توصيههاي پروفسور باهر به عقد دوميها
اگر عاقل هستيد با يك ديوانه ازدواج كنيد!
داستان زندگي مثل يك فيلم پرفروش نيست كه با همه بالا و پايينهاي تخيلي و واقعي به سرانجامي خوش برسد....
برترین ها: داستان زندگي مثل يك فيلم پرفروش نيست كه با همه بالا و پايينهاي تخيلي و واقعي به سرانجامي خوش برسد. گاهي در ميانه راه به نقطهاي ميرسي كه ديگر نميتواني ادامه بدهي، درست در اين لحظه است كه دوست داري دست بگذاري روي دكمه استاپ، صبر كني و دوباره ببيني در طول اين مسير چه اتفاقاتي افتاده كه به اينجا رسيدهاي يا چه كردهاي كه نتيجهاش اين شده. دوست داري تمامش كني و ديگر تا پايان فيلم ادامه ندهي يا آنكه فيلم را نيمهكاره تمام كني و در فيلمي ديگر نقشآفرين باشي.
براي نوشتن سناريو بايد پرانرژي باشي و از ترسها و سختيهاي گذشته درس بگيري. راهنماييهاي پروفسور باهر به شما كمك ميكند بهتر و دقيقتر، دوباره تصميم بگيريد.
انتخاب همسري درست شبيه خودتان نه تنها باعث آرامش و آسايش شما ميشود بلكه اين آرامش به تمام ابعاد زندگيتان سايه ميافكند.
زوجهايي كه سالها در كنار هم زندگي ميكنند بدون آنكه كسي حتي يكبار ناراحتي يا گلايه آنها را ديده يا شنيده باشد و هميشه زبانزد همه هستند، نمونه بارز شيوه همسان گزيني هستند. 2 نفر با تمام علائق و ديدگاههاي يكسان و شبيه به هم، آنچنان خوش و خرم هستند كه هر روزشان مثل روز اول آشناييشان است. به عبارتي ديگر ميتوان گفت زندگيشان توالي آرامش است.
برعكس اين موضوع هم هست، زوجهايي كه از همان روزهاي اول ازدواج با هم درگيرند و بر سر مسائل كوچك و بزرگ كارشان به بگو مگو و كشمكش ميكشد و هر كدام بهدنبال اثبات خود به ديگري است؛ اين زندگيها با عشق 2 طرف شروع شده و منطق نقش كمي در تشكيل آن داشته است ولي آنچه باعث بقا و تداوم زندگي مشترك ميشود، همين است. نمونه اين زوجها را در اطراف خود بارها و بارها ديدهايم. اين افراد براي رسيدن بهمراتب بالاتر تلاش زيادي ميكنند و همين باعث «تعالي» زندگيشان ميشود. ميتوان گفت تفاوتشان به تعاليشان كمك كرده است.
تصميمگيري در مورد ازدواج ۲ راهبرد و الگوي مهم داشته كه هركدام ويژگيها و امتيازاتي دارد و البته عواقب و نتايجي متفاوت. اين ۲ عبارتند از، همسان گزيني و غيرهمسان گزيني. روش همسان گزيني يعني تشابه همه جانبه ۲ طرف از هر نظر. مثلا از ۲۰ فاكتور مهم براي ازدواج كه دختر و پسر آن را درنظر ميگيرند مثل سن و سال، تحصيلات، موقعيت اجتماعي و... اگر هر ۲۰ مورد مثل هم و كاملا مطابق هم باشند، ميشود شيوه همسان گزيني. اگر بين موارد مهم و تاثيرگذار در انتخاب، بين دختر و پسر كمترين تشابهي وجود داشته باشد ولي بهدليل عشق يا علاقهاي كه ۲ طرف دارند به هيچ عنوان نتوانند از هم چشمپوشي كنند و ازدواج صورت گيرد، ميشود گفت شيوه غيرهمسان گزيني را انتخاب كردهاند.
ازدواجهاي غيرهمسان يا ازدواجهايي كه اختلاف فازهاي زيادي دارند در همه موارد بد نيست؛ براي مثال خانمي كه هوش و درك بيشتري نسبت به همسرش دارد، براي زندگي يا بايد كوتاه بيايد و ادامه ندهد و به تعبيري ديگر، طلاق بگيرد يا اينكه بهدنبال راه چارهاي باشد تا بتواند در كنار اين آقا زندگي كند. همين تلاشها براي پيدا كردن راه چاره و تداوم زندگي باعث ميشود خانم مطالعه و تحقيق و پرسوجوي بيشتري داشته باشد و همه اينها كمك ميكند تا خانم عاقلتر و پختهتر شود. پس به تعبيري ميتوان گفت ازدواج با يك ديوانه، عاقلتان ميكند.
