جهان چطور به بهار خوشامد میگوید؟
بهار اینجا، بهار آنجا، بهار همه جاست
برایش كشور و شهر فرقی ندارد... سخاوتش به حدی است كه فقیر و غنی ،زشت و زیبا، سیاه و سفید، كوچه و خیابان و حتی دهكورههای دور دستترین نقطه دنیا را هم فراموش نمیكند...
این فصل که با آغازی مجدد در زندگی و حیات طبیعی همراه است، همواره الهامبخش شاعران، نقاشان، موسیقیدانان و اهالی فرهنگ و هنر بوده است. مردم از این تغییر فصل برداشتهای گوناگونی داشته و مراسم و آئینهای متعددی در سراسر جهان در بزرگداشت آن برپا میكنند. حالا كه بهار آمده است، به او خوشامد میگوییم و نگاهی به رد پایش در فرهنگهای مختلف جهان داریم.
نخستین روز از نخستین ماه قمری چینیها مصادف با برگزاری جشنواره بهار در این سرزمین کهن است. این جشن، مهمترین جشن در چین به حساب میآید. در جریان این مراسم چینیها خانه تكانی كرده و نشانها و پرچمهای ویژهای را در سر در خانههایشان میآویزند. در شب سال نو اعضای خانواده دور هم جمع شده و شام را دستهجمعی میل میكنند. برای دسرهم کیک و شیرینیهای پخته شده را میل میكنند. با استفاده از عروسکهای بزرگ به شکل شیر و اژدها و حركت دادن آنها در خیابانها و گذرهای عمومی، جشن برپا میشود. رسم بر این است که اعضای خانواده از راههای دور و نزدیک سعی میکنند شب سال نو را کنار هم باشند.
در ساعت ۱۲ نیمه شب و تحویل سال، صدای ترقهها و مواد منفجره به نشان شادی برای فرارسیدن سال نو، در سراسر كشور چین شنیده میشود. بزرگترها هدایایی را در پاکتهای قرمز گذاشته و به کودکان هدیه میدهند. مدت این عید ۱۵ روز است. در پایان این مدت، مراسم با هوا کردن فانوسهای رنگی به انتها میرسد.
نقاشی بهار اثری است از نقاش هلندی ساکن بریتانیا لورنس آلما تادما (۱۹۱۲-۱۸۳۶) که در سال ۱۸۹۴ با استفاده از رنگ و روغن روی بوم کشیده شده است. تادما در این اثر مراسمی سنتی و کهن را به تصویر کشیده که از یک سو سابقه آن به بریتانیای دوره ویکتوریا و از سویی دیگر به دوران روم باستان برمیگردد. در بریتانیای دوران ویکتوریا ،مصادف با قرن پانزدهم میلادی، سنتی وجود داشت که در آن کودکان و نوجوانان شهر برای جمعآوری شکوفههای بهاری به دشتهای اطراف شهر فرستاده شده و هنگام بازگشت به شهر مراسم باشکوهی با حضور اهالی شهر برگزار میشد. مراسم مشابهی نیز در روم باستان با اندکی تفاوت برگزار میشد. به این ترتیب كه به مدت هفت روز در ماه آوریل (اواسط فروردین تا اردیبهشت) برای بزرگداشت الهه غلات جشن برپا میشد.
در این تصویر که احتمالاً بیشتر نمونه جدیدتر بریتانیایی مراسم را مد نظر داشته از لباسها، سازههای معماری، مجسمهها و حتی سازهای موسیقایی رایج در روم باستان كمك گرفته شده است. در این اثر اشارهای نیز به دوران کهن و اوج شکوفایی فرهنگی روم باستان شده است. شکوفههای تازه را در سراسر این نقاشی می بینید. زنان و کودکانی که در پلکان میانی در حال گذرند و اهالی شهر که از بامها و پنجرهها نظارهگر آنها هستند، آنها را تشویق میكنند. این نقاشی بعدها به شهرت خوبی دست یافت. بهطوریکه در فیلم کلئوپاترا محصول سال ۱۹۳۴ میلادی، صحنهای با الهام از این نقاشی و عناصر بصری موجود در آن، ساخته شد. این نقاشی با ابعاد تقریبی ۱۷۸ در ۸۰ سانتیمتر از سال ۱۹۷۲ به تملک موزه گتی در شهر نیویورک در آمده و در معرض دید عموم قرار دارد.
