عشق یک طرفه، عشق نافرجام...!
وقتی كسی را دوست داریم اما او نمیداند و حتی علاقهای به ما ندارد باید چه كار كنیم؟
ورود فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» به شبكه نمایش خانگی بهانه خوبی است تا به بررسی عشقهای یكطرفه بپردازیم كه موضوع اصلی این فیلم حول این نوع عشق میچرخد. دكتر بهزاد تریوه، روانشناس و مشاور خانواده درباره عشق یكطرفه، علل و منشأ بروز آن و همچنین نحوه رویارویی با آن توضیح میدهد و راهكارهای مفیدی را ارائه میكند كه در ادامه میخوانید.
این عشق، عطش عاطفی است
عشق یك طرفه عشقی است كه یك فرد فارغ از تمایلات، احساسات و عواطف طرف مقابل، خودبهخود نسبت به او احساس علاقه پیدا میكند. در این نوع عشق میل به معشوق امری ذهنی است؛ یعنی عاشق در افكار و پیشفرضهایش باور دارد كه معشوقش به او علاقهمند است و او از احساسات معشوقش بیاطلاع است. این نوع عشق بیشتر اوقات نوعی عطش عاطفی محسوب میشود.
در یك رابطه عشقی متعارف دو نفر انسان نیازهای همدیگر را به لحاظ منطقی، عاطفی و جسمانی تامین میكنند ولی در عشق یكطرفه صرفا خصوصیات عاطفی عطش وارانه یك نفر دخیل است و توسط طرف مقابل هم تامین نمیشود. افرادی كه دچار عشقهای یكطرفه میشوند مانند افرادی هستند كه تشنه و گرسنه در یك صحرا سرگردان هستند و هنگامی كه به بركهای میرسند فارغ از كیفیت و سلامت آبی كه در آن بركه وجود دارد شروع به نوشیدن آب میكنند. طبیعی است كه این افراد تا زمانی كه عطش دارند از این آب مینوشند اما بعد از اینكه عطششان برطرف شد به این فكر فرو میروند كه این آبی كه من مینوشم آیا كیفیت مطلوبی دارد یا خیر؟
غالبا این افراد تا زمانی كه به تنهایی این عشق یكطرفه را تجربه میكنند و پیش میروند خود را عاشقترین فرد دنیا میپندارند كه جفایی در حقشان شده است اما بعد از اینكه با این عشق مواجه میشوند یعنی عطش عاطفی آنها پاسخی از طرف مقابل دریافت میكند آن عشق فروكش میكند.
چرا این شكلی عاشق میشویم؟
افراد با توجه به ویژگیهای شخصیتی و روش تربیتی خانوادهای كه در محیط آن رشد و پرورش یافتهاند میتوانند مستعد تجربه عشقهای یكطرفه باشند. دو عامل مهم سبب میشود كه فردی وارد این نوع عشق شود.
شخصیتهای وابسته مستعدترند
بروز عشقهای یكطرفه در افرادی كه ویژگی شخصیتی وابسته در آنها غالب است و همچنین افرادی كه به اختلال شخصیت مرزی دچار هستند بیشتر دیده میشود. شخصیتهای مرزی آن دسته افرادی هستند كه در بیشتر حوزههای زندگیشان بیثبات و ناپایدارند، معمولا دچار نوعی احساس مزمن كسالت و بیحوصلگی هستند و نگاه همه یا هیچ یا سیاه و سفید نسبت به همه چیز دارند؛ یعنی همه چیز را یا خوب خوب میدانند یا بد بد. در واقع این افراد نمیتوانند هیچ چیز را خاكستری ببیند.
شخصیتهای وابسته هم شخصیتهایی هستند كه در حد افراطی به دیگران تعلق خاطر دارند. این افراد نسبت به تواناییهای خود مطمئن نیستند؛ از این رو مسوولیتهای مهم زندگیشان را به گردن دیگران میاندازند. توانایی تحمل تنهایی را ندارند. مدام به تایید دیگران نیاز دارند و معمولا به علت وابستگی زیاد به دیگران و ترس از طرد شدن توسط آنها، بههیچوجه توانایی مخالفت با اطرافیانشان را ندارند و بهراحتی به دیگران اجازه میدهند كه حقوقشان را پایمال كنند.
