۴۰۵۳۹۲
۴ نظر
۵۰۱۷
۴ نظر
۵۰۱۷
پ

ما چقدر جهانگردیم و چقدر جهانگردان را دوست داریم؟

ایرانی‌ها به دلیل پذیرش و تعاملی که با فرهنگ‌های مختلف دارند، توانسته‌اند در طول تاریخ ملتی پذیرای گردشگران باشند و تصویری مهمان‌نوازانه از خود در ذهن آنها برجای بگذارند. بر همین اساس، شاید ایرانی‌ها همانند برخی دیگر از ملل مختلف، به عنوان گردشگرانی حرفه‌ای شناخته نشوند اما همواره میزبانانی حرفه‌ای بوده و هستند.

هفته نامه تجارت فردا - پرستو فخاریان: شواهد متعددی نشان می‌دهد گردشگری که از منظر جامعه‌شناختی، خود یک رفتار اجتماعی فردی و گاهی جمعی به شمار می‌آید، در طول تاریخ تغییرات بسیاری داشته است.

طی قرون متمادی بهانه‌های سفر، شکل‌های مختلفی به خود گرفته است؛ در حالی که سفر در دوران باستان، با انگیزه به دست آوردن غذا و دوری از خطر و رفتن به مکانی با آب و هوایی بهتر صورت می‌گرفت و پس از آن در قرون‌وسطی نیز انگیزه‌های مذهبی دلیل سفرهای مردم بود، در دوره رنسانس با هدف کسب دانش و تجربه‌آموزی انجام می‌شد.
همزمان با انقلاب صنعتی بود که پایه و اساس سفرهای جمعی در زمان حاضر شکل گرفت و مردم برای دوری از زندگی شهری، در فرصت‌های اندکی که دست می‌داد به سواحل پناه می‌بردند. در این زمان بود که سفر از فعلی ویژه برای خواص خارج شد و شکلی عمومی‌تر و انبوه‌تر به خود گرفت.
حالا اما مردم با هدف بازگشت به اصالت و دوری از زندگی روزمره شهری سفر می‌کنند. ما ایرانیان نیز با اندکی تاخیر نسبت به تحولات گردشگری در جهان، چنین مراحلی را از سر گذرانده‌ایم و حالا هم سفر را دستاویزی برای فرار از روزمره‌های خود قرار می‌دهیم؛ این در حالی است که گذشتگان ما به صورت عام، بیش از هر چیز با انگیزه‌های مذهبی و به قصد جاذبه‌های زیارتی عازم سفر می‌شدند.
در چند سال اخیر، روند سفر در کشور تشدید شده و گردشگری در سبد اقتصادی خانوارها جایگاهی مهم‌تر یافته است؛ در حالی که پیش از آن، به عنوان موضوعی لوکس، کمتر در میان عموم مردم جای داشت و به باور کارشناسان دلیل اصلی آن هم تلقی مردم و حقیقت بالا بودن هزینه‌های سفر بود.
ما چقدر جهانگردیم و چقدر جهانگردان را دوست داریم؟
اکنون عموم مردم در سفرهای داخلی در چادرهای مسافرتی اقامت و از اتومبیل‌های شخصی برای این سفرها استفاده می‌کنند. آنها اغلب به صورت جمعی به سفر می‌پردازند و به دلایل مختلف از جمله کم بودن اطلاع‌رسانی در مورد سایر مقاصد گردشگری کشور، شهرهای شمالی را برای گردش‌های یک‌روزه و چندروزه خود برمی‌گزینند.
در سفرهای خارجی نیز، آنها بیشتر کشورهای همسایه را انتخاب می‌کنند و از مشتریان جدی دوبی و ترکیه به خاطر هزینه‌های کمتر آنها نسبت به سایر مقاصد خارجی محسوب می‌شوند. اما علاوه بر این گروه وسیع از گردشگران ایرانی، گروهی دیگر از هموطنانمان نیز که اخیراً تعداد آنها رو به افزایش گذاشته، جوانانی هستند که به سفرهای ماجراجویانه در داخل و خارج ایران می‌پردازند.
این روند از سال‌ها پیش در کشورهای پیشرفته ظهور کرده بود و حالا نیز برخی در ایران، با بهره‌گیری از این الگو به سفرهای ماجراجویانه و کوله به پشت می‌پردازند؛ اشکالی از سفر که درجه اعلایی از جست‌وجو برای اصالت و سنت از دست‌رفته را در خود دارد. روی دیگر سکه سفر برای ایرانی‌ها، تاریخچه میزبانی آنها از گردشگران خارجی است.
متونی که از گردشگران خارجی سفر‌کرده به ایران باقی‌مانده، از دیرباز تاکنون شاید چندان تغییری نکرده باشد؛ سفرنامه‌نویسان قرون گذشته، با سفر به میان مردم از زندگی عادی آنها نوشته‌اند و حالا نیز گردشگران بسیاری که راهی ایران می‌شوند، به نوشتن از سبک زندگی مردم ایران بیش از هر چیزی علاقه نشان می‌دهند.
در این میان شاید آنچه تغییر کرده، جنس خود گردشگران است؛ در گذشته سفرنامه‌های به جا‌مانده از سفر به ایران، عمدتاً به افرادی خاص تعلق داشته که به همین منظور به کشورمان سفر می‌کردند و حالا، عادی‌ترین گردشگران نیز روایت سفر خود به ایران را در رسانه‌های جمعی منتشر می‌کنند. روایت‌های کنونی تنها به نوشتار نیز ختم نمی‌شوند و در موارد بسیاری، ایران را در قاب تصویر به دنیا نشان می‌دهند.
جامعه‌شناسان بر این باورند که ایرانی‌ها به دلیل پذیرش و تعاملی که با فرهنگ‌های مختلف دارند، توانسته‌اند در طول تاریخ ملتی پذیرای گردشگران باشند و تصویری مهمان‌نوازانه از خود در ذهن آنها برجای بگذارند. بر همین اساس، شاید ایرانی‌ها همانند برخی دیگر از ملل مختلف، به عنوان گردشگرانی حرفه‌ای شناخته نشوند اما همواره میزبانانی حرفه‌ای بوده و هستند.
محدودیت‌های فرهنگی و قانونی یکی از عوامل افزایش سفرهای خارجی ایرانیان است