ایسلند جزیرهای یخزده با گدازههای آتشفشانی و چشمههای آب گرم با فورانهایی از بخار و آب داغ، مجموعهای از عناصر متضاد در کنار هم است. این سرزمین سرد شمالی در مدت کوتاهی از سال وضعیت خاصی دارد. دراوایل بهار بارندگی و حتی برف در بعضی از نقاط دیده میشود ولی بهتدریج از سرمای هوا کاسته شده و در فصل تابستان هوایی مطلوب در این جزیره منحصر بهفرد حاكم میشود. در اوایل بهار در ماه مارس (نیمه اسفند تا فروردین) شاید بتوان در ایسلند پدیده نادر و شگفتانگیز شفق قطبی را مشاهده كرد.درنقطهای از دشتهای سرسبز میتوان اسبهای کوتاه قد پونی با ظاهر زیبا و یالهای پریشانشان را از نزدیك مشاهده كرد.
در این فصل طول روز بهتدریج افزایش یافته و در ماه می، به حداکثر خود میرسد. با فرارسیدن فصل بهار در ایسلند جشنوارههای مختلف هنری و محلی در این کشور به راه افتاده و سیل جهانگردان مشتاق به سوی این کشور سرازیر میشود. دشتهایی كه پیش از این با برف پوشیده شده بود، در این فصل سبز شده و گلهای رنگارنگ روییده در دشت با جریان آبراهههای کوچک و بزرگ، نمایی دلانگیز به این گوشه دنج و استثنایی از کره زمین میبخشند.
شـهر زیـبـای تـاشـکـند در کشورازبکستان با فرارسیدن بهار و سربرآوردن شکوفههای درختانش نیرویی دوباره و جانی نو میگیرد. در دوران کهن ساکنان این منطقه که از آنها تحت عنوان سغدیان یاد میشود در هنگام بهار جسمشان را در آب رودخانه شستشو میدادند. هرچند این سنت امروز دیگر وجود ندارد. خانهتکانی و پاکیزه کردن جسم و روح از دیگر سنتهای آمدن بهار در این كشور است. در روز عید جشنوارههای کوچک و بزرگی در سطح شهر در معرض دید عموم قرار میگیرد. در این جشنوارهها حرکات موزون و نوای سازهای موسیقایی بههمراه نمایشهای عروسکی وجد و شادی برای شهروندان به ارمغان میآورد.
صدای بوق و کرنا و هیاهوی جمعیت شهر را فرا میگیرد. در دشتهای اطراف مسابقههای سنتی بزکِشی برگزار میشود. مسابقه مبارزه بین قوچها نیز طرفداران زیادی دارد. قوچها با شاخهای بزرگ و هیکلی تنومند برای این مسابقه انتخاب میشوند. در گوشههایی از شهر مسابقه کشتی سنتی نیز توسط پهلوانان پیر و جوان برگزار میشود. زنان ازبک برای تزئین سفره هفت سین، در دیگهای بزرگ سمنو میپذیرد. در زبان محلی به آن سومالاک گفته میشود. یکی دیگر از خوراکهای رایج در نوروز نوعی هلیم است که حلیسا نام دارد. این خوراكی از گندم و گوشت تهیه میشود. از انواع خوراکیهای دیگر میتوان به پیراشکیهای مختلف، شیرینیهایی با مغز سبزیجات، آبنباتهای سنتی و شوربا اشاره كرد.