وقتی والدین عشق و محبتی نداشتهاند
افرادی كه در خانوادههایی رشد پیدا كردهاند كه والدین نسبت به فرزندان عشق و علاقه و عاطفه اصیل را اعطا نكردهاند گاهی كمبودهای عاطفیشان را با درگیر شدن در یك عشق یكطرفه جبران میكنند. در واقع فرزندان خانوادههایی با چنین سبك تربیتی بعد از اینكه به جامعه بزرگتر مثل مدرسه و گروه همسالان وارد میشوند با نیازهای عاطفیای كه بین دیگران رد و بدل میشود مواجه میشوند و كمبودهای عاطفیای كه در دوران كودكی با آنها مواجه بوده در او به شكل یك نیاز عاطفی بروز پیدا میكند.
در واقع این افراد هنگامی كه وارد جامعه میشوند به این دلیل كه از نظر عاطفی رشد كافی پیدا نكردهاند و در این زمینه در محیط خانواده اغنا نشدهاند نیازی را كه باید با عشقی پایاپای و دو طرفه پاسخ داده و تجربه بشود، به شكل یك نیاز بیش بها داده شده تامین میكنند و با ولعی خاص وارد یك رابطه احساسی و عاطفی میشوند.
دستهای از افراد هم در خانوادههایی رشد پیدا كردهاند كه بدون چون و چرا به تمام خواستهها و نیازهای آنها پاسخ داده میشده و هر آنچه طلب كردهاند بلافاصله برای آنها مهیا و فراهم بوده اما مستعد افتادن در دام عشقهای یكطرفه هستند. در واقع در دوران كودكی این طرحواره در ذهن آنها شكل گرفته كه هر آنچه میخواهند بدون هیچ پیششرطی عنوان كنند و انتظار دریافت پاسخ را داشته باشند. در بزرگسالی هم كه نیاز عاطفی در آنها بارز میشود این طرحواره در ذهن آنها فعال میشود و انتظار دارند كه شخصی كه مورد عشق و علاقه آنها قرار گرفته بدون هیچ چون و چرایی به ابراز علاقه و عشق آنها پاسخ مثبت بدهد.
صبوری بیفایده است
در بسیاری موارد دیده میشود افرادی كه دچار عشق یكطرفه هستند، به این دلیل كه شهامت ابراز و مطرح كردن آن را به طرف مقابل ندارند یا نمیتوانند بپذیرند كه معشوقشان هیچ میل و رغبتی به برقراری ارتباط با آنها ندارد سكوت و صبوری و رنج كشیدن را پیشه میكنند و آن را نوعی تلاش برای رسیدن به عشقشان میپندارند اما این باور یك باور اشتباه و بیهوده است. به این دلیل كه با سكوت و صبوری كردن نهتنها هیچ میل و رغبتی در طرف مقابل ایجاد نمیشود بلكه ممكن است با دیدن این همه عطش و فشار عاطفی عقبنشینی كرده و بیشتر دوری كند.
این اشخاص باید قبل از هر اقدامی در جهت تلاش برای به دست آوردن باید بسنجند و این را در خود جستوجو كنند كه تاوان این اقدام و تلاش چه خواهد بود و اصلا برای رسیدن به چه هدفی در راه رسیدن به عشق این همه ازخودگذشتگی و تلاش میكنند؟ چنین اشخاصی چون بیشتر درگیر به دست آوردن و رفع عطش عشقیشان هستند خودشان را فراموش میكنند و در صورت ایجاد رابطه و ادامهدار شدن آن، پیامد و نتیجه مطلوبی حاصل نخواهد شد.
چه باید كرد؟
در قدم اول یكی از بهترین راهكارها این است كه از دوستان و افرادی كه به طرف مقابل شما نزدیك هستند اطلاعاتی در زمینه میزان علاقه او به شما به دست بیاورید و به قول معروف مزه دهان او را بچشید. شاید او اصلا به ایجاد ارتباط عاطفی علاقهمند نیست، شاید هم معیارهایی كه دارد با ویژگیهای شخصی كه عاشقاش شده فاصله زیادی دارد یا اینکه با شخص دیگری در ارتباط است، شاید هم تمایلاتی در او وجود داشته باشد و اگر از راه درست و منطقی از علاقه طرف مقابل مطلع بشود رابطه عاطفی متعارفی شكل بگیرد.
