طرح يك مساله مهم عاطفي و خانوادگي
جنگي از سر دوست داشتن
نگوييد براي شما پيش نيامده، همه مادر دخترها دعوا كردهاند، جنگيدهاند تا درست بودن خودشان را ثابت كنند. همه مادرها و دخترها خاطرهاي از كشمكشهايشان دارند اما خاطره بعضيها، سادهتر از يك اتفاق خانوادگي بوده و ميتواند براي بقيه شنيدني و درس گرفتني باشد.
قصه تازهاي نيست. همه دخترها دورهاي را تجربه كردهاند كه مادرشان را بزرگترين دشمن خودشان ميدانستند و جنگ هميشگي با مادر از برنامههاي هر روزشان بوده است؛ دعوا بر سر پوشيدن اين لباس، خريدن يا نخريدن فلان كفش تا رفتن به آرايشگاه و رنگ كردن مو. از نظر دختران جوان مادرانشان زنان قديمي هستند كه آنها درك نميكنند اما مادران، سختگيريها را به صلاح دختران ميدانند. بررسي روانشناسان نشان ميدهد، دختران تا 15-14 سالگي مادر خود را الگو قرار ميدهند ولي نفوذ جامعه، مادر را از دختر جدا ميكند، چون دختر جوان احساس ميكند به دوره ديگري تعلق دارد و كشمشهاي مادر و دختر از همين دوران شروع ميشود. مادر سعي ميكند به دخترش ثابت كند، روش پيشنهادي او يك مسير تجربه شده و كم خطر است و در مقابل، دختر ميخواهد به مادرش ثابت كند، روش او كهنه و به دردنخور است .
خوب يا بد؟
با بپوش و نپوش، برو و نرو و دلم ميخواهد و دوست دارم بين مادر و دخترها شروع ميشود و رابطه مادري كه سمبل عاطفه، مهر و محبت است، تبديل به ميدان كشمش ميشود. به توصيه روانشناسان، مادران هوشمند و فهميده هميشه اجازه ميدهند، دخترانشان چند قدم جلوتر از آنها حركت كنند و با روشهاي زندگي جديد و هم عصر خود آشنايي پيدا كنند اما همه مادرها با اين رويه عمل نميكنند. مادراني هم هستند كه با دختران خود سازگاري ندارند و با سازگاري نبودن، سلامت رواني خود و دخترشان را به خطر مياندازند. اين مادران به ۶ دسته تقسيم ميشوند .
مادراني كه در دختر خود احساس گناه ايجاد ميكنند .
مادراني كه حاضر نيستند قبول كنند، دخترانشان بزرگ شدهاند .
مادراني كه از دختر خود حمايت نميكنند .
مادران كمالطلب .
مادراني كه بين كودكان خود تبعيض قائل ميشوند .
مادراني كه هيچوقت دست از دخالت در امور خصوصي دختران خود برنميدارند .
هركدام از اين مادران به نوعي زندگي و خوشبختي دخترانشان را مختل ميكنند و نه تنها روابط عاطفي مادر - دختري بلكه ساير روابط عاطفي- دخترشان را تحتتاثير قرار ميدهند. براي گروهي از مادر دخترها كشمكشها دورهاي به وجود ميآيد و از بين ميرود اما اگر مادر شما در يكي از اين 6گروه باشد، كشمكشها يا اثرات تخريبي آن تا هميشه وجود خواهد داشت .
دختران سراپا تقصير
مادراني كه در دختران خود احساس گناه ايجاد ميكنند
تربيت بچهاي با اخلاق و پايبند اصول انساني وظيفه هر خانواده است، ولي منظور اين نيست كه چوب تكفير را مدام بالاي سر دختر خود به حركت دربياوريد و با حركت و رفتار، او را به گناهكار بودن و نفهمي محكوم كنيد. مادراني كه از كوچكترين تقصيرات دختران خود نميگذرند و دائما آنها را به گناهكار بودن متهم ميكنند، كمكم يك نوع عقده گناه در روح دخترشان بهوجود ميآورند كه عاقبت آن به پريشانرواني منجر ميشود. اگر بچهها در مقابل خطاها و گناهان خود تنبيه و سرزنش نشوند، روحيه متعادلي نخواهند داشت اما نبايد بچهها را شب و روز سرزنش، توبيخ و توهين كرد، چون تبديل به آدمي بيشخصيت و تحقير شده ميشوند. مادري كه براي حفظ قدرت و تسلط خود بر دخترش، او را مورد نكوهش و سرزنش دائمي قرار ميدهد، يك دختر عاصي يا يك دختر افسرده تربيت ميكند .
