جیمبو!
بازار خرید و فروش هواپیماهای دونفره در ایران
برای تفریح، خوشگذرانی و سفر كدام را انتخاب میكنید؟ خودرو، هواپیما، قطار و...؟ از همینجا به شما هشدار میدهیم كمربندها را محكم ببندید چون میخواهیم شما را با واقعیت جدیدی روبهرو كنیم: هواپیمای دونفره!
تمام كاری كه باید انجام دهید هم این است كه دورههای كلاسهای خلبانی در آموزشگاههای خصوصی را بگذرانید و به قول خودمان گواهینامه پرواز بگیرید. سپس پولتان را بردارید و به جای خرید خودرو یك هواپیما بخرید. این روزها همه اینها بهراحتی در دسترس است و با یك اشاره به دستتان میرسد. نگران انتخاب مدل هواپیما هم نباشید. به اندازه كافی از این دست هواپیماها وارد كشور شده و خرید و فروش میشود كه با هر بودجهای میتوانید آنها را تهیه كنید. اگر میخواهید از همه فوت و فنهای بازار هواپیماهای دونفر باخبر شوید، این گزارش را بخوانید.
چرا هواپیما بخریم؟
شاید برای شما هم این سوال به وجود آمده باشد كه اصلا به چه دلیلی باید به خرید هواپیماهای دونفره فكر كنیم؟ در جواب باید گفت مهمترین دلیل آن خلاص شدن از ترافیك و تاخیرهای ناوگان حملونقل عمومی است. وقتی قرار است در ترافیك اعصاب خردكن جادهها گیر كنیم یا حركت هواپیما، اتوبوس و قطار با چند ساعت تاخیر و خاطرهسازی همراه باشد، چه چیزی بهتر از هواپیمای دونفره؟!
دلیل دوم آنكه این هواپیماها سرعت بالاتری نسبت به قطار و خودرو دارند؛ مثلا طی كردن مسافت تهران تا رشت كه با خودرو (اگر ترافیك نباشد) حدود شش ساعت طول میكشد با این هواپیماها بین دو تا سه ساعت زمان میبرد. نكته برتری سوم هم امنیت بالای این نوع سفر است. احتمال وقوع حادثه مرگبار در این هواپیماها تقریبا صفر ارزیابی میشود چون به لحاظ فنی طوری طراحی شدهاند كه در صورت وقوع مشكل در موتور مسافت تا فرود را با كمك جریان باد میتوانند طی كنند و علاوه بر آن به چتر نجات هم مجهز هستند.
قیمت هواپیماها چقدر است؟
همین حالا كافی است دست به جیب شوید و با 75 میلیون تومان یك هواپیمای ایكاروس سی 22 دست دوم بخرید. اگر هم مایلید بیشتر هزینه كنید. هواپیماهای دونفره تا 500 تا600 میلیون تومانی و حتی بیشتر هم وجود دارد؛ البته بعید است باز هم قیمتشان به بعضی خودروهای پورشه و مازراتی كه در خیابانهای شهر جولان میدهند، برسد. شنیدههای ما حاكی از آن است كه لوكسترین هواپیماهای خصوصی وارداتی با حرفهایترین آپشنها حدود یك میلیارد تومان قیمت دارد و حدود سه ماه پیش وارد ایران شده است.
یك نكته مهم!
حواستان باشد با توجه به بُرد نهایتا هزار كیلومتری این هواپیماها، در صورت اخذ مجوزهای لازم اگر خیلی خوششانس باشید نهایتا میتوانید به كشورهای دور و اطراف خودمان سفر كنید. در مورد شرایط خرید هم فعلا به این صورت است كه نصف مبلغ را در زمان ثبتنام میپردازید و بقیه پول هنگام دریافت هواپیما كه احتمالا دو، سه ماه بعد خواهد بود. اگر پول خرید هواپیما را ندارید به عنوان آخرین راهحل میتوانید به اجاره كردن آن فكر كنید. در حال حاضر هزینه یك ساعت اجاره هواپیمای فوقسبك حدود 250 هزار تومان است.
