از تهران به استرالیا؛ از استرالیا به تهران
زنان کشور کوالاها
زنان استرالیایی خستگی ناپذیرند و قدرت را می شود در بیشتر آنها دید.
ماهنامه زنان و زندگی - طلیعه اکبری: «به استرالیا خوش آمدید!»، این جمله اولین مواجهه من با یک زن استرالیایی بود. درست در اولین دقایق ورودم به فوردگان «کینگز فورد اسمیت» سیدنی. افسری که پاسپورتم را چک کرد زنی بود بلندقد با موهای طلایی و چشم های آبی با چهره ای سرد و بی تفاوت؛ اما وقتی گذرنامه ام را به را به دستم داد لبخند گرمی به لب داشت و گفت: «به استرالیا خوش آمدید!». جمله ای که به لب های منِ مهاجر و دلتنگ هم لبخندی نشاند و البته تعجب های من از زندگی زنان در استرالیا هم از همان فرودگاه آغاز شد.
آنچه که از همان روزهای آغازین مهاجرت بیش از هر چیز در مورد زنان به چشمم آمد؛ زنان فاراغ بالی است که با وجود یک با دو بچه خردسالی که به همراه دارند، بچه دیگری را هم با کالسکه حمل می کنند. کالسکه هایی که خیلی وقت ها دو طبقه یا دوقلو هستند.
خیلی از زنان مشخص است که کودکی را هم باردار هستند. اوایل مهاجرت دیدن تعداد زیادی کالسکه در خیابان ها، پیاده روها، فروشگاه ها و حتی در اتوبوس و قطار برای من بسیار تعجب آور بود اما خیلی زود متوجه شدم خیابان ها و پیاده روها به گونه ای طراحی شده اند که برای حرکت کالسکه کم ترین دردسری ایجاد نشود. ارتفاع اتوبوس ها برای سوار شدن با کالسکه قابل تغییر است. قسمت جلوی اتوبوس ها هم به کالسکه اختصاص داده شده و حتی کمربند ایمنی برای بستن کالسکه به میله های اتوبوس وجود دارد.
این در حالی است که نزدیک ترین پارکینگ های اتومبیل به مراکز خرید هم به کسانی که کالسکه دارند، اختصاص داده شده است و کسانی که بچه یا کالسکه ندارند در این پارکینگ ها، پارک نمی کنند. علاوه بر این در تمام مراکز خرید قسمت هایی حفاظت شده به محل بازی کودکان اختصاص داده شده و مادران بی دغدغه فرزندان بهانه گیرشان را که از خرید روزانه خسته شده اند در این محل های بازی آرام می کنند. حتی چرخ های خرید پاهای کوچک شان را تکان می دهند و همراه مادرشان خرید می کنند.
با این اوصاف به نظر می آید مارد بودن یکی از مهم ترین خصیصه های زنان استرالیایی باشد. وقتی پای صحبت های زنان مهاجر ایرانی می نشینم و نظرشان را درباره زنان استرالیایی می پرسم هر کدام با توجه به تجربه شخصی اش چیزی می گوید.
«بهاره» که یک دختر 4 ساله دارد و معلم دبستان است می گوید: «مادر بودن برای زنان استرالیایی یک شغل تمام وقت محسوب می شود و انصافا هم در این شغل درست ایفای نقش می کنند. آن ها پا به پای بچه های شان در پارک بازی می کنند و به بچه ها سخت نمی گیرند.اعتماد به نفس شان بسیار بالاست و خودشان را دست کم نمی گیرند.»
او معتقد است که زنان استرالیایی خستگی ناپذیرند و قدرت را می شود در بیشتر آنها دید. او می گوید: «من زنانی را دیدم که با داشتن چند فرزند، کار خانه، کار بیرون یا انجام کارهای داوطلبانه، لب به شکایت باز نمی کنند.»
«شیوا» با توجه به تجربه کار و زندگی در استرالیا در حالی که معتقد است زنان استرالیایی خیلی تلاش می کنند تا حقوق شان با حقوق مردان برابر شود، می گوید: «زنان استرالیایی به بچه هایشان سخت نمی گیرند. آن ها بچه داری شان خیلی خوب نیست. بچه هایشان در مراکز خرید با دست کثیف همه چیز می خورند یا توی درمانگاه ها وقتی حوصله شان سر می رود خودشان را در گل و خاک کثیف می کنند و مادرها عین خیال شان هم نیست.»