كوچولوهايي كه بزرگ نميشوند
مادراني كه حاضر نيستند قبول كنند، دخترانشان بزرگ شدهاند
از نظر مادرها، بچههايشان بهويژه دخترها، هميشه كودكاني هستند كه سر از كار خودشان در نميآورند و بايد زير سايه حمايت آنها باشند. اين نوع مادرها هميشه دخترشان را به چشم كودك خردسالي ميبينند كه بايد دستش را گرفت. بزرگترين عيب اين مادران سلطهجو، از بين بردن حس مسئوليت در دخترانشان است. اين مادران از دخترشان آدم عاجز و ناتواني ميسازند كه بدون كسب اجازه از بزرگترها نميتواند درباره كارهاي خود تصميم بگيرد. اين دختران اعتمادبهنفس خود را از دست ميدهند و احساس كمارزش بودن پيدا ميكنند. دختران چنين مادراني با داشتن خارقالعادهترين استعدادها هم، فردي منفعل هستند كه جرات اقدام هيچ كاري را ندارند .
دختراني كه رها شدهاند
مادراني كه از دختر خود حمايت نميكنند
حمايت، نخستين وظيفه خانواده است. يك دختر تا وقتي كه تجربه و درايت لازم را براي اداره زندگياش كسب كند، نيازمند حمايت مادر است. دختر بهطور ذاتي خواهان آن است كه در برابر هر مشكلي، مادرش با آمادگي در كنارش باشد و بتواند از او كمك بگيرد. براي يك دختر نوجوان، بهترين مامان دنيا، خوشدستپختترين مادر نيست. او براي نخستينبار در زندگي با مشكلات و مسائلي روبهرو ميشود كه هيچ شناختي از آنها ندارد و حضور مادري دلسوز و همراه، بالاترين كمك به آنهاست اما بسياري از مادران توانايي چنين همراهي را ندارند. اين نوع مادران كساني هستند كه يا خودشان هزار و يك گرفتاري دارند يا حوصله رسيدگي به مشكلات دخترانشان را ندارند. دختران چنين مادراني به حضور در بيرون از خانه و جمع دوستان علاقه بيشتري دارند و در فضاهاي بيرون خانه دنبال دوست و مشاور ميگردند .
بدون من جايي نرو
مادران كمال طلب
اين گروه از مادران در نقطه مقابل مادراني كه از فرزندانشان حمايت نميكنند، قرار دارند. هر چه قدر آن مادران نسبت به كارهاي دخترشان بيتفاوت بودند، مادران كمالطلب كنجكاوي و حتي بيشتر از آن، فضولي نشان ميدهند. اين مادران هيچوقت راضي نيستند و هميشه توقع بيشتري از دخترانشان دارند. هميشه نمره بهتر، مدرك تحصيلي بالاتر و شغل مناسبتري از دخترانشان توقع دارند. اين جاهطلبي فقط در امور اجتماعي دخترشان نيست ؛ در مورد لباس پوشيدن، تناسب اندام، غذاخوردن و... هم دختري در حد كمال ميخواهند. اين مادران هيچوقت احساس رضايت نميكنند و همين نارضايتي و گلهمندي را به دخترشان منتقل ميكنند. دختران غرغر و فرزندان مادران كمالطلب هستند .
تو را بيشتر دوست دارم
مادراني كه بين كودكان خود تبعيض قائل ميشوند
روانشناسان ميگويند، مادران نوعي نياز به طبقه بندي كودكان خود دارند و دوست دارند فرزندانشان را در دو دسته خوبها و بدها قرار بدهند اما اين رفتار يك مادر فهميده نيست؛ مادر قابل تقدير، عشق، محبت و توجه يكساني به بچههاي خود نشان ميدهد حتي اگر يكي باهوش و ديگري كمهوش باشد يا يكي شلخته يا ديگري مرتب و منظم باشد .
از مادري تا دخالت
مادراني كه هيچوقت دست از دخالت در امور خصوصي دختران خود برنميدارند
دوره نفوذ برخي مادرها، حتي با ازدواج دخترشان هم به پايان نميرسد. اين مادران هر نوع عقيدهاي را درست يا نادرست در مغز دختران خود فرو ميكنند . اين مادران با دخالتها و اعمال نظرهايشان زندگي دخترشان را به نابودي و حتي طلاق ميكشانند .
منبع : زندگی ایده آل
ارسال نظر