فوت و فنهای جذاب بودن را یاد بگیرید
یونانیهای قدیم آن را یک نیروی الهی میدانستند که با فرد زاده میشود و آدمهای عادی از وجودش بیبهرهاند؛ اما روانشناسان امروزی میگویند کاریزما، بیشتر از آنکه یک نیروی معجزهآسا باشد، یک مهارت است.
برترین ها: یونانیهای قدیم آن را یک نیروی الهی میدانستند که با فرد زاده میشود و آدمهای عادی از وجودش بیبهرهاند؛ اما روانشناسان امروزی میگویند کاریزما، بیشتر از آنکه یک نیروی معجزهآسا باشد، یک مهارت است؛ مهارتی که با تسلطتان بر حرکات چهره، بدن و حتی تکتک واژههایتان میتوانید از آن بهرهمند شوید. کاریزماتیکها خوب میدانند که چطور یک پیام را درست به هدف بزنند و مخاطب را روزها و سالها با جملاتشان درگیر کنند. برای کاریزماتیک بودن، بیشتر از آنکه به یک نیروی مادرزاد یا دانش خارقالعاده نیاز داشته باشید، به مهارتهای درست سخن گفتن و هدفگیری درست پیام نیاز دارید، پس از همین حالا شروع کنید و شما هم کاریزماتیک شوید.
یک فرد کاریزماتیک، خوب میداند که از کجا باید شروع کند و در لحظه اول چه تاثیری را روی مخاطبش بگذارد. با یک لبخند عمیق و جادویی کار را شروع کنید. به مخاطبتان با گشادهرویی این حس را القا کنید که گفت و گوی امروز برایتان اهمیت زیادی دارد و شما با تمام وجود، برای شنیدن پاسخها و نظراتش منتظر هستید. بعد از یک لبخند عمیق، کمی به سمت او بروید و با گشادهرویی با مخاطب امروزتان دست بدهید و اهمیت این ملاقات را برایش یادآوری کنید.
کاریزماتیکها جملات را بدون برنامه و هدف بیان نمیکنند. فرستادن پیام در دنیای آنها، راز و رمز خودش را دارد. اولین اصلی که چنین افرادی به آن پایبند هستند، کمک به شنونده برای درک کردن، ارتباط برقرار کردن و بهخاطر سپردن پیام است. حتما میپرسید که چطور چنین کاری امکانپذیر است. کاریزماتیکها با کمک استعاره، تشبیه و مقایسه به چنین هدفی میرسند. مهم نیست که بخواهید یک سخنرانی در مورد پیچیدهترین موضوعات تخصصی را ارائه دهید یا در مورد موضوعی با یکی از دوستانتان صحبت کنید. استعاره میتواند در هر جا و هر متنی به کمک شما بیاید، اما فراموش نکنید که استعارههای شما، باید شایسته موقعیتی که در آن قرار گرفتهاید باشد، پس با هوشمندیتان بدانید که در چه فضایی هستید و بعد از معجزه از این سه عنصر کمک بگیرید.
داستان و حکایت هم به پیام شما برای خوردن به هدف کمک میکند. با کمک این دو عنصر، میتوانيد ارتباط عمیقتری را میان کلامتان و شنونده برقرار کنید، اما قبل از آنکه به یک داستانگوی خوب تبدیل شوید، باید یک داستانخوان حرفهای باشید. حکایات سعدی، شعرهای حافظ یا شهریار و حتی نوشتههای دهخدا، میتواند بهترین کمک برای شما باشد. اگر میخواهید سخنران خوبی باشید، باید با ادبیات میانه خوبی داشته باشید و بخشی از هر روزتان را به مطالعه اختصاص دهید. اما استفاده از این حکایات در صحبتهایتان آسان نیست. سعی کنید بجا و مرتبط با موضوع از آنها کمک بگیرید و به دام تعریف کردن داستانهای تکراری نیفتید و با گفتن حکایتهای پیدرپی، از اصل صحبت دور نشوید. یادتان نرود که حکایات را باید در ذهنتان سادهسازی و خلاصه کنید و آنها را به چند جمله که در میانه سخنرانیتان میآید، تبدیل کنید.
اگر در یک گفتوگو قرار گرفتهاید، وضعیتتان با زمانی که سخنرانی میکنید باید فرق کند. شما که میخواهید کاریزماتیک باشید، باید آداب گفتوگو را هم خوب بشناسید، به فرد مقابلتان احترام بگذارید، صحبتهایش را قطع نکنید و با خوب گوش کردن، هم به او احترام بگذارید و هم پاسخی مناسب را در ذهنتان بپرورانید. از طرف دیگر، خود را یک فرد همهچیزدان معرفی نکنید و به فرد مقابل این احساس را بدهید که برخی چیزهایی که نمیدانستهاید را به شما انتقال میدهد و با حرفهایش روی شما تاثیر میگذارد.
کاریزماتیک شدن هم مثل هر کار دیگری به تمرین نیاز دارد، پس نخواهید درست در مهمترین سخنرانیتان، از نکاتی که به تازگی یادگرفتهاید، استفاده کنید. در گفتوگوهای عادی و روزمرهتان، اصلهایی که آموختهاید را تمرین کنید. اشکالی ندارد اگر گاهی شکست بخورید. شما در این ملاقاتهای ساده نقاط ضعف و قدرتتان را میشناسید و میفهمید که چه رفتاری میتواند شما را کاریزماتیکتر جلوه دهد. کسب کاریزما، کار یک شب و یک لحظه نیست. شما ماهها و سالها برای تبدیل شدن به یک کاریزماتیک واقعی زمان نیاز دارید.
