که پایان دادن به یه رایطه که از همون اول غلط بوده به نفع هر دو طرفه حتی اگه طرف مقابلت نفهمه یا نخواد بفهمه...
مثه من که مجبور بودم تمومش کنم بدون اینکه دلم بخواد...
هیچی درست نبود، اون پسر با اینکه میدونستم خیلی بهم علاقه داره ولی بعده سه سال مطمئن شدم که از پس یه زندگی بر نمیاد، پس...
همیشه پسرها مقصر اند؟ همیشه پسرها از پس زندگی ممکن بر نیایند؟ به یقین رسیدم اینکه حرفهاش با عملش هماهنگ نیست. استقلال فکری نداره. ای کاش دخترها اونقدری که ادعا میکنند همونقدر هم به بلوغ اجتماعی میرسیدند.کاش...
یادمه بهم گف تو نمیتونی خوشبختم کنی میرم پیش یکی ک بتونه زندگیمو بسازه تموم زندگیم اون لحضه نابود شد 2سال تمام بهم میگفت تنهات نمیزارم
برای اینکه زندگیم حفظ بشه همه ی تلاشم وکردم اما نشد ........
همه توی گوشم میخوندن عشق قبل از ازدواج به درد نمیخوره عشق باید بعداز ازدواج به وجود بیاد.شرایط عشقم جوری نبود که بتونیم ازدواج کنیم.شرایط منم جوری بود که مجبور بودم ازدواج کنم(تحمل جو خونه رو نداشتم ).13ساله ازدواج کردم،عشم 4ساله که رفته پیش خدا .اما اماااااااااااااااااااااااااالحظه ای از یادم نرفته.
پاسخ ها
الهی من بمیرم خیلی سخته از خدا برات ارامش میخوام
لعنت به اونایی که برای خیانت و ازدواجشون همچین بهونه ای دارن!!! عشق منم همین حرف زد .مجبورم ازدواج کنم .گفت تحمل خونه بابامو ندارم نخواست منتظرم بمونه . هم زندگی خودشو خراب کرد هم زندگی منو ...
الان پنج ساله ازدواج کرده ..وبعد پنج سال برگشته میگه پشیمونه ...... .میگه همیشه به یادت بودم .نمیدونه این پنج سال چی کشیدم .اخه پشیمونی ، یا اینکه به یادم بوده چه دردی از من دوا میکنه...
در جواب فریب دقیقا پشیمونی به چه دردی میخوره. مال منم عذاب وجدان داره همش میره مرخصی ولی به چه درد من میخوره آبروی من برده. امیدوارم روزی همه عشقا پاک باشه و واقعیپ نه بهانه
بعضی وقتا واقعا نمیتونی نظر بدی وحرف بزنی وقتی ضربه سنگین باشه ادم لال میشه
پاسخ ها
دقیقا من اینطوریم.
جواب این اداما فقط بی تفاوتی هست
تمام زندگیم رو واسش گذاشتم، همه چیزم رو؛ ناراحت اینا نیستم چون دوستش دارم براش انجام میدادم؛ به هم امید داد و گذاشت و رفت.
اشکان
واقعا جدایی تحمیلی سخته .. من کشیدم و دارم میکشم خیلی سخته .... شکست عشقی واااااااااااااای داغونم کرده هنوز بعد از 3 ماه عین روز اولم
سلام به تمام كسانى كه نظر ميدن فقط مى خوام بگم كه انسان بايد يكمى وجدان داشته باشه و نارو نزنه لعنت به همه ادمهاى دو رو
پاسخ ها
چه ربطی داره؟
این نظرا خیلی غم انگیزه قلبم یجوری شد :(
بعضى از پسرا خيلى نامردن مثل نامزد من با اين كه آشنا بود و ١سال و نيم نامزد بوديم يه ماهه پيش يادش افتاد ما به درد هم نميخوريم من از اون لحظه تا الان فقط با خودم ميگم چرا؟؟؟
اون كه به خودش مطمئن نبود چرا من و داغون كرد شكست و راحت گذاشت و رفت... چرا؟؟؟
پاسخ ها
توهم داری درد من رو میکشی
اتفاقی به این مقاله برخوردم- یه زمانی فکرنمیکردم یه روزی شکست عاطفی بخورم ولی خوردم الان یک ماهی میشه اونی که اومده بودخواستگاریم و قراربودازدواج کنیم بی هیچ دلیلی گفت نمیخوام ازدواج کنم- من مطمنم دوسم داشت من هیچی کم نداشتم براشم کم نذاشتم نمیدونم چرایه دفعه اینجوری کرد خیلیاارزوی ازدواج بامنودارن حتی نامزدم میگفت خیلی کاملی- نمیدونم چی شدولی دیگه به هیچکس اعتمادندارم حتی خودم اززندگی زده شدم ضربه خوردم امیدوارم برای هیچکس پیش نیاد دردبزرگیه هرشب عکساشو نگاه میکنم هرشب دعامیکنم از تصمیمش برگرده هرشب برای سلامتی و موفقیتش دعامیکنم اینجوری یه ذره آروم میشم فقط یه ذره- کاش بدونه بارفتنش یه آدموکشت - صادق هدایت میگه بعضی آدماتوی20 سالگی میمیرن ولی توی 70 سالگی به خاک سپرده میشن - من توی 23 سالگی مردم - واسم دعاکنین
پاسخ ها
منم کاملا شرایط تو رو دارم و سه ماهه که ترکم کرده و هر روز که میگذره فکر میکنم همون لحظه اون اتفاق برام افتاده. گذشت زمان فعلا هیچ کاری نکرده پس کاملا میفممت دونستن اینکه خیلی ها هستن که شرایط تو رو دارن و تو اولین شکست خورده نیستی یه کم التیام بخشه واسه آدم
امسال آخرش خیلی بدبود شروع خوبی نداشتم کلاازاومدن عیدهیچی نفهمیدم شوقی واسه اومدن سال جدیدوبهارندارم دلم بدجوری شکسته
پاسخ ها
منم هیچ اشتیاقی ندارم چون فکرمیکنم زندگی قراره همینطوری برامون بمونه وهیچ جرقه ای نخوره
