۴۰۵ چطور سلطان خیابان های تهران شد؟
ماجراهای اواسط دهه ۴۰ و خاطرات خیامی از آوردن پیکان و شرکت انگلیسی تالبوت به ایران، ماشینی که تا سال های سال سلطان خیابان ها بود را بارها شنیده اید؛ ماشینی که در همه سال های بعد از انقلاب، بی شک بهترین خودروی تولیدی بود، در دو دهه ۵۰ و ۶۰ ایران.
هفته نامه تماشاگران امروز - محمدرضا جعفری: ماجراهای اواسط دهه 40 و خاطرات خیامی از آوردن پیکان و شرکت انگلیسی تالبوت به ایران، ماشینی که تا سال های سال سلطان خیابان ها بود را بارها شنیده اید؛ ماشینی که در همه سال های بعد از انقلاب، بی شک بهترین خودروی تولیدی بود، در دو دهه 50 و 60 ایران.
اما در اواخر دهه 60 بود که انحصارش شکسته شد. یعنی در سال هایی که غروی مدیر وقت ایران خودرو تصمیم گرفت با پایان جنگ تحمیلی و شروع دوران سازندگی، خودرویی به روز را به ایران بیاورد. او تیمی را به فرانسه فرستاد که توانستند پژو 405 را بپسندند و ایرانی کنند؛ ماشینی که حالا با گذشت 20 سال از ساخت اولین نمونه اش با هزار نوع ابتکار ایرانی و در مدل های گوناگون شهرها و روستاهای ایران را به تسخیر خود درآورده است.
عصر این دلبر آهنی امروز به پایان رسیده و بعد از توافق هسته ای، رییس ایران خودرو گفته پژو جایش را احتمالا به فولکس واگن می دهد. این رسیدن پژو به خط پایان بهانه ای بود تا پای حرف های مردی بنشینیم که برای اولین بار خط تولید پژو را به ایران آورد. حسن معتمدکیا، پدر دوست و همکار خوب ما، محسن معتمدکیاست که این روزها در کنار کارلوس کی روش می نشیند و مسئولیت مدیر رسانه ای تیم ملی فوتبال ایران را برعهده دارد.
حسن معتمدکیا مردی بود که سال های سال قبل، پیش از اینکه بازنشسته شود به همراه شیعی مدیرعامل این روزهای باشگاه پیکان و چند تکنسین دیگر شرکت ایران خودرو به فرانسه رفتند و پژو را به خیابان های تهران آوردند. خاطرات او شنیدنی است.
چطور شد که شما را برای بازدید از کارخانه پژو انتخاب کردند؟
- من رییس بخش تولید موتور پژو در کارخانه ایران خودرو بودم. خط تولید پژو در ایران به راه افتاد و دو فرانسوی اصول اولیه کار را به ما آموزش دادند. ما این آموزش ها را به پرسنلی که زیرمجموعه ما بودند انتقال دادیم و بعد از انجام کارها، تحت لیسانس پژو فرانسه مشغول به کار شدیم. وقتی این پروژه را به ما تحویل دادند و رفتند، پژو از ما دعوت کرد تا برای بازدید از خط تولیدشان به فرانسه سفر کنیم. پروسه تولید، کنترل، تعمیرات و پیگیری موتورهایی که احیانا ایرادی داشتند را به ما نشان دادند و ما به صورت یک خاطره آنها را نوشتیم و به مدیران ارشد ایران خودرو تحویل دادیم.
