ناسازگاری از نوعِ زن و شوهرهای ایرانی
یکی از موانع مهم بهبود در ازدواجهای ناموفق، تمایل زن و شوهر به این است که به شخصیت یکدیگر انواع و اقسام صفات منفی را نسبت میدهند (خودخواه، متکبر، ظالم، و...) و از کنار رفتارهای مثبت هم بیتفاوت میگذرند.
اگرچه گاهی سرپرستی مرد تا حد تأمین هزینههای زندگی و موضوع تمکین خاص، تقلیل مییابد؛ اما واقعیت این است که سرپرستی خانواده در حوزههای مختلف را دربرمیگیرد. از این رو است که مرد سرپرستی و مدیریت امور فرزندان را نیز برعهده دارد و تصمیمگیری زن در مورد فرزندان، صرفا با اذن شوهر و بهعنوان نماینده او است و بهعنوان مثال، زن نمیتواند در اموال فرزندان بدون رضایت همسر تصرف کند. به زن توصیه شده است که کانون اقتدار خانواده را به رسمیت شناخته، شوهر خویش را تکریم کند و در غیرمعصیت خدا او را نافرمانی نکند. حتی اگر شوهر بدخلق هم باشد، زن نباید با گفتار و رفتارش او را آزرده و خشمگین نماید. بیشترین افرادی که برگردن مرد حق دارند والدین او و بیشترین کسی که بر گردن زن حق دارد همسر او است.
در مقابل مسئولیتهایی نیز بر دوش مرد قرار دارد که برخی از آنها ازجمله حقوق زن بر مرد است و برخی دیگر توصیههای اخلاقی و نشانهای از کارآمدی مرد در خانواده است. مرد نمیتواند از تأمین هزینههای اقتصادی خانواده شانه خالی کند و تمام یا بخشی از آن را بر عهده همسر خود بگذارد. تأمین هزینهها توسط زن در غیر از موارد ضروری، مطلوبیتی هم ندارد. وظیفه حمایت ناموسی از زن و گذشت از خطاهای وی برعهده مرد است، اکرام همسر، دلسوزی نسبت به او، تحمیل نکردن کارهای سنگین بر او، مدارا و خوشصحبتی با او ازجمله مواردی است که مرد به انجام آنها دعوت شده است.
عیبجویی
کسی که همسر خود را به بدجنسی و عیبجویی متهم میکند پیشاپیش راه منفی را برگزیده است. ممکن است همسر شما آدم متوقعی باشد، اما با صفت بستن به او امکان حلوفصل مسأله را منتفی میکنید. واقعیت این است که طرز برخورد زن و شوهر با مسائل به روابط موجود میان آنها بستگی دارد. اگر نسبت به رفتار ناخوشایند همسرتان واکنش ناخوشایند نشان دهید، او نیز به احتمال زیاد متقابلا در مقام تلافی با شما برخورد منفی خواهد کرد. در این شرایط، آنچه مسأله میشود رابطهای است که میان شما وجود دارد.
در برخی مسائل اگر شخصیت زن و مرد مکمل یکدیگر باشد، مسألهای بروز نمیکند.
یکی از موانع مهم بهبود در ازدواجهای ناموفق، تمایل زن و شوهر به این است که به شخصیت یکدیگر انواع و اقسام صفات منفی را نسبت میدهند (خودخواه، متکبر، ظالم، و...) و از کنار رفتارهای مثبت هم بیتفاوت میگذرند.
نکته مهم این است که عادات، خصوصیات و حساسیتهای اشخاص، آنها را آسیبپذیر میسازد و طرز تلقیهای آنها اغلب مسألهساز میشود. زنی که به خود مطمئن نیست و نمیداند تا چه اندازه مورد پذیرش دیگران قرار میگیرد، زنی که از ارزشها و صلاحیت خود بیاطلاع است، تحتتأثیر طرز تلقیهای غیرواقعبینانه خود را بیش از حد به دیگران میچسباند. شوهری که بیجهت میترسد تحت سلطه قرار گیرد، با هر اقدامی که نشان از کنترل شدن و مورد سوءاستفاده قرار گرفتن داشته باشد، برخورد خصمانه میکند.