هزینه دورههای آموزشی
طی كردن كل پروسه آموزش و اخذ گواهینامه رقمی حدود 15 میلیون تومان خرج روی دستتان میگذارد و بین دو تا شش ماه طول میكشد. شما در این راه باید 60 ساعت تئوری و 40 ساعت آموزش عملی ببینید. اولین گواهینامهای كه داده میشود، «پیپیال» نام دارد كه فقط برای استفاده شخصی و هواپیمای تكموتوره است. بعد با بالا رفتن ساعات پرواز پای گواهینامه «سیپیال» وسط میآید كه صاحب آن حق استفاده تجاری دارد و میتواند هواپیمای دوموتوره هم براند. اطلاعات كاملتر این دورهها را در قسمت انتهایی گزارش آوردهایم.
كجا نگه داری کنیم؟
اگر از مرحله خرید هواپیما و گذراندن دورههای آموزشی به سلامت عبور كردید، تازه وارد بحث شیرین هزینههای جاری نگهداری میشوید. همانطور كه سرویس و نگهداری خودروهای لوكس مخارج زیادی روی دست مالكانشان میگذارد، این هواپیماها هم هزینههای سرسامآوری دارند. در درجه اول اینكه برای نگهداری هواپیما باید به یك فرودگاه نزدیك محل سكونتتان مراجعه كنید تا آنها آشیانه در اختیار شما بگذارند.
این هزینه هم بنابر محل زندگی شما متفاوت است؛ مثلا سپردن هواپیما به فرودگاه نظرآباد كرج 900 هزار تومان، فرودگاه مشهد 900 هزار تومان و شیراز 700 هزار تومان درماه آب میخورد. به این مبلغ باید هزینه روغن، لنت، سرویس قطعات و. . . را هم اضافه كنید. ضمن اینكه هواپیما حتما باید بیمه باشد كه برای آن هم باید سالانه حدود دو تا چهار میلیون تومان ناقابل كنار بگذارید. در كل هزینههای جاری هواپیما ماهانه یك و نیم میلیون تومان تخمین زده میشود. خلاصه بهتر است از ابتدا همه هزینهها را حداقل سرانگشتی حساب كنید چون بعدا اگر پشیمان شوید، فروش هواپیما بهراحتی فروش پراید نیست!
كجا میتوانیم برویم؟
با این هواپیما به هر مقصدی كه دوست دارید میتوانید سفر كنید. در مورد سفرهای داخلی میتوانید در همه فرودگاههای كشور به جز فرودگاه امامخمینی (ره)، مهرآباد، مشهد و اصفهان فرود بیایید. برای این كار البته باید یك روز قبل از پرواز، ارتفاع و خط هوایی خود را به برج مراقبت اعلام كنید تا از سازمان هواپیمایی كشور مجوز پرواز اخذ كنید. استفاده از فرودگاه مقصد هم هزینه خاصی ندارد فقط باید طوری برنامهریزی كنید كه به شب نخورید چون پرواز در شب برای این هواپیماها ممنوع است.
چه افرادی مشتری این هواپیماها هستند؟
كاربرد هواپیماهای اولترالایت در ایران چیست و مشتریان آن از چه قشری هستند؟ مدیر یكی از سایتهایی كه بهطور تخصصی در این حوزه فعالیت میكند به «زندگی ایدهآل» میگوید: «مشتریان ایرانی سه گروه هستند؛ یك گروه ثروتمندان كه فقط با هدف فخرفروشی سراغ این نوع وسیله نقلیه میروند. گروه دوم عاشقان پرواز كه وضع مالی خیلی خوبی هم ممكن است نداشته باشند و به همین خاطر سراغ هواپیماهای ارزان قیمتتر میروند و گروه سوم هم تجار و افرادی كه به دلیل ضرورت شغلی باید در مسیر مشخصی دائم در حال رفت و آمد باشند. »
حسین دهقان در ادامه توضیح میدهد: «در ایران معمولا با اهداف تفریحی از این هواپیماها استفاده میشود اما در سایر كشورها برای اهداف جدیتری مثل حمل دارو یا كارهای امدادی هم مورد بهرهبرداری قرار میگیرد. شاید به دلیل همین رویكرد غیرجدی تاكنون 250 دستگاه از این هواپیماها فروش رفته است؛ البته كم بودن تعداد فرودگاهها در كشور هم بیتاثیر نیست. بهطور مثال در آمریكا 5هزار فرودگاه وجود دارد كه در حال سرویسدهی به این گونه از هواپیماهاست.»
