مردم دنیا در مورد «باران» چه می گویند؟
واکنش انسانها به باران متفاوت است. عدهای باران که میبارد حالشان خوب است؛ بهقدری که دوست دارند ساعتها زیر باران، با هر شدتی که باشد، قدم بزنند و زندگی کنند.
آفتاب تابان و باران
ژاپن یا کشور آفتاب تابان یکی از کشورهای با میزان بارندگی بالاست. باران در زندگی روزمره ژاپنیها همواره نقش مهمی داشته و به همین دلیل آنها تمهیدات گوناگونی را برای زندگی در شرایط بارانیاندیشیدهاند. زبان ژاپنی که محمل فرهنگ و باورهای مردم این سرزمین است، برای گفتن از پدیده « باران»، غنای بالایی دارد.
در این زبان شکلهای مختلف باران و شرایط ناشی از آن با حدود ۵۰ واژه بیان میشود. بعضی از شرایط و مواردی که برای آنها واژهای خاص در زبان ژاپنی وجود دارد عبارتند از: باران زمستانی، باران پاییزی، باران فصلی، باد و باران، برف و باران، باران سبک، باران شدید و باران و شبنم.
در بسیاری از آثار هنری سنتی کشور ژاپن مانند نقاشیها و تئاترهای سنتی این کشور از چترهای رنگارنگ با طرحهای بدیع و چشمنواز استفاده میکنند. به همین دلیل چترسازی هنر سنتی این کشور بهشمار میآید.درحال حاضر بعضی از هنرمندان روی چترها نقاشی میکنند. در واقع چتر، بوم نقاشی ژاپنیهاست.
ملكه باران
در ساکنان قبیله«بالوبدو» در کشور آفریقای جنوبی این اعتقاد وجود دارد كه موجودی به نام باران یا موجاجی وجود دارد. افراد این قبیله بر این باورند که این ملکه از قدرت مافوق طبیعی درباره ابرها و بارش باران برخوردار است.
بنابر سنت این قبیله پس از مرگ ملکه باران، بزرگترین دختر او و در صورت عدم وجود فرزند دختر، یکی از دختران خانواده جایگزین ملکه درگذشته میشود.
آخرین موجاجی در سال ۲۰۰۵ فوت کرده و هنوز کسی جایگزین او نشده است. رمان مشهور «او: یک روایت» اثر رایدر هاگارد در سال ۱۸۸۷ میلادی با الهام از زندگی دومین ملکه باران نوشته شده است.
باران سیاه
ماسوجی ایبوسه، نویسنده ژاپنی در سال 1965 میلادی رمانی به نام «باران سیاه» را نوشت. طرح این داستان براساس رخدادهای تاریخی پس از انفجار هولناک بمب اتمی در شهر هیروشیماست.
نویسنده در نگارش این داستان از منابع مستند، روایتهای واقعی و خاطرات شخصی بعضی از شهروندان و قربانیان بمباران اتمی شهر کمک گرفته است. در این داستان مردی به نام «شیزوما» بعد از وقوع انفجار به مناطق مختلف شهر مراجعه کرده و به پژوهش درباره وسعت خرابیها و اثرات انفجار میپردازد.
در بخشی از داستان آقای شیزوما درگیر آن است که بمبی که باعث این فاجعه بزرگ شده چه ویژگیهایی داشته و چه نامی میتوان بر آن گذاشت. از همین رو است که در بخشهای مختلف داستان این بمب با نامهایی همچون «سلاح جدید»، «سلاح مرموز» و در نهایت «بمب اتمی» نامگذاری میشود.
از نکات فنی جالب توجه در نگارش این داستان بهرهگیری از طنز و کنایه در بعضی از بخشهای داستان است که از ویژگیهای مشخص داستانهای ایبوسه است.
نغمههای بارانی
فردریک شوپن (1849-1810میلادی) یکی از مشهورترین آهنگسازان لهستانی و نوازنده پیانواست. شوپن تمام قطعات و آثار موسیقاییاش را برای پیانو نوشت و چند اثر ارکسترال او نیز در واقع همراهی ارکستر بزرگ با پیانو بود.
این قطعه در اجراهای گوناگون بسته به تند یا کند نواختن قطعه، پنج تا هفت دقیقه است. چیدمان نتهای موسیقی و تکرار یک نت در سراسر قطعه تداعیگر قطرههای باران برای شنونده است.د
ربعضی منابع تاریخی گفته شده که جرج سند، رماننویس و شرححال نویس مشهور فرانسوی درعصر روزی بارانی در خانه شوپن مهمان بوده و شاهد نواختن این قطعه زیبا توسط او بود.
باران، نماد خشم و شادی
باران همیشه در زندگی بشر از جایگاه ویژهای برخوردار بوده است.نیاز و وابستگی شدید به باران از نیاز به حفظ حیات، سرچشمه گرفته است. به همین دلیل انسان همیشه در نمادهای فرهنگی و آثار هنری از یک سو و در آیینها و باورهایش از سوی دیگر همواره ازباران یاد کرده است.
