گاز زدن به همبرگر دوبل و گپ زدن سرپایی
به تنهایی خودش یک محله است، محله برو بیا، بورس، خوش گذرانی، رسیدن به شکم و کمی هم ولخرجی، کاری که بیش از همه جوان ترها دلش را دارند و اگر پای پاتوق نیلوفر در میان باشد آن را میزنند به دریا.
خیابان نیلوفر یکی از آخرین خیابانهای فرعی آپاداناست. هر دو خیابان حالا اسمهای دیگری دارند.
نیلوفر که «عشقیار» است و به «آپادانا» هم «خرمشهر» میگویند. هر دو اسم اما هنوز در جای خودشان به کار میروند. اداره و شرکت خصوصی و بانک آنجا کم نیست و گذشته از آنها کلانتری نیلوفر هم آنجا واقع شده است. به همین علت این خیابان به تنهایی خودش یک محله است.
خیابانهای بالایی نیلوفر از شماره ۱۴ شروع میشود و تا جایی که شیب خیابان به آپادانا میرسد، خیابان یکم به چشم میخورد. از هر دو جهت خیابان تا چشم کار میکند فست فودی و ساندویچی، شکلات فروشی، آبمیوهای و بستنی به چشم میخورد.
عجیب نیست که فروشگاههای لوازم اسپرت ماشین هم در این خیابان زیاد دیده میشود شاید دلیلش این باشد که در امتداد خیابان سورنا «تختی» که بورس ماشین بازها قرار گرفته، فروشگاههایی مثل لوازم لوکس و یدکی است که دغدغه جوانهای مایه دار است که میآیند تا ماشینشان را اسپرت کنند.
خیابان سر ظهر خلوت است اما اینجا شبها برو بیای خوش خوراکها گرم میشود. جلوی فست فودیها باید برای ایستادن دنبال جای خالی گشت. جوانها که اغلب شبها پایشان به نیلوفر باز میشود خوب میدانند چه میخواهند اما خانوادههایی که آمدهاند تا شبی را دور هم بگذرانند کمی میچرخند تا از بین همه غذاهای چرب و چیلی و جذاب یکی را انتخاب کنند.
همبرگرهایی که در روغنهای داغ در حال سرخ شدن هستند، یک پای ثابت منوی نیلوفر دوستهاست. سیب زمینیهای سرخ شده پر از سس، میلههایی که کراکفهای روسی و دودی را دور آتش میچرخانند، چیپس و نوشابه، انواع سالاد و سس یا دسرهای مختلف پای هر آدم چاق و لاغری را شل میکند.
در بین جمعیتی که مشتاق رسیدن به سفارش داغ خودشان هستند میشود دختر و پسرهای جوانی را پیدا کرد که دور هم جمع شدهاند، سرپایی گپ میزنند، ساندویچ میخورند یا نوشابه سر میکشند. فریدون، ژوزف، آپاچی، امیر شکلات، زاپاتا، او اینو و...
از معروفهای خیابان نیلوفر هستند. اما تاریخچه فست فودیهای تازه به رونق رسیده در برابر قدمت ساندویچ «یک» زیاد پر طمطراق نیست.
آقا فریدون صاحب مغازه خودش همین را پیش هر کسی که شکی در این مورد داشته باشد میگوید. اینکه قبل از همه، این مغازه بود که نخستین سیب زمینی و همبرگر تهران را میداد دست مشتریهایش، آن هم بین مغازههایی که هیچ ربطی به شکم چرانی نداشتند. همین هم شد که جای خودش را پیدا کرد.
فریدون به دلیل اینکه سبک خاص خودش را برای درست کردن همبرگر و سس مخصوص و اغذیه چرب داشته معروف شده است، این سبک از غذا طرفدارهای زیادی هم دارد که بخشی از آنها جلوی مغازه آقا فریدون جمع میشوند. یکی از کارکنان مغازه آقا فریدون میگوید که اینجا روزگاری فقط پاتوق جوانها بود اما حالا بیشتر مشتریها خانوادهها هستند.
غذاهای فریدون بیشتر شامل غذاهای گوشتی مثل استیک و همبرگر است که با همین غذاها هم در شهر شهرتی به هم زده. روزگاری فریدون سیب زمینیهایی با سس مخصوص به دست مشتریهایش میداد.
سسی که معروف بود هیچ کسی فرمولاش را نمیداند اما از وقتی بازار سیب زمینی داغ شده و هر طرف شهر میشود سیب زمینیهای خوب با سسهای متنوع پیدا کرد و اغلب هم قابل رقابت با سیب زمینیهای آقا فریدون هستند این شهرت فروکش کرده و آن سیب زمینی دیگر فروخته نمیشود، به جایش مشتری حواله میشود به مغازه بغلی تک با سیبزمینی معمول.
در مغازه فریدون نه از کارتخوان خبری هست نه نایلون و جعبه تبلیغاتی، همه چیز ساده است تا مشتری بداند اینجا همان همبرگری معروف است.
اکسسوری مابین دود همبرگرهای داغ
بین همه خوردنیها و ابزارهای مخصوص شکم پرکنیهای هوس برانگیز، مغازههای متفاوتی هم میشود پیدا کرد. یکی از مغازهها که کاملاً شیک و لوکس است و یک سوی ویترین که از سپر و لوازم جانبی شرکت ماشینسازی بیام دبلیو، بنز و پورشه انباشته شده است.