من عاشقش بودم از کوچیکی باهم بودیم ولی یه علت کم روییم چیزی به کسی نگفتم و فکر میکردم به موقع بگم بهتره ولی امسال همراه خانواده ونامزدش به خونمون اومد اولش شکه شدم ولی بعد از مدتی خیلی افسرده شدم -خواب و غذا رو ازم گرفته - همه فهمیدن یک چیزیم هست ولی نمیدونن چیه
از همه بدتر این هست که من تو خودم میریزم ونمیتونم بروز بدم
کمکم کنید دعام کنید دارم میمیرم
٢ سال دوست بوديم الانم ٢ ساله نامزديم از همون اول خييييييلى مشكل داشتيم اصلا اخلاقش خوب نبود ولى خييييلى دوستم داشت واقعا عاشق بود همين باعث شد منم بهش علاقه مند بشم نميدونم شايدم عادت كنم بهش با اين كه خيلى اذيتم ميكرد اما نميتونستم تركش كنم تا اين كه نامزد كرديم الان بهتر از قبل شده اما هنوز اذيتم ميكنه و احساس ميكنم داره نابودم ميكنه ديگه نميتونم تحمل كنم به جز اون خييلى مشكلات ديگه داره كه تو زندگى خيلى سخته تحملش دخالت هاى مامانشم كه نگووووو انقدر زياده كه نميزاره حداقل من بتونم پسرشو تحمل كنم خسته شدم ميخوام جداشم اما مثل گذشته سخته هر كسم مشكلم و ميفهمه ميگه تا الانم تو بودى كه تحمل كردى چه كنم؟؟؟ امشب براش مسج زدم كه فقط طلاق اون بى من ميميره
اى خدااااااا پس من چه كار كنم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
من واقعا نمیدونم از کجا شروع کنم ولی فقط میخوام بگم دعا کنید برگرده با اینکه خیلی دلمو شکونده ولی من هنوز به فکرشم
نیوشا جون دقیقا مثل من تمام زندگیم بود هیچ توقعی ازش نداشتم واسش هیچی کم نذاشتم خودش همیشه میگفت تو کاملی اهل خیانت نیستی میشه بهت تکیه کرد ولی خودش یهو بدون خبر رفت حتی دلیلشم نگفت که من بدونم چرا؟ واسم دعا کنید
پاسخ ها
شاید هیچکس به اندازه ی من زجر نکشیده باشه
ماتورابطه هامون شکست میخوریم چون بیشترازخودمون به طرف مقابلمون بها میدیم.حماقت محضه که بعد خیانت ورها کردنتون بشینیدبراش دعاکنید که سالم باشه وفلان وبهمان.اون رفته عین خیالشم نیست که چی به سرشما میاد.تاکی به حماقت های دوست داشتن ادامه میدید.فک میکنید زانوی غم بغل کردن وبرااون دعا کردن نهایت دوست داشتنتونا نشون میده نه عزیزم این نهایت حماقتمون.منم شکست عاطفی خوردم3سال نفس به نفس هم بودیم اما یهو فهمیدم این اقای متشخص نفس خیلیا بود.منم گریه کردم عذاداریما کردم وبعد یاد بلاهای که بخاطر اون سرخودم اوردم افتادم.وقتی من براخودم ارزش قائل نبودم ازاونم توقعی نباید میداشتم.من فراموشش نکردم.نمیکنم اما خودما مقصر نمیدونم.اون بارفتنش ثابت کرد اونی نبود که من ازش توقع داشتم پس ارزش بیش از این وقت گذاشتنا نداره
پاسخ ها
آفـــــــــــــــــرین عالــــــــــــــــــــی گفتی... دقیقـــــــــــــــــــــــــا همینه..!!!
بیــــــــــــــگ لایــــــــــــــــــــک..
رفت که رفت!! یاد بگیر که عاقلانه عاشق شی .. به اندازه ی ارزشت!
آفرین دقیقا با رفتنش ثابت میکنه چقدر بی ارزش و حقیر بوده.تازه باید با اینطور آدما سرد سرد و بی تفاوت باشی یعنی آدم حسابشون نکنی همین
همیشه هم اینجوری نیست....من خودم عشقم رو که باهاش اینترنتی در ارتباط بودم رو رها کردم ...افسردگی حاد گرفتم و قلبم هرروز تیر میکشه فکر میکنم بیماری قلبی پیدا کردم...عشقش یه طرف...همش میزنم تو سر خودم کهکه اون چی سرش میاد...بعد من یعنی میتونه اینجوری عاشق بشه...اکه ...هر شکستی تو زندگیش بخوره تقصیر منه...من لذت عشق اول رو ازش گرفتم...اگه اون بی اعتماد بشه تقصیر من بی ...نمیدونین چقدر تز خودم متنفرم و خودم رو براش مسئول میدونم...درسته عاشق شدنم درست خودم نبود ولی باید دقت میکردم من که بهش نمیرسیدم نباید وابستش میکردم...من بی ...وجود..عاشق .نشه تقصیر منه ...هر گناهی بکنه تقصیر منه
حق باتوء عزیزم...اما...دست خودم نیس گریه کردن...فکرکردن...دیگه کنترل ذهنم ازدستم دررفته..دیوونم..لعنت بهش...به همه ی نامردا..کاشکی خداایناروببینه...کاشکی تاوانشونوبدن...کاشکی....همه چی شده توزندگیمون...ای کاااااش....
همه فک میکنند پسرها همیشه داخل یک رابطه خیانت میکنند ولی اصلا همچنین چیزی نیست. من خودم 2 سال دختری رو میخواستم بطوری که کامل با هم بودیم اما باید بگم متاسفانه یا خوشبختانه ماه قبل فهمیدم با کس دیگه ای رابطه جدیدی شروع کرده. تنها بد شانسی من اینجاست که هر چند روز در میان میبینمش و دلم اتیش میگیره و فقط اون لحظه تنها خواستم اینه که ای کاش میشد چند سال برگردم به عقب. * لعنت به تو که هم با منی هم با اون*
هميشه يه پايان تلخ بهتر از تلخي بي پايانه
بگذاروبگذر....
