برایان تریسی به شما می گوید چگونه به موفق بودن عادت کنید
یاد بگیرید، یاد بگیرید و باز هم یاد بگیرید و تازه بعد از آن، از یاد گرفتن باز نمانید و دوباره، یاد بگیرید. گاهی وقتها یاد گرفتن یك نكته ساده، میتواند سرعت و روش كاری شما را فوقالعاده افزایش دهد.
برترین ها: عادت، عادت و بازهم عادت. تا حالا به عادتها فكر كردهايد؟ البته فكر ميكنم كه نسبت به عادت، كمي منفي فكر ميكنيد اما نكته مهم، اينجاست كه همه انرژيهاي زندگي ما، خنثي هستند؛ يعني اين انرژيها، خوب و بد ندارندو اين ما هستيم كه خوب و بدشان را تعيين ميكنيم. عادتها هم ميتوانند نوعي انرژي باشند كه تنها كافي است با آنها، چشم تو چشم شويم و خوب نگاهشان كنيم و بشناسيمشان و بعد، از آنها استفاده كنيم. آدمها، تا وقتي از طبيعت ميترسيدند، شكست خورده طبيعت بودند. اما همين كه جرات پيدا کردند و با طبيعت، چشم تو چشم شدند و به آن خيره شدند، آن وقت بود كه توانستند آن را بشناسند. وقتي هم كه توانستند آن را بشناسند، توانستند سوارش شوند. به همين رودخانه و سيل نگاه كنيد؛ وقتي انسانها موفق شدند آن را بشناسند، توانستند سد بسازند و از آن، برق بگيرند. حالا وقت آن است كه دست به دست هم، به عادتها نگاهي تازه بيندازيم و آنها را بشناسيم. عادتها اگر خوب شناسايي شوند و مورد استفاده قرار بگيرند، ميتوانند قطارهاي موفقيت ما باشند. عادتها، ميتوانند ريلهاي ما باشند؛ اما مهم اينجاست كه ما، قطاري داريم براي راه انداختن روي آنها، يا اينكه... با من بياييد تا عادتهاي خوب را شكار كنيم.
گروهي از بچهها را تصور كنيد كه دارند با هم راه ميروند. يكي از آنها، قاعدتا كندتر و يواشتر از بقيه راه ميرود. اين شخص، مشخص ميكند كه گروه بچهها، در كل دارد كندتر ميرود يا تندتر. در نتيجه، شما هم ميتوانيد كندترين گامهاي خودتان و بچههاي درون خودتان را شناسايي كنيد. در كدام زمينه ضعيف هستيد؟ عادت كنيد در آن زمينه، رشد يابيد و غول شويد. شايد ۵ تا ۷ سال زمان نياز باشد تا بتوانيد در زمينه خودتان غول شويد و به ضعفهاي خودتان غلبه كنيد اما يادتان باشد كه اگر فكر كنيد اين زمان، خيلي خيلي زياد است، گول خواهيد خورد. ۷ سال بعد، شما چه اين كارها را بكنيد يا نكنيد، خواهد گذشت. پس چه بهتر اينكه، اين ۷ سال بگذرد و شما، كارهايي را كه بايد بكنيد، انجام دهيد.
یاد بگیرید، یاد بگیرید و باز هم یاد بگیرید و تازه بعد از آن، از یاد گرفتن باز نمانید و دوباره، یاد بگیرید. گاهی وقتها یاد گرفتن یك نكته ساده، میتواند سرعت و روش كاری شما را فوقالعاده افزایش دهد؛ كاری كه اگر این نكته كوچك را نمیدانستید، اتفاق نمیافتاد. پس معطل چه هستید؟ هر روز بهتر از دیروز باشید و هر روز بیشتر از دیروز یاد بگیرید. اینجوری، كسل هم نخواهید شد، زیرا مثل دانشآموزها، مدام دارید یاد میگیرید. از كتابها یاد بگیرید، از متخصصها یاد بگیرید، از نوارهای آموزشی یاد بگیرید؛ مدام یاد بگیرید. اگر روزی فقط یك ساعت درباره حوزه كاریتان مطالعه كنید، واقعا بعد از مدتی، غول خواهید شد و دیگران، چارهای جز احترام گذاشتن به شما نخواهند داشت. نگران زمان هم نباشید، به هر حال خواهد گذشت.
