تأملی بر خدمت و خیانت معماران و آینده معماری
مارک کوشنز، معمار خلاق و جوان آمریکایی، اخیراً در کنفرانس "تد" شرکت کرد و به مدت بیست دقیقه، درباره خدمت و خیانت معماری به نسل امروزی سخن گفت که بخشهایی از آن را در این گزارش، ارائه شده است.
برترین ها: چرا ساختمانهای آینده، شخصیت شما را شکل خواهند داد؟ چه ترفندیهایی معماران امروزی، برای پنهان کردن عدم خلاقیت و ناتوانی خود در ارائه راه حلهایی نوین برای طرحهای منطبق با مسائل زیست محیطی و معماری سبز، به خورد بشریت دادهاند و میدهند؟ اینها پرسشهایی است، که مارک کوشنر، تلاش میکند به آن ها پاسخ دهد.
این سخنرانی 18 دقیقه ای، در حضور شرکت کنندگان در کنفرانس تد در مارچ سال جاری در آمریکا برگزار شد.
مارک کوشنر، سخنرانی خود را با ارائه خاطره ای از زندگی خود در نیوجرسی امریکا شروع کرد که در آنجا، درخانه ای کوچک، با پدر و مادر و خواهرش اقامت داشت. او گفت:
در یک گوشه اتاقم، حمام بود که با خواهرم، با هم از آن استفاده میکردیم. بین اتاقم و حمام، یک بالکن بود که به اتاق نشیمن منتهی میشد. جایی که همه میتوانستند با هم بنشینند و گفتگو کنند و یا تلویزیون تماشا کنند، خوب هر گاه من از اتاق خوابم به حمام میرفتم همه میتوانستند من را ببینند، و هر با که دوش میگرفتم و با حوله بر میگشتم همه میتوانستند من را ببینند. من این شکلی بودم. من احساس ناامنی و بدی میکردم، از این بابت متنفر بودم. من از آن راهرو و آن بالکن متنفر بودم، از اتاقم و از آن خانه نیز متنفر بودم. معماری آن روز خانه ما، این طوری بود.
وی ادامه داد:
من، احساسی بدی که داشتم، این قدرت معماری هست، زیرا معماری تنها در مورد ریاضی نیست، و در مورد منطقه بندی نیست، بلکه این در مورد ارتباط عاطفی و درونی نسبت به مکانی که ما در آن زندگی میکنیم هست. و این جای تعجبی ندارد که من چنین احساسی داشتم، زیرا بر اساس سازمان محیط زیست، آمریکاییها ۹۰ درصد از وقتشان را در مکانهای سر پوشیده هستند. ۹۰ درصد از وقت ما، با معماری احاطه شدهایم. و این وقت خیلی زیادی است. بدین معنا که معماری ما را به شکلی فرم میدهد که ما حتی متوجه آن نمیشویم.
کوشنر، با بیان این که بعضی اوقات، معماران از فرمهای باستانی و قدیمی، برای پنهان کردن عدم خلاقیت و نوآوری خود در ارائه فرم و شیوه جدید در طراحی بناها که با نیازهای مخاطبان، سازگار باشد، استفاده میکنند و با این کار، به مخاطبان و شهروندان، ترفند و نیرنگ میزنند اظهار داشت:
هنگامی که ساختمانی را شبیه با این به شما نشان میدهم، می دانم که شما به چی فکر میکنید:
فکر میکنید،"قدرت، و پایداری و دموکراسی." و می دانم فکر میکنید که چونکه این بر اساس ساختمانی ساخته شده که حدود ۲٫۵۰۰ سال پیش توسط یونانیان بنا شده بوده. این یک ترفند هست. این ترفندی است که معماران از آن استفاده میکنند تا پیوند عاطفی در شما با ساختمانهایی که میسازند ایجاد کنند.
این پیوند عاطفی قابل پیش بینی است، و ما از این ترفند از سالهای پیش استفاده میکردیم. ما از این ۲۰۰ سال پیش برای ساخت بانکها استفاده کردیم. ما در قرن نوزدهم برای موزههای هنر استفاده کردیم.
در قرن بیستم در آمریکا، ما از این برای ساخت خانههایمان استفاده کردیم. به این خانههایی سرد و جامدی که مانند سرباز به طرف اقیانوس هستند و عناصر را از هم جدا کردهاند نگاه کنید.