ازدواجهايي كه تنها براساس منطق و عقل باشد، ازدواجهايي است كه تداوم دارد و با يك شيب آرام از خوشبختي و آرامش ادامه پيدا ميكند كه اين مدل از زندگي را ميتوان همتني ناميد. ازدواجهايي كه عقل كمترين ميزان تاثيرگذاري در انتخاب را داشته و عشق و علاقه محور اصلي تشكيل خانواده بوده است به همسري ختم ميشود. اگر بخواهيم در هر چيز ميانهرو و معتدل باشيم بايد ميانه را بگيريم يعني ۵۰ درصد عقل و ۵۰ درصد عشق را در اين ماجرا دخيل كنيم. اين ازدواجها تداوم و تعالي را در كنار هم دارند و با ثباتترين هستند. با اين اوصاف در جامعه امروز ايران ۳ شيوه ازدواج داريم؛ ازدواجهاي همسان، غيرهمسان و ميانه. در توضيح ازدواج به شيوه ميانه بايد گفت در اين مورد هم ۲ شيوه متفاوت ديده ميشود. يكي اينكه زوجها با اين موضوع كنار ميآيند كه درصدي از عشق دارند و درصدي از منطق؛ در خيلي از موارد عشق و شور آنچناني وجود ندارد ولي منطق و عقل حضور پررنگي دارد. در مواجهه با اين موضوع افراد تصميمهاي متفاوتي ميگيرند يا ادامه ميدهند و با پيدا كردن مسيري از با هم بودن لذت ميبرند يا اينكه در ميانه راه خسته شده و از هم جدا ميشوند. سقراط جمله معروفي دارد كه ميگويد: «ازدواج كن يا خوب از آب در ميآيد يا اينكه فيلسوف ميشوي.»
افراد بايد بدانند از زندگي چه چيزي ميخواهند، هرچه اختلاف فاز كمتر باشد ميزان درگيري و كشمكش كمتر و آرامش و هماهنگي بيشتر است و به تعبيري زندگيشان توالي مييابد و هرچه فازها و نظرات متفاوتتر باشد، آرامش كمتر است در عوض تعالي و شكوفايي هر 2 نفر بيشتر است. عموم عرفا و فلاسفه محصول اين نوع زندگي مشترك هستند. اين افراد بهدليل آنكه در زندگي خانوادگيشان همسان يا حتي شبيه هم نبودند براي رسيدن بهمراتبي از آرامش بهدنبال علائقشان ميرفتند كه همان علم و عرفان و فلسفه و... بوده است.
توصيه من به كساني كه ميخواهند دوباره براي ازدواج تصميم بگيرند اين است كه شيوه ميانه را انتخاب كنند. در اين شيوه ۵۰درصد عقل و ۵۰درصد احساس در تصميمگيري تاثيرگذار است. توصيه من به جوانان اين است كه ۵۰ درصد عقل را جديتر و مهمتر تلقي كنند و به آن اهميت بيشتري بدهند يعني همان شيوه سنتي در ازدواج يا همگني را بيشتر مد نظر قرار بدهند بعد عشق و عاشقي را چون به محض حضور عشق در ماجرا عقل كور ميشود.
ازدواج مقدمه طلاق است اين جمله معروف نبايد نگراني ايجاد كند بلكه بايد ما را نسبت به موضوع حساستر كرده و تشويقمان كند بيشتر و دقيقتر بررسي كنيم.
به تعبيري ميتوان گفت طلاق بدون ازدواج ممكن نيست ولي ازدواج بدون طلاق ممكن است. اينكه افراد تصميمي بگيرند بر پايه احساس و بدون توجه به عقل و فاكتورهاي مهم همساني و همگني، باعث ميشود بعد از مدتي به راحتي به طلاق فكر كنند؛ به همين دليل تلاش همه ما بر اين است ازدواجي بر پايه عقل و شناخت صورت بگيرد تا مقدمهاي بر جدايي و طلاق نباشد. مطمئن باشيد اگر در ازدواج دقت نظر نباشد به طلاق منتهي خواهد شد.