او در پاسخ به این سوال كه چرا شركتها به صورت اقساط اقدام به واگذاری نمیكنند هم میگوید: «هنوز بهطور جدی سرمایهگذاران وارد این حوزه نشدهاند و شركتهایی كه در حال فعالیت هستند منابع مالی لازم برای فروش اقساطی را در اختیار ندارند.» دهقان وقوع سوانح برای این هواپیماها را طبیعی میداند و تاكید میكند: «هواپیماهای فوق سبك طوری طراحی شدهاند كه احتمال حادثه منجر به مرگ در آنها تقریبا صفر است. در ایران فقط در سال 88 برای یك هواپیمای ایرانی حادثه منجر به مرگ رخ داد وگرنه در موارد دیگر سرنشینان سالم بودند.»
اینجا همهچیز هست!
یكی دیگر از فروشندگان این هواپیماها كه به شهرت خاصی در زمینه خرید و فروش هواپیماها رسیده و بچه مایهدارها برای خرید سراغ او میروند در مورد هزینههای نگهداری این هواپیماها میگوید: «همه فرودگاههای كشور سرویسها را ارائه میدهند. لنت، روغن و. . . هم خود ما داریم و اگر قطعه خاصی مورد نیاز باشد از كشورهایی مثل آلمان وارد میكنیم.» او در مورد بُرد پرواز این هواپیماها میگوید: «فاصله تهران تا كیش را با یك باك چهار ساعت و نیم میتوانید طی كنید و حداكثر سرعت 200 كیلومتر بر ساعت است.» او در ادامه تاكید میكند: «حتما دورههای آموزشی را باید سپری كنید.
ما خودمان كلاس آموزشی هم داریم كه زیر نظر سازمان هواپیمایی كشور است. اگر در كشوری مثل فیلیپین دوره ببینید، ممكن است سازمان هواپیمایی گواهینامه آنها را به رسمیت نشناسد و دچار مشكل شوید اما ما زیر نظر سازمان هواپیمایی كار میكنیم.» این فروشنده هم به امنیت بالای این نوع سفر اشاره میكند و اینكه تا حالا هیچكدام از این هواپیماها در ایران دچار سانحه نشده است؛ البته این نكته آخر را ایشان خلاف واقع فرمودند چون همین چند وقت پیش سانحهای در نزدیكی آبیك قزوین پیش آمد كه خوشبختانه سرنشینان آن سالم ماندند. حكمتالله هاشمی، معاون امداد و نجات هلال احمر استان قزوین درباره آن حادثه میگوید: «با اینکه محل وقوع حادثه مزبور در حوزه استحفاظی ما نبود اما ما از وقوع آن اطلاع پیدا كردیم ولی قبل از ما خود شركت واردكننده هواپیما به سرعت امدادرسانی كرده بود.»
در دنیای آموزشگاه های خلبانی ساعت چند است؟
اینجا آخر دنیاست؛ آرزوی تحققنیافته دوران بچگی خیلی از ما. همان موقعها كه یاد گرفتیم بنویسیم بابا نان را به خانه آورد، كمی بعدتر از آن یاد گرفتیم بنویسیم كه میخواهیم در آینده چهكاره شویم. ولی آن زمانها كه با ذوق و شوق مینوشتیم میخواهم خلبان شوم، نمیدانستیم برای تحقق این رویایمان، نان پرهزینهای را باید صرف كرد و پدران خیلی از ما نمیتوانند نان این آرزوی ما را به خانه بیاورند ولی در عوض آنهایی كه در آسمانها هستند و توانستند به این آرزویشان رنگ واقعیت ببخشند میگویند شهر را رها كن، اینجا خدا نزدیكتر است. . .