واقعاسخته يكي رودوست بداري وچندسال همه وجودتودراختيارش بذاري امابدون هيچ دليلي بذاره بره ،اگه طرفش ميبينه فردمقابلش نادانسته موردي داره كه خوشش نميادخيلي راحت ومنطقي بشينه بهش بگه تاحل بشه نه بذاره بره وخردش كنه نيست ونابودش كنه
من 16 سالمه از 13 سالگی با پسره همسایمون دوس بودم.تا اینکه چندروز پیش باهم بهم زدین واقعا داشت اذیتم میکرد همش بهم توهین میکرد انگار من خدمتکارش بودم ن عشقش.اما ای خدا ازت میخوام خودت جوابشو بدی.ای خدا تورو ب بزرگیات قسمت میدم جوابشو بده بی جواب نزارش چون خیلی وقتا هم دلمو شکست هم گریمو دراورد ای خدااااا جوابشو بده
من از روز اول بهش گفتم ما اصلا بهم نمیایم.گفتم تو لاغر و قدکوتاهی گفتم اختلاف سنیمون کمه گفتم برو دنبال یه دختر که برات مناسبتر باشه.گفت من فقط تو رو میخوام.
اینقد پیگیرم شد تا عاشقش شدم.خداییش هردو صادقانه عاشق هم بودیم بعد از 4سال که شرایط ازدواج پیدا کرد به خونوادش گفت ولی باباش به شدت مخالفت کرد و گفت این دختره اصلا بهت نمیاد و گفت به هیچ وجه اجازه نمیده که حتی بیاد خواستگاریم.اونم مجبور شد حرف باباشو قبول کنه.تو اون 4سال عالی ترین خواستگارامو بخاطرش رد کردم.
دوساله هیچ خبری ازش ندارم.
یکی بگه جدایی ما تقصیر کی بوده؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پاسخ ها
بی عرضگی
ما هم باهم بودیم 3 سال بعد با حرف خواهرش رفت با یکی دیگه ازدواج کرد. سه سال پیش هم بودیم سرکار هر روز همدیگرو می بینم. من فقط بی تفاوتم سرد سرد. جواب ادمای عوضی فقط بی تفاوتی هست . اگه از این جور ادما تنفر داشته باشی یا بهشون التماس کنی فکر میکنن داخل ادم هستن.
ديوونم كرده ، بعد ٨ سال رابطه تازه اختلافامون شروع شده . اون يه دفعه فكرش خيلي امروزي شد و من غيرتي نمي تونم درك كنم . ديوونه وار هنوز دوسش دارم ولي ديكه كم اوردم . خدايا كمكم كن مثه اون موقع كه از تو خواستمش و بهم داديش
شکست خوردم دو بار از کسی که انتظارشو نداشتم ما همیشه بخاطره ترسامون و کمبود هامون شکست میخوریم باید کمی بیشتر قوی بود
من ۷ سال پیش شکسته عاطفی خوردم.الان بعد از گذشته ۷ سال هنوز ناراحتم.نمیدونم کی این ناراحتیا تموم میشه
من تا حالا تو سه تا رابطه بودم هر کدوم دوسال. همیشه اونا ترکم کردن.بعد اازینکه وابستم کردن.الان بیست و نه سالمه. خونه نشین شدم درسمو ول کردم هیچ فعالیتی ندارم. فقط تو جامم. هیچی از زندگی نمیخوام هیچکسو باور نمیکنم یه مرده متحرکم. تورو خدا دختر خانمای گل که ساده ام هستین دوستی بهدرد اروپاییا میخوره پسرای ایرونی هنوز ظرفیتشو ندارن. بهتره به فکر ازدواج باشیین پسری که دوستون داشته باشه از دستتون نمیده.
پاسخ ها
بله ایران فقط ازدواج نه برای دوستی . دخترا باید منتظر خواستگار باشن نه لاشی هایی که ادعادی دوست داشتن میکنن.
دعام کنید توروخدا به بن بست رسیدم .پسرا لیاقت محبت و عشق و وفاداری رو ندارن طرف رفت چون خیلی میخواستمش و دیوونش بودم نگران بود عذاب بکشم ایشالا عاشق شه بفهمه دردمو
منم دوسال و4 ماه بایپسر بودم میدونم دوسمداشت باخوانوادش حرف زده بود چند بار بامامانش حرف زدم ميگفت بعد ننش منو دوسداره بخاطرش خواستگارهامو رد کردم هیچی کم نداشتم یماه همش بهم ميگه تمومه باورم نمی شد فکر می کردم میخواد اذیتم کنه. تااینکه دیشب گفت بهش زنگ نزنم ميخواد بره خواستگاری دارم میمیرم. تاآخر عمر نفرینش میکنم از خدا میخوام دلش بشکنه
من همین امشب اولین شکست عشقیمو خوردم...
واقعا سخته
از خودم میپرسم چرا اینجوری شد
هیچ راهی نیس ک خودمو اروم کنم
ذهنم کار نمیکنه ،نمیتونم احساسمو کنترل کنم
ینی ممکنه فراموشش کنم؟ ممکنه دوباره ببینمش ؟ خدایا....
بچه ها خدا خيلي مهربونه اگه الان شكست خوردين بخاطر اشتباه خودتون بوده الانم دير نشده بخدا دنيا به اخر نرسيده منم شكست داشتم اما نه واسش دعا ميكنم نه نفرين فقط خودمو سرزنش ميكنم كه چرا چشمامو بيشتر باز نكردم اين شد يه تجربه تا ديگه ادميو كه فقط حرف عاشقي رو ميزنه تو زندگيم راه ندم ازش ميخام ثابت كنه بعد بهش دل بدم.ازخدا بخواين يه ادم خوب بياد تو زندگيتون بخودش قسم اگه از ته دل بخواين ميده نه بخيله نه خسيس اگه بعد از گذشت اين همه مدت فراموش نكردين چون خودتو درگيرش كرديو بهش بها دادين.از خدا بخواين يكي بياد كه همه گذشتتونو جبران كنه به شرط اينكه به خدا واينده اميد داشته باشين خودش گفته بخوانيد مرا تا اجابت كنم شما را.