مسوولیت مهمان‌پذیری

پویا علاءالدینی*: سنت مهمان‌نوازی در میان ایرانیان همواره مورد توجه افرادی که به ایران رفت و آمد داشته‌اند بوده است. استقبال باشکوه از مهمان و پذیرایی با تمام امکانات موجود، عادتی است که ریشه در فرهنگ ایرانی داشته تا آنجا که امروز از آن به عنوان یکی از جاذبه‌های گردشگری نام برده می‌شود. اینکه این رسم دیرین چرا و از چه زمانی به عنوان یک ارزش فرهنگی در میان خانواده‌های ایرانی مطرح شده، دلایل بسیاری دارد که در توضیح این رفتار باید به نتایج مطالعات اجتماعی، تاریخی، مردم‌شناسی و... رجوع کرد.
اما آنچه در این فرصت بیش از همه اینها برای نگارنده حائز اهمیت است، توضیح دلایل مانایی این رفتار در دنیای امروز است؛ اینکه چگونه در شرایطی که جامعه به سمت مدرن شدن پیش می‌رود و افراد زمان کمتری برای پرداختن به اموری از این دست دارند، همچنان این خصیصه به عنوان یک نشانه فرهنگی دیده می‌شود و مورد تاکید بسیار قرار می‌گیرد؟

در پاسخ به این چرایی لازم است دایره نگاه‌مان را گسترده‌تر کنیم و جوامع دیگر را نیز مورد بررسی قرار دهیم. در واقع آنچه در این کنجکاوی جلب‌توجه می‌کند، ارتباط هر چه بیشتر میان سنتی بودن جوامع و رفتار پذیرنده و توام با مهربانی و تعارفات معمول با مهمان است به این معنا که هر چه از شهرهای بزرگ به سمت مناطق کمترتوسعه‌یافته و محلی‌تر می‌رویم،‌ غلظت این رفتارها بیشتر شده و جوامع با آغوشی بازتر به استقبال غریبه‌ها می‌روند.
از این نگاه میدانی شاید بتوان این نتیجه ضمنی را استخراج کرد که جامعه شهری ایران که با در اختیار داشتن ابزار و تکنولوژی روز در مسیر مدرن شدن طی طریق می‌کند و در حال پیمودن راه توسعه است، همچنان در دل خود یک جامعه سنتی و قائل به ارزش‌های فرهنگی دارد و به همین دلیل با وجود تمامی تغییرات قابل مشاهده در فضای شهری امروز این کشور هنوز هم می‌توان پایبندی به این ارزش‌ها را به خوبی مشاهده و در سفر به این کشور به عنوان یک تجربه ویژه و منحصربه‌فرد از آن یاد کرد.
ما چقدر جهانگردیم و چقدر جهانگردان را دوست داریم؟

در کنار این موضوع و فارغ از تغییر انگاره‌های ذهنی افراد در طول زمان که رفتارهای اجتماعی را تحت تاثیر قرار می‌دهد، مشغله بیشتر و حجم بالاتر کار و تعلقات خاطر به امور، یکی دیگر از مسائلی است که می‌تواند کیفیت و شدت رفتارهای مردم یک جامعه را از خود متاثر کند. با این همه از آنجا که مردم ما زمان‌های کاری مفیدشان در مقایسه با میانگین جهانی کشورهای توسعه‌یافته بسیار کمتر است و زمان‌های فراغت برنامه‌ریزی‌نشده بیشتری در اختیار دارند، راحت‌تر می‌توانند به آداب و رسوم پایبند باشند و در این مورد زمان زیادی را به مهمان یا مهمانان خود اختصاص دهند.
در کنار این باید نسبت تعداد جمعیت شاغل در یک خانواده به تعداد افراد بدون شغل را نیز مورد توجه قرار داد که خود زمان کافی را برای پذیرش و پذیرایی از مهمان در اختیار خانواده‌ها قرار می‌دهد. در کنار اینها اما پذیرایی از مهمانان خارجی که گزارش آن از سوی گردشگرانی که به ایران سفر می‌کنند به کرات منتشر می‌شود، دلایل دیگری نیز دارد که از آن جمله می‌توان به محدودیت رفت و آمد با دیگر کشورها و بسته بودن فضای کشور به روی دنیای بیرون به ویژه در سال‌های اخیر اشاره کرد.
از سوی دیگر تکثیر تصویر رسانه‌ای منفی از ایران در رسانه‌های جهانی خود عامل دیگری است که ایرانیان را در برابر رفتارشان با خارجی‌هایی که به ایران سفر می‌کنند، حساس‌تر کرده است به این صورت که هر یک از ما در مواجهه با گردشگرانی که به کشورمان سفر می‌کنند مسوولیتی نانوشته برای اصلاح و بازترسیم چهره مخدوش‌شده‌مان احساس می‌کنیم که انعکاس آن در رفتار گرم و پذیرا و توام با احترام تجلی می‌یابد.
برآیند این عوامل در نهایت سبب شده ایرانی‌ها همچنان به مهمان‌نوازی شهره باشند و این در شرایطی که کشور برای جذب گردشگران خارجی خیز برداشته، امتیازی فوق‌العاده محسوب می‌شود که باید بیشتر به آن پرداخت و تقویتش کرد تا آنجا که حتی می‌تواند ایران را از این نظر، به یک برند فرهنگی تبدیل کند؛ برندی که نیازی به سرمایه‌گذاری‌های مستقیم مالی ندارد و متکی به سرمایه‌های فرهنگی و اجتماعی است.