تضاد، کلید رسیدن به هدف است چراکه یک متن را با دلایل و تلاش برای پیروز شدن در چنین مبارزهای همراه میکند و میتواند تا مدتها آن را در ذهن شنوندهاش ماندگار کند. کمتر کسی است که این جمله جان اف کندی را شنیده باشد و از یاد برده باشد؛ «نپرسید که کشورم برای من چه میتواند بکند، بپرسید، من برای کشورم چه میتوانم بکنم.» اهمیت تضاد در ماندگار شدن یک سخنرانی چندان درک نشده است، اما باید بگوییم که این روش، یکی از سادهترین و تاثیرگذارترین تاکتیکهایی است که میتوانید یاد بگیرید و در صحبتهایتان از آن استفاده کنید. با کمک تضاد، مخاطب را وارد یک کشمش کنید و او را اسیر تواناییتان در فلسفهبافی کنید. به کار بردن جملات متضاد، مخاطب را به یک درگیری درونی وارد میکند و عقاید کهنه او را به چالش میکشد. اینجاست که مخاطب گمان میکند در تمام این سالها در اشتباه بوده و باید سر و سامانی به عقاید قدیمیاش بدهد.
جملات ادبی و تک بیتها، چه در گفتوگوهای روزانه و چه در سخنرانیهای بزرگ، به کرات استفاده میشود اما یک فرد کاریزماتیک، بیشتر از هر کس دیگری از آنها کمک میگیرد. تفاوت این جملات با داستانها در این است که این بار شما به متن به طور کامل وفادارید و دقیقا همانچیزی را که یک شاعر یا نویسنده بیان کرده، مطرح میکنید. این جملات میتواند در شروع صحبتهای شما بهکار برود یا در پایان آن، باعث ماندگاری کلامتان شود. چنین پایان بندیای، میتواند مثل یک نتیجهگیری باشد و چند ساعت صحبت شما را در چند بیت یا چند جمله خلاصه کرده و آن را در ذهن مخاطب حک کند. شاید گاهی لازم باشد از اشعار فردوسی استفاده کنید و گاهی هم چند جمله از یک طنزپرداز ماهر بتواند ارزش کلام شما را چند برابر کند.
وارد کردن مخاطب به جریان صحبتهایتان راههای متفاوتی دارد اما سؤال کردن یکی از بهترین راهکارهاست. مطرح کردن این پرسشها میتواند دو تاثیر متفاوت داشته باشد؛ سؤال شما میتواند خیلی صریح و ابتدایی باشد و با اولین جرقه ذهن شنونده، پاسخش را دریافت کند. چنین سؤالی ابزار آدمهای کاریزماتیک نیست؛ اما از طرف دیگر، سؤال شما میتواند به طراحی یک پازل کمک کند و ذهن مخاطب را برای دریافت جواب، ساعتها و روزها به فعالیت وادارد. با سؤالتان ذهن مخاطب را درگیر کنید و به او این حس را بدهید که پاسخش میتواند تاثیر خارقالعادهای بر این موضوع بگذارد. به او بفهمانید که این پاسخ و نتیجهگیری او در مورد این موضوع، میتواند تکلیف خیلی چیزها را عوض کند.
کاریزماتیکها، خشک و بیحرکت حرف نمیزنند. صحبتهای آنها برخلاف افراد ناموفق، هیچ شباهتی به خواندن یک متن از رو ندارد. آنها میتوانند بهترین کمک را از بدنشان بگیرند و با خندیدن، اخم کردن و تکاندادن به موقع دستها، شدت پیامشان را بیشتر کنند. کاریزماتیکها، ظاهرشان را با پیامشان هماهنگ میکنند. در جایی که یک پیام حماسی میخوانند، محکمتر حرف میزنند و وقتی یک خاطره خندهدار را تعریف میکنند، لبخند آرامی را روی لبهایشان میآورد. یک فرد کاریزماتیک میداند که تعجبش را باید هم با حرف و هم با چهرهاش نشان دهد و خشمش را هم تنها با یک کلمه به نمایش نمیگذارد.
نظر کاربران
دلیل جذاب بودن مریم سراوانی هم به خالی بندیاشه بچه ها جون
پاسخ ها
ديگه مريمو چيكار داري زندگيتو بكن كاري باهات نداره كه همش پشت سرش حرف ميزنين مريم كار اشتباهي ميكنه ميخواد عكس العمل مارو ببينه شما نبايد بخاطر اين حرفاش مسخرش كنين من فقط شما رو نميگم اناهيتا ولي اسم خودتو لكه دار نكن عزيز دلم خوشگلم!!!!!!!!!!!!!اگه ناراحت شدي ببخش
چه گیری دادین به این بنده خدا؟شوخی میکنه بخندین
آخه چقدر به این مریم سراوانی اهمیت می دین این همون چیزیه که خودش می خواد. بابا ولش کنین محلش ندین.
ببخشید اینومیگم ولی کار به ملت یاد ندید همینی که هست خوبه ازفردا همه سعی میکنن جذابشن ...وای خدای من ولی بی تعارف خودتون حرف ندارید:-)
بابا اينا الكيه من هيچكدوم اينا رو انجام نميدم ولي وقتي با عشقم تو خيابون راه مي رم همه چه زن چه مرد منو نگاه مي كنن براي جذاب بودن نيازي به اين كارا نيست
پاسخ ها
اون موقع که همه دارن به شما نگاه می کنن بدون که حتما یه مشکلی داری...مثلا گلاب به روت کلاغ رو لباسات... یا از این اتفاقا
اعتماد به نفسو مگس اگه داشت عقاب شکار میکرد!!!
بنظر من ک خ جالب بود و توصیه ای ک ب دوستانم دارم اینه ک ایده هاشونو تحمیلی ندن حدالامکان سباسگذار
باحال بود لطفا راهكار زدن مخ روهم بكين