برخورد از نوع نزدیك
«قابل توجه دانشجویان محترم؛ آن دسته از دانشجویانی كه موفق به قبول شدن در آزمون پایان دوره نشوند، از معرفی آنها به خط پرواز جلوگیری به عمل خواهد آمد.» این نمونهای بود از هزاران اطلاعیهای كه روی برد یكی از آموزشگاههای خصوصی خلبانی زده شده بود. در اینجا همه اطلاعیهها از این دست است و دیدن چنین چیزهایی برای كسانی كه در رشتههای دانشگاهی درس میخوانند جالب به نظر میرسد.
اولین چیزی كه در اتاق یكی از این آموزشگاهها توجهم را جلب میكند، مقدار زیادی كتابهای آموزشی زبان انگلیسی است كه روی میز قرار دارد و مرا به این اشتباه میاندازد كه شاید وارد یك آموزشگاه زبان انگلیسی شدهام. اولین سوال آنها این است كه آیا برای خودم میخواهم و وقتی میگویم بله، در مورد وضعیت نظام وظیفهام سوال میپرسند. زمانی كه خیالشان از این بابت راحت شد، شروع به توضیح دادن میكنند. برای این آموزشگاهها وضعیت نظام وظیفه دانشجویان بسیار مهم است؛ یا باید سربازی رفته باشید یا دارای معافیت پزشكی، كفالت و... باشید یا در دانشگاه دیگری مشغول به تحصیل بوده و دارای معافیت تحصیلی باشید چون این آموزشگاهها نمیتوانند برای شما معافیت تحصیلی صادر كنند.
در مورد نوع دورهها و نحوه انجام آنها توضیح میدهد كه در تمام آموزشگاهها برای دریافت مدرك خلبانی سه دوره باید طی شود. این دورهها به ترتیب شامل مقدماتی (PPL)، متوسط (CPL) و پیشرفته (IR) است. بعد از دریافت مدرك مرحله مقدماتی، شما میتوانید در هواپیمای شخصی دونفرهتان بنشینید و با خیال راحت پرواز كنید! اما اگر میخواهید در ایرلاینها مشغول به كار شوید باید تا آخر، دوره پیشرفته را طی كنید. دختر و پسر هم ندارد؛ همه میتوانند در این آموزشگاهها ثبتنام كنند. میدانستید در حال حاضر ما در ایران خلبان خانم داریم و در ایرلاینها مشغول به كارند و پرواز هم میكنند؟!
سلام كاپیتان
به آموزشگاه دیگری كه از معتبرترین آموزشگاههای خلبانی خصوصی است، میروم. در كلاسهای طبقه پایین عده زیادی دانشجو با لباسهای تمیز و اتوكرده خلبانی در حال امتحان دادن هستند و مربی آنها هم در بین صندلیها راه میرود تا از تقلبهای احتمالی جلوگیری كند. در اكثر این آموزشگاهها پوشیدن لباس خلبانی برای دانشجویان الزامی است. در طبقه بالا شدیدا جو پرواز حاكم است. همه با لباسهای فرم خود با جنب و جوش خاصی مشغول رفت و آمد هستند. روی در و دیوار هم تا دلتان بخواهد عكس هواپیما و پرواز به چشم میخورد. اینجا هم قیمتها تقریبا همان حدود است.