من یه دختریم که تو عمرم با هیچکس نبودم تا همین شیش ماه پیش که با یه نفر اشنا شدم پسره خیلی خودشو تعریف کرد بهم گفت خیلی دوست دارم تا اخرش باهات میمونم خلاصه از این چرتو و پرتا منم اولش قبول نمیکردم تا یه هفته مدام رو مخم کار کرد ما اولش خیلی با هم خوب بودیم تا چهار ماه با هم دیگه حرف میزدیم حتی اونقد قرانو و پیغمبرو قسم میخورد که من میام و باهات ازدواج میکنم بهم گفته بود یه سال بخاطر من تحمل کن من همین که کنکورمو دادم میام خواستگاریت منم سا ده باور کردم تا همین دو ماه پیش که هرروز بحثو و دعوا و ..... داشتیم بهم کم محلی میکرد میگفتم چرا ؟ میگفت کار دارم نمیرسم خلاصه تا همین شیش روز پیش یه شب بی صبرانه منتظر پیامش بودم اومد گفت من بی محلی میکردم که تو ازم جدا بشی و بیشتر از این ضربه نخوری چونکه من ناراحتی قلبی دارم و قراره برم عمل باز قلب انجام بدم احتمالا زنده نمونم نمیخوام تو ضربه بخوری بعدش منم بعد کلی بحثو دعوا ...... بازم بهم پیام میداد من بهش گفتم من تورو ولت نمیکنم تو میری عملتو میکنی وو سالم بر میگردی اما دیدم گفت من از خدامه که تو بمونی منم گفتم این جواب نشد جواب که گفت میتونی گوش کنی زنگ بزنم زنگ زد بهم گفت ببین من هر وقت دلم بخواد میام بهت پیام میدم هر وقت دلم بخواد میرم دیر جواب دادم حق نداری بگی چرا اینجوری شد اونجوری شد منم اولش گفتم تو خیلی خودتو تحویل گرفتی اگرم قبول نکنم باید این رابطه تموم بشه برگشت گفت باشه اون شرطی که گذاشتم دیگه نیست منم گفتم نه . نمیخوام من میرم از زندگیت بیرون همون جور که خودتخواستتی برگشت با تمام ...... بهم گفت باشه هر جور راحتی فک کن. بعد شیش ماه اینهمه اعصاب خوردی گریه هایی که بخاطرشکردم فقط به خدا سپردمش الانم شیش روزه جدا شدم روز چهارم پیام داده بود من نمیتونم فراموشت کنم منم جوابشو ندادم ... خلاصه خواهرای گلم گول یه همچین ادمااییرو نخورید سخته خیلی سخته چون تمام فکر و ذهنتو مشغول کرده ولی بدونید یه همچینادمایی ارزش حتی یه جواب سلام دادنم ندارن
سلام باهاش بودم همو خیلی دوس داشتیم طوری ک صبح برا نمازم بیدارم میکرد . اما لعنت ب این خانواده ک جلوی ما رو گرفت . چرا باید جلو 2 نفر ک برای هم میمیرن رو بگیرن.. و عشق اول و آخرمم بوود و الانم فقط برای درس میرم خارج. چرا سنتی فکر میکنن خانواده ها بخدا 30 سال پیش نیس الان . باید باهم باشن دخ و پسر ن جدا از هم.. ک مثل 30 سال پیش بیای خواستگاری. ن ب مولا اشتباس
ممنون امید
فقط دعا کنید برگرده چون خانوادش جلوشو گرفته
عاشقانه دوسش دارم،دوسال با هم محرم بوديم،اما حالا بخاطر اختلافات خانوادگي مجبوريم از هم جدا شيم:(بااينكه اون ميدونه من بدون اون ميميرم،وچقد بهش وابسته ام ولي خدا كاري برامون نميكنه،دوساله باسختي با قايم موشك بازي استرس ترس يواشكي و پنهوني كنار هم بوديم ،اما الان اخر شهريور ٩٤ما بايد جدا شيم چون ادامه ي اين جريان مارو نابود ميكنه،خانوادش به هيچ عنوان پذيراي من نيستند وخودش هم بدون خانواده نميكنه هيچ كاري...خدا نميخواد ما بهم برسيم،در نهايت درد و غم و علاقه و عشق بايد جدا شيم،خدا اونا براي عاشقانه زيستن بهم نداد براي شاعرانه زيستن ازم گرفت :(((((داغونم همين،گريه ارومم نميكنه چكار كنم؟حالا تو يه رابطه دونفره خيانت نبود بازم نشد كه خدا ...دوست داشتن و عشقم هيچ شد داغونم داغون
2 سال عاشقش بودم خودمو واسش نابود کردم زمین و زمانو واسش یکی کردم قید همه چیمو زدم قید دانشگا و درس و همه چی رو زدم روزی ک میخاس واس همیشه بره بهم گفتم نمیتونیم ازدواج کنیم و گفت مبخام ازدواج کنم و اخرش بهم گفت برو گمشو الان من 5 ماهه ک رفتم گم بشم ولی هیچوقت دیگه راضی نیسم ن ببینمش ن صداشو بشنوم ن چیز دیگه ای، ولی بعضی وقتا یادم میره فراموشش کنم کاراش رفتاراش اخلاقش اون لحظه ی اخرش ... ولی هم پیش خودش گفتم هم تو دلم خودم ک بخشیدمت، ابجیا ی خورده مقاوم باشید و تحمل کنین و داداشا شماهم مث ی مرد باشین خودتو نبازین رو پاهاتون وایسین زانو نزنید نامردی و خیانت و شکست و ... هم دختر و پسر نمیشناسه ی سریا ذاتشون همینه، موفق باشین
از سوم دبيرستان با يه پسر اشنا شدم،از لحاظ تيپ و قيافه خيلي ازش سر تربودم همه بهم ميگفتن،اولا حتي روم نميشد كنارش توخيابون باهاش راه برم،اماديدم خيلي پسره خوبيه هم نمازخون هم يه خانواده مومن داره،منم ادمي نبودم كه بخوام درروز با١٠نفر دوست شم،خلاصه مجبورش كردم درس خوند باهم كنكور داديم،بهش اميدميدادم،باهم دانشگاه قبول شديم،اون فقط بخاطره من بود كه درسشو خوند ووارد دانشگاه شد چون ادم درسخوني نبود،باهاش رويامو ساختم،پابه پام مبومد،روزايي كه كلاس نداشت چندساعت منتظرم ميموند تابيام،اون يه عاشق واقعي شده بود،منم كم كم بهش دل بستم،وابستش شدم،جوري كه ديگه هيچ كدوم از عيباش برام مهم نبود،مجبورش كردم بره سره كار يه درامدي داشته باشه،بعد٤سال منو عاشق خودش كرد،هرروز همديگه رو ميديديم،اما الان٤روزه بدون هيچ دليلي ميگه ديگه نميخوامت،چند روزه دارم خون گريه ميكنم يه لقمه غذانتونستم بخورم،من براي اون بابيشتر دوستام قطع رابطه كرده بودم،فكركردم واسم بهترين پسره دنياس،وقتي تواين چمدروز ديدم مامانمم پابه پام گريه ميكنه،فهميدم اون پست هيچ ارزشي نداره،حيف اون همه خوبي و دوست داشتن،هنوزم رفتنشو باور ندارم،واي بايد باهاش كنار بيام
عاشق کسی شو که لایق عشقت باشه ن تشنه ای عشق چون تشنه ای عشق روزی سیراب میشود.