ایشان، با بیان این موضوع که معماران جدید، سلیقه ضعیف و وحشت خود را از خلق نوآوری برای انسانهای امروزی، با طراحی چنین ساختمانهای وحشتناکی بر ما تحمیل میکنند، تصریح کرد:
ساختمانهایی مثل اینها، وحشتناک هستند. آنها خیلی گران، بسیار زمانبر و خیلی پیچیده هستند. و افرادی که اینها را میسازند-- ساختمان سازها و دولت-- آنها بهطور طبیعی از خلق چیز جدید و نوآوری هراس دارند، و ترجیح می هند تنها از این فرمهای ساختمانی را که میشناسند استفاده کنند. به همین دلیل ما به خانههایی به این شکل رسیدیم. این ساختمان زیبایی هست. این کتابخانه مرکزی لیوینگ ایتون هست که در سال ۲۰۰۴ در شهر من احداث شد.
این یک گنبد، و یک نیم دایره، چندین ستون و دیوار آجری دارد، میتوانید حدس بزنید که لیوینگ استون چه چیزی را توسط این ساختمان میخواهد بگوید: کودکان، ارزش بنا و تاریخ. اما این ارتباطی با آنچه که عموماً این روزها کتابخانهها انجام میدهند ندارد. در همان سال ۲۰۰۴، در سوی دیگر کشور، کتابخانه دیگری احداث شد، که این بدین شکل هست.
این در سیاتل هست. این کتابخانه نشان دهنده آن است که ما چگونه در دوران دیجیتال، از رساناها استفاده میکنیم. و این نشان دهنده آکادمی عمومی برای شهر هست. مکانی برای دور هم جمع شدند مطالعه کردن.
مارک، به اهمیت نوع دیدگاه در معماری جدید و قدیم اشاره کرد و بر اهمیت اصل نوآوری و ارائه شیوههای جدید برای زندگی افراد از طریق روشهای معماری خلاق، تاکید کرد. وی اظهار داشت:
چطور ممکن است که در یک سال و در یک کشور دو ساختمان که هر دو را کتابخانه مینامیم، ولی کاملاً با هم متفاوت هستند ساخته شود؟ و پاسخ این است که معماری برای اصلی به نام آونگ کار میکند. در یک سو نوآوری است، و معماری بهطور مداوم آن را به جلو هل میدهد، و فشاری برای تکنیکهای جدید، فن آوری نو، راه حلهای نو برای شیوه ای که امروزه ما زندگی میکنیم. ما فشار و فشار و فشار میآوریم تا کاملاً از شما بیگانه شویم.
ما همه سیاه میپوشیم، همه افسرده هستیم، شما فکر میکنید ما ستودنی هستیم. ما از درون مردهایم زیرا ما هیچ انتخابی نداریم. ما باید به سوی دیگر برویم و دوباره با نمادهایی که ما می دانیم که شما دوست دارید درگیر شویم. خُب ما این کار را میکنیم، و شما هم خوشحال هستید، ما احساس چیزی مثل عدم صداقت و با غیر اخلاقی بودن کارمان میکنیم، ولی ما دوباره همان تجربه را میکنیم و دوباره آونگ را به عقب بر میگردانیم، جلو و عقب دوباره جلو و عقب میبریم و این کار را طی ۳۰۰ سال گذشته انجام دادهایم، و بخصوص در طی ۳۰ سال گذشته.
ایشان، در بخش دیگری از سخنرانی خود در کنفرانس تد، به بیان تفاوتهای حسی و درکی معماری ۳۰ ساله پیش با سبک امروزی پرداخت و عنوان کرد:
۳۰ سال پیش ما از دهه هفتاد خارج شدیم. معماران درگیر تجربه معماری بروتالیست یا زبرهکاری شدند (سبکی از معماری است که در آن ساختمانها کلاً با بتن زبره و بدون روکش ساخته میشود) بتُنی کردن ساختمانها. (. میتوانید حدس بزنید. پنجرههای کوچک، مقیاسهای غیر انسانی. و اینها ساختمانهای بسیار خشنی هستند. هنگامی که به پایان دهه هشتاد رسیدیم، شروع به تغییر دوباره نمادها کردیم. ما آونگ را به سوی دیگر فشار دادیم. و آن را به شکلی که شما دوست دارید درآوردیم و خودمان را به روز کردیم. ما نئون را اضافه و پلاستیک و مواد رنگی را اضافه کردیم و مواد نو را مورد استفاده قرار دادیم.
ما نمیتوانیم به اندازه کافی از آن به شما بدهیم. ما کمدهای چیپندیل را در نظر گرفتیم وطرح آنها را برای آسمانخراش ها استفاده کردیم. و آسمانخراش ها میتوانند قلعههای شیشه ای قرون وسطا باشند. اشکال بزرگ شدند، اشکال بی باکانه و رنگی شدند. کوتولهها تبدیل به ستون شدند.
