از پردیس تا دره سیلیکون چقدر راه است؟
عصری پرشتاب که همه چیز روی کسری از ثانیه تغییر می کند و کهنه و کهنه تر می شود. درواقع استارت آپ ها نه تنها جهان کسب و کار را تغییر داده اند بلکه جهان رقابت را نیز دگرگون کرده اند.این شرکت ها به همه آموختند که به جای دنباله روی کورکورانه از رقابت باید سعی کرد تا چارچوب رقابت را بزرگ تر کنند و چنین نیز کردند.
اکنون وقتی به آن ها نگاه می شود گویی در قله ای غیرقابل دسترس قرار گرفته اند، اما واقعیت این است که چنین نیست و به رغم جایگاه رفیع این بنگاه های نوظهور، نوآوری های شگرف به سرعت بنیادهای اقتصاد را تغییر می دهند.
با وجود همه محدودیت ها و مشکلات زیربنایی که در بستر وب وجود دارد ایرانیان جوان توانسته اند کارهایی در خور توجه انجام دهند. این همه مرهون دو چیز بود: یکی نبودن قوانین مزاحم و دست و پاگیر که ایجاد یک کسب و کار را به هزار و یک خوان سلیقه فلان مدیر و بهمان کارشناس ارجاع نمی داد و دیگری قدرت سنجش بازار از سوی متولیان و جوانان سازنده این استارت آپ ها که عموما موفق از کار درآمدند.
جالب است که میانگین سنی کسانی که در ایران مجموعه های موفقی بر بستر وب راه اندازی کرده اند کمتر از سن انقلاب است و بیشتر آن ها جوانانی هستند که در محیط بعد از انقلاب رشد و نمو داشته اند. ابتدایی ترین برآوردها به ما می گوید که اگر فقط زمینه سازی صورت بگیرد این فضا پتانسیل مناسبی برای کارآفرینی بیشتر و اشتغال فراگیرتر را خواهدداشت.
در جامعه ای که ۱۸ میلیون جوان دارد که خیل عظیمی از آن ها جویای کار هستند تقویت استارت آپ ها که به نوآوری در فضای کسب و کار اقدام می کنند، می تواند زمینه ساز تغییرات اساسی در ایجاد شغل، افزایش رفاه و مطلوبیت اجتماعی شود.
وقتی در مورد استارت آپ ها صحبت می کنیم دقیقا در مورد چه صبحت می کنیم؟ چرا واژه کسب و کار را به جای آن به کار نبریم و خیال خودمان و همه آن هایی را راحت نکنیم که اولین بار آن را می شنوند چشمان شان گرد می شود که در مورد چه چیز صحبت شده؟
واقعیت این است که اگر بخواهیم روی یک کرونولوژی ساده و خطی به این پرسش ها پاسخ دهیم باید دست به دامان مصداق ها و نمونه ها شد؛ مصداق هایی که از قضا سنگ بنای همه فضاهای استارت آپی در دنیا بوده اند. کسب و کارهای نوپایی که قابلیت رشد بسیار زیادی دارند؛ این شبه جمله را شاید بتوان نزدیک ترین معادل فارسی استارت آپ در نظر گرفت. شاید به همین خاطر هم باشد که هنوز بسیاری ار رسانه های مکتوب و آنلاین ترجیح شان این باشد که از همان واژه استارت آپ استفاده کننده تا این عنوانطولانی و خسته کننده ولی گویا.
اجازه دهید با مثالی این مفهوم را کمی روشن تر کنیم؛ وقتی نجار ماهری هستید و مغازه ای دونبش در گوشه ای از محله تان دارید خیلی هم کسب و کارتان رونق بگیرد در دو سال و بر پایه معادلات کسب و کارهای سنتی تنها می توانید پنج یا شش شاگرد دیگر اضافه کنید و نهایتا مغازه بغلی تان را هم بخرید و اضافه کنید به کارگاه کوچک تان. این نهایت رشد در کسب و کار سنتی و برپایه فرمول بازارهایی است که سال هاست گوش و چشم ما با آن ها خو گرفته اند.
حالا یک جوان 19 ساله عشق اینترنت و فناوری را در نظر بگیرید که گوشه اتاق شلوغ و به هم ریخته اش در خانه شان نشسته و یک وبلاگ برای خرید و فروش دوربین عکاسی راه انداخته. در ماه اول راه اندازی کسب و کارش یک دوربین فروخته و احتمالا هزار نفر هم سایتش را دیده اند، اما اگر بخت با او یار باشد و ایده های خوبی در سر داشته باشد ممکن است تا پایان سال اول روزانه 100 هزار بازدید از سایت داشته باشد و روزی 500 دوربین هم بفروشد و در پایان سال دوم 300 کارمند داشته باشد و یک انبار بزرگ. در پایان سال نهم هم می تواند 1300 کارمند داشته باشد با چند سوله بزرگ کالا و میلیون ها مشتری از سراسر کشور و روزی 100 هازر سفارش کالا. نامش هم می تواند «دیجی کالا» باشد!