منم دوسال بایه دختری بودم عاشق هم بودیم ولی یه مدت اذیتش کردم تحمل نکرد وگذاشت ورفنت وهرکاری هرقولی دادم دیگه برنگشت داغوننننم داغونن
با یه پسربودم 4ماه که اعتیاد داشت قبلا خواستم فقط کمکش کنم ترک کنه الان عاشقم شده هرچی میخوام تمومش کنم تهدید میکنه خودشو میکشه دعا کنید فراموشم کنه بخدا خودم دیگه بریدم
یه اتفاق بدی افتاد که باعث جداییمون شد خانواده پسره مارو با هم دیدن ازمون خواستن که تمومش کنیم جو خانواده پسر طوریکه باید با طرز فکر خانوادش پیش بره پسره از اینکه خانوادش فهمیدن داغون شد منم از اون بدتر
سلام دوستان گلم،علی الخصوص دخترای خوب و گل و ساده،یک نصیحت خواهرانه،اینجا ایرانه دخترا تورو خدا انقدر ساده و ببخشید احمق نباشید کاری نکنین که بعد جز پشیمونی سودی نداشته باشه آخ که من چقدر حرص میخورم از دست دخترای ساده که چجوری خودشونو مسخره دستای پسرای بد و گرگ صفت میکنن(البته همه پسرا بد نیستن)ولی خب بیشتر پسرای این دوره زمونه گرگن دخترا دو تا دوست دارم که بهتون میگن زود سست میشین و میگید طرف عاشقمه خب ببین دختر خانوم توهم دوسش داری اصن کیسه به درد بخوری هست که بخوای اصن بهش فکر کنی متآسفانه دخترا احساستین و از روی احساسات تصمیم میگیرن همه پسرا زبون بازن دیدم که میگم به دو قصد به دختر نزدیک میشن یا مسئله جنسی که خب مشخصه یکی هم به قصد ازدواج که خب اگر از طرف خانواده بیان جلو میشه روش فکر کرد و اونایی که دخترای بیچاره ساده رو به قول ازدواج عروسک دسشون قرار میدن تورو خدا عاقلانه تصمیم بگیرین هرکسی بهتون میگه دوست دارم و عاشقتم و برات میمیرم فرد مناسبی نیس که بش دل میبندی آخه میخوام بگم به حرف آسونه و همه چی شدنیه باید مرد عمل باشه و جنم و مردونگیشو به تو و خانوادت ثابت کنه غیر ازینه عاقل باشید دخترا خواهش میکنم از بس این دخترای ساده رو میبینم دلم میسوزه البته هستن دخترای دورو و بدتر از صدتا پسر که فقط به قصد تیغ زدن با صدنفرن و این شگردشونه و پسرای خوب رو نابود میکنن در کل از هردوجنس باید ترسید پسرا و دخترا لطفآ عاقل باشید و عاقلانه فکر کنین عشق فقط بعد ازدواج بقیش حرفه فقط به خدا نزدیک و نزدیک تر بشین که مرهم همه دردهاست و بخواین آدم درست و خوبی به موقعش وارد زندگیتون کنه و همیشه خودتون باشید و نقش بازی نکنین و یادتون باشه هرکسی تاوان کارشو پس میده پس فقط واگذارش کنین به خدا
فقط خدا
دقایقی قبل باهم خداحافظی کردیم...
بعد از ۲ سال تمام که توی حرم امارضا دیدمش...
چقدر درد آوره...زجر آوره...تک تک اون لحظه های با اون بودن جلو چشامه...تا قبل از این رابطه نه من دستم به دختری خورده بود نه اون دستش به پسری...رابطمون عاشقانه ی مطلق بود..دوست داشتنی از جنس عشق...انقدر همدیگه رو میفهمیدیمکه ذهن هم رو میخوندیم ...اما..اما به خاطر دوریمون نتونستیم به هم برسیم...من بچه ی شهرستان بودم و پدر و مادرم هم به شدت مخالف...اصلا نگران خودم نیستم...فقط نگران اونم...نگرانشم...از خدا میخوام فراموشم کنه..منو یادش بره...انقدر خوشبخت بشه که هیچی یادش نیاد...
