راهنمای از زیر کار دررفتن مدرن!
بهترین راه برای درک یک سیستم این است که آن را از نقطه نظر افرادی ببینید که می خواهند آن را نابود کنند! کارفرمایان معقول تلاش می کنند شرکت های خود را از چشم منتقدان شرکت شان ببینند و سیاستمداران جدی خود را به جای مخالفان خود می گذارند.
مجله همشهری تندرستی: این مطلب را مجله اکونومیست در یکی از جدیدترین شماره هایش منتشر کرده است. به نظر می آید از دید کسانی که به دنبال موفقیت فزاینده هستند، نکات منفی و از دید کسانی که در پی موفقیت راکد می گردند، نکات مثبتی داشته باشد. اما بیایید این سیاه و سفیدکردن مسائل را کنار بگذاریم و نگاهی به واقعیت این مطلب بیندازیم. بعد هر کدام از ما پیش خودمان تحلیل کنیم که از خواندن این نوشتار چه سودی می بریم!
بهترین راه برای درک یک سیستم این است که آن را از نقطه نظر افرادی ببینید که می خواهند آن را نابود کنند! کارفرمایان معقول تلاش می کنند شرکت های خود را از چشم منتقدان شرکت شان ببینند و سیاستمداران جدی خود را به جای مخالفان خود می گذارند. این اصل درباره دنیای کار صادق است: بهترین روش برای درک «منابع انسانی» یک شرکت، مشورت با بخشی با چنین نام زشتی نیست؛ بلکه باید اصول بنیادی یکی از محبوب ترین علوم ناشناخته با عنوان «از زیر کار دررفتن» را مورد مطالعه قرار داد!
اولین اصل از زیر کار دررفتن در محل کار، این است که همیشه سختکوش به نظر برسید. این اصل همان انداخت کت روی پشتی صندلی است؛ همیشه یک کت روی پشتی صندلی خود قرار دهید تا یک ناظر گاه به گاه- یا به عنوان مثال همان مدیرعامل شرکت که «با قدم زدن» مدیریت می کند- فرض کند که شما اولین نفری هستید که سر کار می آیید و آخرین نفر هستید که محل کار خود را ترک می کنید.
مهارت از زیر کار در رفتن ظرافت می خواهد: اطمینان حاصل کنید که در زمان تقسیم کار در محل حضور ندارید. از زیر کار دربروهای حرفه ای و موفق، هرگز به صورت آشکارا از کار طفره نمی روند: هنگامی که با موقعیتی اجتناب ناپذیر مواجه می شوند، اتفاقا خود را بسیار مشتاق هم نشان می دهند. این «نمایش اشتیاق» بسیاری را فریب داده است. سیاست گذاران از عواقب این کم کاری ها ابراز تاسف می کنند.
همانطور که رولاند پاولسون از دانشگاه لوند سوئد، عبارت «کارتهی» را بیان می دارد که مطالعات بی شمار نشان می دهند که اغلب کارکنان چیزی بین یک ساعت و نیم تا سه ساعت از زمان کاری خود را تلف می کنند.
دومین اصل این است که فن آوری اطلاعات برای فرد «از زیر کار دررو» هم دوست و هم دشمنی مرگبار است. رایانه ها اصلا برای تنبلی ساخته شده اند: شما می توانید ادعای سخت کارکردن را در حالی داشته باشید که در حقیقت در حال رزرو هتل برای تعطیلات، خرید اینترنتی یا بررسی و تفحص در امواج سابیری بوده اید و باید تشکر ویژه ای از فن آوری موبایل ها هم داشت که این بررسی و تفحص را می توانید همچنان در دیدارها و جلسات کاری ادامهدهید.
یک ورژن جدید از حقه کت نیز وجود دارد: ایمیل خود را طوری برنامه ریزی کنید که در نیمه شب به خودشان ایمیل ارسال کنند تا با ارائه به مدیران خود اعلام کنید که از افراد طرفدار افزایش بهره وری کارکنان هستید. البته تکنولوژی دارای جنبه های منفی هم هست.
بررسی ها نشان می دهند کاربری اینترنت ۲۷ میلیون کارمند در سراسر جهان تحت نظارت قرارمی گیرد. مواجهه با این تهدید نیازمند هوشیاری است: هرچه می توانید انجام دهید تا تاریخچه جست و جوی خود را مخفی نگاه دارید. علاوه بر این چیز دیگری هم نیاز است: فعالیت سازمانی. درباره کوچک ترین حقوق از اصول حفظ کامل حریم خصوصی اطلاعات که باعث هرج و مرج در جوامع توتالیتری می شود، سر و صدای فراوان ایجاد کنید.