اطلاعاتی كه از این طریق به دست میآید به فرد كمك میكند تا ببیند اصلا بستر برقراری ارتباط فراهم است یا خیر. در صورتی كه اطلاعات به دست آمده نشاندهنده میل و رغبتی در طرف مقابل بود فرد میتواند مستقیما وارد عمل بشود و پیشنهادش را مطرح كند. در چنین مواردی بهتر است پا پیش گذاشتن با تدبیری عاقلانه صورت بگیرد نه به صورت نسنجیده و انتحاری.
باید توجه داشته باشند فرد واسطه امین، رازدار، عاقل و پخته باشد. همچنین باید مطمئن شوید كه او با مطلع شدن از این ماجرا از این موقعیت برعلیه شما سوءاستفاده نکرده، این راز را فاش نمیکند.
این افراد باید جرأت و شهامت مواجه شدن با واقعیت را پیدا كنند. عزت خاتمه دادن یك جریان عاطفی ناگوار و نامتعارف به مراتب بهتر از ذلت ماندن در عشقی نافرجام و گدایی كردن عشق و محبت است.
چگونه برطرف میشود؟
اگر فردی سالهاست كه درگیر یك عشق یكطرفه است و نه از آن دست میكشد و نه جرأت و شهامت روبهرو شدن با واقعیت و خاتمه دادن به آن را دارد باید به درمانگر مراجعه كند. همانطور كه گفتیم این ناهنجاری رفتاری در كودكی ریشه دارد و عطشهای عاطفی دوران كودكی این افراد به قدری زیاد است كه اجازه ورود افكار منطقی را به حیطه هوشیار روان و ذهن آنها نمیدهد از این رو تنها یك روانتحلیلگر میتواند عناصری كه در فرد معشوق وجود دارد كه فرد عاشق را اینچنین اسیر بند خود كرده شناسایی كند، معنای اصیل این عشق را برای او تفسیر و تعبیر كند و این باور را در این فرد ایجاد كند كه تنها این شخص نیست كه این عناصر را داراست و اشخاص دیگری هم هستند كه این عناصر در آنها وجود دارد و او میتواند به یكی از آنها علاقهمند بشود و یك عشق پایاپای، دوطرفه و متعارف را با او تجربه كند.
اغلب افرادی كه دچار عشقهای یكطرفه هستند میدانند كه این عشق نافرجام است اما نمیتوانند منطقی با آن كنار بیایند چون امیال ناهوشیار، آنها را به این سمت و سو سوق میدهد؛ بنابراین یك روانشناس و یك رواندرمانگر با تشخیص و كشف منشأ این احساسات ناهوشیار درونی بهترین و موثرترین كمك را میتواند به این اشخاص بكند.
والدین باید چه بكنند؟
همانطور كه گفتیم این مساله ریشه در دوران كودكی دارد؛ بنابراین والدین باید در تامین نیازهای عاطفی فرزندان بسیار دقیق و هوشمندانه عمل كنند. از طرفی نباید هیچ محبت و عاطفهای را كه امكان بروز آن در كانون خانواده وجود دارد از فرزندانشان دریغ كنند چون میل عاطفی كودكان در آن سن سیراب میشود و كمبودی ایجاد نمیشود كه در آینده برای جبران آن فرد دچار عشقهای نامتعارفی از جمله عشق یكطرفه بشود. از طرفی نیز نباید بدون منطق و لزوم تمام نیازهای بجا و نابجای آنها را فراهم كنند بلكه باید بهگونهای رفتار كنند تا فرزندانشان بیاموزند برای به دست آوردن آنچه نیاز دارند تلاش كنند.
آیا عشق یك طرفه اختلال است؟
عشق یكطرفه شرط لازم برای یك اختلال است اما شرط كافی نیست. افرادی كه دچار عشق یكطرفه هستند، بیشتر اوقات در یك حالت خمودگی قرار دارند و بیشتر با فانتزیهایشان زندگی میكنند؛ یعنی عشق یك نفر را در دل نگه میدارند و بدون اینكه او از عشق آنها اطلاع داشته باشد با افكار خیالپردازانه خود با او ارتباط میگیرند. اگر این مساله در طولانیمدت ادامه داشته باشد میتواند اختلالاتی نظیر افسردگی، اضطراب، وسواس فكری و. . . را در فرد ایجاد كند.
