در دهه سوم زندگی تان اینطوری زندگی کنید
بر اساس باور بسیاری، دههی بیست زندگی انسان تکرارنشدنی است. ۲۰ تا ۳۰ سالگی زمانی است که در آن روند کلی زندگی بسیاری از ما تعیین میشود. مسلما تصمیمهایی که میگیریم و کارهایی که انجام میدهیم نیز در شکلگیری این روند موثر هستند.
۱. وقت خود را تلف نکنید
وقت خود را تلف نکنید، چون همه چیز با زمان ساخته میشود. این توصیهی بنجامین فرانکلین در آن زمان یک توصیهی بسیار خوب بوده است. البته در حال حاضر هم یک توصیهی بیهمتاست و مهم نیست که چند سال داشته باشید.
اما شاید دههی ۲۰ زندگی شما به طور ویژهای یک زمان بسیار مهم در زندگی هر فرد است. بسیاری افراد این سالها را به عنوان سالهای سازندهی زندگی به شمار میآورند و عاداتی که شما در این دوره پیدا میکنید، میتوانند در بقیهی عمرتان نیز ادامه یابند.
بنابراین پرسشی که مطرح میشود این است که بهترین راه برای صرف این زمان چیست؟ ما با بررسی برخی گفتگوها و نظرخواهیها مجموعهای از توصیهها را برای شما در موارد بعدی فهرست کردهایم.
۲. روی مهارتهای مهم زندگی کار کنید
تعدادی از مهارتها در زندگی هستند که افراد باید در آن ماهر شوند و دههی ۲۰ زندگی مسلما بهترین زمان برای شروع و تمرین است. بدون فشار پدر و مادر یا مدرسه برای ایجاد انگیزه در خودتان، لازم است که شما ایجاد نظم و انضباط را تمرین کرده و در خودتان برای یادگیری ملزومات زندگی شور و هیجان کافی ایجاد کنید.
این مهارتها میتوانند شامل موارد گوناگونی از صبر و شکیبایی و توانایی نه گفتن تا زندگی متناسب با ثروت و درآمد خودتان و همچنین عادات غذایی مناسب باشند.
۳. روزانه از خودتان سوالاتی بپرسید
بنجامین فرانکلین روز خود را با یک پرسش آغاز میکرد و هر روز را با یک سوال به پایان میبرد. وی در صبح از خود میپرسید که «امروز چه کار خوبی باید انجام دهم؟» و پرسشش در پایان روز این بود که « امروز چه کار خوبی توانستم انجام دهم؟». در واقع، بسیاری از متفکران بزرگ از ایدهی پرسش از خود به طور مداوم استقبال کردهاند. برای مثال آلبرت اینشتین گفته است: "از دیروز یاد بگیرید، برای امروز زندگی کنید و به فردا امیدوار باشید. نکتهی مهم این است که دست از پرسش کردن برندارید."
البته، عادت دادن خودمان به پرسش اغلب کار دشواری است و صحبت از آن راحتتر است. زیرا ما اغلب ترجیح میدهیم که از روبرو شدن با پرسشهای دشوار اجتناب کنیم. جان دیویی به عنوان یک فیلسوف و روانشناس در کتاب سال ۱۹۱۰ به نام «چگونه فکر میکنیم؟» توضیح میدهد که تفکر بازتابنده شامل غلبه بر تمایل ما برای قبول همه چیز به صورت ظاهری و تمایل به تحمل ناآرامی روانی است.
اما تحمل این ناراحتی مسلما ارزش سختی را دارد، زیرا میتواند به افزایش اعتماد به نفس لازم برای عملکرد بهتر در کار و زندگی روزمره منجر شود.
سوالاتی که میتوانیم از خود بپرسیم میتواند همانند سوال استیوجابز با عنوان «اگر امروز آخرین روز زندگیم بود، آیا همچنان کاری را انجام میدادم که اکنون در حال انجامش هستم؟» یا سوال مایکل هاپکینز یکی از کاربران کوارا با مضمون «الان در حال چه کاری هستی؟» یا سوال یک کاربر دیگر به نام سوهام بانرجی با موضوع «چرا اینقدر جدی؟» باشند.