اما «الهه» که فارغ التحصیل یکی از دانشگاه های استرالیاست مخالفت می کند و می گوید: «من هیچ زن استرالیایی ای را در خیابان ندیدم که نسبت به بچه اش بی محبت یا بی توجه باشد. برعکس معتقدم که آنها از صلابت و جدیت خاصی در بچه داری برخوردار هستند. من توجه و آگاهی شان را به اصل موضوع بچه داری دوست دارم. به نظر من آن ها به این اصل معتقدند که باید خودت را خیلی دوست داشته باشی برای خودت و روحت احترام قائل باشی؛ و فقط در این صورت است که می توانی بچه ات را هم مستقل و مهربان با خود بار بیاوری.»
«مینا» هم که در دانشگاه سیدنی مشغول به کار است در ادامه حرف های الهه می گوید: «شیوه بچه داری زنان استرالیایی براساس لذت بردن دوطرفه مادر و فرزند است. آنها برای خودشان زندگی می کنند درحالی که به خانواده هم اهنیمت می دهند و شادی در زندگی خانوادگی برایشان مهم است.»
«پروانه» که مهندس مکانیک است و در استرالیا کار می کند حرف های مینا را تایید می کند و می گوید: «زنان استرالیایی زنان شادی هستند و سعی می کنند واقعا از لحظه لحظه زندگی شان لذت ببرند.»
التبه تمام آنچه که گفته شد براساس تجربیات شخصی یا حرفه ای تعدادی از مهاجران ایرانی در برخورد با جامعه استرالیایی است. برخی هم معتقدند که زنان استرالیایی در مصرف گرایی غرق هستند؛ اما به خاطر جایگاه شان در جامعه از استقلال رای بالایی برخوردارند یا این که زنان استرالیایی خیلی زورگو هستند و رییس وار رفتار می کنند. یا این که آن ها هم از طبقات مختلف درگیر دروغ و تظاهر و غیبت هستند و درک بالایی از جامه خود ندارند.
«سحر» پزشک شاغل در یکی از بیمارستان های سیدنی، می گوید: «زنانی که در 10 سال گذشته در محیط های حرفه ای و دوستانه دیدم مثل همه ما خوب یا بد بودند؛ اما شاید نقطه مشترک اکثریت قریب به اتفاق آن ها نوعی خشونت درونی باشد.
خشونت را برای واژه انگلیسی Tough به کار بردم. شاید ترجمه اش برای ما چیزی شبیه «زمخت بودن»، باشد.این مساله به شکل های مختلفی بروز می کند و برداشت ها هم متفاوت است. برای بعضی ها که زن ها را به عنوان جنس لطیف می شناسند زن های استرالیایی فاقد زنانگی لازم هستند و البته خیلی هم رییس مآب به شمار می آیند. شاید هم عده ای آنها را به بی احساسی متهم کنند.
ولی تجربه شخصی من آنها را به من آدم های مهربانی نشان داده است که به اندازه من بچه شان را دوست دارند ولی به اندازه من قربان صدقه چشم و ابروشان نمی روند. کارشان را انجام می دهند ولی به اندازه من لبخند تحویل همکارانشان نمی دهند. به نظر من تفاوت در شیوه ابراز احساسات و تفاوت در نوع برداشت هاست.»
جالب است بدانید که زنان خانه دار یا بچه دار در خیابان های سیدنی تنها دیده نمی شوند.
بعدها، وقتی برای ادامه تحصیل به کالج رفتم، نه تنها از تعداد زن های بچه دار در اطرافم کم نشد بلکه حضور زنان درکالج ها برایم پررنگ تر هم شد. همان وقت متوجه شدم که کالج های دولتی و دانشگاه ها برای زنان بچه دار دمات «چایلدکر» (Child Care) یا «نگهداری از کودکان» ارائه می کند. مادران می توانند هر صبح کودکان شان را با خیال آسوده به چایلد کرها بسپارند و در کلاس های شان شرکت کنند.