یك برگه به دست من میدهند كه در آن ضوابط آموزشگاه درج شده است؛ انواع و اقسام مقررات مانند هر موسسه دیگر. در این برگه هم آمده پوشیدن لباس فرم الزامی است و تاكید شده Rating یا همان درجه هم باید روی شانه نصب شود. لباس فرم تابستان شامل پیراهن سفید فرم هوانوردی، شلوار سورمهای ساده و جوراب مشكی و لباس فرم زمستان هم همان لباس فرم تابستان به اضافه كت سورمهای است. Ratingها را هم مسوول آنجا این طور برایمان توضیح میدهد: «قبل از اولین پرواز یك خط باریك روی شانه (در عكس ثبتنام هم باید این نشانه باشد)، بعد از اولین پرواز یك خط پهن، بعد از اخذ گواهینامه دوره متوسط دو خط پهن و بعد از اخذ گواهینامه دوره پیشرفته سه خط پهن قرار میگیرد.»
Lets go!
زبان انگلیسی هم یكی از معضلات همیشگی ماست. مطمئنا اگر زبانتان در حد A، B و C باشد نمیتوان از شما انتظار خلبان شدن را داشت. تازه تمام كتابهای این رشته به زبان انگلیسی است كه مستقیما از خارج از كشور وارد میشوند و ترجمهای از آن در بازار موجود نیست. البته در این آموزشگاهها كلاسهایی را هم برای آموزش زبان شما برگزار میكنند اما خودتان هم باید یك حداقلهایی را داشته باشید. به قول یكی از تابلوهایی كه دراین آموزشگاه نصب شده: There is no excuse for piloet people. راستی سلامت پزشكی هم یكی از اولویتهای مهم در این رشته است.
بعد از ثبت نام اولیه در آموزشگاه به كلینیك فرودگاه معرفی میشوید و پس از انواع آزمایشات و بررسیهای مختلف از دندان و چشم گرفته تا آزمایش خون و. . . اگر از معاینات سخت اینجا به سلامت عبور كردید آن وقت است كه میتوانید در آموزشگاه ثبت نام قطعی خود را انجام دهید و خودتان را برای شهریه میلیونی دوره اول آماده كنید.
هیجان تا مرز بی نهایت
در حال رفت و آمد از این اتاق به آن اتاق برای كسب اطلاعات بیشتر، پسری حدودا بیست و شش، هفت سالهای برای نهایی كردن كارهای اداریاش به اینجا آمده بود. دو سالی بود كه در كلاسها شركت كرده و كلیه مدارك دورههای مقدماتی، متوسط و پیشرفته را طی كرده بود. با خوشحالی گواهینامهاش را به من نشان میدهد و میگوید دیگر تمام شده و حال به عشقاش رسیده است:
چرا خلبانی رو انتخاب كردی؟
از بچگی عشق پرواز داشتم. زمانی كه ۵، ۶ سالم بود همیشه به جای ماشین اسباب بازی و تفنگ و. . . هواپیماهای اسباب بازی مختلف داشتم. حتی گاهی اوقات شبها اونارو كنار خودم روی تخت قرار میدادم تا خوابم ببره. یادم هست یك بار كه ده، یازده ساله بودم وقتی برای سفر در هواپیمایی بودیم تمام راه به مادر و پدرم میگفتم من رو ببرید كابین خلبان! آن قدر اصرار كردم كه مادرم خسته شد و به مهماندار جریان رو گفت.
مهماندار گفت با خلبان صحبت میكنه اگه اجازه داد من رو میبره اون جا. خلبان كه اجازه نداد ولی بعد از پرواز خودش اومد کنارم و ده دقیقهای با من حرف زد. اون لحظه یكی از بهترین لحظههای زندگیام بود... چون یك خلبان رو از نزدیك دیده بودم... با خوشرویی از خلبانی بهم توضیح داد و آخرش زد به شانهام و گفت یك روزی تو هم اینجا خلبان میشی و اون وقت منم میشم كمك خلبانت!