با این همه ما ایرانی‌ها به‌رغم مهمان‌نوازبودن‌مان، در محیط‌های عمومی چندان مهمان‌نواز نیستیم و روابط غیرشخصی را اصل قرار نمی‌دهیم. به بیان دیگر باید گفت که در جامعه امروز ایران روابط ناشخصی‌وار کمتر تعریف شده و در حالی که در شهرهای بزرگ زندگی می‌کنیم، همچنان در بسیاری از مواقع طایفه‌ای می‌اندیشیم و بر آن مبنا رفتارهایمان را تنظیم می‌کنیم.
بنابراین در حالی که جامعه ایران امروز اشتیاق زیادی برای پذیرفتن گردشگران خارجی دارد و این موضوع می‌تواند به عنوان یک پتانسیل ارزشمند در جذب گردشگر مورد تاکید قرار گیرد، به نظر می‌رسد طرح این دغدغه که ممکن است با ورود گردشگران بیشتر و عادی شدن این روند، جامعه در مقابل گردشگران حساسیت و اشتیاق خود را از دست بدهد و این سرمایه ارزشمند دچار زوال شود چندان بیجا نباشد. از این‌رو لازم است با نهادینه کردن رفتارهای شهروندی رایج در جوامع مدرن که مبتنی بر درک جایگاه انسانی افراد و احترام به این مقام است، به تثبیت رفتارهای شهروندی صحیح که منجر به ترویج آرامش در سطح جامعه می‌شود، اقدام کنیم.

رفتار گردشگری ایرانی

اما در همین حال که ورود گردشگران به کشور افزایش داشته و به نظر می‌رسد که همچنان روندی رو به رشد داشته باشد، تعداد ایرانی‌هایی هم که در این سال‌ها کشورهای دیگر را به عنوان مقصد سفر خود برگزیده‌اند بیشتر شده است و قطعاً بررسی رفتار گردشگران ایرانی در این مقاصد هم اهمیت می‌یابد.
اما پیش از پرداختن به این مهم باید پرسید که چه عواملی مسبب این رشد بوده است؟ در پاسخ به این پرسش به نظر می‌رسد دو عامل کلیدی وجود داشته باشد؛ نخست سیاست‌های اقتصادی واردات‌محور که زاییده اقتصاد نفتی کشور است و پس از آن، شرایط داخلی کشور و محدودیت‌های فرهنگی و قانونی موجود.
عامل نخست، سبب شده میزان مسافرت‌های خارجی ایرانی‌ها با توجه به متوسط سرانه تولید ناخالصشان در مقایسه با آمارهای جهانی بیشتر باشد. همچنین محدودیت‌های داخلی در بسیاری از مواقع، انگیزه سفر گردشگران ایرانی به خارج از کشور است؛ گردشگرانی که در صورت نبود این سختگیری‌ها می‌توانستند سفرهای داخلی را برگزینند و از این طریق به تقویت گردشگری داخلی کمک کنند.
در پی این مسائل، متاسفانه در سال‌های اخیر گردشگران ایرانی در برخی کشورها به رفتارهایی شهره شده‌اند که وجهه عمومی مردم ما را تا حدی مخدوش کرده است. در واقع در شرایطی که افراد تنها به دلیل تجربه برخی از تفریحات و بهره‌بردن از شرایطی که به صورت عادی در کشور وجود ندارد اقدام به مسافرت می‌کنند، بدیهی است که چنین رفتارهایی به صورت مشخص و برجسته در جامعه میزبان دیده شود.
در کنار این به دلیل ارزان‌تر بودن سفر در برخی مقاصد خارجی، افراد زیادی این امکان را می‌یابند تا پیش از آنکه فرصت تجربه گردشگری در داخل کشور را داشته و رفتارهای متناسب با آن را بیاموزند، راهی کشورهای دیگر شوند که همین امر خود به نوعی دیگر موجب بروز برخی رفتارهای نامتناسب توسط آنها می‌شود.

نکته دیگر در سفر ایرانی‌ها به خارج از کشور اشتیاق شدید آنها برای خرید است که این خود متاثر از عدم امکان ورود برندهای معروف جهانی به کشور از طرق رسمی و نیز سیاست‌های ارزی موجود است. البته باید تاکید کرد حجم بسیاری از گردشگران خروجی را گردشگران زیارتی تشکیل می‌دهند.
ما چقدر جهانگردیم و چقدر جهانگردان را دوست داریم؟
در این باره شاید بتوان این‌گونه نتیجه گرفت که هر چقدر انگیزه سفر افراد به کشورهای دیگر نشات‌گرفته از رهایی از قید و بندهای موجود در کشورشان باشد،‌ احتمال بدرفتاری‌ها و افراط در انجام برخی امور افزایش می‌یابد و به همان نسبت گردشگران سفر‌کرده به این کشورها، غیرحرفه‌ای‌تر به نظر می‌رسند.
از سوی دیگر رفتارهای حساب‌شده و حرفه‌ای گردشگران یک کشور ارتباط مستقیمی با گردشگرپذیری آن کشور دارد چرا که افزایش گردشگران ورودی و خروجی از یک علت مشترک برخوردار بوده و علاوه بر آن مواجهه با فرهنگ‌های مختلف و تجربه ارتباط با ملیت‌های گوناگون، سطح روابط اجتماعی مردم یک کشور را ارتقا می‌بخشد.