اول، بگذارید كمی از خودم بگویم. متولد كانادا هستم، دور و بر جنگ جهانی دوم و روزهایی كه هیتلر داشت شكست میخورد، به دنیا آمدم. پدر و مادر خوبی داشتم اما پولدار نبودند؛ درست مثل پدر و مادر خیلی از شماها. شماها هم احتمالا پدر و مادر خوبی دارید ولی بیشتر وقتها، وسعشان نمیرسد كه برای شما، چیزهایی را كه میخواهید، تهیه كنند، نه؟ همیشه نگران پول و كسادی بودند. به خانوادههای دور و برم نگاه میكردم و خیلیهایشان را میدیدم كه وضعشان به اندازه ما بد نبود. در مدرسه هم دانشآموز سرتق و شلوغی بودم؛ از آن بچه شرهای كلاس بودم. خوب حرف نمیزدم. معلمها به دیگر دانشآموزان مدام گوشزد میكردند كه اگر خوب درس نخوانند، مثل من خواهند شد تا اینكه ۱۶ ساله شدم. از شرایطم راضی نبودم. مدام به شرایط خودم فكر میكردم تا آنكه طلاییترین سؤالی كه در زندگی لازم داشتم، سراغم آمد: چرا بعضیها، از دیگران موفقتر، خوشبختتر، پولدارتر و خوبتر زندگی میكنند؟ مگر این عده، چه كارهایی انجام میدهد كه بقیه انجام نمیدهند؟ كار كردم، برای كار، بهعنوان كارگر یدی، فروشنده و... به خیلی جاها رفتم. گرسنگی و سختیهای زیادی هم كشیدم. اما مدام این سؤال، ذهنم را مشغول كرده بود. تا اینكه شروع كردم به مطالعه كردن. خواندم و رفتم و جستوجو كردم تا اینكه توانستم علت این تفاوت را درك كنم. حالا من، از گرسنگی و كارگری، به جایی رسیدهام كه مدیر شركتهای بزرگ چندصد میلیون دلاری هستم، با چند رئیسجمهور و نخستوزیر كشورهای مختلف، شام خورده و گپ زدهام و زندگی فوقالعادهای دارم و همه جا، از من دعوت میكنند كه به آنها، رازهای خودم را آموزش دهم. راستی چرا من اینجوری شدم؟ این قصه را گفتم تا به شما فخر بفروشم یا اینكه...؟ این قصه را برای شما شرح دادم تا بگویم چرا به اینجا رسیدم؛ شاید شما هم بتوانید برسید.
بعضی وقتها حال آدم خوب است و كارهایش را، خوب و درست انجام میدهد. اما بعضی وقتها هم حالش خوب نیست؛ یا ناراحت است، یا سر حال نیست، یا سرماخورده یا.... بزرگترین عادتی كه در خودم پرورش دادم و مرا به اینجا رساند، این بود كه خودم را بسیار درگیر انضباط فردی كردم. یعنی كاری را كه باید انجام میدادم، به هر قیمتی كه بود، انجامش میدادم؛ حتی اگر زمین به آسمان میآمد. آلبرت هیوبارد، نویسنده و ناشر موفق، خیلی بهتر از من انضباط فردی را تعریف میكند. او میگوید: «انضباط فردی، یعنی توان این را در خودتان ایجاد كنید كه بتوانید كاری را كه باید و لازم است، در زمان تعیین شده انجام دهید. شاید در آن لحظه، دوست داشته باشید این كار را بكنید یا نكنید اما مهم این است كه آن كار را انجام دهید؛ چه دوست داشته باشید یا نداشته باشید.» دوست خوبم، وین دایر هم اشاره جالبی به این ماجرا میكند. او میگوید ناشر كتابهایش، از این همه فعالیتی كه میكند، متعجب است و در حیرت كه چطور یك نفر میتواند هر روز، این همه كار انجام دهد. او میگوید كه هر روز، سر ساعت مشخصی، كار بعدیاش را شروع میكند؛ چه حالش خوب باشد یا نباشد. شما هم این كار را بكنید. محدود میشوید؟ عیبی ندارد. ریلهای قطار، درست است كه محدودیت ایجاد میكنند اما تنها راه رسیدن به شهر بعدی هستند. درست است كه محدود میشوید ولی نیاز است كه برای رسیدن به موفقیت، از بعضی خوشیهای كوچك بگذرید.