نظر کاربران
مقاله رو خوندم هيچكدومش در مورد من صدق نميكرد !! ولي من 14 ساله كه دچار عشق يكطرفه شدم ... بدترين درد دنيا...
پاسخ ها
14 ساااااااال ؟؟؟ مگه کلن چندسالتونه؟؟!!!
بهش بگو دیگه
بد دردیه، آدم هرکار می کنه خلاص نمیشه
حدود 30سال داره !!!
واقعا خدا بهتون صبر بده منم مشکل شما رو دارم
سلام
من دیوونه وار پسر خالمو دوست داشتم یعنی از 15 سالگی(سال 85) ولی اون دوست دختر داشت و کاری به من نداشت البته منم دختری نبودم که بخوام نظرشو جلب کنم دیپلم گرفتم و بعد دانشگاه رفتم و تا فوق لیسانس ادامه دادم اوونم 8 سال یه دختر و دوست داشت که خانوادش مخالف ازدواجشون بودن در واقع مامان بابای پسرخالم دوست داشتن من عروسشون باشم تا دختر ممد نظرش من خیلی عذاب کشیدم یعنی 12 سال عذاب کشیدم هیچ خواستگاری به دلم نمی نشست تا اینکه این اواخر یعنی پارسال نامزد کردن من 3 ماه توی شوک بودم درسته دیوونه ی پسرخالم بودم اما خودمو جمع و جور کردم و به حرمت اینکه متاهله سعی کردم فراموشش کنم از درون می سوختم اما بیرونم بی تفاوت نشون می داد از خدا خواستم تا پسری خوب و پاک وارد زندگیم بشه و دوستم دداشتته باشه خدارو شکر میکنم که بعد از یکسال مردی وارد زندگیم شد که از هر نظر کم نظیره من و دوست داره و منم دارم عاشقش میشم ما داریم 15 شهریور 97 عقد میکنیم انشالله که پسرخاله ام هم خوشبخت باشه
دوستان نذارید عشق نافرجام داغونتون کنه
سلام
من دیوونه وار پسر خالمو دوست داشتم یعنی از 15 سالگی(سال 85) ولی اون دوست دختر داشت و کاری به من نداشت البته منم دختری نبودم که بخوام نظرشو جلب کنم دیپلم گرفتم و بعد دانشگاه رفتم و تا فوق لیسانس ادامه دادم اوونم 8 سال یه دختر و دوست داشت که خانوادش مخالف ازدواجشون بودن در واقع مامان بابای پسرخالم دوست داشتن من عروسشون باشم تا دختر ممد نظرش من خیلی عذاب کشیدم یعنی 12 سال عذاب کشیدم هیچ خواستگاری به دلم نمی نشست تا اینکه این اواخر یعنی پارسال نامزد کردن من 3 ماه توی شوک بودم درسته دیوونه ی پسرخالم بودم اما خودمو جمع و جور کردم و به حرمت اینکه متاهله سعی کردم فراموشش کنم از درون می سوختم اما بیرونم بی تفاوت نشون می داد از خدا خواستم تا پسری خوب و پاک وارد زندگیم بشه و دوستم دداشتته باشه خدارو شکر میکنم که بعد از یکسال مردی وارد زندگیم شد که از هر نظر کم نظیره من و دوست داره و منم دارم عاشقش میشم ما داریم 15 شهریور 97 عقد میکنیم انشالله که پسرخاله ام هم خوشبخت باشه
دوستان نذارید عشق نافرجام داغونتون کنه
یادمان باشد خاطرمان وقتی تنها ماند / طلب عشق زهر بی سر وپایی نکنیم.ای خدا چه کنم
من با دوتا بچه این مشکل و دارم.بدترین درد عشق ی طرفه است .من عاشق شوهرمم و اون هیچ علاقه ای بهم نداره.از همون روز اول هم فهمیدم داره بهم خیانت میکنه اما چون دوسش داشتم کوتاه اومدم و گفتم درست میشه اما بعداز ۴سال بدتر هم شده