عینکهایی از شرکت بیام دبلیو که از پایه قیمت ۶۰۰ هزار تومان شروع میشوند، ساعتهای برند معروف، جاسوئیچیها، کیفهای کمری و کوله پشتی، کلاههای گپ، دستمال گردن و زنجیرهای نقره و طلا. فروشنده آن کمی جوان است.
او میگوید تا قبل از اینکه خیابان در قرق فست فودیها قرار بگیرد بورس لوازم ماشین بود. «اینجا اول از همه بورس لوازم یدکی بود. ۹۰ درصد خریدارهای اینجا ما را میشناسند و وقتی میآیند میدانند که باید بیایند سراغ ما.
بعضیها میخواهند سپرشان را عوض کنند، اگر «بیام دبلیو» باشد سپر «ام» میبندند و اگر «بنز» باشد سپرهای «آام گ» یا محصولات «منصوری» آلمان را میبندند.»
درباره قیمت این لوازم میپرسم و او میگوید: «قیمت محصولات اینجا به یوروی روز محاسبه میشود و بر اساس قیمت مالیات و گمرک هم حساب میشود. مثلاً ساعتهای بیام دبلیو از پایه ۲ میلیون تومان شروع میشود. ساعتهایدیگر اما بین ۴۰۰ یا ۶۰۰ هزار تومان است. البته الان مثل چند سال گذشته مشتری زیاد نیست.
الان بازار تعطیل است مثل همه جای دیگر بازار کساد است.» او میگوید که مشتریهای پولدارشان هم دیگر این روزها دست به عصا خرج میکنند. این روزها خرج کردن دلی شده کسی که پول زیادی دارد میآید و اینجا برای دلش و ماشینش خرج میکند.
کجا از نیلوفر بهتر؟
مجید بین دوستانش کنار ساندویچی فریدون ایستاده و گازی به ساندویچاش میزند. او میگوید که بهترین ساندویچهای با قیمت مناسب در تهران را میشود در همین خیابان پیدا کرد.
«البته ستارخان هم بورس فست فود است، اما اینجا کاملاً با آن فضا فرق دارد چون اینجا در مرکز شهر است و بیشتر مغازهها فست فود و سرخ کردنیهای زود آماده شو دارند جوانها اینجا را پاتوق خودشان کردهاند. کسی که اینجا میآید باید ذائقهاش طوری باشد که از طعمهای تند و جدید لذت ببرد.»
امیر هم که در جمع دوستانش ایستاده میگوید که هرچیزی که مربوط به شکم باشد اینجا پیدا میکنید. بعد نوشابهاش را بالا میبرد تا یک قلپ از آن بنوشد.
هرچقدر به وقت شام نزدیک تر میشویم خیابان شلوغتر میشود و دود سرخ کردنیهایی مثل سیب زمینی و همبرگر بلندتر میشود تا رقابت برای کشاندن مشتریهای به سمت خودشان داغ شود.
کمی بالاتر یک رستوران بزرگ فست فود با میز و صندلیهای نارنجی اشتهای بخش بزرگی از خانوادههایی که در نیلوفر دنبال غذا هستند را تحریک کرده و کشانده است آنجا.
کمی پایینتر مریم و محبوبه و سمیرا هم با هم آمدهاند و کنار یکی از فست فودها و داخل ماشین نشستهاند تا غذایشان را انتخاب کنند. مریم میخندد و میگوید: «البته ما رژیم هستیم اما گاهی هم وقتی هوس فست فود میکنیم، میآییم اینجا که خوش بگذرانیم.» آنها از ساندویچهای معروف ژوزف - یک سرآشپز ارمنی - در نیلوفر هم تعریف میکنند که ساندویچهای آماده با قیمتی مناسب برای عصرانه یا شام دارد.
سمیرا میگوید که چیپسهای دهه شصتی، خوراک لوبیای مخصوص، کباب با نان مخصوص محلی هم بخش دیگری از منوهای جذاب این خیابان است.
کافه و جایی که بشود قهوه و صبحانه هم خورد در نیلوفر پیدا میشود. خیلی عجیب نیست در جایی که میشود براحتی غذای چرب و شکم پرکن پیدا کرد، بشود چای داغ یا قهوهای مناسب هم پیدا کرد. به همین علت کافه پیاده روهای نیلوفر هم جای خودشان را بین جوانان باز کردهاند.
اما در بین این همه شلوغی میشود مغازههای کادوییهای جذاب هم پیدا کرد که کنارشان شکلات و اسباب بازی هم دیده میشود. چند مغازه کفش و لباس کوه و وسایل چرم هم کمی پایینتر به چشم میخورند. کمی آن سوتر چند نمایشگاه ماشین اسپرت با مدلهای جدید هم گوشهای از خیابان را قبضه کردهاند.
اما چیزی که در این خیابان بیشتر خریدار دارد همبرگر و چیز برگر و هات داگ و سوسیس است. این گونه است که شبهای تابستانی نیلوفر با غذاهای پرچرب و اشتهای سیری ناپذیر رهگذرانش به پایان میرسد.
ارسال نظر