با هملت خوشبختتر میشوید یا اسفندیار؟
میخواهیم شما و همسرتان را از نظر نیازهای مختلف بررسی کنیم و بگوییم که چقدر با هم جور هستید. اگر هنوز ازدواج نکردهاید و دوران نامزدی را میگذرانید، این مطلب به شما کمک بیشتری برای درست انتخاب کردن خواهد کرد.
نمیتوانید با هم خرید بروید؟
یکی از مشکلات شایع زن و شوهرها این است که یکی از آنها محافظهکارتر از دیگری است و این معمولا ناشی از تفاوت آنان از لحاظ قوت نیاز به بقاست. برای مثال گفتیم که وقتی یکی مالاندوز است و دیگری ولخرج ممکن است در زندگی آنها سنگ روی سنگ بند نشود. زن و شوهری را درنظر بگیرید که پول کافی دارند ولی پسانداز ندارند. طرفی که کمتر محافظهکار است و میخواهد پول خرج کند و طرف مقابلش میگوید این کار لزومی ندارد.
اگر این دو دائما در این باره دعوا کنند، یکسره با هم بگومگو خواهند داشت و بگومگوهای آنها کمکم شخصی خواهد شد. برای مثال طرف اول وقتی همسرش به او اجازه تعویض مبل خانه را نمیدهد، ممکن است بگوید تو اصلا دوستم نداری و برای نظر من ارزشی قائل نیستی. این دو مدام بهخاطر تفاوتشان در نیاز بقا با هم جروبحث میکنند و حتی نمیتوانند از دایره حل برای برطرف کردن مشکلشان استفاده زیادی کنند.
آنقدر که دوستش دارید عاشق شما نیست؟
اگر نیاز شما به قدرت در یک حد باشد، وقتی در دایره حل میایستید، هیچ کدامتان کوتاه نمیآیید و هر دو روی موضع خود پافشاری میکنید، بدون اینکه خودتان بدانید روی یک چیز غیرممکن، یعنی تغییر ژنهای هم اصرار میکنید. پیش از این برایتان شرح دادیم که فقط میتوانید با مذاکره به مصالحه برسید و باید بدانید که دعوا و جر و بحث و کنترل هم فقط به اختلافها دامن میزند و بس.
اما نیاز به بقا و قدرت تنها نیازهای شما نیستند. شما و همسرتان ممکن است در نیاز به عشق هم تفاوتهایی داشته باشید. یکی از شما ممکن است به ابراز و البته دریافت عشق نیاز زیادی داشته باشد اما حد این نیاز در دیگری پایین باشد. در چنین شرایطی اگر اختلاف نیاز شما زیاد باشد، مدام با هم جروبحث خواهید کرد و با متهم کردن یکدیگر به بیوفایی یا مهرطلبی بیش از حد، از دایره حل خارج خواهید شد.
میخواهد رییس خانه باشد؟
زن و شوهرهایی که نیاز به قدرت در آنها کم است، تقریبا همیشه با هم میسازند و جور هستند. قدرتطلبی کم، آنها را به مذاکره متمایل میکند و درون دایره حل نگه میدارد. حتی اگر یکی از آنها بیشتر از دیگری نیاز به قدرت داشته باشد هم زندگی مشترک ادامه خواهد یافت چون طرفی که این نیاز در او کم است تا وقتی طرف مقابلش عشق میورزد، اهمیتی به او نمیدهد. تجربه من نشان میدهد ترکیب مردان عاشق قدرتطلب و زنان عاشقی که خیلی دنبال قدرت نیستند جواب میدهد.
ولی اگر دو نفر نیاز شدیدی به قدرت داشته باشند که معمولا هم همینطور است، چون قدرتمند جذب قدرتمند میشود، یکدیگر را از دایره بیرون میکنند. بهعبارت دیگر، سرود جنگی اینگونه روابط نامطلوب و محکوم به شکست این است که این زندگی مشترک برای هر دو نفر ما جای کافی ندارد. تنها راه زن و شوهری که هر دو قدرتطلب هستند و نمیتوانند نیاز خود به قدرت را در خارج از زندگی زناشویی ارضا کنند این است که طوری با هم همکاری کنند که تلاش مشترک آنها نیاز آنها را رفع کند.
مذاکره برسر نیاز به قدرت در دایره حل برخلاف دو نیاز بقا و عشق بهندرت امکانپذیر است. آدمهای قدرتطلب پیش از آنکه خود بفهمند، یکدیگر را از دایره بیرون میرانند. ماهیت قدرت طوری است که مذاکره کردن برسر آن دشوار است، چون مذاکره یعنی صرفنظر کردن از بخشی از قدرت. مذاکره در زمانی که هیچ یک از طرفین نمیخواهند از بخشی از قدرت خود صرفنظر کنند امکانپذیر نیست، چون مفهوم مذاکره این است که طرفین حاضرند قدری از قدرت خود چشم بپوشند، باید قبل از ازدواج ببینیم نیاز به قدرت طرفین چقدر است. بعد از ازدواج دیگر دیر شده است.