وی، بخش دیگری از سخنرانی خود را به توصیههایی برای معماران نسل جدید، دنبال کرد و گفت:
خُب معماران نامید و دلخور شدند، و آونگ را به سمت دیگر هل دادند. در اواخر دهه ۸۰ و اوایل دهه ۹۰، ما شروع به تجربه چیزی دیگر به نام سبک ساختار شکنی کردیم. ما نمادهای تاریخی را به دور ریختیم، و تکیه بر توانایی طراحی با کامپیوتر کردیم، و ترکیبهای جدیدی که و فرمی فرم دیگر را میشکند را به وجود آوردیم. این ساختمانهای آکادمیک و بی پروا اینها بسیار غیر معمول هستند، ما شما را کاملاً منحرف کردیم. معمولاً، آونگ به جهت مخالف در تاب میخورد. و سپس، یک چیز بسیار جالب اتفاق افتاد.
در سال ۱۹۹۷، این ساختمان افتتاح شد این ساختمان این گوگنهایم بیلبائو است، که توسط فرانک گری طراحی شده است.
و این ساختمان بهطور بنیادی، ارتباط جهان را با معماری تغییر داد. پُل کلدبرگ گفت که بیلبائو یکی از لحظات کمیابی است که تمامی منتقدان، دانشگاهیان، و عموم مردم کاملاً با هم در مورد یک ساختمان اتفاق نظر داشتند. نیویورک تایم نوشت این ساختمان یک معجزه هست. پس از اینکه این ساختمان تکمیل شد جهانگردان در شهر بیلبائو ۲٫۵۰۰ درصد افزایش یافتند. ناگهان، هر کسی یکی مثل این ساختمان را خواست: لس آنجلس، سیاتل، شیکاگو، نیویورک، کلیولند، اسپرنگ.
همه آن را میخواستند، و گری همه جا بود. این اولین معماری از نوع فوق مدرن و مشهور بود.
وی ادامه داد:
خُب این اشکال چگونه ممکن میشوند-- آنها بسیار وحشی و رادیکال هستند-- چگونه ممکن است که آنها تبدیل به طرحی همه گیر در سراسر دنیا شودند؟ و این اتفاق افتاد زیرا رساناها بهطور موفقیت آمیزی آن را پوشش دادند که آنها به آ آموختند که این اشکال به معنای داشتن فرهنگ و جهانگرد است. ما واکنش بسیار عاطفی با این اشکال ایجاد کردیم. پس هر شهرداری در جهان خواستار آن شد. هر شهرداری میدانست که اگر این اشکال را در شهرشان داشته باشند، آنها فرهنگ و جهانگرد خواهند داشت.
این پدیده با شروع هزاره جدید اتفاق افتاد برای چند معماری فضایی دیگر هم اتفاق افتاد. این برای ساختمانهای طراحی شده توسط زاها و لیبسکید هم اتفاق افتاد، و آنچه که برای این چند معمار نخبه اتفاق افتاد در زمان شروع هزاره جدید در واقع میتواند برای کل معماری اتفاق بیفتد، برای اینکه رسانههای دیجیتالی شروع به افزایش سرعت بخش اطلاعتی که ما از آنها استفاده میکنیم کردهاند. چونکه من به اینکه ما چگونه از معماری استفاده میکنیم فکر کی کنم. هزار سال پیش، ما میبایستی به یک روستا میرفتید تا یک ساختمان را ببینید.
حمل و نقل سرعت یافت: ما یک قایق، یک هواپیما میگیریم، و یک جهانگرد میشویم. دوباره تکنولوژی سرعت یافت: ما میتوانیم از طریق تلویزیون، روزنامهها آن را ببینیم تا اینکه در نهایت، ما همه عکاسان معماری شدیم، و ساختمانها از محل خودشان جدا شدند. معماری امروز در همه جا هست، بدین معنا که سرعت ارتباطات نهایتاً به سرعت معماری رسید.
مارک در بخش پایانی سخنرانی خود با تبیین این موضوع که معماری کاملاً با سرعت در حال حرکت است و ما شاهد انقلابی در معماری هستیم، اظهار داشت:
معماری کاملاً با سرعت حرکت میکند. زمان زیادی نمیبرد که درباره یک ساختمان فکر کنید اما زمان زیادی میبرد تا یک ساختمان را بسازید، سه تا چهار سال، و در این فاصله، معمار دو تا هشت و شاید صد ساختمان دیگر را طراحی کرده است قبل از اینکه آنها بدانند که ساختمانی را که چهار سال پیش طراحی کردهاند موفقیت آمیز بوده یا نه. این به دلیل آن است که هرگز حلقه بازخورد مناسبی از معماری وجود نداشته است. و این دلیل این است که معماری ما به اینجا رسیده است. معماری زبرهکاری یک حرکت دو ساله نبود، این حدود بیست سال طول کشید. برای مدت بیست سال، ما ساختمانهایی شبیه این میساختیم زیرا ما هیچ ایده ای مردم چقدر از این متنفر هستند نداشتیم. هرگز دوباره این سبک معماری اتفاق نمیافتد، من فکر میکنم، چونکه من در آستانه انقلاب بزرگی در معماری هستیم از زمانی که بتُن، فولاد، آسانسور اختراع شدند، و حالا این انقلاب مدیاهاست.