سلام.7ساله که با یه پسری ام از اولش نیت اون خواستن بود و من ناراضی بودم جوری شد که دیگه مهرش به دلم نشست خیلی سختگیر و غیرتی بود دوبار هم اومدن خواستگاری ولی خانوادم ناراضی ان.منم نمیتونم به پدرم بگم که دوستش دارم الان بعد7سال هم از سختگیری هاش ذلیل شدم نه میتونم قیدشو بزنم نه میتونم ب پدرم بگم همینو میخوام
سلام
بعد سه سال رابطه سراسر عاشقانه خانوم تازه یادش اومد که منو دوست نداره
کاش پاشو تو زندگیم نمیزاشت همه چی رو نابود
منم خودمو این وسط نابود کردم
سر مزاحمت بهش زدم دو نفرو لت و پار کردم ، بابام خونه رو فروخت دادیم دیه رفت، خودم سابقه دار شدم یه دفعه هم سرش دعوا کردم رفتم زندان تقریباً نود نود و پنج میلیون تومن فقط سر خانوم دیه دادم
یه مهرارازل اوباشی هم خورد تو پرونده امون
لعنت بهش
امیدوارم روز خوش نبینه
رفت سربازی وقتی برگشت یه خانوم زنگ زد گفت گمشو از زندگی ما بیرون
نامزد کرده بود
از حالم فقط اینو میتونم بگم که همسایه ها هر روز دعوا میکنن مامانم هم که شب و روز داره گریه میکنه هیچ چیز شکستنی تو خونمون نمونده
امیدوارم فقط خوشبخت شه چون هنوزم بیشتر از دنیا دوسش دارم
سلام به همه . بچه ها حالا دوستی ک چیزی نیس. من با یکی از اقواممون نلمزد کردم به صورت کاملا سنتی بخاطر اون از عشقم گذشتم. من واقعا به نامزدم علاقه مند شدم و عاشقش شدم اما اون ازادل فقط به اصرار مامانش ک منو دوست داشت اومده بود خواستگاری و بعد از چند ماه اعتراف کرد ک عشقم رفته بود خارج فکر میکردم هیچوقت برنمیگرده اما الان 1 ماهه برگشته و باید بره.... خیلی شوکه شدم نامزدم داره این حرفارو میزنه؟؟؟عشقم؟؟؟؟خیلی نفرینش کردم نامزدیمونو بهم زد و ماجدا شدیم ولی من هرشب موقع اذان نفرینش میکنم. حالا من موندم و ی عشق رفته و ی دنیا غم قرار بود 1 ماه دیگ ازدواج کنیم اما همه چیو بهم زد . نمیتونم فراموش کنم
سلام
مطالب خوندم ترک کردن یا نارو زدن مخصوص دختر یا پسر نیست به جنس ربط نداره من خودم بعداز 4 سال رابطه مثل یک آب خوردن کنار گذاشته شدم الان یکسال میگذره و اون پسر نامزد شده همسایه دیوار به دیواره اما من هنوزم تو تنهایم گریه میکنم خودمو دلداری میدم فقط میخام خدا عدالتشو به همه عاشقا دلشکسته ها نشون بده که من بعد اون اتفاق دیگه زندگی نکردم ....
اونی ک میره دیگ هییییییچوقت برنمیگرده من خودمم خییئلی دعا میکنم ک معجزه بشه امامیدونم هیچی نمیشع واقعا سخته..
واقعا متاسفانه هر رفتی برگشت نداره
دوستان .عزیزان .همدردهای محترم موندنی دلیلش را پیدا میکنه رفتنی بهانشو شش سال به پای یه دختر سوختم هیچی کم ندارم و نداشتم دو بار ترکم کرد به بهانه ازدواج و خواستگاری و به ازدواج منجر نشد حالا اخر همین ماه دوباره خواستگاری داره و خودش میگه ایده اله و حتما ازدواج میکنه .عشق یعنی چی؟ این همونی بود که واسه من میمرد اشک میریخت ولی شرایط محیطی مغرورش کرد احساس کرد لیاقتش بیشتر ازمنه حالمیخوام با این ازدواج کنم که از گذشتم خبری نداشته باشه.دوستا برادران وخواهران با عقل عاشق بشین و تا مطمعن نشدین از وجود کسی تو زندگیتون رل نبندید عاشق نشین .زجره نمیشه تحمل کرد
خانوماااا وقتی آقایی ب شما پیشنهاد یا حرفی غیر از ازدواج میزنه هیچی نگید فقط یکی بزنید تو گوشش ببینید کی گفتم
سلام متاسفانه شکست عشقی بدترین بلای روحیه منم شکست عشقی خوردم و الان هم داغونه داغونم پس باید باید فریاد زد و گفت: مهراب کجایی یه اهنگ غمگین و احساسی واسمون بخونی
خیانتش میفتم …تمام بدنم …اتیش میگیره ….اما ………هر پسری ک اینارو میخونه ……بیاد و یکم فکر کنه …..باور کنید دل ادما احساسشون الکی نیست ….همه ما ها …از جدایی و خیانت و فراموشی و چالشای بعدش نوشتیم ……اما فقط خودمون میدونیم ک تو اون لحظه ک فهمیدیم ……لحظه های قبلش ک حسمون بهمون میگفت. یه اتفاقایی داره میفته ….و بعدش ک تموم شد رفت با دیگری .و ما موندیم…..و قلبمون ک له شده بود از درد. چه به سرمون رفت …..باور کنید سخته ….قبول کردن تمام اینا …هر ساعتشو. با عذاب باید طی کرد ……..من .با تمام این درد هایی ک کشیدم ……..و روزای سختی. ک تحمل کردم …خودمو ی نجات یافته میدونم ……و سرمو بالا میگیرم …….میگم اشکالی. نداره …..خدایا من دلداده بودم .درد کشیدم …سخت بود ….ولی شکرت ک نذاشتی.دستای منو لمس کنه …..
عشششششششششششششششق. مقدسهههههههههههههههههههه……….لیاقت میخااااااااااااااااد………..
