بهترین زمان ازدواج مجدد
انتخاب در ازدواج مجدد به مراتب سخت تر از ازدواج اول است چرا که اگر اینبار هم با شکست مواجه شود، آثار زیانبار اجتماعی و روانی مخربتری را به جای میگذارد. هرقدر افراد هیجانی و سرعتی تصمیم بگیرند، میزان ریسک ازدواج مجدد ناموفق بالاتر میرود.
برترین ها: گروهی از زنان در زندگی خود به بنبست میرسند و طلاق را تنها راه چاره خود میدانند. در این میان اما گروهی از آنها به دلیل فرار از بحران و مسائل ناشی از طلاق (مثل مشکلات مالی، روانی، اجتماعی، عاطفی) و حتی فرار از حرفها و طعنههای اقوام و آشنایان خیلی سریع و ساده به دلیل نیازهای عاطفی و جسمی میخواهند تشکیل زندگی مجدد دهند. اما شاید اكثریت آنها این نكته را در نظر نمیگیرند که انتخاب در ازدواج مجدد به مراتب سخت تر از ازدواج اول است چرا که اگر اینبار هم با شکست مواجه شود، آثار زیانبار اجتماعی و روانی مخربتری را به جای میگذارد.
نخستین عاملی که تعیینکننده آمادگی فرد متاركه كرده برای تشکیل زندگی مجدد است، این است که حساب و کتابهای عاطفی افراد در زندگی اولشان برای همیشه بسته شده باشد؛ زیرا برخی از افراد همچنان بعد از اتمام طلاق، درگیر ازدواج اول خود هستند. برای مثال هنوز در حال فکر کردن به شوهر سابق خود هستند یا اینکه شبها مدام خوابش را میبینند و... تمام این علائم نشان دهنده آن است که رابطه هنوز حل و فصل نشده و فرد خود را از عواطف ازدواج اولش بیرون نکشیده است. این دسته از افراد برای وارد شدن به یک رابطه عاطفی جدید نباید عجله داشته باشند، فرد فکر میکند که ازدواجش تمام شده اما همچنان برای برگشت به رابطه تلاش میكند. در این صورت گاهی اوقات بهترین کار چه برای تداوم و چه پایان ازدواج نخستین آن است که دوباره به سمت همسر قبلیشان برگردند چراکه این کار برای فرد ۲ حسن دارد :
۱-یا به فرد کمک میکند که رابطه به سمت بهبود برود و از نو شکل بگیرد.
۲- یا اینکه رابطه سریع به سمت اتمام پیش برود.
فرد بعد از پایان رابطه باید سعی کند پرونده ازدواجش را ببندد. مرگ یک طلاق، بیتفاوتی و خنثی بودن فرد نسبت به همسر گذشتهاش است. یعنی شما با دیدن همسر گذشتهتان دیگر عصبانی نمیشوید، تپش قلب نمیگیرید و هیچ حس منفی و مثبتی نسبت به او ندارید، تمام این موارد علائم پایان رابطه است و فرد میتواند با آزادی افکار خود به ازدواج مجدد فکر کند. البته اینجا سؤالی پیش میآید و آن اینکه وقتی چنین فردی در حال درمان و بازیابی روانی است، ناگهان فرد مناسبی برای ازدواج پیش روی او قرار میگیرد. اگر در این مقطع برای فرد مطلقه ، هیجان و احساسات عاطفی پیش آید میتوان بدون عجله وارد فاز آشنایی، بررسی و گفتوگو شد و در عین حال درمان و كنار گذاشتن مورد قبلی هم به موازاتش انجام داده شود.