دیپاک مهتا گفته است: "هیچ چیزی نمیتواند به اندازهی مطالعه به شما کمک کند."
او طیف گستردهای از کتابها را پیشنهاد میکند، از داستانهای نوجوانان و کتابهای قانون تا دیکنز و تزو همگی برای کسب اطلاعات بیشتر در مورد تقابل دیدگاههای مختلف میتواند مفید باشد. وی همچنین توصیه میکند: "هرگز از این نترسید که با ایده یا دیدگاهی روبرو شوید که در تضاد بنیادی با دیدگاه شما باشد."
جرمی آلیسون باور دارد که خواندن همچنین یک روش بسیار خوب برای تمرین دادن ذهنتان است. چرا که این کار تقریبا تمام زمینههای ذهن را فعال میکند. ذهن در واقع یک ماهیچه است. اگر شما از آن استفاده نکنید، به مرور زمان تحلیل میرود.
فرانچسکو وانگ به این مقوله به عنوان زمانی برای افزایش عمر و زندگی اشاره میکند. او مینویسد:
"سرمایهگذاری روی زمانی برای مراقبت از سلامت خودتان، قطعا باعث میشود که شما، به معنای واقعی کلمه عملکرد بهتری را در روزها، ماهها و سالهایی از زندگی که پیش رو دارید، داشته باشید. ولی اغلب ما زمانی به فکر حفظ سلامتی خود میافتیم که با یک هشدار یا اعلام خطر ناگهانی مواجه شویم."
او پیشنهاد میدهد که به جای این رویه، فعالانه وقت خود را برای سلامت خودتان اختصاص دهید. این کار را میتوانید با خوب غذا خوردن، ورزش منظم، خواب کافی، ویزیت پزشک به طور مرتب و مراقبت از سلامت عاطفی، روانی و معنوی خود انجام دهید.
وانگ از یک مطالعه به نام «انسان خوب» که در دانشگاه پرینستون در سال ۱۹۷۳ انجام شده بود نقل قول میکند. این مطالعه نشان داده است که عجله و شتاب تاثیر بزرگی بر تصمیم ما برای اینکه آیا میخواهیم به یک فرد مجروح در مسیرمان کمک کنیم یا خیر دارد. تنها ۱۰ درصد از کسانی که عجله داشتند برای کمک به فرد مجروح توقف کردند. این در حالی بود که ۴۵ درصد از کسانی که تا حدودی عجله داشتند نیز برای کمک توقف کردند و ۶۳ درصد کسانی نیز که در کل عجله و شتابی در مسیرشان نداشتند تصمیم گرفتند تا برای کمک به فرد مجروح مورد آزمایش توقف کنند. وانگ چنین میگوید:
"میتوان نتیجه گرفت که عجله و شتاب شاید شما را از تبدیل شدن به فردی که میخواهید باشید باز دارد؛ برای مثال داشتن خصلت مهربانی و کمک به یک فرد آسیبدیده. در نظر گرفتن مقدار نسبتا زیادی از زمانهای کاهش تنش در زمانبندیهایتان میتواند شما را از سندرم عجلهی دایمی محفوظ نگه دارد که این دستاورد مسلما یک سرمایهی ارزشمند برای شما و همچنین برای کسانی که در اطراف شما هستند به شمار میرود."
۷. یک فعالیت اجتماعی و خارج از ناحیهی امن خود انجام دهید
مهم نیست که بخواهید به یک کتابخانهی عمومی بروید، یا اینکه وقتی را برای یک برنامهی موسیقی یا کنسرت یا هر گردهمایی دیگری اختصاص دهید. مهم این است که سعی کنید گاهی اوقات از قید خودتان آزاد شوید و با افراد جدیدی خارج از دایرهی دوستان همیشگیتان آشنا شوید و تلاش کنید تا خود را از اضطراب اجتماعی آزاد کنید. یکی از موضوعات مهم این است که بتوانید در دههی بیست زندگی خود به آسایش و راحتی بیشتری در معاشرت با دیگران برسید. هانتر مککورد (Hunter McCord) مینویسد:
"میدانم که پس از دوران دانشگاه، گروههای اجتماعی انسان تغییر میکند. اما پیوستن به سازمانها و مجموعههای مختلف کمک میکند تا دایرهی دوستان خود را گسترش دهیم."
