بحرانی به نام «مهاجرت» و «پناهجویی»

منم میخوام مهاجرت کم کاملا خودآگاهانه خسته ام از این کشور و شرایطش

به والله اگه راه بود من یکی تا حالا 20سال بود که رفته بودم.
حتی حاضرم برم هند اگه راه بدن البته

وای ینی هند ازینجا بهتره؟چتون شده بخدا اگه برید خیلی جاها رو ببینید صدای دهل از دور خوش است.بجای این غر غر کردنا چرا تلاش نمیکنیم؟
مثلا طرف 30سالشه ساعت12 ظهر به زور مامانش بیدار میشه بعد میگه ایران چرا انقد بده؟
همونجا ها هم برید بخواید انقد تنبل باشید پرتتون میکنن بیرون.خود دانی.

چرا پناهنده نمیشید از دست این همه غرغر راحت شیم.؟؟؟؟

يه هواي پاك، يه غذاي سالم حق طبيعي همه هست. حتي اگر تنبل ٣٠ ساله اي باشه كه به زور مامانش بيدار ميشه.

يه مهاجر قبل از هر چيز بايد از ذهنى مهاجر باشه. من يك مهاجرم اوايلش سخت بود اما حالا بعد از ٣ سال به غير از دورى خانواده، همه چيز بهتر از زندگى تو ايران هست.

وطن هتل نیست که وقتی خدماتش خوب نبود ترکش کنیم. ما اینجا خواهیم ماند

@ بدون نام ١١:٣٨
چه قدر طرز فكرت قشنگ و قابل احترامه. اميدوارم هميشه احساس رضايت داشته باشي و همين جور جنگجو بموني