در آبادان کجا برویم و چی بخوریم؟
فرودگاه آبادان، جنوب غربی ترین فرودگاه ماست که لبه غربی باند آن، مرز عراق قرار دارد؛ فرودگاهی جمع و جور که دومین فرودگاه از نظر قدمت در ایران است.
هفته نامه همشهری جوان: فرودگاه آبادان، جنوب غربی ترین فرودگاه ماست که لبه غربی باند آن، مرز عراق قرار دارد؛ فرودگاهی جمع و جور که دومین فرودگاه از نظر قدمت در ایران است. در بلوار آزادی که از فرودگاه به شهر می رود، دو هتل پارسیان و کاروانسرا، معروف ترین و بهترین هتل هستند. البته در داخل شهر هم هتل های امیرکبیر، زیتون، کیوان و آزادی وجود دارند، اما خوردنی های آبادان، آن قدر لذیذ هستند که باید همه شان را چشید. اینها چند نمونه از آنهاست.
فلافل : متنوع و سرپایی است، فلافل فروشی های آبادان علاوه بر فلافل اصیل، ترکیبات فلافل دیگری هم دارند مثل فلاسیس (فلافل و سوسیس)، فلابرگر (فلافل و همبرگر)، فلامیکس (فلافل و سوسیس بندری) و انواع سمبوسه هندی، پیتزایی و لقمه ای.
کوبه عراقی: ترکیب له شده سیب زمینی، تخم مرغ و برنج پخته شده با زردچوبه و نمک که در وسط آن، گوشت چرخ شده، گردو و پیاز خرد شده را جاسازی می کنند. کوبه یک کُپه برنج و گوشت چرب است که خوردنش دستان را چرب و چیلی می کند.
متن بریانی با دال عدسی: ربطی به بریانی معروف اصفهان ندارند. تکه های گوشت و مرغ که در برنجی پر از ادویه و فلفل ادغام شده اند. چیکن بریانی با دال عدسی هم عالی است.
ماهی صبور: لذیذترین و در عین حال چرب ترین غذای دریایی که معمولا در تابستان، در پشت بام خانه ها کباب می شود و چون سنگین است، ظهر جمعه می خورند تا بعدش بخوابند. این ماهی پرتیغ را با مهارت می شکافند، ادویه می زنند و کباب می کنند.
قلیه ماهی : چند تکه ماهی شوریده است که در ظرفی مملو از ملغمه ای مس از تمبر هندی و ادویه جات، غوطه ور هستند. طعم ترشی دارد. قلیه میگو هم همین معجون است با این تفاوت که به جای ماهی ،چندین میگو در معجون غوطه می خورند.
خرما: آبادان، ۱۲ هزار هکتار نخلستان دارد که سالانه ۷۰ هزار تن انواع خرمای سعمران، برحی، گنتار، حلاوی، بریم و... تولید می کند. بسته های خرمای بریمی، خِربتی که نوعی خوردنی زردرنگ از نی است، رنگینک که معجون پرانرژی خرما، آرد و روغن و مُعسل (یعنی عسلی شده) که مخلوط شیره، کنجد و خرماست، سوغات خوبی هستند.
نگاهی به چند نقطه جالب و دیدنی شهر
آبادان، شهر صفاست...
چندین روز گشت و گذار و ساعت ها پیاده روی و معاشرت با مردم خونگرم آبادان، نشان می دهد چند نقطه از این شهر، بیشتر مورد توجه اند. آنچه در اینجا می بینید، معرفی کوتاه چند نقطه است. طبیعتا برخی از نقاط به دلیل ضیق جا، کنار گذشته شده اند، اما همین ها دلایل خوبی برای رفتن به آبادان نیست.
استادیوم تختی
«آبادان، برزیلته» این استادیوم قدیمی و یغور، دو سکوی سیمانی دارد که در شرق و غرب زمین چمن نامناسب، لمیده اند. این دو سکوی سرد خاکستری رنگ در روزهای بازی صنعت نفت آبادان، داغ و زرد می شوند. بیرون استادیوم، چند نوجوان بامیه می فروشند و داخل استادیوم، صدای طبل و سنج بلند است. از روی سکوهای شرقی می توان لوله های پالایشگاه را که در غرب استادیوم هستند، دید. نفت آبادان، مدت هاست رنگ لیگ برتر را ندیده است.
لین (Lane)
بومی شده کلمه انگلیسی لاین به معنای خیابان است. محله احمدآباد که کارگران و کارمندان گرید یک تا پنج در اینجا زندگی می کنند. احمدآباد، ۱۵ لین اصلی (شمالی- جنوبی) و ۱۳ لین فرعی (شرقی- غربی) دارند. بازار قدیمی شهر در لین یک است که همه چیز در آن پیدا می شود و بازار صیفی مفصلی دارد.