مضاف بر همه اینها، افزایش تعداد گردشگران خروجی ایرانی تابع یک روند جهانی نیز هست که با تسهیل امکانات سفر و ارزان شدن هزینه‌های آن، در حال افزایش است به ویژه در کشورهای در حال توسعه که جمعیت جامعه شهری آنها رو به افزایش است و سفر رفته‌رفته به عنوان یک کالای ضروری جای خود را در سبد مصرفی خانواده‌ها باز می‌کند.
به همین ترتیب و در نتیجه این افزایش تقاضا، توجه فعالان نهادهای مستقل و نیز دولت‌ها به بحث‌های مربوط به گردشگری پایدار بیشتر شده است. احترام به جامعه میزبان در کنار توجه به حفظ محیط زیست از جمله رفتارهایی است که در گردشگری حرفه‌ای و مسوولانه بر آن تاکید می‌شود.

اصل اصالت مقصد سفر

سفر در ایران و جهان چه روندی را طی کرده است؟ چه تغییراتی در بهانه‌های سفر ایجاد شده؟ ایران چرا برای گردشگران خارجی اهمیت داشته و دارد؟ مردم ایران چقدر پذیرای توریست هستند و نظام اداری ایران چه میزان برای پذیرش گردشگران بین‌المللی آمادگی دارد؟ دکتر علی‌اصغر سعیدی، جامعه‌شناس ایرانی و استاد برنامه‌ریزی و رفاه اجتماعی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران بر این باور است که بهانه برای سفر، از هدف زیارتی به هدف اصالت‌جویی تغییر کرده است. او همین عامل را دلیل علاقه‌مندی گردشگران مدرن به سفر به کشورمان می‌داند. به گفته او، ایران برای خارجی‌ها و غربی‌هایی که دیگر اصالتی در جوامع خود نمی‌بینند از این حیث می‌تواند جذاب باشد. سعیدی همین‌طور تاکید می‌کند که مردم ایران از مسوولان بیشتر آمادگی پذیرش گردشگران خارجی را دارند و به باور او، مردم در این زمینه از مسوولان پیش هستند. در آستانه روز جهانی گردشگری، با این جامعه‌شناس درباره مساله‌ گردشگری در ایران صحبت کرده‌ایم.

ما چقدر جهانگردیم و چقدر جهانگردان را دوست داریم؟

آقای دکتر، سفر از دیرباز میان مردم کشورهای مختلف وجود داشته و مردم ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده‌اند. با یک رویکرد جامعه‌شناختی، سفر و گردش چه روندی را در طول تاریخ طی کرده است؟
گردشگری یک مفهوم مدرن است. اگر این تعریف سازمان جهانی گردشگری را از این پدیده در نظر بگیریم که فرد گردشگر از مکان زندگی‌اش به لحاظ جغرافیایی حرکت می‌کند و حداقل 24 ساعت از مکان زندگی خود دور است، این را ما در گذشته به صورت دیگری داشتیم. از یک منظر می‌توان گفت در گذشته سه دسته سفر داشتیم که توسط سه گروه از افراد صورت می‌گرفته است؛ یکی توده‌های مردم که زائران بودند. با تسامح، این گروه را می‌توان توریست‌های زمان گذشته عنوان کرد. رفت و آمد برای این دسته از گردشگران دشوار بوده است و به همین خاطر کاروانسراهایی بر سر راه این زائران ساخته می‌شده که هم‌اکنون نیز بخشی از آثار تاریخی ما را تشکیل می‌دهند.
هدف این گروه، زیارت و انجام فرائض دینی بوده است. دسته دوم پادشاهان بوده‌اند که به شکل خاص خود سفر می‌کردند و دسته سوم نیز سیاحانی بودند که بیشتر نجبا و اشراف را در خود جای می‌دادند. این گروه، سیاحانی بودند که به لحاظ مالی و فرهنگی می‌توانستند سفرهای غیرزیارتی هم داشته باشند. در همین حال و در کنار این گروه‌هایی که از آنها نام بردیم، تعداد اندکی هم افراد فرهیخته و نویسنده و شاعر و تاریخدان وجود داشته‌اند که به سفر می‌پرداختند و درباره سفر خود می‌نوشتند.

