روزنامه اطلاعات، رسانه همه دوران ها
افزون تر از ۲۶ هزار روز؛ عدد عجیبی است برای دوام یک روزنامه در این سرزمین اما واقعیت دارد و مردم ایران، نزدیک به ۹۰ سال است که «اطلاعات» می خوانند؛ از عصر روز یکشنبه ۱۹ تیر ۱۳۰۵ تا صبح پنجشنبه ۲۸ اسفند ۱۳۹۳.
مجله نسیم بیداری: افزون تر از 26 هزار روز؛ عدد عجیبی است برای دوام یک روزنامه در این سرزمین اما واقعیت دارد و مردم ایران، نزدیک به 90 سال است که «اطلاعات» می خوانند؛ از عصر روز یکشنبه 19 تیر 1305 تا صبح پنجشنبه 28 اسفند 1393. نباید هم تعجب کرد از گره خوردن خاطرات تلخ و شیرین شان از گذر ایام با این روزنامه که تقریبا همیشه میانه رو بود و همین عامل بقا و دوامش.
اطلاعات را عباس مسعودی بنیان گذاشت. پس از سه سال خبرنگاری برای روزنامه ها، در دفتری کوچک ابتدای خیابان لاله زاد، در کوچه وثوق نظام. درست روزی روزنامه اش را منتشر کرد که دوره ششم مجلس شورای ملی افتتاح شده بود و بنابراین برای آنان که تشنه بودنند بدانند صبح در دارالشورا چه خبر بوده، جذاب و البته عجیب بود که عصر همان روز خبر را بخوانند. اطلاعات گام اول را محکم برداشت. تک نسخه تک برگی اطلاعات 4 شاهی قیمت داشت.
از سال بعد، روزنامه ۴ صفحه ای شد و مجهز به امکان چاپ گراور. مسعودی تیزهوش بود که اولین تصویر روزنامه اش را به شاه اختصاص داد و خود را بیمه کرد. فقط البته نه شاه، که هوای دولت های مستقر و نمایندگان پرنفوذ را هم داشت. در تیزهوشی اش همین بس که توانست در دوره رضاشاه دوام آورد. این روزنامه در دهه ۲۰، یکی از مهم ترین رسانه های ایران به شمار می رفت.
جایش را هم درست تعریف کرده بود؛ میانه جناح های سیاسی متخاصم، نزدیک به هسته مرکزی قدرت. همین به روزنامه قدرت می داد و نام گردانندگانش را بر سر زبان ها می انداخت. مسعودی ها شدند بازیگران صحنه سیاست. آنان گاه نماینده مردم بودند و گاه نماینده قدرت، اما روزنامه شان هیچ گاه استراتژی خود را تغییر نداد. بنابراین می توانست روزی قوام را بستاید و روزی دیگر از او تبری بجوید. روزگاری دکتر مصدق را پیشوا بخواند و روزی دیگر او را نفرین کند و...
اطلاعات ماندگار شد و تبدیل به پدرخوانده مطبوعات ایران. روزهایی رسید که هیچ خبرنگار ورزیده ای در نشریات ایران قلم نمی زد جز آن که روزگاری را در روزنامه عصر تهران گذرانده باشد. چند نشریه اقماری هم تاسیس کرد که مهم ترین هاشان اطلاعات هفتگی و دنیای ورزش بود.
جرقه انقلاب را همین روزنامه زد وقتی در ستونی به قلم رشیدی مطلق نامی، آیت الله خمینی و کمونیست ها را با لفظ ارتجاع سیاه و ارتجاع سرخ توصیف کرد. در کوران انقلاب، اعتصاب مطبوعات را هم اعضای تحریریه اطلاعات کلید زدند که رژیم پهلوی را بد بی اعتبار کرد. همین روزنامه بود که با درشت ترین اندازه ممکن تیتر زد: شاه رفت و چندی بعد: امام مد.
بعد از انقلاب، موسسه اطلاعات مصادره شد و اداره اش چندبار دست به دست گشت اما از خوش حادثه، مدیریت به کسی رسید که گرچه انقلابی بود اما ماجراجو نبود؛ سید محمود دعایی. اطلاعات ماند و بزرگ تر شد، آن قدر که در ساختمان مشهور خیابان خیامش، نمی گنجید. مهاجرت کرد و به شمال تهران رفت. ظهرها، دوچرخه های تبدیل شده به وانت نیسان، روزنامه را از خیابان میرداماد به دکه های پایتخت و فرودگاه می رساندند و چند بعد، سحرها.
اطلاعات باز هم میانه رو ماند؛ نه منتقد صرف هاشمی بود، نه مجیزگوی خاتمی و نه دشمن احمدی نژاد. چنین بود که هم سعید سیرجانی برایش می نوشت هم عطاءالله مهاجرانی، هم علی حجتی کرمانی، هم سید مهدی شجاعی، هم باستانی پاریزی، هم کیومرث صابری فومنی. همین میانه رو بود که آرشیو اطلاعات را به روی محققان و تاریخ پژوهان باز کرد. همین میانه روی بود که سبب شد درخت اطلاعات هیچ گاه خزان زده نشود.
اطلاعات ماند و خاطره هاش تا یادمان باشد، «خاصیت» تند روی نیست.
ارسال نظر