دوست داشتن …..کلمه ی وسیعیههه. الکی ب کسی نگییییییییییییییید و اخر بگید بااااااااااای ممکنه باورر کنید ممکنه قلب ی نفر بایسته از شدت درد …………..وفادارییییییییییی خیلی لذتش از صدتا لب گرفتن بیشتره ……..حداقل ی بار طعمشو حس کنیددددددددد………این روز و حالای دلشکستگی تمام میشه بلاخره.... و همون خدایی ک بهش گفتم ....خدایا من. دوسش دارم اما توام برام مهمی و نمیخام گناه کنم
این روزا داره قلبمو اروم میکنه.........یک روز بلاخره انقدر کم رنگ میشی ک انگار نبودی.....من رفتم .... و رفتنتو به فال نیک. گرفتم رفتم دنبال لیاقتم ........دنبال. ی حسس ناااااااااااااااااااب....کنار خدایی ک عاشقانه دستمو گرفت و از این رابطه اوردم بیرون ....خدایی ک وقتی داستانمو واسه هر کس میگم بهم میگه خوش بحالت ک انقدر دوست داشته...اما قسم به تموم لحظه های سختی ک گذروندم ......که این دنیا پژواک داره ........ک صدای گریه های من .........و قلبمو ک سختتتتتتت. ب درد اوردی. یه جای گوشه و کنار این دنیا ....یقتو سفت میچسبه ..... و اونجا تازه یاد ت میاد با. اون دختر چه کار کردی
...
میدانی؟ همین که آدم بداند که دوست داشتن تنها شرط کافی برای یک رابطه عاطفی نیست، همین که بداند هررابطه ای از دوستی تا هرنوع دیگری که باشد، تمام شددنش میتواند ناراحتی به بار بیاورد کافیست تا آدمی با خودآگاهی خودش عنان زندگیش را دست بگیرد و وقت ناراحتی به خودش این اجازه را بدهد که ناراحتی کند، اصلا عزاداری کند برای یک رابطه از دست رفته و بعد بلند شود با قدرت ادامه بدهد و بداند که هیچ کس با تمام شدن یک رابطه تمام نمیشود، هیچکس با یک خاطره تلخ به جامانده خاطرات خوبش تباه نشده است. تمام شدن هررابطه ای حتی کوتاه مدت هم بوده باشد کمترین دردش مثل درد سوزن خیاطیست که به اشتباه در دستت بنشیند، کافیست تا با آن خوب کنار بیایی، کافیست بدانی که شرط همراه شدن آن است که همراهت آن را برایت سخت نکند، کافیست بدانی هررابطه ای به چیزی فراتر از حرف نیاز دارد، چیزی فراتر از دوست داشتن که اگر هرکدامش نباشد آن وقت آن رابطه رابطه نمیشود، دوستیست تصنعی که هرلحظه اش به جای نزدیک تر شدن دوریست که در آینده باعث عذاب است .
...
نمیدونم چی بگم!!واقعا نمیدونم...فقط میدونم که این حق من نبود،نصف شبی بیدار میشدم که تنها نباشه باهاش حرف بزنم که دو ساعت نگهبانی که وایستاده زوود بگذره،تو یکی ازمرخصی هاش ازدواج کرده بود ومن وقتی فهمیدم که خانمش زنگ زد گفت کی هستی که شمارت تو گوشیه شوهرمه،زبونم قفل شد فقط تونستم بگم خدایا... همین وتا امروز به دروغایی که میگفت فک میکنم وقلبم فشرده میشه.سخته خیلییی
چقدر ناله نوشتيد.
منم یه رابطه قشنگ و عاشقانه داشتم و الان بخاطر یه سری دلایل مزخرف تموم شده.همش ب هم میگفتیم همو کامل میکنیم،هیچوقت تموم نمیشه...فانتزی یه اینده رویایی رو داشتیم ولی این بار دیگه تموم شد.از هیچی پشیمون نیستم.باهاش خیلی خوشحال بودم ولی واقعیت اینه که عشق زیاد خوب نیست و اخرش دو طرفو اذیت میکنه
با اینکه تا تونستی بهم توهین کردی ، با اینکه اصلا دلت برام تنگ نمیشه، با اینکه فک میکنم دیگه دوسم نداری ولی ترخدااااااااا برگرد دارم میمیرم بدون تو.
پنج ماهه خدااا پس کی آروم میشم تورابطه ای بودم ک فقطططط ازم سواستفاده شدازم شارژمیکشیدپول میکشیدباوجوداینکه میدونست یتیمم وپشتیبانیه مالی ندارم خرج دوس دخترای دیگش میکردونمیفهمیدم ب اسم ازدواج چ کارا ک نکردفقط خدامیدونه چ آتشی تووجودمه دردم بیشترازحماقتمه گ بازم دوسش دارم ای خداااااااایی ک شاهدب اعمال بنده هایی آرومم کن نمیبخشمت عشق نامردم واگذارت کردم ب خداک هرلحظه دارم میسوزم خداااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا
کاش.بم خیانت میکردکاش پسم میزد کاش مثه همه ی شما بهم میکفت برو کاش جایه شمابودم ولی منو نمیفروخت ک دوستشو بندازع ب تنم خدا لعنتش کنه من دختر هرزه ای نبودم همه چیزمو نابودکرد بخاطر ترس از ابرو نمیتدنونم کاری بکنم دوس دارم ازش انتقام بگیرم ولی من ی دختر20ساله ام ک هیج کارس از دستم برنمیاد
من تازه از دوس پسرم جداشدم،همش بهم حرفای قشنگ میزد،ب قصد ازدواج جلو اومد،من قبل ازاون بایکی حدود یک سال باهاش دوست بودم،خیلی عذابم داد،ولی من وابستش شده بودم و نمیتونستم ازش دل بکنم،تااینکه بااین دوس پسرم اشنا شدم،بهش روز اول گفتم من یه شکست بدی داشتم اگه کنارم می مونی بهت اعتمادکنم،گفت اره خیالت راحت،من قصدم ازدواجه،1ماه نشده ازم خسته شد،ولم کرد رفت،حتی باهاش رابطه هم داشتم،الان خیلی داغونم،حتی دلم میخاد خودکشی کنم و ازاین زندگی راحت شم
پاسخ ها
تقصیر خودته دیگه تو زندگیت به هرکسی اعتماد میکردی زود اینم شده نتیجش..ببین ندا خانوم قوی باش.بگو گورباباشون منکه نمیخوام بخاطر دوتا پسر بی غیرت و دروغگو خودمو خلاص کنم.امید داشته باش..میدونم الان با خودت میگی برو بتو ربطی نداره و چه امیدی داشته باشم ولی خانوم گل و محترم ندا این راهش نیس.