وقتی در نیمکره شمالی به استقبال فصل خزان میرویم، ساکنان نیمکره جنوبی در انتظار شكفتن شکوفههای بهاری و چهچه پرندگان هستند. پائیز شمالیها مصادف با بهار جنوبیهاست.ایالت شمالی لیمپوپو در کشور آفریقای جنوبی در حدود اواسط شهریور ماه میزبان رویش مجدد گیاهان و آغاز حیاتی نو در طبیعت است. روستای هانرتسبورگ هر سال در فصل بهار میزبان برگزاری جشنواره بهاری است که در خلال آن مراسم و رخدادهای گوناگونی برنامهریزی میشود. بازارهای محلی محصولات گوناگون مانند آثار هنری، صنایع دستی چوبی، شیشهای و فلزی را به فروش میرسانند.
سنگهای تزئینی و لباس نیز در این بازارها بهفروش رسیده و بعضی از خوراکیهای محلی مانند شیرینیهای خانگی نیز برای خرید مهیاست. یکی از جاذبههای جذاب این جشنواره، برگزاری نمایشگاه گلهای ارکیده در رنگهای متنوع است که طرفداران زیادی دارد. باغ ژاپنی با شکوفههای رنگارنگ و معطر گیاهان و گلهای آزالیا از جاذبههای این باغ است.
مزرعه ارگانیک کوهستان که به همین نام یعنی کوهستان در این منطقه قرار گرفته نیز از جمله مناطق جذابی است که جهانگردان و علاقهمندان به خرید محصولات گیاهی ارگانیک را به سمت خود جذب میكند.علاقهمندان به کوهنوردی و اسبسواری میتوانند در این فصل از طبیعت و سوارکاری لذت ببرند. گشتوگذار در دشتهای سرسبز و صرف ناهار در طبیعت نیز تجربهای دلچسب و فراموشنشدنی در این فصل است.
در اسطورههای کهن رومیهای، فلورا؛ الهه گلها و فصل بهار و نمادی از طبیعت است. با اینکه در میان سایر الهههای مشهور رومی، فلورا خیلی مشهور نیست، ولی اهمیت او به واسطه ارتباطش با فصل بهار بهویژه هنگام فرارسیدن این فصل سرسبز و خرم قابل توجه بود. نام فلورا از واژه لاتین فلوس به معنی گُل گرفته شده است. جشنوارهای در گرامیداشت فلورا با عنوان فلورالیا بین ۲۸ آوریل و سوم می برگزار میشد. معبدی نیز در روم باستان در گرامیداشت فلورا ساخته شده بود که بسیاری از مراسم مذکور در آنجا یا حوالی معبد اجرا میشد. در بیست و سوم ماه می نیز جشنواره دیگری با عنوان جشنواره گل سرخ برگزار میشد.
قطعه موسیقی بیداری فلورا در سال ۱۸۹۴ میلادی توسط آهنگساز ایتالیایی ریکاردو دریگو ساخته شد که در اصل به مناسبت مراسم عروسی دختر امپراتور الکساندر دوم روسیه بود. هنرمندان گوناگونی از جمله نقاشانی همچون رامبراندت و بوتیچلی آثاری را با الهام از این الهه رومی خلق کرده و تندیسهایی از او نیز در ایتالیا، اسپانیا و لهستان ساخته و نصب شده است.
فصل ظهور شکوفههای زیبای گیلاس با رنگهای متنوع از سفید و گلبهی تا صورتی و سرخ در ژاپن از رخدادهای مهم در این کشور بهحساب میآید. یکی از مراسم کهن این دیار جشنواره هانامی یا ساکورا است که از قرن هشتم میلادی، هر سال در فصل بهار برگزار میشود. از آداب این جشن، حضور در طبیعت همراه با صرف غذا و استراحت در زیر درختهای پرشکوفه گیلاس است. در دوران کهن این مراسم بیشتر در دربار امپراتورها رایج بود. اما بعدها طبقه جنگجویان یا سامورائیها و سپس مردم طبقه عادی جامعه نیز این مراسم را برگزار كردند. شکوفههای گیلاس بهخاطر ظاهر بههم پیوستهشان نمادی از ابر بهشمار رفته و در ضمن بهخاطر عمر کوتاهشان نمادی از گذرا و فانی بودن حیات دنیوی بهشمار میآیند که در این رابطه تأثیراتی از دین بودایی در آن مشاهده میشود.