از آن گذشته، شخصیتهای زن و شوهر عوامل تعیینکننده هستند. در برخی مسائل اگر شخصیت زن و مرد مکمل یکدیگر باشد، مسألهای بروز نمیکند. یک مرد خودمختار، با یک زن ملایم میتواند به خوبی کنار بیاید. مشکل زمانی بروز میکند که خصوصیات زن و شوهر با هم مطابقت نمیکند، اما حتی در این مورد، مشکل در رابطه است و به ندرت میتوان نقصی را به گردن خود یا شوهر انداخت. در این شرایط، تغییر یک طرف معادله، طرف دیگر را هم متحول میکند.
یکی از موانع مهم بهبود در ازدواجهای ناموفق، تمایل زن و شوهر به این است که به شخصیت یکدیگر انواع و اقسام صفات منفی را نسبت میدهند و از کنار رفتارهای مثبت هم بیتفاوت میگذرند. وقتی همسر خود را به یک صفت منفی متهم میکنید، راه پیشرفت را روی حل مسائل خود میبندید. حمله به خصوصیات یکدیگر، با ایجاد ضدحمله، وضع را از آنچه هست بدتر میکند و در نتیجه، خصومت ابعاد وسیعتری مییابد.
مثلا، وقتی یکی دیگری را یک شلخته تمام عیار مینامد و او نیز همسر خود را لجوج خطاب میکند، امکان حل مسأله از همان آغاز منتفی میشود. با تبدیل این گلهگذاریها به مسائل قابل حل، میتوانید اقداماتی برای حلوفصل آنها به عمل آورید. مثلا علی بهعنوان شروع حرکت میتوانست لباسهای کثیف خود را به جای آنکه روی صندلی یا کف اتاق بیندازد، در سطل مخصوص لباسهای شستنی قرار دهد و مریم هم میتوانست زمان مشخصی برای خوابیدن بچهها در نظر بگیرد.
این رفتارهای ساده میتواند تأثیر قابل ملاحظهای روی شریک زندگی بر جای بگذارد. میتوانید طرز تلقی ناامیدی را به امید مبدل سازید: «اگر بخواهد میتواند تغییر کند». یا «او آنقدرها هم لجوج نیست». بنابراین، اگر بتوانید مسائل ازدواج خود را قابل حل جلوه دهید، حتی تغییرات جزیی میتواند انگیزهای برای بهبود روابط شما فراهم آورد.
عصبانیت و غرور
وقتی شما عصبانی هستید نه صدای دیگری را میشنوید و نه به چیز دیگری میاندیشید، پس اگر با عصبانیت همسرتان از کوره در رفتید، راه به جایی نخواهید برد. وقتی مشکلی پیش میآید قرار نیست تمام مشکلات گذشته زندگی خود از ابتدا تاکنون را دوباره مرور کنید، زیرا این کار جز تخریب رابطه میان شما و همسرتان نتیجهای نخواهد داشت.
مشاوران خانواده معتقدند در بسیاری موارد ممکن است نظر شما مخالف عقیده همسرتان باشد. بپذیرید که هر کس حق دارد عقیده و فکر خود را داشته باشد.
نظر خود را بیان کنید اما نه به صورتی که انگار درحال نقد همسرتان هستید. اگر مخالف عقیده همسرتان هستید با آرامش نظرتان را بیان کنید. مهم نیست که چه کسی درست میگوید و چه کسی غلط، زیرا قرار نیست در زندگی مشترک هر وقت بحثی به وجود میآید یک طرف درنهایت برنده باشد و نفر دیگر بازنده.
تمام مشکلات گذشته زندگی خود از ابتدا تاکنون را دوباره مرور کنید، زیرا این کار جز تخریب رابطه میان شما و همسرتان نتیجهای نخواهد داشت.
گاهیاوقات همسران فراموش میکنند که قرار نیست دایما به یکدیگر فرمان دهند. گاهیاوقات جملات دایما امری میشود. بد نیست که در خواستههایمان از کلمه «لطفا» نیز استفاده کنیم، زیرا هیچ یک از ما از دیگری طلبکار نیستیم.
در ضمن از راههای گوناگون و از طریق کلامی نیز به همسرتان نشان دهید که او را دوست دارید و شیرینی و دوام این رابطه برای شما اهمیت دارد.
حتی وقتی از دست او دلخور هستید نیز کمی نرمی میتواند بسیاری از مشکلات را حل کند. با کمی تواضع و احترام به طرف مقابل موجب میشوید که او تمایل پیدا کند شما را نیز راضی نگه دارد.