راز من، در همین عادتهایی بود كه از آنها صحبت كردم. نمیدانم اسمش را میشود عادتهای میلیون دلاری گذاشت یا عادتهای خوشبختی یا عادتهای زندگیساز یا... اصلا مگر اسمش چه فرقی میكند؟ مهم این است كه این عادتها، زندگی مرا شكل داده و عوض كردند. عادتهای قبلی من، فقط منجر به تولید فقر و بدبختی میشد اما حالا، عادتهایی دارم كه مرا به سرزمینهای خوشبختی رساندهاند. حالا میخواهم در اینجا، این عادتها را با شما در میان بگذارم؛ شمایی كه ممكن است در ایران و حتی دیگر كشورهای فارسیزبان، این نوشتهها را بخوانید. از همین فاصله دور و درحالیكه به كشور شما هم سفر كرده و آنجا را از نزدیك دیدهام، میگویم كه این عادتها، ارث پدری كسی نیستند. هر كسی میتواند این عادتها را بشناسد، در خودش شكل بدهد و از آنها، نهایت استفاده را ببرد. چطوری؟ با تكرار. دوست خوبم آنتونی رابینز، جمله فوقالعادهای دارد كه در همه سمینارهایش تكرار میكند؛ تكرار، مادر مهارت است. هر عادتی، مثل یك نخ میماند كه دور شما پیچیده میشود. شاید روزهای اول زیاد به چشمتان نیاید اما این نخها آنقدر دور شما پیچیده میشوند كه بعد از مدتی، طنابی سفت و محكم میسازند و چارهای برای فرار از دستشان ندارید. تكرار كنید، هر روز تكرار كنید؛ آنقدر تكرار كنید تا اینكه مثل راه رفتن و نفس كشیدن، برای شما عادی و روزمره شود. در این قسمت از مجله، میخواهم عادتهایی درباره موفق شدن و موفق بودن را با شما در میان بگذارم. عمری اگر باقی بود، در شمارههای بعدی، رازهای خودم را درباره عادتهای دیگر با شما مطرح خواهم كرد. آمادهاید؟ پس دنبالم بیاید، تا انتهای این مقاله.
خوشبین شوید. شاید عدهای شما را دست بیندازند، اشكالی ندارد؛ از آدمهای بدبین سعی كنید دوری كنید. عدهای چون شكست خوردهاند، میخواهند كه دیگران هم در فضاهای منفی باشند. از خطر آنها دوری كنید. كسانی كه خوشبین هستند، شاد، موفق، بانفوذ و سرشارند. چیز عجیب و غریبی هم نیست. كسانی كه خوشبین میشوند، باید مثل خوشبینها فكر كنند. یك عارف هندی، میگوید كه زندگی را با زندگی كردن باید یاد گرفت. خوشبینی را هم باید با خوشبین بودن یاد گرفت. این همه آدم بدبین، چطور بدبین میشوند؟ شما هم میتوانید مثل آنها خوشبین شوید. تنها كافی است به چیزی كه میخواهید و راههای رسیدن به آن فكر كنید چون بدبینها به چیزهایی كه نمیخواهند و راههای نرسیدنش فكر میكنند؛ پس شما باید عكس آنها باشید.
لطفا عادت كنید به عملكرد بهتر
عادت به این پیدا كنید كه همیشه، عملكرد خودتان را بهتر و بهتر كنید. ارزشمندترین چیزی كه در این دنیا دارید، توانایی انجام كارهاست. یك قهرمان المپیك، ارزشمندتر از دیگران است چون توانایی ركوردشكنی را دارد. یك كارگردان برجسته، به این علت زندگی خوبی دارد كه توانایی ساخت یك فیلم برجسته را دارد. شما هم میتوانید توانایی انجام كارهایی را كه دوست دارید، در خودتان پرورش دهید. بعد مدام اندازه بگیرید كه عملكردتان، دارد بهتر میشود یا بدتر. راههایی پیدا كنید برای بهتر و بهتر شدن این عملكرد. لطفا به این عادت، عادت كنید.
نظر کاربران
باعرض سلام وخسته نباشید
واقعا جالب بود استفاده کردم به نظرم ام انسانها باتلاش به همه جامیرسم
باتشکرسمیراازتهران
خیلی عالی بود واقعا لذت بردم و استفاده کردم
مطالب زيبا و آموزنده اي بود
با تشكر
خیلی خوب بود امیدوارم بتونیم در زندکیمون کاربردیش کنیم