در مناطق مختلف ژاپن به دلیل تنوع شرایط آب و هوایی فصل شکوفایی درختان گیلاس متفاوت است. بنابراین در طول دو ماه می تا آوریل در نقاط مختلف این كشور،شكوفههای گیلاس را میتوان دید. حضور شکوفههای گیلاس نه تنها در فصل بهار و برروی درختان بلکه در آثار هنری و ادبی ژاپن نیز نقش چشمگیری دارد. اشعار زیادی در وصف این شکوفهها و رخدادهای مرتبط با آن و نقاشیهای زیادی حاوی شکوفههای رنگارنگ گیلاس در سنت نگارگری ژاپنی به چشم میخورد. این نقش مهم فرهنگی به گونهای است که در خلال برخی از نبردها و جنگها همچون جنگ جهانی دوم میتوان نشانههایی را از حضور شکوفههای گیلاس در متون و تبلیغاتی که برای افزایش حس جنگجویی و میهنپرستی تولید میشد مشاهده كرد.
تاریخ موسیقی شاهد ظهور آثار فاخری با الهام از زیباییهای فصل بهار و دمیدن حیاتی نو در زندگی بوده است. در حوزه موسیقی فاخر و ارکسترال میتوان به آهنگسازان مشهوری مانند یان سیبلیوس، فلیکس مندلسون بارتولدی، آنتونیو ویوالدی و چارلز آیوز در این زمینه اشاره كرد. نوای بیشتر آثار سیبلیوس آهنگساز فنلاندی، غمگین است. ولی در اثر ارکسترال «نغمه بهاری» که در سال ۱۸۹۴ میلادی نوشت، نشاط و سرزندگی را با الهام از سبك موسیقایی کشورهای شمال اروپا، در اثرش وارد كرد. فلیکس مندلسون بارتولدی آهنگساز آلمانی سبک رمانتیک نیمه نخست سدۀ نوزدهم تعدادی قطعات کوتاه برای پیانو نوشت که عنوان این مجموعه عبارت است: آوازهای بیکلام. بیشتر این قطعات تنها با شماره مشخص شده ولی بعضی از آنها توسط خود آهنگساز نامگذاری شد كه از آن جمله میتوان به قطعهای با عنوان «آواز بهار» اشاره كرد.
مندلسون با هنرنمایی برجستهاش از ریتم دوضربی که معمولاً حالتی حماسی و قهرمانی را به ذهن متبادر میکند استفاده کرده ولی با تزئینات فراوان و نغمهای دلنشین حالتی شیرین و نشاطآور همچون گذر از میان باغهای پرشکوفۀ بهاری یا دشتهای پر از گلهای تازه سربرآوردۀ بهاری را به ذهن شنونده منتقل میکند.
پنجمین روز بهار در کشور هندوستان بهویژه مناطق شمالی این شبه قاره مصادف با برگزاری جشنواره واسانت پانچامی است. واسانت به معنی بهار و پانچامی به معنی پنجمین روز است.فصل بهار در هندوستان بخشهایی از ماههای ژانویه و فوریه یعنی زمستان ما را شامل میشود.
در دوران کهن در چنین روزی مراسم باشکوهی در دربار سلاطین هند برگزار میشد و اجراکنندگان هنری با لباسهای پرزرق و برق به هنرنمایی میپرداختند.یکی از کارهایی که در این روز انجام میشود هواکردن بادباکهای رنگارنگ است که چهرهای زیبا به مراسم میبخشد. مهمترین رنگی که در این جشنواره توسط حاضرین مورد استفاده قرار میگیرد رنگ زرد است که با رسیدن گلهای تازۀ زرد رنگ خردل هماهنگی داشته و در باورهای هندوان، ساراسواتی الهۀ دانش و هنر پوششی با این رنگ بر تن داشته است.
پیروان بعضی از ادیان دیگر موجود در كشور هند مانند سیکها و مسلمانان نیز با ارجاع به بعضی از رخدادها و مبانی خاص خودشان چنین روزی را جشن میگیرند. مسلمانان با گردهمایی در مزار نظام الدین اولیاء در دهلی و سایر مکانهای مذهبی وابسته به فرقههای صوفی این روز را گرامی میدارند. ۴۰ روز پس از واسانت پانچامی جشنواره معروف هولی یا همان جشنواره رنگها برگزار میشود که در خلال آن مردم به جشن و سرور پرداخته و با پاشیدن گردهای رنگارنگ برروی هم صحنههایی بدیع و جذاب در کوچه و خیابان فراهم میآورند.