بوارده
محل زندگی مهندسان رده میانه شرکت نفت که دو بخش شمالی و جنوبی دارد. آنهایی که گرید ۵ تا ۱۰ دارند، اینجا زندگی می کنند. زمین های بوارده متعلق به مرد ثروتمندی بود که چون فقد یک دختر به نام ورده (گل سرخ) داشته به ابوورده شهره بوده است که در محاورات به بورده تبدیل شده.
کلیسا و مسجد
اینجا تنها نقطه در ایران است که کلیسا و مسجد همسایه اند. کلیسای ارامنه در داخل حیاط مدرسه ادب و دیوار به دیوار مسجد امام موسی کاظم (ع) یا همان مسجد بهبهانی ها قرار دارد. در داخل حیاط مدرسه و کنار کلیسا هم، یادمان کشتار صد سال پیش ارامنه توسط عثمانی ها دیده می شود.
بازار ماهی فروشان
بوی زهم ماهی بیداد می کند و هیجان موج می زند. سوله ای با سه راهروی لیز. دو طرف راهروها، دکه های ماهی فروشان است. مساحت حجره های ماهی فروشی به سختی به چهار مترمربع می رسد و سکویی خیس و لزج مملو از ماهی جلویشان است. روی تخته های وایت برد نام ماهی ها در ابعاد کوچک، متوسط و بزرگ، قیمتشان و تاریخ روز حک شده است. آدم یاد صرافی ها می افتد که قیمت سکه و دلار را روزانه تعیین می کنند. کنار سوله، اسکله صیادی ثامن الائمه است و آن سوتر، اتاقکی شیشه ای که چند مرد و زن سفیدپوش در آن به پاک کردن ماهی مشغولند.
ته لنجی
خیابان امام خمینی (ره) پاتوق ته لنجی هاست که در نوروز از شدت هجوم مردم، قفل می شود، این خیابان ۵۰۰ متری و کوچه های اطراف، پاتوق شبانه آبادانی ها هستند. انتهای ته لنجی ها هم بازار بزرگ آبادان در دو طبقه قرار دارد.
بهمنشیر
این رودخانه ۹۰ کیلومتری که عرضی حدود ۶۰۰ متر و عمقی حدود چهار متر دارد، بدوی و دست نخورده است. نامش را از شهری به همین نام که در زمان اردشیر بابکان، موسس سلسله ساسانیان، در آبادان فعلی ساخته شده بود، گرفته. کنار این رود پارک ساحلی قرار دارد، اما بخش قابل توجهی از فاضلاب شهری هم به این رود می ریزد و برای همین مملو از زباله و گل و لای است. حاشیه نشینان آبادان در حاشیه بهمنشیر، زندگی می کنند.
قدمگاه امام رضا (ع)
خیلی دنج و خلوت است. یک بنای هشت ضلعی کوچک نوساز، وسط یک دشت هموار. آرامش در اینجا که می گویند اولین نقطه از خاک ایران بوده که امام رضا (ع) هنگام مهاجرت از مدینه به مرو در آن، پا به زمین گذاشته، سرشار و فراوان است.
سینما رکس
۳۷ سال پیش، ۲۸ مرداد ۱۳۵۷، اینجا سینمایی بود که سوخت و ۲۷۷ تماشاچی فیلم گوزن های کیمیایی در آن، زنده زنده سوختند. خبری از سینما نیست فقط وسط پیاده رویی راهرو مانند و در میانه راسته فروشگاه های لوازم کامیپوتری، سنگی سیاه و چهار متری نصب شده و ماجرای آتش سوزی سینما رکس در چهار خط روی آن حک شده است. یادمان، ربطی به سینما ماجرا ندارد. حالا آبادان که روزی ۱۰ سینما داشت، یک سینما نفت نصفه و نیمه دارد.
بریم (berim)
تافته جدابافته آبادان که محل زندگی کله گنده های شرکت نفت است. این شهرک ویلایی، نگهبانی دارد و تردد شبانه غیرسکنه در آن ممنوع است. اگر هم زیادی بایستید، سین جیم تان می کنند. تمام سیم کشی و کولرهایش، زیرزمینی است و خدمات و همه تعمیرات آن توسط شرکت نفت انجام می شود.
محله بریم چون در کنار اروند رود شکل گرفته، نامش را از کلمه انگلیسی بریم (berim) به معنای کناره و لبه گرفته است. بعضی ها هم می گویند محل روییدن خرمای بریمی است یا نام صاحب قبلی اش ابوابراهیم بوده است.