حالا جامعه‌شناسان بین چنین سفرهایی که در گذشته وجود داشته و سفرهای کنونی تفاوت قائل می‌شوند. این هم در کشورهای دیگر وجود داشته و هم در ایران تجربه شده است. بر اساس نظریه جامعه‌شناس معروف مک کانل، این تمایز بیشتر به خاطر این است که علت سفرها تغییر کرده است. به باور او، شهروند مدرن در جست‌وجوی اصالت و تاریخ و گذشته بودن است ولی در گذشته چنین اهدافی وجود نداشته و گردشگران عصر قدیم به دنبال اصالت نبودند. مک کانل معتقد است علت اینکه گردشگران کنونی به دنبال اصالت و تاریخ هستند، این است که خویشتن را در گذشته، تاریخ و پیش از خود جست‌وجو می‌کنند. برای آنها دنیای جدید دنیایی آلوده، شلوغ، گرم، پرهیاهو و بوروکراتیک است.
از این‌رو، جامعه‌شناسی مانند مک کانل بر این باور است که هر چه منطقه‌ای که توریست‌های مدرن به آن سفر می‌کنند اصالت بیشتری داشته باشد، آنها را بیشتر راضی می‌کند. برای همین است که امروزه کسانی که اماکن گردشگری را به وجود می‌آورند، باید جذابیت آن در جهت اصالت‌بخشی بیشتر را تضمین کنند. از همین‌جا این جامعه‌شناس به مفهومی‌که گافمن از آن استفاده کرده نیز اشاره می‌کند. گافمن دنیای جدید را به روی صحنه و پشت صحنه تقسیم می‌کند. مک کانل با عنایت به این نظریه، می‌گوید توریست همیشه می‌خواهد واقعیت‌های پشت صحنه را به دست آورد و تا این واقعیت‌ها را به دست نیاورد، راضی نخواهد شد.

می‌توانم این‌گونه مثال بزنم که توریستی از انگلستان، آلمان یا فرانسه به کشور ما می‌آید، ما در وهله اول او را برای یک نمایشگاه به ایران می‌کشانیم. در وهله دوم برخی آثار باستانی کشور را به او نشان می‌دهیم. اما در وهله سوم امری که در بین توریست‌ها رو به اشاعه است، ورود به زندگی مردم عادی و نشان دادن علاقه نسبت به این مقوله است. این امر تا آنجا پیش رفته که تورگردانان نیز به این موضوع توجه و برای گردشگران محیط‌هایی طراحی می‌کنند که آنها بتوانند زندگی عادی مردم را از نزدیک ببینند. لذا استقبال زیاد از اقامت در خانه‌های محلی در میان توریست‌های ایرانی و خارجی نسبت به هتل، برای همین بخش از گردشگران است که بیشتر به دنبال اصالت هستند.

از این موضوع با عنوان شکل‌دهی تجربه گردشگر نیز یاد می‌شود؟

بله، همین‌طور است. یکی از شاگردان من که راهنمای تور بود تعریف می‌کرد یکی از توریست‌هایش از او خواسته بود او را به خانه خود ببرد و این گردشگر از حضور در میان یک خانواده ایرانی لذت برده بود. این تجربه برای گردشگر بسیار اصیل‌تر است. می‌خواهم تاکید کنم اصالت نیز معانی مختلفی پیدا می‌کند؛ زمانی شما یک فرد را به طبیعت کویر می‌برید و او می‌تواند این اصالت را در آنجا بیابد و گاهی هم او را به خانه خود می‌بریم و وی در خانه ما اصالت را خواهد یافت. برخی از اینها از رفتار کردن مانند ما و کسب تجربه‌های ویژه ما لذت می‌برند. مثلاً کسی برای من تعریف می‌کرد یک زن آلمانی در سفر به ایران، حجابش را بهتر از یک زن ایرانی حفظ می‌کرده و وقتی به او می‌گفتند ما آنقدر هم محدودیت نداریم که تو داری اینگونه حفظ پوشش می‌کنی، جواب داده که من همیشه با شیوه و پوشش غیرایرانی و غیراسلامی‌ زندگی کرده‌ام و آزادی پوشش داشته‌ام و حالا دوست دارم یک هفته با پوشش شما زندگی کنم.
منظورم این است که این تجربه‌های اصیل یکی از عللی است که می‌توان توریست‌های جدید را از قدیم تفکیک کرد و تشخیص داد. یک مورد دیگر نیز اینجا وجود دارد و آن را جامعه‌شناسان به ویژه جامعه‌شناسان جهان سومی ‌مطرح می‌کنند. آنها می‌گویند توریستی که به ایران می‌آید و اینجا مسجدی را می‌بیند با یک ایرانی معتقد به اسلام، فرق می‌کند. آن توریست صرفاً هدفش از این بازدید، تجربه گذشته و آن حال و هواست؛ درحالی که افراد معتقد به این مرکز دینی، هدفشان از دیدن آن متفاوت خواهد بود. از همین موضوع می‌خواهم استفاده کنم و بگویم چگونه تفاوت وجود داشته بین زائران عصر قدیم و گردشگران عصر حاضر؛ آنها به دنبال سفر به یک جاذبه مذهبی بودند و اینها چنانچه گفتیم به دنبال اصالت.

مثال دیگر نگاهی به سفرنامه‌های مذهبی است. در بعضی از این سفرنامه‌هایی که بر جای‌مانده از سفر به اماکن مذهبی مثل کربلاست، به‌ویژه آن دسته از نویسندگانی که جزو گروه‌های نخستینی بودند که به کربلا سفر کرده بودند، می‌خوانیم که دنبال گمشده‌های خود می‌گشتند. این افراد را جزو زائران دسته‌بندی می‌کنند نه توریست‌ها ولی بسیاری معتقدند اکنون حتی ایرانیانی که به مکه و کربلا می‌روند نیز توریست هستند و صرفاً زائر نیستند چون هدف‌های دیگری را نیز دنبال می‌کنند؛ آنها خرید می‌کنند، به گردش در مقصد می‌پردازند و بعضاً انگیزه‌هایی به جز انگیزه صرف زیارتی دارند. انگیزه این افراد اکنون تغییر کرده و با انگیزه زائران خانه خدا در ایام قدیم که صرفاً می‌خواستند به زیارت بروند متفاوت است.