در کالج ها نه تنها حضور زنان بچه دار بلکه تعداد بسیار زیاد مدرسان و مدیران زن گروه های آموزشی مختلف هم به چشم می آید. کالج ها هر سال با افتخار اعلام می کنند که تعداد زنانی که در سیستم آموزشی استخدام می شوند و یا به عنوان دانشجو ثبت نام می کنند، رو به افزایش است.
همچنین، تیف (کالج تحصیلات حرفه ای) ایالت نیوساوت ولز سال گذشته اعلام کرد که طی فقط 6 ماه، تا سی ام ماه جون سال 2014 میلادی بیش از سه هزار و 600 زن در دوره های آموزشی غیرمعمول مانند ساختمان سازی و ساخت و ساز، آتش نشانی، ساخت دیگ بخار و مخزن آب گرم و کار با ماشین های سنگین ثبت نام کرده اند. حضور زنان در مشاغل مختلف در جامعه هم به خوبی بیانگر این آمار و ارقام است.
دیدن زنان راننده اتوبوس، راننده قطار، راننده ماشین های سنگین، زنانی که در راه سازی و جاده سازی کار می کنند، زنانی که در معدن ها، ایستگاه های قطار مشغول به کار هستند، زنان پلیس و خلبان در کنار زنان سیاست مدار و نمایندگان پارلمان نشان می دهد جامعه استرالیایی برای رسیدن به مساوات و برابری جنسیتی در تلاشی شبانه روزی است.
در سال 2015 میلادی، بیش از 20 درصد مدیران 200 شرکت بزرگ اقتصادی و صنعتی استرالیا را زنان شتکیل داده اند، در حالی که سهم زنان در مدیریت این شرکت ها در سال 2010 میلادی، تنها 11 درصد بوده است. با این حال سازمان های زنان در استرالیا، هنوز در تلاشند تا برابری حقوق دریافتی را تضمین کنند. طبق آمارها در بخش های مختلف کاری، زنان به نسبت مردان بین 4 تا 24 درصد حقوق کمتری دریافت می کنند و دولت فدرال هم مدتی ست که کارزار تبلیغی بزرگی را برای مرتفع کردن این مساله آغاز کرده است.
استرالیا کشوری است که فرصت های بسیاری را در اختیار زنان قرار می دهد. چه به عنوان یک زن شاغل امکان رشد و پیشرفت وجوددارد. نمی شود گفت در استرالیا تبعیض جنسیتی وجود ندارد اما استرالیا کشوری است که تلاش می کند این تبعیض را کم کند. استرالیا یکی از کشورهایی است که در تاریخ نه چندان طولانی اش، نخست وزیر زن، وزیر و نماینده پارلمان زن داشته است و به زنان در عرصه سیاست هم فرصت شکوفایی می دهد.
همه این ها باعث شده است که شوخی در بین مردان رایج باشد که می گویند: «در استرالیا، اول حیوانات حق دارند، بعد بچه ها، بعد زن ها و آن ته ها، اگر چیزی ماند، حقی هم به مردان می رسد!»
پ
نظر کاربران
یکی از استرالیا بامن ازدواج کنه
ای بابا
یه ویرایش بکنید قبل چاپ
پر از غلط املاییه
یکی از اقوام ما استرالیاست و در مورد روحیه همکاری داوطلبانه زنان و مادران بچه ها در کارهای مدرسه و سایر جاها میگفت که خیلی جالب بود واسم ...ما حتی زورمون میاد توی یک جلسه اولیا و مربیان بچه هامون شرکت کنیم
من دارم ميرم استراليا زن بگيرم
اودافظظظ دخملاي ايران اودافففظظ
دقیقا مثله ایرانه خودمونه
دقیقا مثله ایرانه خودمونه
اگه بورسیه رو بگیرم احتمالا برم.
پس به ما گفتن اینا اونقدر بی احساسن که به حیوانات پناه بردن!!! ما هم که نفهم....
پس چرا تیتر خبر زدی زنان مالزی
میگم استرالیا رو ولش کن نویسنده مطلب رو یه دوره بفرستید نهضت سواد اموزی.