شیوه زندگی انسان و رابطه مستقیم یا غیرمستقیمی که زندگی او با باران دارد در نوع نگاه او به این پدیده طبیعی تأثیرگذار بوده است.
گاهی اوقات بارندگیهای شدید که منجر به سیل میشود نمادی از خشم طبیعت به حساب میآید.بنابراین باران همزمان میتواند باعث شادی و خشم برای افراد شود.
این نقطه از کره زمین بارانی است
منطقه«چِراپونجی» یا «سوهرا» در ایالت مگالایا در شمالشرقی شبهقاره هندوستان پربارانترین نقطه کره زمین است. چراپونجی در زبان محلی به معنی سرزمین پرتقال است. میانگین بارندگی سالانه آن حدود 11 هزار و 700 میلیمتر است.
گیاهان گوناگون استوایی و جنگلی در این منطقه روئیده و درهها و آبشارهای پرآب آن را به منطقهای خاص تبدیل کرده است. ابرهای بارانزا از خلیج بنگال به این منطقه رسیده و هوای آن را بارانی میکنند. نکته جالب اینکه میزان بارندگی این منطقه در شب بیشتر است.
بسیاری از این پلها از چوب و ریشه درختان و به شکل معلق ساخته شدهاند. سرسبزی و طبیعت بکر و بارانهای مداوم این منطقه باعث شده تا طبیعت این منطقه به یکی از جاذبههای مهم گردشگری تبدیل شود.
ابر پیامآور
مشهورترین شاعر هندوستان به نام«کالیداسا» که احتمالا در قرن پنجم یا ششم میلادی زندگی میکرده،ترانه «ابر پیامآور» یا «مگادوتا» را به زبان سانسکریت سرود.
این شعر 111 بند است و داستان شخصیتی اساطیری را بازگو میکند که بنابر دلایلی به مدت یکسال در منطقهای زندانی شده است.
این شخص در زمان دوری از همسرش، پیامش را به ابر بارانزایی که از آن منطقه میگذرد، میسپرد تا ابر پس از رسیدن به کوههای هیمالیا، پیام او را به همسرش برساند.
آهنگساز مشهور انگلیسی گوستاو هولست قطعه «ابر پیامآور» را در سال ۱۹۱۰ میلادی از روی این قطعه سرود. نقاشان بسیاری از جمله «نانا جوشی» از این داستان الهام گرفته و نقاشیها و طراحیهای مختلفی خلق کردهاند.
پاریس بارانی
نقاشی «خیابانی در پاریس در روز بارانی» اثر نقاش مشهور فرانسوی«گوستاو کایبوت» (1894-1848میلادی) در سال 1877 میلادی است. در این نقاشی قطرههای باران چندان واضح ترسیم نشدهاند، اما زمین خیس و انعکاس اشیا و ساختار بدنی انسانها در خیسی زمین حکایت از بارانی ریز در شهر دارد.
در این نقاشی افرادی با چتر در حال گذر از میدان دوبلین در شهر پاریس هستند که در آن زمان چهارراه مسکو نام داشت. کایبوت با اینکه از نقاشان سبک امپرسیونیسم محسوب میشود ولی این اثر او کاملا رئال یا طبیعی است.
باران ماهی
در طول تاریخ گزارشهایی از پدیده نادر و شگفتانگیز بارش جانوران از آسمان به چشم میخورد. نویسنده و دانشمند روم باستان، پلینی پدر، گزارشی از بارش ماهیها و قورباغههااز آسمان ارائه کرده است.
سربازان فرانسوی در سال 1794 میلادی از باران قورباغه در مکانی نزدیک شهر لیل گزارش دادهاند. در روستای یورو در کشور هندوراس بارش پیاپی ماهی از آسمان توسط ساکنان محلی گزارش شده است.
مهمترین نظریهای که برای توضیح چنین پدیدهای وجود دارد،طوفانهای سهمگین و گردبادها است.این طوفانها با گردباد همراه است. این گردباد باعث بالا بردن بعضی از موجودات انتقال مجدد آنها به زمین حین بارش میشود.
باران کالویان
یکی از مراسم بسیار کهن که برای باران برگزار میشود،مراسم کالویان است. این رسم در مناطق جنوبی کشور رومانی، پیش از ظهور مسیحیت در این منطقه برگزار میشد. این رسم بعدها با آیین مسیحیت تلفیق شد.
در این مراسم دختران جوان تندیسی از گِل ساخته و آنرا روی تابوت چوبی کوچکی قرار داده و اطراف آنرا با گلهای تازه تزئین میکنند.تندیس موردنظر توسط این دختران جوان و کودکان روستا در محلی دفن شده و سه روز بعد دوباره از مدفن خارج میشود. تندیس به جریان آب رودخانه یا رود سپرده شده یا به اعماق چاهانداخته میشود.
این مراسم معمولا در اوایل فصل بهار یا زمانی از سال که خشکسالی رخ داده، برگزار میشود. پس از انجام مراسم نوعی شیرینی مخصوص توسط دختران پخته و با دیگر نوجوانان و کودکان حاضر در مراسم صرف میشود.
ارسال نظر