تفاوت‌های این‌چنینی را می‌توانید در نوشته‌های افرادی مثل جلال آل‌احمد و دکتر شریعتی نیز ببینید که چه موضوعاتی را در سفرهای خود به مکه و عتبات عالیات مطرح کرده‌اند. این به نظر من تفاوت بین زائر قدیم و توریست جدید را آشکار می‌کند.

شما به این موضوع اشاره کردید که الان هدف از سفر تغییر کرده است. پیش از این هدف سفرهای زیارتی بوده و اکنون جست‌وجوی اصالت، هدف اصلی سفر است. اما شکل سفرها در ایران و جهان دستخوش چه تحولاتی بوده است؟

در آن زمان پدیده سفر و گردشگری توده‌ای نشده بود اما اکنون، این امر به عنوان موضوعی توده‌ای شناخته می‌شود. شما تقریباً بین افراد در سفر نمی‌توانید فرقی ببینید؛ مگر تفاوتی که در شیوه اقامت افراد وجود داشته باشد، وگرنه همه آنها می‌خواهند به جست‌وجوی اصالت به سفر بروند و جاذبه‌های گردشگری را ببینند. مثلاً تمام کسانی که به اصفهان سفر می‌کنند اعم از غنی و فقیر و از طبقات اجتماعی و اقتصادی مختلف به دیدن آثاری همچون منارجنبان می‌روند ولی در گذشته به این صورت نبوده است. بر همین اساس در زمان گذشته،‌ سفرهایی که تفریحی بوده فقط به گروهی خاص از مردم اختصاص پیدا می‌کرده است.

نکته دیگری که وجود دارد این است که ایران همیشه برای خارجی‌ها جذاب بوده است. در سفرنامه‌های قدیمی‌ هم گواهی بر این موضوع وجود داشته است. اما اساساً چرا ایران برای خارجی‌ها اهمیت داشته و دارد؟ یا اگر بهتر بخواهم سوال را مطرح کنم باید بپرسم ایران اکنون برای کدام دسته از گردشگران به عنوان یک مقصد گردشگری اهمیت دارد؟

برای گردشگر مدرن که از کشورهای خارجی می‌آید، ایران ویژگی‌هایی دارد که اصیل‌تر است. حالا برخی مواقع این اصالت را در آثار باستانی یا در طبیعت می‌بینند و گاهی نیز در جلوه‌هایی نو و ناشناخته برای آنها که ممکن است در شهرها نیز وجود داشته باشد. یکی از این جلوه‌ها که خیلی از توریست‌ها برایشان جالب است، تصاویری است که ما در شهرهای ایران از شهدای جنگ داریم. این تصاویر برای آنها خیلی جالب است چون آنها را در غرب نمی‌بینند. این دقیقاً امری است که برای مردم ایران دیگر عادی شده. این گردشگران طبیعت و صحرا را در کشورهای توسعه‌یافته خود ندارند و این هم یک نوع نیاز به بوم‌گردی و بازگشت به آن اصالت را ایجاد می‌کند.
ما چقدر جهانگردیم و چقدر جهانگردان را دوست داریم؟

همان‌طور که اشاره کردیم، حالا با توسعه سفر توده‌ای، گردشگران اغلب مایلند به سفرهایی بروند که اصالت بیشتری دارد یا مقاصدی را انتخاب کنند که پیش از این، محدودیت‌های بیشتری برای سفر به آن وجود داشته است. ایران یکی از جاهایی است که چندین سال به دلیل تیره و تار بودن روابط خارجی، به لحاظ سفر و گردشگری برای خارجی‌ها محدودیت‌هایی داشته و الان که تصویر بهتری از این کشور در غرب شکل گرفته، شهروندان کشورهای توسعه‌یافته اشتیاق بیشتری به این سفرها پیدا کرده‌اند. از سوی دیگر، مجموعه‌ای از اصالت‌های تاریخی و طبیعی و فرهنگی را در ایران می‌توان یافت.

می‌توانید مثالی عینی از مقاصد گردشگری ایران برای این موضوع بیاورید؟

مثلاً یزد را اگر به عنوان یک مقصد گردشگری در نظر بگیریم، درخواهیم یافت که هم به لحاظ تاریخی، هم به لحاظ فرهنگی و هم به لحاظ طبیعت کویری که دارند، صاحب اصالت است؛ شهری که هنوز به آن معنا، مدرن نشده و جلوه‌هایی از اصالت را در آن می‌توان یافت. در مورد چنین مقصدهای گردشگری حتی ظاهرسازی هم صورت نگرفته است.

شما اشاره می‌کنید به این موضوع که مثلاً در مقصدی همچون یزد، ظاهرسازی در جلوه‌های گردشگری صورت نگرفته و همه چیز با همان اصالت پیشین خود به گردشگر ارائه می‌شود. این در حالی است که بسیاری از جامعه‌شناسان و دانشمندان مطالعات فرهنگی بر این باورند که برخی مقاصد گردشگری دستکاری شده و در واقع یک اصالت دستکاری‌شده را به گردشگر ارائه می‌دهند. نظر شما در این باره چیست؟

دستکاری کردن دو معنی دارد؛ یکی به معنای وندالیسم است که منجر به آسیب رساندن و دست بردن در آثار ملموس تاریخی می‌شود. مثلاً در زندان اسکندر و بسیاری دیگر از سایت‌های تاریخی کشورمان متاسفانه شاهد این یادگاری‌نویسی هستیم. اتفاقاً این پدیده گرچه ناپسند است اما جلوه دیگری را ایجاد می‌کند که برای توریست جالب و جدید است؛ چرا که چنین اتفاقی را پیش از این در دیگر جاذبه‌های گردشگری که در کشور خودش یا کشورهایی به جز ایران یا ندیده یا کمتر دیده. به همین خاطر، این مساله‌ نیز به نوبه خود می‌تواند اصالت یک مقصد باشد.