در محاسبه رياضي زماني كه بخواهيد مساحت يك شكل هندسي را محاسبه كنيد از اين فرمول استفاده ميكنيد، طول ضربدرعرض. شما تصور كنيد يك مستطيل به عرض ۴۰ و طول ۶۰، حاصل ضرب اين ۲ عدد ميشود ۲۴۰۰. در اين حال، عرض و طول با هم اختلاف دارند و اين اختلاف هرچه بيشتر شود تغييري در حاصل ضرب ايجاد نميشود. حالا شما اين مستطيل را مربعي با ابعاد كاملا مساوي ۵۰ درنظر بگيريد؛ حاصل ضرب اين ۲ عدد ميشود ۲۵۰۰. يعني بيشتر از زماني كه بين عرض و طول اختلاف وجود داشته باشد. همين موضوع را در مورد انتخاب همسر نيز درنظر بگيريد؛ اگر مجموع عقل و عشق را عدد ۱۰۰درنظر بگيريم و درصدي را به عقل و بخشي را به عشق اختصاص دهيم حاصل چه چيزي ميشود؟
هرچه ميزان عقل يا عشق بيشتر باشد و تناسبي بين اين ۲ وجود نداشته باشد، حاصل يا برآيند هركدام از اينها در زندگي كمتر و بيرنگتر ميشود. هرچه اين ۲ موضوع به هم نزديكتر و اختلاف كمتر باشد برآيند آنها كه آرامش و تداوم زندگي عاشقانه همراه با تعالي است، بيشتر ميشود.
زماني در رابطه شاگرد و معلمي، بهدليل اختلاف سني و اختلاف معلوماتي كه وجود دارد، همه چيز را ميپذيري و ميآموزي ولي در تعامل با فردي كه هم سطح توست و در واقع همسر يا دوست توست اگر كاملا يكسان يا هماهنگ باشي چيزي نميآموزي يا تعامل سازندهاي نداري. زماني برنده و پيروز هستي كه در تعامل با فردي زندگي كني كه كاملا يا تا حدي مخالف تو باشد چون در اين حالت بهشدت دنبال پيدا كردن عيبها و ايرادات توست و تو بايد دائم دنبال آن باشي كه اين نقصها را برطرف كني يا بپوشاني؛ همين باعث ميشود تعالي پيدا كني و در رابطهات پيشرفت كني. حالا اگر اين ارتباط فراتر از دوستي و در واقع در قالب زندگي مشترك باشد بهشدت تو را جلو برده و پرورش ميدهد.
در گذشته پدر، دامادش را در محل كار يا مسجد ميديد و انتخاب ميكرد و مادر هم عروسش را در مجالس زنانه يا محيطهاي خاصي ميديد و انتخاب ميكرد. آنها فرد مورد نظرشان را از نظر شكل، شمايل، عقل و خانواده بررسي ميكردند و وقتي به تشابههاي خانوادگي يا عقلاني ميرسيدند به پسرشان اين دختر يا خانوادهاش را معرفي ميكردند تا آشنايي بيشتري صورت بگيرد يا اينكه درصورت خواستگاري از دخترشان به آن خانواده جواب مثبت يا منفي ميدادند. پدر و مادر كاري به موضوع عشق نداشتند فقط كار عقل با آنها بود به همين دليل افرادي كه از نظر عقلي خوب بودند يا ارزش فكر كردن داشتند را مدنظر قرار ميدادند.در زمان حال، قضيه برعكس شده. پسر يا دختر يكديگر را در محيط دانشگاه، محل كار يا... ميبينند و يك دل نه، صد دل عاشق ميشوند، دل ميبندند و همه حرفهايشان را ميزنند؛ بعد از اين ماجراها خانوادههايشان را در جريان ميگذارند و ميخواهند و اصرار دارند كه خانوادهشان هم طرف را قبول كنند درحاليكه كمترين سنخيت و هماهنگي را با هم دارند و نتيجهاش اين ميشود كه ميبينيم.
يكي از موارد مهم در انتخاب همسر شناخت تيپ ازدواجي خود و طرفتان است. براساس دستهبندي تيپ شخصيتي زنان و مردان در طبيعت ۴ دسته معرفي ميشوند.
تيپ اول در بين زنان، مادر است، عدهاي از زنان هميشه مادر هستند. مادر بچهشان، مادر همسرشان، مادر همكارانشان و... اينها عادت دارند مثل مادر همه را زير بال و پر خود بگيرند و مواظبشان باشند. مثالي كه در طبيعت ميبينيم مثل كبوتر كه هميشه دنبال دانه دادن به بچههايش است. اين افراد ذاتا علاقهمندند مادر بشوند حتي عدهاي دوست دارند مادر بشوند حتي به قيمت آنكه همسرشان برود.
تيپ دوم هميشه محبوب است؛ شخصيتي است كه دوست دارد هميشه محبوب باشد. محبوب پدر و مادر، محبوب همسر و... مهم نيست كه ازدواج كرده باشند يا نه، دوست دارند هميشه مورد تمجيد و تعريف باشند.