یکی از سبکهای نقاشی ترسیم اشیاء مختلف همچون ظروف، گلدان، میوهها، گل و غیره است که با عنوان طبیعت بیجان شناخته میشود. در زبان انگلیسی به این سبک نقاشی استیل لایف گفته میشود و در نقطه مقابل نقاشیهایی که از جانداران و انسان کشیده شده قرار میگیرد. هنرمندان مشهوری در طول تاریخ مهارت خویش را در ترسیم طبیعت بیجان آزمودهاند ولی در این میان بعضی از نقاشان رویکرد ویژهای به ترسیم گلهای رنگارنگ متناسب با فصل بهار و خلق صحنههایی نشاطآور داشتهاند که در هر مکان و هر زمان روح بیننده را هر چند در مکانی سربسته قرار گرفته باشد تا اندازه زیادی به یاد عطر گلهای خوشعطر بهاری و سرسبزی این فصل زیبا میاندازد. در عین حال این آثار نشانهای از مهارت هنرمندان در به تصویر كشیدن برگهای پیچان و گلبرگهای رنگارنگ گلها و گیاهان بهشمار میآید. در طول تاریخ هنر نقاشان با رویکردهای مختلفی ،طبیعت بیجان را به تصویر كشیدهاند.
بنابراین بعضی از هنرمندان همواره درپی بازتاب دقیق و واقعی صحنه نبوده و گاهی مانند بعضی از رویکردهای نوگرا مانند سبک کوبیسم، طبیعت بیجان با شیوهای ویژه و مغایر با دنیای واقعی را تصویر كردهاند. بنابراین طبیعت بیجان در آثار هنرمندان مختلف از واقعگرا گرفته تا سبکهای بسیار انتزاعی قرن بیستم و حتی عصر حاضر نمود قابل توجهی داشته است.
این روز در میانه ماه مارس برگزار شده و از سال ۲۰۰۴ میلادی به این طرف، در این کشور تعطیل رسمی است. براساس بعضی روایتها، زمانی که عدهای از آلبانیاییها به جنوب ایتالیا مهاجرت کرده بودند، عدهای از هموطنانشان از آلبانی به آنجا سفر کرده و با خود بوتههایی از گُلهای دشتهای آلبانی را که ریشههایشان حامل خاک آلبانی بود بهعنوان هدیه و یادآوری خاک وطن نزد مهاجرین بردند.مردان و زنان در این روز از روی آتش میپرند که نشانی از پایان فصل زمستان نزد آنها بهشمار میآید. بر سر در خانهها حلقههای گل آویزان شده و شیرینیهای محلی که در تنورهای هیزمی پخته شده خورده میشود.
مسنترین زن خانواده شب بهار بیدار مانده و خوشههایی از علف تازه را بر بالین جوانهای خانواده میگذارد که نمادی است از امتداد نسل و نیروی حیاتبخش. صبح روز نخست بهار مسنترین فرد خانواده در خانه را به علامت سخاوت و مهماندوستی باز میگذارد و مقداری علف تازه در یک ظرف پر از آب به خانه آورده میشود. در این روز ناهار معمولاً در فضای باز و طبیعت سرسبز بهطور دستهجمعی همراه با تمام اعضاء خانواده صرف میشود.امروزه روز بهار بیشتر در شهر الباسان در مرکز آلبانی از رونق و شهرت بالایی برخوردار است و جشنواره کوچک و بزرگی از اجراهای هنری در این شهر برگزار شده و مردم از مناطق مختلف راهی الباسان میشوند. کودکان لباسهای محلی پوشیده و دستههای گل بر دست به شادی و راهپیمایی در شهر میپردازند.
نظر کاربران
به خاطر اوس محمود به بهارهم الرزی دارم!