رازهای میلیونر شدن میلیونرها
میلیونرها چگونه افرادی هستند و چگونه میلیونر میشوند؟ ناپلئون هیل، نویسنده آمریکایی برای پاسخ به این دو پرسش، نگاهی انداخته است به کار و زندگی ۵۰۰ میلیونر.
اگر فساد مالی و رانتخواری را به کناری نهیم، معمولا و به شکل قانونی دو شیوه برای میلیونر شدن وجود دارد. یکی بهره گرفتن از مزایای آقازادگی و فوت "دلخراش" و "نابهنگام" پدری ثروتمند است و دیگری داشتن ایده و پشتکار.
نمونه اول میلیونر شدن برای ناپلئون هیل، نویسنده کتاب "بیندیشید و ثروتمند شوید" جذاب نبوده. اما نمونه "افراد خودساخته" موضوع تحقیق و پژوهشی بوده که در کتاب یادشده منتشر شده است. كتابی که از زمان انتشار آن تا به امروز هفتاد میلیون از آن به فروش رسیده ست.
میلیونرها هم مثل سایر انسانها "فردیت" خود را دارند. اما آیا میتوان در بین آنها نکات مشترکی هم یافت؟ مثل عادات مشابهی که الگوی زندگیشان باشد؟ اصولا این میلیونرها که به افراد خودساخته شهرهاند، چگونه انسانهایی هستند و چه ویژگیهایی دارند؟
ناپلئون هیل برای پاسخ به این پرسشها زندگی و کار و کارنامه ۵۰۰ میلیونر را زیر ذرهبین برده است. خصوصیت بارز همه این افراد توانایی تصمیمگیری و عزمی جزم برای تحقق تصمیمهایشان است.
شنوندگانی خوب!
یکی از ویژگیهای میلیونرها توانایی فوقالعاده آنها در شنوایی است. آنها شنوندگان بسیار خوبی هستند. به قول ناپلئون هیل راز اصلی مشترک در همه این میلیونرها را باید در این توانایی جست: "گوشهایت را خوب تیز کن، چشمهایت را هم کاملا باز و دهنات را ببند و بیخود حرف نزن!"
مگر نه آنکه کسانی که خیلی حرف میزنند، عملا فرصت زیادی برایشان نمیماند که دست به کاری دیگر بزنند؟ حال آنکه عمل مهمتر از کلام و حرف است و نتیجه بیشتری هم به بار میآورد. ریشسفیدان هم همواره گفتهاند که خداوند به آدمی یک دهان داده و دو گوش و حکمت آن هم این بوده که انسان بیشتر بشنود تا حرف بزند.
نویسنده میگوید که حتما آدم باید درباره دستآوردهایش حرف بزنند و به جهانیان بگوید که چه کرده است. اما پسندیده آن است که اول کاری بکند و بعد درباره آن حرف بزند.
دیگر رازهای مشترک میلیونرها
ناپلئون هیل سایر رازهای مشترک میلیونرها را این چنین دستهبندی کرده است:
هدف مالی خود را باید هر چه دقیقتر تعیین کنید. این که بیاییم و مدعی شویم که مایل به ثروتمند شدن هستیم، کفایت نمیکند. هدف مسیر را تعیین میکند و هر چه هدف دقیقتر تعیین شده باشد، مسیر روشنتر ترسیم خواهد شد.
در زندگی به هیچ کسی هیچ چیزی را به رایگان نمیدهند. بدیهی است که برای رسیدن به هدف تعیینشده باید از خود مایه گذاشت. باید برای خودتان روشن کنید که برای رسیدن به هدف خود حاضر به چه کاری هستید؟ به سخن دیگر حاضرید از چه چیزهایی در زندگی بگذرید. تنها تلاش و پیگیری شماست که دست آخر رسیدن به هدف را میتواند ممکن سازد.
برای رسیدن به هدفی که تعیین کردهاید، حتما زمان مشخص کنید. مثلا بگویید که کی میخواهید به این هدف دست یابید. عدم تعیین زمان عملا باعث آن میشود که زمان تحقق هدفتان به آینده نامشخص موکول شود و عملا هرگز به آن دست نیابید.
حال که هدف و زمان تحقق آن را تعیین کردید، میباید برنامهای روشن برای این دوره تنظیم کنید و مسیر را ترسیم کنید. و مهمتر اینکه پس از تنظیم برنامه، بدون فوت وقت دست به کار شوید. هیچ چیز بدتر از آن نیست که آدمی برنامه را برای کشوی میز کارش تنظیم کند!
مهم این است که برنامه را دقیق به روی کاغذ بیاورید. برنامهای ثبتشده در اوهام و تخیل به همان شکل که تنظیم میشود، نقض خواهد شد. همه چیز را بنویسید. از همه کارهایی که حاضرید برای رسیدن به هدف انجام دهید و گامهای برنامهای را که برای رسیدن به هدف تعیین کردهاید، دقیق و روشن ثبت کنید.
روزی دو بار این برنامه را با صدای بلند بخوانید. یک بار صبحها پس از بیدار شدن و یک بار شامگاهان و پیش از رفتن به بستر. خواندن برنامه در صبحها یادآور گامها و اقداماتی است که برای خود تعیین کردهاید و شبها جمعبست همه آن چیزهایی است که در طول روز به دست آوردهاید.
و فراتر از این توصیهها، ناپلئون هیل نکات مشترک دیگری در شیوه و نوع زندگی میلیونرها را تشخیص میدهد. مثلا اینکه همه آنها صبحها خیلی زود از خواب بیدار میشوند، مرتب و مستمر ورزش میکنند، آماده آموختن هستند و برای این کار وقت کافی در نظر میگیرند و به گونهای منظم و مستمر با همفکران خود نشست و برخاست دارند و از کمی وقت نمینالند.
ارسال نظر