افزایش تعداد دوستان و افراد مورد علاقه و گذراندن مقداری وقت با آن افراد مسلما چیزی نیست که از انجام آن پشیمان شوید. من هرگز از هیچ کسی نشنیدهام که در پایان زندگی خود از گذراندن وقتش با دوستان و افراد مورد علاقهاش پیشمان یا ناراحت بوده باشد.
در حالی که استرسهای زندگی روزمره در دههی بیست زندگی به اوج خود خواهند رسید، اما مهم است که توجه و اهمیت دادن به سلامت فکر و ذهن خود را فراموش نکنید. مهتا پیشنهاد میدهد که انجام برخی سرگرمیهایی که ذهن انسان را به فعالیت وادار میکنند؛ فعالیتهایی همانند بازی شطرنج، بازیهای فکری یا حل معما و پازل میتواند ذهن شما را تیز و آماده نگه دارند. این مشغولیتها همچنین میتوانند یک تمرین خوب و خلاقانه برای دریافت نتیجهی مطلوب در حین استراحت ذهنی یا ریلکسیشن باشد.
گفته میشود که صرف نیم ساعت در روز به تنهایی میتواند برای شناخت بهتر خودتان بسیار مفید باشد. تونیا تورپین باور دارد که آگاه شدن به طور فعال از تحولات و تغییرات درونتان تنها روش کارآمد برای فهم و دریافت بهتر از خودتان است.
۱۰. در فعالیتهای هدفمند نقش داشته باشید
هایدی مکدونالد نوشته است: "شما هرگز این مقدار سرشار از انرژی را نخواهید داشت. سلامتی موهبت بزرگی است. احتمالا دیگر این مقدار از زمان قابل استفاده را نیز دوباره در زندگی به دست نخواهید آورد. پس بهترین استفاده را از آن ببرید. این بهترین شانس شما برای ایجاد تفاوت در جهان است."
جرمی آلیسون میگوید: "زیبایی پسانداز برای دوران بازنشستگی در دههی بیست زندگی در بهرهی مرکب نهفته است. حتی اگر امروز فردی یک حساب برای بازنشستگی باز کند و هر ماه ۵ دلار به آن اضافه کند، تاثیر بهرهی مرکب در آن طی یک یا دو دههی اضافی میتواند به معنای واقعی کلمه به معنی تفاوتی به میزان صدها هزار دلار در مبلغی باشد که شما برای دوران بازنشستگی خود میتوانید داشته باشید."
به طور مشابه، تانومی روی پیشنهاد میدهد که زندگی سرگرمکنندهای داشته باشید، اما در عین حال صرفهجویانه زندگی کنید و مقداری پول را برای پرداخت بدهیهایتان به صورت ماهانه اختصاص دهید. شاید شما به انجام این صرفهجوییهای روزانه صاحب خانه نشوید؛ اما شاید وامهای دانشجویی و سایر وامها شما را از داشتن خانه باز دارند.
پیشنهاد میشود که همواره باید اخبار و رویدادها را دنبال کنیم تا بتوانیم برهانهای هدفمندی را در ذهن خود بپرورانیم. به احتمال زیاد شما شور و شوق لازم را پیدا خواهید کرد؛ خواه اینکه برهانهای مورد نظر از مواردی باشند که واقعا به آن علاقه دارید، خواه اینکه در زمینههایی باشد که فکر میکنید میتوانید به آن نیز نگاهی بیندازید. سانجی کادل توصیه میکند که در مورد منبعی که اطلاعات را از آن میگیریم باید احتیاط کنیم. وی توصیه میکند:
"نباید هر چیزی را که در اینترنت وجود دارد به راحتی باور کنیم. مقداری پژوهش و تحقیق کنید و سپس نتیجه بگیرید که مطلب مورد نظر در کجا تایید یا تکذیب شده است."