تيپ سوم تيپ خانم فاخر است؛ به اين معني كه دوست دارند در جامعه كار كنند و فعال باشند، در خانواده يك مادر خوب و يك همسر ايدهآل باشند و همچنان كه خودشان و موجوديتشان را حفظ ميكنند محبوب و درنظر باشند.
تيپ چهارم تيپ غوغاسالار است؛ به اين معني است، كه هميشه دوست دارند با هياهو و قيل و قال به اهدافشان برسند. از ابتداي تولد با گريهوزاري و نق زدن به اهدافشان ميرسند و تا پايان زندگيشان هم به همين شيوه به خواستههايشان ميرسند.
درست متناظر اين ۴ تيپ زنانه، ۴ تيپ مردانه هم وجود دارد. تيپ پدر كه دوست دارند هميشه پدر يك خانواده باشند؛ كار كنند، پول در بياورند و همراه خانواده تفريح و پيك نيك بروند. تيپ دون ژوان مردان تنوعطلبي هستند و دوست دارند هميشه محبوب باشند. تيپ مرد جذاب، يك مدير موفق در كار يك همسر فوقالعاده و يك پدر مهربان. تيپ شارلاتان و غوغاسالار مردانه كه دست به هر كاري ميزند. ظاهري كاملا موجه و نرمال دارد و در باطن بسيار درگير و نامتعادل است. در مشاورهها ما راهنمايي ميكنيم كه تيپهاي شخصيتي ۲ طرف با هم هماهنگ باشند مثلا اگر تيپ شخصيتي پدر با تيپ شخصيتي مادر ازدواج كند بسيار عالي و موفق خواهد بود ولي اگر تيپ مادر با مرد دون ژوان ازدواج كند دائم درگيري و گرفتاري خواهند داشت چون او زندگي ميخواهد و ديگري تنوعهاي زندگي را. اين تيپها، تيپهاي پايه است و بهصورت تركيبي هم ديده ميشود. ما معمولا قطبها را درنظر ميگيريم و در درجهبنديها بين كمترين تا بيشترين درصد آن را تعيين ميكنيم. براي مثال بين سياه و سفيد، بينهايت رنگ خاكستري وجود دارد و درست عين اين حالت وجود دارد كه يك فرد ميتواند در آن واحد چند حالت روحي مختلف و متفاوت داشته باشد.
متاسفانه جامعه ما هنوز فرهنگ مشاوره را نميفهمد و قبول ندارد. هنوز افراد فكر ميكنند يا بايد ديوانه باشند يا كارشان گير پيدا كند تا پيش مشاور بروند. افرادي كه براي مشاوره مراجعه ميكنند، كساني هستند كه به آخر خط رسيدهاند ولي يكي از 2 نفر ميخواهد زندگي كند و يكي ديگر ميخواهد جدا شود. طرفي كه ميخواهد به زندگي ادامه دهد به هر دري ميزند تا طرفش را راضي كند به همين دليل با بروز مشكل و گرفتاري سراغ مشاور ميروند وگرنه با نخستين اختلاف بهصورت توافقي طلاق را بر زندگي ترجيح داده و تمامش ميكنند. درحاليكه مشاور بهدليل تجربه و دانشي كه در اين زمينه دارد، ميتواند به هر 2 طرف كمك كند تا تصميم عاقلانهاي بگيرند و براي دوام و بقا تلاش كنند نه فنا و قطع ارتباط. ما براي عدهاي كه ميخواهند ازدواجي با ثبات داشته باشند و دلنگران عاقبت ازدواجشان هستند، تستهايي را طراحي كردهايم كه براساس آن ميزان تفاهم و همگنيهايشان را ميسنجيم و بر همين اساس به آنها توصيه ميكنيم روي تصميمشان پافشاري كنند يا اينكه از ازدواج با فرد مورد نظرشان منصرف شوند.
نظر کاربران
توصیه های بسیار اموزنده و خوبی بود . ممنون از زحمات شما در گرداوری این مطالب.
واقعا جالب بود ممنون
اگه ممکنه در مورد انواع عشق های غیر واقعی و کاذب راههای غلبع بر اونها هم مطلب بنویسید
خيلي جالب بود.بازم از اين دست مطالب برامون بفرستيد.موفق باشيد.
ممنون از زحمات فراوان شما مطالب واقعا عالی بود خیلی آموزنده بود
سلام خسته نباشید ممنون از مطالب جالب و آموزنده تون .
نمیدونم عاقلم یا نه اما هرروزشدیدا این احساسو دارم که بایه دیوونه سروکله میزنم..خداااااااااااااااااااااااا
salam mer30 besiar amoozande va mofid hastand mataleb.........
خیلی جالب بود ممنونم