هر فرد بعد از وقوع طلاق ابتدا باید دلیل جدایی خود را مورد تحلیل و بررسی قرار دهد، اینکه چرا طلاق رخ داد و چرا چنین تصمیمیگرفته شد، صفات منفی همسر سابق و صفات کلیدی که زندگی مشترک تخریب کرد، یادداشت کند و تنها به خصوصیات همسر سابقش توجه نکند بلکه ویژگیهای خودش را بنویسد، اینکه در رابطه من و او چگونه بودیم که این صفات به طلاق منجر شد. این مسائل به فرد کمک میکند تا معیارهایش برای زندگی مجدد مشخص شود. گاهی اوقات دیده شده که افراد بهطور ناخودآگاه سعی دارند صفاتی را در همسر آیندهشان جستجو کنند که در تضاد با شریک سابقشان بوده است. مثلا اگر همسر سابق، خسیس بود، حتما همسر آینده دست و دلباز باشد ولی در این میان اکثریت از آن سوی پشت بام میافتند. در زندگی مجدد، خیلی مهم است که صفات منفی فرد سابق در فرد جدید نباشد اما زمانی که وارد یک آشنایی میشویم، به طور طبیعی اول رابطه خوب پیش میرود اما از آنجا که شکل رابطه جدید با شکل رابطه گذشته، متفاوت است، بنابراین پیش خود فکر میکند این فرد، همان فردی که میخواستم با او زندگی کنم، نیست. چیزی که در این موارد بسیار تعیینکننده است، مدت زمان آشنایی، نداشتن عجله در تصمیم گرفتن و همچنین طولانی نکردن مدت آشنایی است. فرد در ازدواج مجدد نباید صفات اصلی همسر آیندهاش را رها کرده و به صفات ظاهری بسنده كند. آنچه باید مهم باشد این است که چه خصوصیاتی در همسر سابق بوده که فرد را اذیت میکرده و او نمیخواهد در همسر جدیدش این خصوصیات را ببیند.
زمانی که طلاق رخ میدهد بعد از اتمام عده، یک زن به لحاظ شرعی میتواند ازدواج کند اما از لحاظ روانشناسی شرط این است که قبل از طلاق رسمی و قانونی، مدتها زن و مرد در جدایی عاطفی به سر برده باشند. اما زمانی که طلاق ناگهانی پیش میآید و فرد به لحاظ روانی همچنان درگیر این مسئله باشد از لحاظ روانشناسی بین 6 ماه تا یک سال نیاز دارد که وارد فاز جدیدی آشنایی نشود. این موضوع را نمیتوان به همه بسط داد بلکه مورد به مورد و فرد به فرد فرق دارد و نمیتوان نسخه واحدی برای همه پیچید.
فرزندان و به خصوص فرزندان پسر در مورد ازدواج مجدد مادران و فرزندان دختر در مورد ازدواج مجدد پدرانشان بسیار حساس هستند که میتوان گفت عمده این مشکلات روی جنسیت میچرخد. مردی که میخواهد تشکیل زندگی مجدد بدهد باید با دخترش به گونهای مدارا کند تا وی فکر نکند که نادیده گرفته و طرد میشود و حس حسادتش را برافروزد بلكه باید او را مجاب کند که دوستش دارد اما از نیاز به ازدواج هم صحبت کند و نوع این دوستداشتنها را از هم تفکیک كند. رابطه مادران و پسران نیز به همین شکل است و بیشتر اوقات فرزند ذکور نسبت به ازدواج مجدد مادرش غیرتی میشود و احساس بدی پیدا میکند. مادر باید در این زمینه صبوری به خرج دهد و در عین ابراز توجه و علاقه به فرزند، از نیاز به تشکیل زندگی مستقل برای خود صحبت کند. چه زن و چه مرد هرگز نباید به فرزندانشان بگویند که من آنقدر تو را دوست دارم که هیچ وقت ازدواج نمیکنم. اما در مورد زن و مردی که هر ۲ دارای فرزند هستند و میخواهند زیر یک سقف بروند، اوضاع قدری پیچیده میشود. فکر نمیکنم کسی سریال دردسر والدین را فراموش کرده باشد. این فیلم بهترین مصداق در این مورد است. والدین باید روی رابطه بین فرزندانشان با یکدیگر کار کنند تا تنش کمتری به وجود آید البته به شرط آنکه هیچ درگیری ای بین زن و مرد نباشد. نکته مهمیکه باید به آن اشاره کرد، این است كه تا زمانی که رابطه رسمیو جدی نشده، فرزندان را نباید از ازدواج مجدد آگاه کرد اما وقتی مسئله جدی شد و به سرانجام رسید، باید به فرزندان در مورد تشکیل زندگی مشترک توضیح داد.