از زیر کار دررفتن درست مانند آزادی است: تنها زمانی شکوفا می شود که این ناظران را از خود دور نگاه دارید. اصل سوم این است که شما همیشه باید تلاش کنید جایی کار کنید که در آن هیچ رابطه شفافی میان ورودی و خروجی وجود نداشته باشد. بخش دولتی بهترین مکان برای از زیر کار درروهاست. در سال ۲۰۰۴، دو روز طول کشید تا همه متوجه شدند که یک بازرس مالیاتی فنلاندی در محل کار خود مرده است.
در سال ۲۰۰۹ اداره حمل و نقل هوایی شهری سوئد کشف کرد که برخی از کارکنانش سه چهارم زمان کاری خود را صرف دیدن فیلم در اینترنت می کنند. در سال ۲۰۱۲ یک کارمند دولتی آلمان در زمان بازنشستگی خود خطاب به همکاران خود نامه خداحافظی نوشت و اعتراف کرد که در طول ۱۴ سال پایانی ار خود بخش بزرگی از وظایفش را انجام نداده است. حتی اگر مدیران افرادی را بیابند که در بخش «درون داد شغلی» خوب عمل نمی کنند، باز هم نمی توانند آنها را اخراج کنند.
سازمان های بزرگ بخش خصوصی هم می توانند مانند بخش دولتی مکان مناسبی برای از زیر کار دررفتن باشد. دیوید بولکوور در کتاب خاطراتش از دورانی که یک کارمند بوده با عنوان «مرده زنده» در سال ۲۰۰۵ می گوید که حجم کاری که او انجام می داده است رابطه کاملا معکوسی با بزرگی سازمانی که در آن کار می کرده داشته است.
او با کار در یک کارخانه آغاز کرده بود که در آن باید بدون هیچ عنوان و با حداقل دستمزد، سخت کار می کرده است و در آخر در یک شرکت بزرگ کار می کرد که با عنوان و جیب های پر از پول تقریبا هیچ کاری انجام نمی داده است. بولکوور البته از مدیران خود درخواست کار بیشتر می کرد و چون آنها نمی توانستند آن را فراهم کنند، اوقات بیکاری اش را با نگارش یک کتاب مدیریتی پر می کرد. ولی میلیون ها نفر از دیگر کارمندان اوقات خود را به تفریحاتی اختصاص می دهند که با پول شرکت ها سازماندهی می شوند.
سابق بر این، افراد از زیر کار دررو روی شرکت های قدیمی تمرکز داشتند که در آنها مدیران پیر را می توانستند فریب دهند؛ مثلا مدعی می شدند که یک صفحه اکسل را نمی توان در کمتر از مدت زمان دو هفته درست کرد. اما افراد باهوش تر به دنبال فرصت های پول سازتر ارائه شده توسط شرکت های جدید بودند. لایک های گوگل و فیسبوک درباره ایجاد معادل هایی از زمین های بازی کودکان برای بزرگسالان- از اتاق ماساژ گرفته تا محفظه های خواب و ماشین های بازی- برای فراهم سازی فرصت استراحت برای کارکنان در میان ساعات اوج کار آنها، سروصدای فراوانی ایجاد کرد. اما اکنون که این شرکت ها در حال تبدیل به مجموعه های انحصاری بزرگ هستند، بهترین فرصت برای از زیر کار درروهای زیرک ایجاد می شود که از محفظه های خواب بدون هیچ مزاحمتی استفاده کنند.
از زیر کار دررفتن مدرن، راهی به مدارج بالا
اصل نهایی از زیر کار دررفتن در این است که شما نباید به اولویت های خودتان برای تفریح اجازه دهید آروزهای تان را محدود سازند. بسیاری از زیر کار درروها همچنان تحت تاثیر این افسانه هستند که ارتباطی بین تلاش و پاداش وجود دارد. به طور حتم چندین مطالعه کمّی در این رابطه صورت گرفته است. اما مواردی که موجود هستند نشان می دهند که این امر بیشترین ارتباط را با سقف و کف پرداخت دارد. یک مطالعه در فنلاند در سال ۲۰۱۰ نشان داد که افرادی که بیشترین میزان «کارتهی» را داشته اند، بیش از ۸۰ هزاریور در سال درآمدداشته اند در حالی که افرادی که بیشترین زمان و راندمان کارکرد را داشته اند تنها ۲۰ هزار یورو دریافت کرده اند.
بالارفتن از این مسیر لغزنده بدون اندکی تلاش، مشکل به نظر می رسد: نکته اش در این است که پر از ایده های هوشمندانه برای اجرای آنها توسط دیگر افراد باشید. اما زمانی که مدیر شدید، مشکلات حل خواهند شد: به سادگی می توانید تمام کار خود را به دیگران محول کنید، در حالی که شما خود تمام زمان خود را صرف شرکت در کنفرانس های بین المللی یا «برقراری و ارتقای روابط با سرمایه گذاران» می کنید.
نظر کاربران
بد نی