فرانسوی ها یک زرنگی داشتند که تمام مراحل را نشان مان نمی دادند. مثلا خط تولید موتور را از نزدیک دیدیم اما خط تولید رنگ بدنه را از فاصله ای دور و از پشت شیشه می دیدیم. یکسری مسائل محرمانه آنجا داشتند و نباید به آنجا نزدیک می شدیم. شیوه کار هم اینطور بود که ۹۵ درصد خط تولید توسط ربات ها انجام می گرفت و ۵ درصد مابقی توسط پرسنل. پرسنل بر کار ربات ها نظارت می کردند که اگر ایراد یا خطایی داشتند، برطرف کنند. برایم خیلی جالب بود. کارهایی که ما در ایران با دست انجام می دادیم آنجا تماما توسط ربات انجام می شد. فقط کنترل کیفی شان توسط انسان ارزیابی می شد و اگر ایرادی بود برطرف می کردند. قسمت پیستون سازی را دیدیم ولی اجازه بازدید از قسمت میل سوپاپ را به ما نداند.
واقعا با مشاهده صرف می توان به فناوری خودرو دست پیدا کرد؟
- اگر شخص خیلی تیز و باهوش باشد می تواند در ذهنش حک کند و بعد که اینجا آمد آن را ابداع و طراحی کند. منتها ما چون با برنامه ریزی و خیلی محدود رفته بودیم فرصتی برای فکر کردن برایمان نمی گذاشتند. نکته جالبی که به یادم مانده این است که اگر احیانا در سطح شهر یا کشور ایرادی از خودروها پیدا می شد، آن را به کارخانه منتقل می کردند. به طور مثال اگر موتور ماشینی مشکل دار اعلام می شد آنها فراخوان می دادند و هزار شماره موتور قبل و بعد از آن را هم که دست مشتری ها قرار گرفته بود، کنترل می کردند و نمی گذاشتند سیستم تولیدشان زیر سوال برود.
این سفر چند روز طول کشید؟
- رفت و برگشت ما ۱۵ روز طول کشید. به ۴-۳ شهر از جمله پاریس، لیون، بلفورد و یک شهر دیگر رفتیم که شهر آخر اصلا شهر پژو است و ۹۵ درصد کارهای پژو در این شهر انجام می شود. جالب است که ما از آنها می پرسیدیم قطعات را شما خودتان می سازید و مترجمی که آنجا بود می گفت تمامش را خود پژو نمی سازد و حدود ۵۱ کشور دنیا به فرانسه قطعه می دهند و اینها مونتاژ می کنند.
یعنی پژو کاملا فرانسوی نیست؟
- آن موقع که ما آنجا بودیم می گفتند که صددرصد برای آنجا نیست و کلی از کشورهای دنیا از جمله آفریقا، آرژانتین و برزیل به آنها قطعه می دهد. نحوه صادرات شان هم خیلی عجیب بود. تعداد زیادی از قطارهای بارکش، قطعات و خودروها را حمل می کردند. بارکش ها سه طبقه بودند و در هر کدام ۶ تا ۸ ماشین پژو بود. اینها را به سمت اسکله می بردند و از آنجا سوار کشتی می کردند و به دنیا صادر می کردند و به ما نمی گفتند به کجا صادر می کنند.
زمانی که ما می خواستیم پژو را مونتاژ کنیم قطعات را از کشورهای مختلف می گرفتیم یا از خود فرانسه؟
- مستقیم از فرانسه می گرفتیم. قطعات به صورت بسته بندی به دست ما می رسید. ما به اسم پژو فرانسه از آنها می گرفتیم ولی در واقع قطعاتی که برای ما می آمد هم برای فرانسه و هم ۵۱ کشور دنیا بود.
این سفر ۱۵ روزه برای ما چه دستاوردی داشت؟
- بی تاثیر نبود. چیزهایی که ما در سفر دیدیم و به کارخانه منتقل کردیم، تاثیرگذار بود. مثلا سیستم تمیز بودن کار برای فرانسوی ها خیلی مهم بود. اینکه موتورها تمیز مونتاژ و تولید شوند تا ایرادی پیش نیاید و تا جایی که می شود تولیدات را با کیفیت بالا انجام دهند. ما اینها را به شرکت و پرسنل زیر دست مان منتقل کردیم. یکی دیگر از اتفاق های جالبی که دیدیم خط کشی هایی بود که در کارخانه ها وجود داشت.