وی گفت:
امروزه همه چیز متفاوت است. دیگر معماران موجودات مرموزی نیستند که الفاظ بزرگی بکار گیرند و طراحیهای پیچیده انجام دهند، شما بدون کمک عموم مردم نیستند، استفاده کنندگان چیزهایی را که دیگر نمیبینند را قبول نمیکنند. معماران میتوانید صدای شما را بشنود، شما مرعوب معماران دیگر نمیشوید. این بدین معناست که دیگربه جلو و عقب آونگ و از یک سبک به سبک دیگر، و از یک حرکت به حرکت دیگر رفتن بی ربط است. شما در واقع میتوانید به جلو بروید و راه حلهای مرتبط با مشکلاتی که جامعه دارد را پیدا کنید. این پایان تاریخ معماری خواهد بود، بدین معنا که معماری ساختمانهای فردا با معماری ساختمانهایی که امروزه هستند بسیار متفاوت خواهند بود.
یعنی اینکه فضاهای عمومی در شهر باستانی سیویل میتواند منحصربهفرد به شکلی که درخور یک شهر مدرن هست باشد. یعنی که استادیوم بارکلین میتواند یک استادیوم در شهر بارکلین باشد، نه یک آجر قرمز رنگی تاریخی باشد از آنچه که ما فکر میکنیم یک استادیوم میبایستی باشد. این بدین معناست که این رباتها ساختمانهای ما را خواهند ساخت، زیرا بالاخره ما آماده شدیم برای اشکالی که آنها خواهند ساخت. یعنی که ساختمانها به حال و هوای طبیعی چرخش خواهند کرد به جای اینکه به راههای دیگر بروند. بدین معنا که پارکینگ در میامی فلوریدا، میتواند محلی برای ورزش باشد برای یوگا باشد و حتی میتواند شبها در آن مراسم ازدواج داشت.
مارک، درباره آینده معماری سبز سخن گفت و تاکید کرد:
این مهم نیست که یک گاو ساختمان ما را میسازد و یا یک ربات.
مهم این نیست که ما چگونه این را میسازیم،
مهم آن است که چه میسازیم .
معماران از قبل میدانند که چگونه ساختمانهایی که با محیط زیست سازگار باشند، هوشمندانه تر و دوستانه باشند بسازند. ما فقط منتظر بودهایم که همه شما آنها را بخواهید. و نهایتاً، ما دیگر سمت مخالف نیستیم. یک معمار را استخدام کنید، با ما کار کند تا طراحی بهتری برای ساختمانها، شهرها و جهان داشته باشیم، زیرا مخاطرات زیاد هستند. ساختمانها تنها بازتاب جوامع ما نیستند، آنها جوامع ما را تا کوچکترین فضاها شکل میدهند: کتابخانههای محلی، خانههایی که ما فرزندانمان را در آنها بزرگ میکنیم، و راهرویی که ما را از اتاق خوابمان به حمام میبرد.
اظهارات مارک کوشنر در سخنرانی اشاره شده، بر اهمیت معماری سبز Green Architecture و توجه به روشهای خلاقانه در طراحی معماری و استفاده از علوم میان رشته ای در معماری نوین، تاکید دارد. مارک کوشنز، متولد ۱۹۷۷ میلادی در امریکا و مدیرعامل شرکت طراحی Architizer میباشد. پرتال ایشان در آدرس architizer.com قرار دارد.
نظر کاربران
بسیار لذت بردم.
بالاخره سرعت زیاد تکنولوژی به معماری رسید و.............ولی ..........به روستای خود بر خواهم گشت.
خانه ای خواهم ساخت با ایوان هایی در جنوب و شمال خانه. با سقفی از جنس خودم ساده. پنجره ای رو به جنگل البرز و صبح ها با صدای قوقولو قوقوی خروس خانه خود بیدار خواهم گشت. سری به آغل خواهم زد و به گوسفندان و گاوهای خود علفی سبز و به سگ همبازی فرزندم تکه نانی و شاید هم پای مرغ حیاط خانه که دیشب ذبح اش کرده بودیم.
و نماز خواهم گذاشت بر سر سجاده شکر و به همین سادگی زندگی خواهم کرد.
اومدم تهران که معمار شوم . فقط مدرکش نصیبم شد و کارمند اداره ای بزرگ . ولی همیشه ایام نتونستم خونه ای طراحی کنم که به فراخناک خانه مادری ام باشد و پدر تازه فهمید که رفتن به تهران ما بچه های آن دوره چقدر زود به بازگشت به آن خانه منتهی شد و دلم شیفته در آن باغ زیبای روستاست.