دره سیلیکون یا همان سیلیکون ولی،منطقه ای با ۴۸۰۲ کیلومتر مربع مساحت در سانفرانسیسکوی امریکاست؛ قلب تپنده فناوری این کشور و جایی که ایده های دانشجویی می توانند در قاموس فرهنگ و اکوسیستم استارت آپی از اتاقی در یک خوابگاه دانشجویی شروع شوند و دو سال بعد یک شبکه اجتماعی با ۳۰۰ میلیون کاربر و ارزشی بیش از ۵ میلیارد دلار باشند!
سیلیکون ولی 2 میلیون 970 هزار نفر جمعیت دارد و حدود یک میلیون و 500 هزار شغل در این منطقه وجود دارد! متوسط درآمد سالانه در این دره معروف، 116 هزار دلار در سال است. جی دی پی این منطقه بیش از دو برابر جی دی پی ایالت سانفرانسیسکوست.
پاسخ روشن است اکوسیستمی به وجود آمده که زیرساخت هایی را برای صاحبان ایده و سرمایه فراهم کرده که می تواند هرکسی را به سوی خود جذب کند. این همان اتفاقی است که بایددر اکوسیستم استارت آپی ایران بیفتد. برگردیم به ایران عزیزمان!
دیجی کالا حدود ۱۲۰۰ شغل ایجاد کرده است. برای ایجاد هر شغل اگر دولت بخواهد وارد میدان شود باید حداقل ۵۰۰ میلیون تومان هزینه کند. پس دیجی کالا به تنهایی چیزی حدود ۶۰۰ میلیارد تومان از هزینه های دولت کم کرده است. ۶۰۰ میلیارد تومان تولید ثروت برای کشور آن هم در زمینه اشتغالزایی. کم کردن ترافیک و دردسرهای پیدا کردن جنس اصل در بازارهای مکاره دیجیتال در خیابان حافظ هماجر دنیا دارد و خیر آخرت.
«کافه بازار» چندصد توسعه دهنده اپلیکیشن دارد که از سراسر کشور ایده هایشان را در قالب برنامه های موبایل و از طریق این سایت به فروش می رسانند یا رایگان در اختیار مشتریان خود قرار می دهند. اپلیکیشن هایی که از یک اذان گوی جذاب را شامل تا مسیریاب هایی که شما را از شر ترافیک کشنده تهران نجات می دهند.
«زودفود» یک استارت آپ دو، سه ساله است که صنعت غذا و رستوران داری تهران را زیر و رو کرده است. رونق عجیبی به غذافروشی های شهری داده که گرسنگانش زمان کافی برای رفتن به رستوران یا سفارش تلفنی دادن را ندارند. حدود ۳۰۰ کارمند در این شرکت به یک شهر ۱۰ میلیون نفری خدمات می دهند تا مشتریان راحت تر و بی دردسر غذا سفارش بدهند.
«بایکس» در گوشه دیگری از این شهر کسب و کار سنتی و نیمه جان پوشاک را با تلفیق زیرساخت ها و ظرفیت های وب به حوزه باطراوت و فعالی تبدیل کرده است؛ سایتی که 40 نفر نیرو دارد تا برای ایرانی ها خرید پوشاک را راحت تر کند و برای تولیدی های لباس رونق به ارمغان بیاورد؛ این ها دستاوردهای اکوسیستم استارت آپی ایران است. کم است اما بسیار امیدوارکننده است.
می توان امیدوار بود که روزی در پارک علم و فناوری پردیس چیزی شبیه سیلیکون ولی شکل بگیرد؛ پرجان و پررونق. اما این کار پیش شرط هایی دارد. باید خرده فرهنگ ایرانی- اسلامی این فضا را شکل داد، از استارت آپ های داخلی حمایت کرد، ایده های بدیع را با معافیت های مالیاتی و بیمه ای به جلو راند و از همه مهم تر نیروی کار کشور را از پشت میزنشینی دور کرد و مهارت های تازه ای را به آن ها یاد داد که چنین اکوسیستمی نیاز دارد.
نظر کاربران
سلام من در سيليكون ولي زندگي مي كنم و در دانشگاه آزاد ايران نرم افزار خوندم. هر روز حسرت ميخورم از اينكه كاشكي جووناي با استعداد كشور من هم با فرهنگِ اينجا بزرگ ميشدن و اينجا زندگي ميكردند تا مفهوم رشد و شكوفايي رو بفهمند. تا بفهمن استارت آپ و سرمايه گذاري روي اون چقدر راحت زندگيتون رو عوض ميكنه.