کلا یک ماه با اون پسر بودی شناختی هم ازش نداشتی اونوقت بهش اجازه دادی باهات رابطه داشته باشه !!!!!!!!!!!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
به نطر من اصلا تقصیر اون پسر نیست و مقصر 100% درصد خودتی
خواهشا اسم هر هرزه بازی ای رو عشق نگذارید
خیلی سخته راهیم نداره باید گریه کنی باید زجه بزنی یه وقتی یجایی ب خودت میای میبینی چقد بی تفاوتی حتی حسی ک اون وقتا به طرفت داشتی یادت نمیاد اصن عشق خیلی مزخرفه خیلییییییی
من پنج سال عاشقش بودم اون خودش میدونست میخوامش ولی همه چیز از یه دعوا بین پدرم با پدر اون شروع شد اولین خواستگاری که اومد ازدواج کرد دخترا همیشه فکر میکنند پسرا نامردان ولی خودشون اصلن فکر نمیکنن بعد از خط زدن یه پسر چی بسر پسره میاد خوب معلومه فقط تنهایی با سیگارش
کسی ک میگفت دنیای منی ب دوستم پیشنهاددوستی داد الانم بهم گفت چند روز صبرکن خودم زنگ میزنم واست همه چیز رو توضیح میدم من بهش گفتم فقط دعا میکنم دخترت در آینده پسری عین خودت گیرش بیادوهرکاری با من کردی اونم با دخترت بکنه بهش گفتم من اونقدر دوستدارم ک قبل از اینک بگی ببخشید من می بخشمت ایشاالله ک همه خوشبخت بشن
سلام اگه میشه میخوام یه سوالی بپرسم راهنمایی کنین یکم گیجم مدته۱ماه باپسری آشناشدم خیلی پسرخوبیه ازهمه نظرفقط چون قبلاشکست عشقی خورده خیلی سخته بخواددوباره به من اعتمادکنه ومیگه شایدحسم برنگرده میخواستم اگه میشه راهنمایی کنین که من چطورمیتونم اعتمادوحسشودوباره برگردونم ؟؟ممنون ازلطفتون
همه پیامارو خوندم همه تقریبا یا بخاطر خانواده ها جداشدن یا یکی ول کرده دردی ک من کشیدم خیلی بد بود بعد یسالو خورده ای فهمیدم با دوس دوسمم هست با اون تا خیلی جاها پیش رفته هیچوقت فکرشم نمیکردم بعدم بلاک کرد و دبلت اکانت چقد باهاش خاطره داشتم ترخدا ب هیچکس اعتماد نکنید پسری ک کسیو بخاد میره میگرتش ن اینکه ببرتس خونشون یا ازش سواستفاده کنه
لعنت به مادرای احمق پسراکه ۲ تا جوونو درک نمیکنن
من پایه دوستی با یه خانم سن بالا هستم
درسته يکی منودوست ميداشت خودشم خواستگارم اومده بودامابعدنيومد منم چشم ب راه موندم بعد سه ماه اومده بم ميگه ازاينکه تحقيق اومديم دوسه نفرپرسيديم بدنشون دادنت منم بدجوری حالم خراب شد واقعا دوسش ميداشتم انقدگريه کردم بخاطرامابازم ميگه دوستت دارم ولی اگرواقعا دوسم.ميداشت ميومد
پاسخ ها
هعییی تو بغلم قسم خورد ک مطمعنه دلش ولی بعد فهمیدم وجودش دروغ بوده و فقط بازیچه بودم سخته خیانتشو ببینی سخته تو گوشی رفیقت چتاشونو ببینی سخته ببینی عکسایی ک ب تو داده بوده حالا ب اون میده سخته ببینی بهش گفته دلم برات تنگ میشه سخته ازش بپرسه چرا با محمد تموم کردی بگه دوسش نداشتم و سخت تر از همه حرفای اخرشه ک قسم خورد هیچ حسی بهت ندارم الان دیگ از محبت خارها گل نمیشه الان محبت فقط هاری میاره... گرگ از گشنگی خیانت میکنه ادم از سیری هیچوقت طرف مقابلتونو از خودتون سیر نکنید همنقد ک سیرشه ازت میره دنبال یکی دیگ همنقد ک بفهمه دیگ هرکار کنه دوسش داری کوتاه میای رابطه واسش جذاب نیس منکه عشق اولم بود درس شد برام اگ کسی هستی ک تا حالا رابطه نداشتی از تجربه ها استفاده کن چون بد زمین میزنه ادمو و چقد خوبه ک بفهمیم توی این رابطه ها نرفتن بهترین کاره تنهایی درد داره ولی نمیشکنت ذره ذره نابودت نمیکنه... هرچی بگم حرف هس کافیه
اخه شما بگین کسی که منو از خودشم بیشتر می خواست کلی باهم بودیم به خاطر اینکه من یه شب بهش زنگ زدم مامانش برداشت دیگه باهام دوست نشد هر دو بار اول بود که عاشق میشدیم ولی الان اون با یکی دیگست که خیلی بدتر از منه وهمش میگم چی میشد که دستم قطع میشد و زنگ نمیزدم ولی نمیدونم اون می دونه چه کسی را از دست داده یانه .ولی بعضی وقتا فکر میکنم میگم این عشق نبود اون عاشق من نبود ولی دوست دارم یه روز این پیام به دستش برسه که من ازت راضی نیستم
چند تا نصیحت دوستانه میکنم بهتون :هر ادمیو تو زندگیتون راه ندین هر ادمی ارزش نداره ، برای هر ادمی وقت نذارین
که تهش بگید ای کاش ...نمیکردم ، تو زندگی مستقل باشید وابسته نشید به هیچ ادمی چون تهش میرن ، به دوستت دارما و پات میمونم تا تهش .. ازین حرفا هرگز اعتماد نکنید ، یه بار تو رابطه دعواتون شد دیگه ادامه ندید ، اگه دیدید طرفتون بی توجه و دروغ ولش کنید ، اگه گزینه بودید نه اولویت کنار بکشید وگرنه تهش میشید یکی مث من تو ۱۹ سالگی دیوونه بشه.