از توی دستتان سر میخورد؟
آدمهایی که نیاز زیادی به آزادی دارند، همیشه با روابط صمیمی بلندمدت مشکل دارند اما بیشترین مشکل آنها با ازدواج است. آزادی یعنی نپذیرفتن مالکیت دیگری. وقتی کسی سعی میکند مالکیت این نوع آدمها شود، مثل آدمهایی که نیاز به قدرت در آنها شدید است، جنگ و دعوا راه نمیاندازند، بلکه زندگی مشترک را ول میکنند. زندگی مشترک وقتی ادامه پیدا میکند که نیاز به قدرت و نیاز به آزادی آدمها کم باشد.
اگر یکی از طرفین نیاز زیادی به آزادی و دیگری نیاز کمی به آزادی داشته باشد، تا وقتی طرف دوم آزادی اولی را محدود نکند مشکلی پیش نمیآید. تفاوت نیاز به آزادی برخلاف تفاوت نیاز به قدرت غالبا در دایره حل قابل طرح است. طرفی که نیاز زیادی به آزادی دارد باید بگوید حاضر است چه امتیازهایی بدهد. او با محدود کردن آزادی خود برای خشنود کردن طرف مقابل میتواند سرانجام خوشی برای مذاکره رقم بزند. او با پذیرش چیز سادهای مثل زنگ زدن به همسرش در موقعی که میخواهد دیر به خانه بیاید، میتواند اوضاع را تا حد زیادی عوض کند. ولی اگر یکدیگر را طرد کنند شانسی برای آنها باقی نمیماند.
وقتی نیاز به آزادی طرفین زیاد است گاهی اوقات ازدواج آنها تداوم خواهد یافت و گاهی اوقات تداوم نخواهد یافت. اگر آنها آزادی دلخواه یکدیگر را بپذیرند در کنار هم میمانند. آنها برای با هم ماندن باید وارد دایره حل شوند و درمورد آزادیهایی که میخواهند از یکدیگر سلب کنند، حرف بزنند. البته اختیار تام در هیچ ازدواجی ممکن نمیشود، مگر آنکه عشق و تعلق خاطر زیاد برای جبران مواقعی که طرفین با هم نیستند وجود داشته باشد که البته تامین آن خیلی سخت است. ازدواج موقعیتی نیست که در آن بتوانیم تا آزادی کامل پیش برویم. این یکی از آزمونهای دشوار دایره حل است ولی نیاز شدید طرفین به آزادی همیشه هر ازدواجی را به زحمت میاندازد.
اهل سفر هستید؟
به اشتراک گذاشتن نیاز به تفریح برای هر رابطهای مخصوصا رابطه زن و شوهری بسیار عالی و جالب است. اگر تفریح و تفنن را پاداش ژنتیکی یادگیری درنظر بگیریم، زن و شوهرهایی که با هم یاد میگیرند بیشترین شانس در کنار هم ماندن را دارند. سن، جنس یا بیپولی تقریبا هیچ وقت نمیتواند جلوی تفریح را بگیرد. شما با کمی تلاش و زحمت میتوانید همیشه و همه جا بخندید و یاد بگیرید، ولی تفریح در رابطهها نقش حیاتی ندارد.
طرفین رابطه میتوانند به تنهایی خوش بگذرانند و لطمهای به زندگی مشترک خود نزنند. اگر نیاز به تفریح طرفین کم باشد، هیچ یک هرگز نمیفهمند چه چیزی را نادیده گرفتهاند و مشکلی پیش نخواهد آمد. من فکر نمیکنم اگر سایز چیزها با هم جور باشد، نیاز به تفریح با هر شدتی بتواند زندگی مشترک را بسازد یا خراب کند.
در روزهای نامزدی چشمتان را باز کنید
امروزه چون بسیاری از زن و مردها قبل از ازدواج مدتی با هم آشنا میشوند، جور نبودن آنها ممکن است پیش از مراحل قانونی ازدواج و در زمان نامزدی نمودار شود. درنتیجه در همین مقطع میتوانند از دایره موردنظر استفاده کنند که در این حالت من نام آن را دایره حل پیش از ازدواج میگذارم. اگر زن و مردی پس از ازدواج بفهمند هر دو نیاز شدیدی به آزادی دارند، با طلاق یا بدون طلاق از هم جدا خواهند شد.
این نوع زن و شوهرها نیاز شدید به قدرت دارند و نمیتوانند برای افزایش آزادی خود با هم متحد شوند. استفاده از عبارت آزادی مشترک برای دو نفر که نیاز شدیدی به آزادی دارند، نوعی تناقضگویی است. آنها نمیخواهند با کسی در یک دایره قرار بگیرند. دایره برای آنها حکم زندان را دارد.
از خودتان امتحان بگیرید
باتوجه به آنچه گفته شد، آدمها میتوانند از نظر شدت و میزان نیازهای مختلف با هم تفاوت داشته باشند و همین تفاوتهاست که میتواند زمینهساز یک زندگی آرام یا رفتن به خانه مشترکی که هیچ یک از طرفین در آن احساس آرامش نمیکنند، شود. پس فراموش نکنید که بهترین ازدواج، ازدواجی است که در آن نیاز زن و شوهر به بقا در حد متوسط، نیازشان به عشق و تعلق خاطر زیاد، نیازشان به قدرت و آزادی کم و نیازشان به تفریح زیاد باشد. شما باتوجه به این اطلاعات و با بررسی نیازهای خود و نامزدتان میتوانید بفهمید که احتمال موفق شدنتان در ازدواج چقدر است.
ارسال نظر