اما نوع دیگری از دستکاری این است که به‌گونه‌ای جلوه‌های توریستی مقصد گردشگری تغییر کرده و دستکاری شده باشد که گردشگر را به گمان اصالت وادارد. مثلاً به گروه آمیش‌ها نگاه کنید؛ گروهی مذهبی که روابط محدودی دارند، اجازه نمی‌دهند کسی به اجتماعشان وارد شود، بعضاً از مظاهر مدرنیته استفاده نمی‌کنند و اغلب در ایالات متحده و کانادا زندگی می‌کنند. همین گروه خود سوژه گردشگری می‌شوند و تورهای گردشگری برای ورود به آنها شکل می‌گیرد. اما چنین تورهایی این سوال را برای گردشگران ایجاد می‌کند که اگر ورود به این اجتماع سخت است چرا ما توانسته‌ایم به این گروه وارد شویم؟ اینجاست که آنها متوجه می‌شوند، اینها یا خود را به شکل آمیش درآورده‌اند یا دسته‌ای از آمیش‌ها هستند که برای اینکه اصالت توریستی داشته باشند باوجود آنکه مظاهر مدرنیته را نیز در اختیار دارند، اما از آنها استفاده نمی‌کنند. این نمونه یک صحنه‌سازی یا دستکاری در اصالت تلقی می‌شود. با این همه گردشگر وارد این بازی خواهد شد و از آن لذت خواهد برد.

با این همه در ایران اتفاقاً می‌توانیم نمونه‌های بسیاری از آثار تاریخی را مثال بزنیم که چون از آنها نگهداری و در آنها دستی برده نشده، اصالت آنها مورد تایید است. برای مثال در بافت تاریخی یزد،‌ می‌توانیم شاهد تصاویری از خرابه‌های خانه‌های تاریخی باشیم که بعضاً جایگاهی برای انباشت زباله نیز شده است. این البته برای گردشگری ما ضعف بزرگی به شمار می‌رود اما به هر روی نشان می‌دهد کسی نخواسته آن را دستکاری کند. با این حال، در بخش‌هایی از بافت‌های تاریخی شهرهای قدیمی ‌ما بناهایی هستند که با بهره‌گیری از برخی مصالح و شبیه به گذشته ‌ترمیم شده‌اند؛ با این‌همه عموماً شما در ایران این دستکاری را آنقدرها حرفه‌ای نمی‌بینید. اگر هم دستکاری اتفاق افتاده باشد، در فرهنگ و طبیعت این شهرها آن اصالت گفته‌شده، وجود دارد.

بنابراین شما بر این باورید که جلوه‌های توریستی در ایران دستکاری نشده است؟

بله، به نظر می‌رسد اگر هم دستکاری صورت گرفته، بسیار غیرحرفه‌ای است و گردشگری که تجربه سفر در سایر کشورها را داشته باشد به خوبی متوجه می‌شود که این تغییرات در ایران مطلوب نبوده و نتوانسته‌اند مانند الگوهای جهانی رفتار کنند. دستکاری به این معنی است که یک چیز غیراصیل را اصیل نشان دهیم و از دیدگاه من این موضوع در ایران چندان رخ نداده است.

اما همان‌طور که مطلع هستید در شرایط کنونی بسیاری از گردشگران نظر مساعدی در خصوص سفر به ایران دارند؛ تعداد گردشگران اروپایی نیز نسبت به قبل بیشتر شده و بسیاری از گردشگران کشورهای دیگر نیز تمایل به سفر به ایران دارند. حال با این جذابیت‌ها از نظر شما جامعه ایران، یعنی مردم و نظام اداری (بوروکراسی) تا چه حد آماده پذیرش این گردشگرهاست؟

به نظر می‌رسد مردم در بسیاری از موارد از نظام اداری جلو هستند. بگذارید مثالی از برخورد مردم دیگر کشورهای گردشگرپذیر با مهمانان خارجی خود برایتان عنوان کنم تا به تفاوت پذیرایی ایرانی‌ها و دیگر کشورها پی ببرید. اگر یک گردشگر وارد فرانسه یا انگلستان شود مردم جامعه ممکن است در برابر بسیاری از مسائل این گردشگران واکنش‌های جالبی نداشته باشند. مردم در این کشورها به دلیل کثرت مهاجران و بومی‌ها، به گردشگران و مسافران خارجی روی چندان خوشی نشان نمی‌دهند و با وجود اینکه سالانه چندین میلیون گردشگر به این کشورها سفر می‌کنند، همچنان دستگاه اداری فراهم‌کننده امکانات برای این دسته از افراد است.