از موضوعات آزاردهنده در ازدواج مجدد این است که افراد مدام در حالت ترس به سر میبرند، از اینکه دوباره حوادث ازدواج اول در این ازدواج فعلیشان رخ دهد. این نوع نگرانی را حداقل تا دو سال اول زندگی مشترک هر دو طرف با خود دارند و دائم این افکار در ذهن آنها تداعی میشود که نکند همسر جدیدم مانند شوهر سابقم باشد و اگر کوچکترین مشکلی هم پیش آید، بلافاصله شروع به مقایسه کردن آنها میکنند. زمانی که هر دو طرف ازدواج مجددشان باشد نیز این نگرانی و تنش برای آنها دوبرابر میشود. برای از بین بردن این نگرانیها هم زن و هم شوهر باید بدانند که مقایسه بین همسر فعلی و قبلی به طور ناخودآگاه، منشا بسیاری از مشکلات و جنجالها خواهد بود.
موفقیت ازدواج ربطی به جنسیت ندارد. در واقع زن یا مرد بودن پارامتر تعیینکننده در موفق بودن یك ازدواج نیست. در ازدواجهای مجدد موفق، آنهایی درست عمل کردهاند که صبوری به خرج دادهاند، دارای آرامش بوده و مسیر آشنایی را به خوبی طی کردهاند. هرقدر افراد هیجانی و سرعتی تصمیم بگیرند، میزان ریسک ازدواج مجدد ناموفق بالاتر میرود.
نظر کاربران
هر وقت اراده کردی
ای کاش کلمه "زنان" رو در اول بحث حذف میکردین. واقعن آدم اذیت میشه. زن و مرد نداره. جفتشون تا چند ماه بعد طلاق قدرت تصمیم گیریشون آفلاینِ .
20
تا چه اندازه میشه به آقایی که از خانمش جدا شده، اعتماد کرد؟ به نظر شما خانمی که مجرده و چنین خواستگاری داره باید چیکار کنه؟
پاسخ ها
منخودم کردم که لعنت بر خودم باد پشیمونی داره اصلا این
بیچاره میشی هر چقدرم که فکر کنی اون طرفت خیلی ادم موردی همش مقایسه میشی خوبیه ولی عزیزم گل بی عیب خداست وتو زنگدگی با همچین کارو انجام نده
قبول کند
مردها معمولا زودتر ازدواج میکنن.اما به نظر من زمانی ک همه چیز از ذهنو قلب ما رفت از رابطه قبلیمون میشه ازدواج کرد.من خودم در شرف طلاقم,ایشالا زودترم اتفاق بیوفته.اگر روزی خواستم دوباره ازدواج کنم زمانی اینکارو میکنم ک دیگه برام طرفم و مشکلاتی ک داشتیم مهم نباشه و برام بی اهمیت شده باشه همه چیز
من 4 سال جدا از همسرم بودم و سه ماه رسما جدا شدم به نظرتون چکار کنم که بفهمم شخص مورد نظرم قصد ازدواج با من داره
ممنونم عالی وعلمی بود
سلام.بعدازطلاق،شخص موردنظرم رو پیداکردم ازهمه جهات بامن همسو هست،مشکل اصلی من اینه که نمیدونم چ جوری بهش بگم من قبلا ازدواج کرده بودم ،نگرانیم بابت اینه ک نکنه درخواستم رو ب خاطر این مسئله رد کنه.البته بهش میگم ولی چ جوریش و نمیدونم....باید چ کنم؟چه جوری بگم؟
پاسخ ها
ببخشید آدمهای روباه و حیله گر مثل شما باید گردنشونا قطع کنن تا فکر ازدواج بعدی و دروغ و پنهان کاری نباشین
موقعی که نسبت به همسرگزشته هیچ حسی نیس موقع شروع دوبارس باید اولی تموم شده باشه تادومی شروع بشه
من الان یکسال از طلاقم میگذره توافقی جداشدیم چون فقط باید بسپاری به خدا که حقت رو در سرای آخرت بگیره ..
در طی این یکسال چند مورد خواستگار داشتم اما خواستگار ملاک نیست ، زندگی خوب و با آرامش مهمه اینکه طرفت سرشار از مهربانی باشه پاک باشه از هر لحاظ ، اعتماد بین دو طرف از نون شب هم واجبتره ، یعنی طرفت ازت سوء استفاده نکنه
زندگی مجدد برای اشخاصی خوبه که دو طرف نیت خیر داشته باشن و از ته قلب برای زندگی تلاش کنن!
انشاالله که همه عاقبت به خیر بشیم .
از نظر من ازدواج مزخرف ترین کار دنیاس .فقط درد سرجدید
والا من خودم طلاق گرفتم ولی چون میترسم دیگ ب فکر ازدواج نیستم درسته دوس دارم خونه زندگی داشته باشم ولی خیلی میترسم