پرواز مگه چی داره كه این جوری ازش حرف میزنی؟
ببین واقعا نمیشه توضیح داد. . . وقتی اون بالایی دنیای دیگهای رو میبینی. دنیایی كه ما همیشه ازش غافلیم. از اون بالا میبینی حتی بزرگترین و با ارتفاعترین برجهای دنیا چه قدر حقیرند. . . در آسمان كه باشی تازه میفهمی ما انسانها در برابر جهان چقدر كوچیكیم. تاره اون بالا آرامش هست، چیزی كه سالهاست ندیدیمش... بعد میدونی وقتی داری پرواز میكنی این حس كه داری كاری رو انجام میدی كه خیلیها نمیتونن انجامش بدن به آدم خیلی احساس جالبی میده.
اولین باری رو كه پرواز كردی یادت هست؟
آره. . . دقیقا. . . تپش قلب شدیدی داشتم. . . همون موقع به این فكر میكردم كه بالاخره تونستم به آرزوی دوران كودكیام برسم. . . یادم هست شباش اصلا خوابم نبرد و تا صبح همهاش به اون روز فكر میكردم!
از همون ابتدای دوره مقدماتی پرواز میكنید؟
نه. دورههای پروازی كه شروع میشه ۱۵، ۱۶ ساعت اول پرواز كنار مربی هستی. بعد از ۱۵، ۱۶ ساعت كم كم شروع میكنی تنهایی پرواز كردن. اولش هم فقط زمینی هست و دور فروگاه میگردی.
نسبت به بقیه دانشجوهای اینجا سنت به نظر كمی بیشتر میآید؟
خب من رشتهام ریاضی بود و به اصرار خانواده مهندسی برق خوندم. بعد كه درسم تموم شد تصمیم گرفتم بیام اینجا.
هزینه تحصیلت در اینجا چه قدر شد؟
سه دوره كه در مجموع پنجاه میلیون و با هزینههای متفرقه در حدود ۶۰ میلیون تومان شد.
هزینههای متفرقه چی هست؟!
ببین هزینههایی مثل كتاب، لباس و اقامت در خارج از شهر به عهده خود دانشجوست. اینها رو اولش نمیگن. بعد كه ثبت نام میكنی تازه میفهمی كه پول اینها رو هم خودت باید بدی. مثلا كتابهای ما همه مستقیما از آلمان و كشورهای دیگه وارد میشه. گاهی پول یك كتاب به تنهایی دویست هزار تومان میشه.
تامین این هزینهها برات سخت نبود؟
خب چرا. . . سخت كه بود. . . خودم در دوران دانشجویی كار كردم و كمی پول جمع كردم. بعدش هم بابام ماشینمون رو فروخت تا پول ثبت نام در كلاس جور بشه!
الآن پشیمون نیستی؟
نه چرا باشم؟! بهترین تصمیم عمرم همین بود.
نظر کاربران
باسلام وقت بخیر عذرخواهی میکنم درنظر دارم هواپیمای wt9دست دوم خریداری کنم آیا امکانش هست ؟ با تشکر
با سلام وتشکر بنده خودم یک هواپیمای ملخی مانند ارتش هیتلر ساختم البته با موتور پیکان و باهاش پرواز کردم ولی به خاطر امنیت دنبال چتر نجات هستم و مجوز حدود 12میلیون خرج کردم شیکش کردم باشیشه خمیده جلو ومحور انتقال نیرو به دو عدد چرخ عقب که برای حرکت روی زمین نیز کارکند ولی موقع پرواز انتقال چرخش از چرخها با یک اهرم قطع میشود نمی دانم چرا در این مملکت هرچه کم باشد فورا با قیمت کل زندگی انسانها برابر می شود ومن دو دستگاه سیم پیچ فن وسیم پیچ آرمیچر درست کرده ام که ادعای اختراع هم نمیکنم وصادقانه عرض میکنم از سایتهای خارجی هندی وچینی و انگلیسی کپی کردم وقیمت دو دستگاه حدود هشت میلیون شده در صورتی که هرکدامش در تهران 60میلیون تومان هست
توضیح بیشتر دارد لطفا