اما در ایران شرایط متفاوت و بالعکس است. مردم ایران استقبال بسیار خوبی از خارجی‌ها در ایران دارند. این امر در یک نظریه نیز عنوان می‌شود که می‌گوید ایرانی‌ها پذیرش فرهنگی زیادی نسبت به گردشگرها دارند و این نشان می‌دهد ایرانی‌ها مهمان‌نوازی مطلوبی نسبت به خارجی‌ها دارند. اما دستگاه اداری که از قسمت ویزای وزارت خارجه آغاز می‌شود تا نهادهای زیرمجموعه مرتبط همچنان چالش‌های بسیاری دارند که برای گردشگران مشکلات بسیاری را ایجاد می‌کند.
ما چقدر جهانگردیم و چقدر جهانگردان را دوست داریم؟

به نکات جالبی اشاره کردید. پس به باور شما ما بستر اجتماعی پذیرش گردشگر را داریم ولی همچنان بستر بوروکراتیک ما برای جذب گردشگر، ضعیف است. با این شرایط نظام اداری باید چگونه برای ورود بیشتر گردشگران به کشور آمادگی کسب کند؟

یک تفکر همواره پشت سیاستگذاری در این حوزه وجود دارد. این تفکر این است که آیا ورود توریست خسارتی به سنت‌ها و ارزش‌های ما می‌زند یا خیر؟ اگر این مساله‌ را به بحث بگذاریم و با کشورهایی نظیر ترکیه که از لحاظ فرهنگی و مذهبی شباهت‌هایی با ایران دارند مقایسه کنیم، می‌بینیم «فرهنگ‌پذیری» در ایران که از آن بعضاً به عنوان تهاجم فرهنگی یاد می‌شود، منابع دیگری دارد و منبع آن توریسم نیست.
درحالی برخی گمان می‌کنند فرهنگ توریست‌های خارجی می‌تواند در جامعه موثر باشد که توریست‌ها حین سفر به کشوری دیگر، سعی می‌کنند تنظیم فرهنگی جامعه میزبان را بپذیرند. این موضوع بستری را فراهم می‌کند که توریست از نظر عقاید و ارزش‌های ما، چندان آسیبی را احساس نکند. به ویژه در سال‌های اخیر و همزمان با جهانی شدن، کمترین تغییری در ارزش‌ها از این جهت دیده شده است. بنابراین این مساله‌ در نوع تفکر و سیاستگذاری‌های کشور ما باید رفع شود و دقیقاً زمانی که این چالش‌ها برطرف شود، دستگاه‌های اداری سیستم‌شان را با شرایط پذیرش گردشگر تطابق می‌دهند.

اما مرحله دوم در این زمینه زیرساخت‌ها هستند که باید همگام شوند؛ چه اینکه نبود زیرساخت‌های اقامتی و تفریحی برای تداوم جذب گردشگر خطر مهمی خواهد بود. اگر آماری از شهرهای فرهنگی مانند اصفهان، یزد یا کرمان داشته باشید متوجه می‌شوید بعضاً ورود گردشگر در مقایسه با دو سال گذشته اندکی کاهش داشته است. علت اصلی آن که عموماً در گزارش‌ها و اظهارات توریست‌ها نیز بیان می‌شود، نبود زیرساخت‌های اقامتی و بهداشتی است. به عنوان مثال امکانات نامناسب در سرویس‌های بهداشتی و امکانات محدودتر مانند بیمه سفر از جمله مواردی است که همواره توریست‌ها از آنها گله دارند. به نظر می‌رسد حل مواردی از قبیل حمل و نقل داخلی ناوگان هوایی نیز می‌تواند هم به بهبود توسعه کشور کمک و هم راه را برای ورود توریست‌ها هموار کند.
*برنامه‌ریز رفاه اجتماعی و رئیس مرکز پژوهش‌های گردشگری دانشگاه تهران
پ
برای دسترسی سریع به تازه‌ترین اخبار و تحلیل‌ رویدادهای ایران و جهان اپلیکیشن برترین ها را نصب کنید.

همراه با تضمین و گارانتی ضمانت کیفیت

پرداخت اقساطی و توسط متخصص مجرب

ايمپلنت با 15 سال گارانتی 10/5 ميليون تومان

>> ویزیت و مشاوره رایگان <<
ظرفیت و مدت محدود

محتوای حمایت شده

تبلیغات متنی

نظر کاربران

  • ستاره محمدی

    با این وضعیت داغون اقتصادی، تهران گردی هم نمیشه کرد چه برسه جهان گردی

  • بدون نام

    دلت خوشه خبری جان،مردم محتاج نون شبشون هستن جهانگردی کجا بود

  • شاهین

    ما خیلی جهانگردیم و سالیانه خیلی ریال خرج می کنیم و جهانگردان رو هم خیلی دوست داریم چون با خودشون ریال میارن.

  • میثم

    از پتانسیل و جذابیتهای توریستی بگذریم, بیشترین دلیل سفر اروپایی ها به ایران ناشناخته بودن ان هست و اتفاقات غیرقابل پیش بینی در طول سفر.

ارسال نظر

لطفا از نوشتن با حروف لاتین (فینگلیش) خودداری نمایید.

از ارسال دیدگاه های نامرتبط با متن خبر، تکرار نظر دیگران، توهین به سایر کاربران و ارسال متن های طولانی خودداری نمایید.

لطفا نظرات بدون بی احترامی، افترا و توهین به مسئولان، اقلیت ها، قومیت ها و ... باشد و به طور کلی مغایرتی با اصول اخلاقی و قوانین کشور نداشته باشد.

در غیر این صورت، «برترین ها» مطلب مورد نظر را رد یا بنا به تشخیص خود با ممیزی منتشر خواهد کرد.

بانک اطلاعات مشاغل تهران و کرج