البته غرور چیز بدی نیست اما در خانه و خانواده بهتر است کمی غرورتان را پایین بیاورید وگرنه به منزله مانعی برای طرف مقابل تلقی میشود که احساس میکند باید از روی آن بپرد و به عبارت دیگر حالت دفاعی و سرسختی او را افزایش میدهد.
تمام مشکلات گذشته زندگی خود از ابتدا تاکنون را دوباره مرور کنید، زیرا این کار جز تخریب رابطه میان شما و همسرتان نتیجهای نخواهد داشت.
در ضمن از راههای گوناگون و از طریق کلامی نیز به همسرتان نشان دهید که او را دوست دارید و شیرینی و دوام این رابطه برای شما اهمیت دارد.
خود برتربینی
خانواده بهعنوان زیربنای جامعه از جایگاه ویژهای برخوردار است، زمانی که زن و مرد در زندگی مشترک، با آگاهی از خصوصیات جنس مخالف تصمیم به ازدواج بگیرند، قطع بر یقین زندگی زناشویی از دوام بیشتری برخوردار خواهد بود.
وقتی ازدواج فقط بر مبنای احساس و علاقه شکل گرفته شود و تشکیل زندگی قبل از شناخت کافی، یکی از پیشزمینههای شکلگیری ناهنجاری در خانوادههای تازه شکل گرفته، به شمار میرود.
آسیبها و معضلات زناشویی موجب بروز پدیده «طلاق» میشود، اما به راستی تا چه حد برای رفع مشکلاتی که بهطور طبیعی گریبانگیر زندگی زناشویی میشود، تلاش شده است؟!
طلاق موجب محروم شدن فرزندان از نعمت خانواده شده و این موضوع به جامعه نیز سرایت میکند، در نتیجه فرزندانی وارد اجتماع میشوند که کمبودهای زیادی در آنها وجود دارد، بیشترین آسیب و ضربههای روحی به فرزندان منتقل شده و این اختلافات به مرور زمان ریشهگیر میشود.
خانواده از جایگاه و اهمیت بسیار زیادی در جامعه برخوردار است که برقراری یک ارتباط سالم زناشویی، موجب کاهش مشکلات در این نهاد میشود. آسیبهای اجتماعی که به واسطه امر طلاق بهوجود میآید، نهتنها متوجه خانوادههاست، بلکه به جامعه نیز منتقل شده و بهعنوان تهدید جدی برای نسل آینده به شمار میرود.
مواردی شامل نداشتن تفاهم، چشم و همچشمی، تعصب و خودبرتربینی، عدم بلوغ اجتماعی و اقتصادی ازجمله مواردی است که در جامعه به وفور مشاهده میشود، اگر دختر و پسر قبل از تشکیل زندگی مشترک، سطح آگاهی خود را از این معضلات بالاببرند، قطع بر یقین شاهد رشد نهاد خانواده خواهیم بود.
خودبرتربینی بهعنوان بزرگترین آفت زندگی مشترک، موجب بروز مشکلات زیادی در زندگی زناشویی میشود، فرد خود را از دیگران برتر دیده و این امر باعث سرکوفت زدن و زیر سوال بردن شخصیت زن و مرد خواهد شد.
گاهی زن و مرد بدون درنظر گرفتن جنبههای مثبت، دچار تشدید عوامل منفی در زندگی شده و باز هم طی مرور زمان امر طلاق نمایان میشود. امروزه گسترش انواع شبکههای اجتماعی و مجازی، بیشترین وقت جوانان و نوجوانان را به خود اختصاص داده است، اگر به عمق موضوع توجه کنیم، شاهد بروز دوستیهای کاذب حتی برای زنان و مردان متأهل هستیم.
یکی از راهکارهای مهار اختلافات زناشویی، استفاده از مشاوره قبل از ازدواج است، این امور تحتتأثیر عواملی قرار دارند که به نوعی در پیشگیری اختلافات دخیل هستند.
اگر ازدواج را رعایت حقوق دوطرفه بدانیم و زندگی زناشویی را بر پایه تفاهم و اخلاق حسنه شکل دهیم، میتوان با اطمینان کانون گرم خانواده را تشکیل داد.
ارسال نظر