مثلا خط کشی های مخصوص بازدید وجود داشت که باید داخل آن حرکت می کردیم و نباید پای مان را آن طرف تر می گذاشتیم چون ممکن بود ربات ها به ما آسیب بزنند. یک چیز جالب دیگر هم این بود که برای جلوگیری از اتلاف وقت، وقتی کارگری می خواست از این سمت کارخانه به آن سمتش برود، موتور یا دوچرخه در اختیارش می گذاشتند و از روی خطوط مخصوصی دوچرخه سواری یا موتورسواری می کرد.
یک مدت موتور ۴۰۵ ها آتش می گرفت؛ این به خاطر همین موضوع از بین رفتن خط کنترل بود؟
- آن موقع که این اتفاق افتاد من بازنشست شدم و از رسانه ها خواندم که علت های زیادی داشته است. از مرغوب نبودن شلنگ بنزین تا داغ شدن موتور از دلیل هایی بود که برای این موضوع بیان شد.
وقتی شما مشغول کار بودید فرانسوی ها برای بازدید می آمدند؟
- تا قبل از آن سفر، فرانسوی ها خیلی می آمدند اما وقتی پروژه را تحویل دادند، دیگر زیاد نیامدند. پیش می آمد که بخواهند به صورت یک میهمان بیایند اما نه به این شکل که بخواهند خط تولید ما را ارزیابی کنند. البته ایران خودرو گزارشی از لحاظ کمیت و کیفیت تولید برای شرکت پژو می فرستاد اما بازرسی وجود نداشت. یادم است وقتی هنوز پروژه را تحویل نداده بودند، خیلی حساس بودند. ما وقتی گرد و غبار کف سالن ها می نشست از پوشال های ریز نجاری ها آغشته به گازوییل استفاده می کردیم اما فرانسوی ها می گفتند بیشتر احتیاط کنید تا غبار روی موتور ننشیند. ما هم سعی می کردیم که سالن تمیز باشد که احتیاج به جارو کردن نداشته باشد و نظافت چیان بعد از خط تولید کارشان را انجام دهند.
خودروهایی که آن زمان تولید می شد با الان چه فرقی دارند؟ درست است که از نظر کیفی خیلی تفاوت دارند؟
- من در قسمت موتور بودم و طبق دستور فرآیندی که به ما می دادند کار می کردیم؛ اما از سال ۸۳ که بازنشست شده ام اطلاعی از نحوه تولید ندارم و همه چیز به مدیریت تولید بستگی دارد.
از دوران کاری خاطره ای در ذهن تان هست که هنوز برای تان جذاب باشد؟
- من تازه استخدام شده بودم. در دوس ال اول رییس بخش سوارسازی بودم. آن موقع پیکان جوانان، کار و آتیشن تولید می شد. یک روز جمعه که اضافه کار مانده بودم دیدم یک ماشین بنز آمد و کنار خط تولید ایستاد. یک آقایی از پشت فرمان بیرون آمد و سه نفر خانم چادری همراهش بودند. آن آقا بالای سرم آمد، دستی روی شانه من زد و به روش خودش گفت «اوستا خسته نباشی» من هم تشکر کردم.
از من پرسید که چه کار می کنی، گفتم دارم کارهای تولید را برای فردا آماده می کنم. به من خداقوت گفت و از خط تولید من که روی یک سکو بود پایین رفت. بعد از رفتنش چندتا از بچه های قدیمی که ۲۸-۲۷ سال آنجا کار می کردند پیشم آمدند و گفتند این آقای احمد خیامی رییس کارخانه (ایران ناسیونال) بود که آمد بهت سلام کرد. برای مان خیلی جالب بود که صاحب کارخانه بیاید و با ما صحبت کند.
نظر کاربران
جی ال ایکس دنیااااااست