آرپیت ستی باور دارد که شکست خوردن به غیر از سنین نوجوانی شاید بهترین راه برای ساختن یک انسان بالغ باشد. هرچقدر که بیشتر شکست میخوریم، به همان اندازه چیزهای بیشتری میآموزیم.
شما هرگز انرژی یا توانایی برای اندیشیدن را به میزان دههی بیست زندگی خود نخواهید یافت و همچنین شما هرگز آسیبپذیرتر از این سن نخواهید بود. بنابراین این دورهی زمانی بهترین دوره از زندگی شما برای گسترش مرزهای ذهنی خود و بازیابی از شکستهایی است که طبیعتا با پذیرش ریسکهایی گوناگون، مواجهه با آنان دوریناپذیر بوده است.
دانستن اینکه چه کارهایی را میتوانید انجام دهید و اینکه از کدام شکستها میتوانید خود را بازیابی کنید، شاید بتواند در ادامهی عمرتان شما را فرد موفقتری کند.
کرت بیورز باور دارد که بازبینی هفتگی وقایع و کارها میتواند یک عادت عالی و مفید باشد. او توصیه میکند که ما سه مورد را بررسی کنیم:
۱. در هفتهای که گذشت چه اتفاقهای خوبی روی دادند؟ وقتی که پاسخ دادیم میتوانیم خوشحال شویم و به سراغ سوال دوم برویم.
۲. کدام وقایع به خوبی پیش نرفتند؟ باید این موارد را متوقف کنیم یا اینکه بر مشکلات پیرامون آنها غلبه کنیم و در صورتی که همچنان مشکلساز باشند شاید بهتر باشد آنها را از دایرهی فعالیتهایمان حذف کنیم.
۳. بر پایهی پاسخهای داده شده، چه تغییراتی نیاز است صورت دهیم تا هفتهی بعد از همه نظر بهتر شود؟
مهم نیست که چقدر در دههی بیست زندگی سفر کنید. مهم این است که چگونه سفر کنید. سعی نکنید که یک توریست صرف باشید. سفرکننده باشید. این باعث میشود تا گسترهی دید شما افزایش یابد و به شما کمک میکند تا پی ببرید که دنیای ما در عین بزرگی و وسعت تا چه اندازه نیز کوچک است.
نکتهی کلیدی در سفر به باور آلیسون، تجربهی رویدادها و مسایل جدید است. در این مسیر متوجه میشوید که دنیای بسی بزرگتر هم در خارج از منطقهی خودتان وجود دارد. در مورد فرهنگهای دیگر یاد بگیرید. غذاهای جدید را امتحان کنید. شما به راستی از آنچه که به دست خواهید آورد، شگفتزده خواهید شد. ماریو هاری پیشنهاد میدهد که سفر با افراد غریبه را نیز امتحان کنیم. وی نوشته است:
"طرز فکرهای افراد گوناگون را تجربه کنید و اگر احساسات آنها را با دقت بررسی کنید، شما به یک شهود کلی در مورد آنچه که هر کس به دنبالش است خواهید رسید."
داستین گریس سال گذشته طی سخنرانیهای TEDx خود گفت: "مردم آرزوی یک زندگی به یاد ماندنی را دارند و این واقعیت غمانگیز هم وجود دارد که بسیاری از ما به این آرزو نمیرسیم."
گریس به مدت دو سال در سراسر جهان سفر کرده است. او میگوید در طول این سفرها آموخته است: "زندگی تعداد روزهایی نیست که صرفا به عنوان یک موجود زنده سپری میکنید. بلکه به مفهوم روزهایی است که بعدها در یادتان خواهند ماند."
به باور او، نکتهی کلیدی برای داشتن یک زندگی به یاد ماندنی این است که از چارچوب زندگی روزمره و یکنواخت خود را آزاد کنیم و هر روز به دنبال تغییر و بهبود باشیم و فعالیتهای روزمرهی خود را طوری تنظیم کنیم که از اتلاف هر یک از روزهای زندگیمان جلوگیری شود.
ارسال نظر