راهنمایی برای داشتن یک رابطه بلندمدت
لطفا از عشق تان تصویر نسازید!
در روزگار ما عشق و رابطه عاطفی بیش از هر چه به بازی تصاویر تبدیل شده است. مثلا تصویر ما از معشوق شبیه فلان هنرپیشه سینمایی است یا تصور ما از رابطه عاشقانه شبیه داستان زیبیایی است که جایی خوانده یا شنیده ایم.
به علاوه، کم کم احساس می کنیم دیگر آن فرد جذاب سابق نیستیم و کسی نیست که با دیده تحسین یا شگفتی به ما بنگرد. مشکلات زندگی مشترک نیز ما را غافلگیر می کند. حالا نه تنها بار خود که بار معشوق و رابطه و حاشیه های آن را نیز باید بر دوش بکشیم.
این تصاویر ضد و نقیض درباره رابطه دراز مدت برای همه ما آشناست. از یک طرف، تصویری باشکوه و زوال ناپذیر از سرخوشی و جست و خیز عاشقانه که نفس را در سینه حبس می کند، از طرف دیگر، تصویر روزهای یکنواخت و کسالت بار سال های دراز عمر در چهاردیواری زندگی مشترک که به خمیازه ای طولانی می ماند. از یک تصویر به تصویر دیگر پرتاب می شویم و سرگردان و مردد از خود می پرسیم واقعیت زندگی مشترک چیست؟ برای پاسخ به این سوال، به تصاویر دیگر متوسل و بیش از پیش در شبکه ای از تصاویر غرق می شویم.
مشکل چیست؟
مشکل، زیستن در دنیای تصاویر است. ما آدم ها برای اینکه زندگی را ساده تر کنیم، به سرعت از هر چیز تصویری در ذهن می سازیم زیرا تصویر، واضح تر و قابل پیش بینی تر از واقعیت است؛ در حالی که واقعیت همیشه در نفس خود مبهم و غیرقابل پیش بینی است.
ترس از تعهد درازمدت می تواند ناشی از زیستن در دنیای تصاویر باشد؛ برخی قادر نیستند ابهام واقعیت را تحمل کنند و برای تسکین اضطراب شان، به سرعت تصویری از رابطه و آینده آن در ذهن خود می سازند و تومار رابطه را در هم می پیچند.
به علاوه این افراد قادر نیستند با روال و نقصان خودشان و دیگری روبرو شوند و خلأ موجود در واقعیت را بپذیرند. آنها شیفته تصاویر زیبا و فریبنده از خودشان و زندگی شان هستند تا واقعیت. آنها در سطح زندگی می کنند و از غوطه خوردن در اعماق زندگی هراس دارند؛ زیرا در رابطه درازمدت، برخلاف رابطه کوتاه مدت، واقعیت دیر یا زود ظاهر می شود و بسیاری از تصاویر ذهنی ما را در هم می شکند.
البته در هم شکستن تصاویر، افکار و خیالاتی که یک عمر با آنها زندگی کرده ایم دردناک است اما رشد حقیقی تنها پس از شکست تصاویر و باورهای کهنه و ساختن تصاویر تازه رخ می دهد. برای بیرون آمدن از دنیای تصاویر، حضور در لحظه به جسارت و هوشیاری زیادی نیاز است. غرق شدن در دنیای تصاویر ساخته و پرداخته ذهن فردی یا جمعی مثل یک داروی مسکن عمل می کند و اضطراب را کاهش می دهد اما همزمان شور زندگی را نیز از بین می برد زیرا تصویر بنا بر ماهیت اش همیشه تقلید از دیگری است، آنچنان که در نهایت زندگی فرد به تکرار زندگی دیگران تبدیل می شود.
راه حل چیست؟
برای داشتن رابطه ای عمیق، لازم است با ذهنی خالی از تصویر به آینده نگاه کنیم و قضاوت های خود را به تاخیر بیندازیم. بدین ترتیب بیشتر متوجه نیازها، ترس ها، عوامل محرک و موانع روانی در خود و دیگری می شویم و ظرفیت مان را برای درک تازگی های زندگی افزایش می دهیم. به علاوه خوب است یاد بگیریم میان تصاویر ذهنی و واقعیت تمایز قائل شویم. از آنجا که تصاویر ذهنی ما معمولا از ترس ها و ناامنی های ما نشأت می گیرند، شناخت ترس های مان به ما کمک می کند، تا تصویر ذهنی مان از واقعیت را از خود واقعیت جدا کنیم.
از طرف دیگر، ترس انسان بیشتر ترس از به دست نیاوردن چیزی است که آرزویش را دارد تا صرفا ترس از دست دادن چیزی که دارند. افرادی که از تعهد درازمدت می ترسند معمولا فکر می کنند آن چیزی که در آرزویش هستند شاید در رابطه فعلی به دست نیاید، بنابراین از یک رابطه به رابطه دیگر می پرند یا سال ها در انتظار نیمه گمشده شان می مانند، غافل از آنکه این آرزوها و حسرت ها ساخته و پرداخته ذهن و بازی های آن است و ممکن است به واقعیت زندگی یا نیازهای واقعی آنها هیچ ربطی نداشته باشد؛ بنابراین گام اول برای کاهش ترس از تعهد درازمدت، نجات خود از دنیای تصاویر است.
نظر کاربران
مفید بود، ممنون. لطفا بیشتر در این باره توضیح بدید.