اروندرود
آبادانی ها با وجود همجواری با اروندرود، دستشان به آب این رودخانه نمی رسد. حصارهای نظامی، پالایشگاه، فرودگاه و گمرک و بندر، مانع این دسترسی هستند. اروندرود ۱۱۰ کیلومتری که عرضش به ۲ هزار متر هم می رسد. چهار بار در شبانه روز جزر و مد دارد و سالی ۵۰ تن رسوبات کارون، دجله و فرات را به خلیج فارس می ریزد. آن سوی اروند، عراقی ها هستند که عصرهای جمعه، لب اروند می آیند.
سید عباس
«می رم و دخل می بندم، جمعه شب سیدعباس/ بیا و رحمی بکن به این دلی که تنهاس «این، بخشی از ترانه بازار خرمشهر محسن چاووشی است که یکی از نشانه های اهمیت این زیارتگاه است. رانندگان و اهالی وقتی از کنار گنبد فلزی آن رد می شوند، دست به سینه تعظیم می کنند و سلام می دهند. اینجا امامزاده نیست و اتفاقا قدمت چندانی ندارد. سه قبر با سنگ مرمر، مدفن سه سید (عباس، یاسین و سعد) منسوب به امام موسی کاظم اند که صد سال پیش با قدرت گرفتن وهابیون از عربستان به اینجا آمده اند. هر کس وارد زیارتگاه می شود، سنگ های را می بوسد و به عکس سید یاسین خیره می شود.
نظر کاربران
چقدر دلم میخواد برم
پاسخ ها
خدا وکیلی چرا الان بهش منفی دادی؟
منم خیلی دوس دارم برم
دانشگاه نفت شهید تندگویان یا اون معماری منحصر به فردش رو فراموش کردید. این دانشگاه که اکنون به نام دانشگاه شهید تندگویان شناخته می شود در سال 1320 توسط معماران انگلیسی بنا شده است.
خیلی جالب بود این گزارش و با زبان بسیار صمیمی. لذت بردم
اینو یادتون رفت بنویسید که بهترین قلیه ها رو میتونید تو رستوران پاکستانی بخورید. قلیه ماهی و قلیه میگو با طعم فوق العاده و البته تند. هرکس میره آبادان حتما باید قلیه رستوران پاکستانی رو تجربه کنه
اینا رو که میبینم دلم تنگ میشه......کنزالمال، جاده ساحلی لب شط ،نورپردازی شبا، خیابون امیری همه اینارو یادتون رفت.
مفتخر به اینم که محل تولد در شناسنامه ام به نام این شهر مزین شده.
عشقهههه آبودااااااان. دم همتون گرم
آبادان و مردم خونگرم به میزبانی شما افتخار خواهند کرد .... آبادان ما شهر خاصیه.
خیلی خوبه که امثال شما جسارت نشون دادن واقعیت رو به مردم دارید .متاسفانه از صدقه سر بعضی ها از جمله کارگردان ها ی سینمایی مردم جنوب همیشه سیاه رو ،فقیر و آواره نشون داده شدن.تا جایی که ما میریم سفر و با مردم شهرهای دیگه معاشرت میکنن میگن شما چرا سفیدین چرا لهجه ندارین چه خوب تیپ میزنید انگار نه انگار همه مردم یک کشوریم کنار هم زندگی میکنیم .خودمون همو نمیشناسیم انتظار داریم دنیا مارو خوب بشناسه !
آبادان پاساژ های لوکس و شیکی داره به علاوه چون آبادان منطقه آزاده،شب ها ترافیکی از خودروهای اروپایی و آمریکایی شهر رو قرق میکنه
با سلام به مردم با غیرت و مقاوم آبادان.ما همه مردم ایران مدیون رشادتها و ایثارگریها و مقاومتهای شما مردم خوب آبادان هستیم.امیدوارم مسولیین زحمتکش هر چه بیشتر و بهتر به این شهر مقاوم برسند.چون حق بزرگی به گردن ما دارند.یاعلی
منم خیلی دلم میخاد یه سفر برم آبادان. هم زرقو برق مدرنیته رو توش ببینم و هم کوچه هایی که تانکهای عراقی دنبال مردم کردن. آبادانیها رو هم خیلی دوس دارم. از سه تا رفیقم دو تاشون بچه آبادانن و با صفا. غذاهاشم خیلی دوس دارم. ما هممون ایرانی هسیم و عاشق همه جای کشورمون. دیگه آبادانیها که خیلی عزیزن.